شبهه آکل و مأکول: تفاوت میان نسخهها
←پاسخ صدرالمتالهین
(←پاسخ) |
|||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
دلیل این مدعا این است که ملاک حقیقت و تشخّص انسان، نفس ناطقه اوست. به دیگر سخن میتوان گفت صرف نظر از تعلق نفس به بدن، بدن دارای ذات و حقیقت نیست و از تعین خاص نیز برخوردار نیست؛ پس وقتی شخص انسان مأکول واقع میشود و اجزای بدنش از طریق تغذیه جزو بدن یک درنده یا انسان دیگر میشود، به شخصیت انسانی وی آسیبی نمیرسد و او در روز حشر با بدنی که به نفس ناطقهاش متشخص و متعین است محشور میشود؛ اگرچه اجزای آن تغییر و تحول پذیرفته باشد. | دلیل این مدعا این است که ملاک حقیقت و تشخّص انسان، نفس ناطقه اوست. به دیگر سخن میتوان گفت صرف نظر از تعلق نفس به بدن، بدن دارای ذات و حقیقت نیست و از تعین خاص نیز برخوردار نیست؛ پس وقتی شخص انسان مأکول واقع میشود و اجزای بدنش از طریق تغذیه جزو بدن یک درنده یا انسان دیگر میشود، به شخصیت انسانی وی آسیبی نمیرسد و او در روز حشر با بدنی که به نفس ناطقهاش متشخص و متعین است محشور میشود؛ اگرچه اجزای آن تغییر و تحول پذیرفته باشد. | ||
[[صدرالمتألهین]] برای اثبات این مدعا از ۷ اصل استفاده کرده که در کتاب [[مبدأ و معاد (کتاب)|''مبدأ و معاد'']] آورده است. هر یک از این اصول در [[فلسفه]] وی ([[حکمت متعالیه]]) دارای اهمیت بسیاری است. | [[صدرالمتألهین]] برای اثبات این مدعا از ۷ اصل استفاده کرده که در کتاب [[مبدأ و معاد (کتاب)|''مبدأ و معاد'']] آورده است. هر یک از این اصول در [[فلسفه]] وی ([[حکمت متعالیه]]) دارای اهمیت بسیاری است. <ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۳۹۵.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |