کاربر ناشناس
مناظره امام رضا با عمران صابی: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Esmati جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
در یکی از جلسات مناظره تشکیل شده توسط [[مأمون]] برای [[امام رضا]] و رؤسای ادیان و مذاهب، [[عمران صابی]] که یکی از [[متکلم|متکلّمین]] بود، برخاست و گفت:...من به [[کوفه]]، [[بصره]]، [[شام]]، و [[جزیره]] سفر نموده و با متکلّمین بسیاری برخورد کردهام، ولی کسی را نیافتهام که بتواند وجود «واحد» ی را که غیر از او کس دیگری قائم به وحدانیت نباشد را برایم ثابت کند. آیا اجازه پرسش به من میدهی؟ | در یکی از جلسات مناظره تشکیل شده توسط [[مأمون]] برای [[امام رضا]] و رؤسای ادیان و مذاهب، [[عمران صابی]] که یکی از [[متکلم|متکلّمین]] بود، برخاست و گفت:...من به [[کوفه]]، [[بصره]]، [[شام]]، و [[جزیره]] سفر نموده و با متکلّمین بسیاری برخورد کردهام، ولی کسی را نیافتهام که بتواند وجود «واحد» ی را که غیر از او کس دیگری قائم به وحدانیت نباشد را برایم ثابت کند. آیا اجازه پرسش به من میدهی؟ | ||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
::اگر در بین جمعیت عمران صابی حاضر باشد؛ حتماً تو هستی. | ::اگر در بین جمعیت عمران صابی حاضر باشد؛ حتماً تو هستی. | ||
گفت: آری خودم هستم. | گفت: آری خودم هستم. | ||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
::بپرس ولی انصاف را از دست مده و از سخن باطل و فاسد و منحرف از حقّ بپرهیز. | ::بپرس ولی انصاف را از دست مده و از سخن باطل و فاسد و منحرف از حقّ بپرهیز. | ||
عمران گفت: بخدا سوگندای آقای من، فقط میخواهم چیزی را برایم ثابت کنی که بتوانم به آن چنگ زده و تمسّک جویم و به سراغ چیز دیگر نروم. | عمران گفت: بخدا سوگندای آقای من، فقط میخواهم چیزی را برایم ثابت کنی که بتوانم به آن چنگ زده و تمسّک جویم و به سراغ چیز دیگر نروم. | ||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
::آنچه میخواهی بپرس، أهل مجلس همگی ازدحام کرده و به هم نزدیک شدند. | ::آنچه میخواهی بپرس، أهل مجلس همگی ازدحام کرده و به هم نزدیک شدند. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
عمران گفت: اوّلین موجود و آنچه را خلق کرد چه بود؟ | عمران گفت: اوّلین موجود و آنچه را خلق کرد چه بود؟ | ||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
::پرسیدی، پس خوب دقّت کن! «واحد» همیشه واحد بوده، همیشه موجود بوده، بدون اینکه چیزی به همراهش باشد، بیهیچ سابقه قبلی، مخلوقی را به گونهای دیگر آفرید، با اعراض و حدودی مختلف، نه آن را در چیزی قرار داد، و نه در چیزی محدود نمود و نه به مانند و مثل چیزی، ایجادش کرد، و نه چیزی را مثل او نمود، و بعد از آن، مخلوقات را صور مختلف و گوناگون، از جمله: خالص و ناخالص، مختلف و یکسان، به رنگها و طعمهای متفاوت آفرید، بدون اینکه نیازی به آنها داشته باشد، و یا برای رسیدن به مقام و منزلتی به این خلقت محتاج باشد و در این آفرینش، در خود، زیادی یا نقصانی ندید. آیا این مطالب را میفهمی؟ | ::پرسیدی، پس خوب دقّت کن! «واحد» همیشه واحد بوده، همیشه موجود بوده، بدون اینکه چیزی به همراهش باشد، بیهیچ سابقه قبلی، مخلوقی را به گونهای دیگر آفرید، با اعراض و حدودی مختلف، نه آن را در چیزی قرار داد، و نه در چیزی محدود نمود و نه به مانند و مثل چیزی، ایجادش کرد، و نه چیزی را مثل او نمود، و بعد از آن، مخلوقات را صور مختلف و گوناگون، از جمله: خالص و ناخالص، مختلف و یکسان، به رنگها و طعمهای متفاوت آفرید، بدون اینکه نیازی به آنها داشته باشد، و یا برای رسیدن به مقام و منزلتی به این خلقت محتاج باشد و در این آفرینش، در خود، زیادی یا نقصانی ندید. آیا این مطالب را میفهمی؟ | ||
گفت: بله به خدا،ای آقای من. | گفت: بله به خدا،ای آقای من. | ||
حضرت ادامه داد: | حضرت ادامه داد: | ||
::و بدان که اگر خداوند، به خاطر نیاز و احتیاج، مخلوقات را خلق میکرد، فقط چیزهایی را خلق میکرد که بتواند از آنها برای برآوردن حاجتش کمکه | ::و بدان که اگر خداوند، به خاطر نیاز و احتیاج، مخلوقات را خلق میکرد، فقط چیزهایی را خلق میکرد که بتواند از آنها برای برآوردن حاجتش کمکه | ||
فرمود: | فرمود: | ||
::این از پیچیدهترین نکاتی است که مورد پرسش همه مردم میباشد، و افرادی که دچار کاستی در عقل و علم و فهم هستند آن را نمیفهمند، و در مقابل، عقلای منصف از درک آن عاجز نیستند، پس خوب در جواب من دقّت کن و آن را بفهمای عمران. | ::این از پیچیدهترین نکاتی است که مورد پرسش همه مردم میباشد، و افرادی که دچار کاستی در عقل و علم و فهم هستند آن را نمیفهمند، و در مقابل، عقلای منصف از درک آن عاجز نیستند، پس خوب در جواب من دقّت کن و آن را بفهمای عمران. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
[[حسن بن محمّد نوفلی]] گوید: وقتی سایر متکلّمین، عمران صابی را چنین دیدند-با آنکه سرسخت بود و تا به حال کسی در بحث بر او غلبه نکرده بود-هیچ کس به [[حضرت رضا]] علیهالسلام نزدیک نشد، و دیگر از حضرت سؤالی نکردند، کم کم [[مغرب]] در آمده و [[مأمون]] و حضرت رضا علیهالسلام برخاسته به داخل رفت، و مردم نیز متفرّق شدند. | [[حسن بن محمّد نوفلی]] گوید: وقتی سایر متکلّمین، عمران صابی را چنین دیدند-با آنکه سرسخت بود و تا به حال کسی در بحث بر او غلبه نکرده بود-هیچ کس به [[حضرت رضا]] علیهالسلام نزدیک نشد، و دیگر از حضرت سؤالی نکردند، کم کم [[مغرب]] در آمده و [[مأمون]] و حضرت رضا علیهالسلام برخاسته به داخل رفت، و مردم نیز متفرّق شدند. | ||
سپس حضرت رضا علیهالسلام پس از بازگشت از منزل فرمود: | سپس حضرت رضا علیهالسلام پس از بازگشت از منزل فرمود: | ||
::ای غلام، نزد عمران صابی برو و او را نزد من بیاور. | ::ای غلام، نزد عمران صابی برو و او را نزد من بیاور. | ||
گفتم: فدایت شوم، من میدانم او کجاست، او نزد یکی از برادران [[شیعه|شیعۀ]] ما است. | گفتم: فدایت شوم، من میدانم او کجاست، او نزد یکی از برادران [[شیعه|شیعۀ]] ما است. | ||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
::مانعی ندارد، مرکبی به او بدهید تا سوار شود. | ::مانعی ندارد، مرکبی به او بدهید تا سوار شود. | ||
من نزد عمران رفتم و او را آوردم، امام علیهالسلام به او خوش آمد گفتند و لباسی طلبیدند و بر او پوشاندند و مرکبی به او دادند و ده هزار دینار خواستند و به عنوان هدیه به او دادند، عرض کردم: فدایت شوم مانند جدّت [[امام علی|أمیرالمؤمنین]] علیهالسلام رفتار کردید. | من نزد عمران رفتم و او را آوردم، امام علیهالسلام به او خوش آمد گفتند و لباسی طلبیدند و بر او پوشاندند و مرکبی به او دادند و ده هزار دینار خواستند و به عنوان هدیه به او دادند، عرض کردم: فدایت شوم مانند جدّت [[امام علی|أمیرالمؤمنین]] علیهالسلام رفتار کردید. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
*طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ترجمه بهراد جعفری، تهران: اسلامیه، ١٣٨١ . | *طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ترجمه بهراد جعفری، تهران: اسلامیه، ١٣٨١ . | ||
[[ar:مناظرة الإمام الرضا عليه السلام مع الصابئة]] | |||
[[رده:امام رضا]] | [[رده:امام رضا]] |