کاربر ناشناس
صلح حدیبیه: تفاوت میان نسخهها
اصلاح پاورقی و منابع
جز (←بازگشت به مدینه) |
imported>M.r.seifi (اصلاح پاورقی و منابع) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
در سال ششم هجری، [[رسول خدا(ص)]] در خواب دید با یارانش به [[مکه]] رفته و به طواف خانه خدا و انجام مناسک عمره موفق گشتهاند. {{سخ}}{{متن قرآن|لَّقَدْ صَدَقَ اللَّـهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِک فَتْحًا قَرِیبًا ﴿۲۷﴾|ترجمه=حقاً خدا رؤیای پیامبر خود را تحقّق بخشید [که دیده بود:] شما بدون شک، به خواست خدا در حالی که سر تراشیده و موی [و ناخن ] کوتاه کرده اید، با خاطری آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد. خدا آنچه را که نمیدانستید دانست، و غیر از این، پیروزی نزدیکی [برای شما] قرار داد.|سوره=۴۸|آیه=۲۷}} | در سال ششم هجری، [[رسول خدا(ص)]] در خواب دید با یارانش به [[مکه]] رفته و به طواف خانه خدا و انجام مناسک عمره موفق گشتهاند. {{سخ}}{{متن قرآن|لَّقَدْ صَدَقَ اللَّـهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِک فَتْحًا قَرِیبًا ﴿۲۷﴾|ترجمه=حقاً خدا رؤیای پیامبر خود را تحقّق بخشید [که دیده بود:] شما بدون شک، به خواست خدا در حالی که سر تراشیده و موی [و ناخن ] کوتاه کرده اید، با خاطری آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد. خدا آنچه را که نمیدانستید دانست، و غیر از این، پیروزی نزدیکی [برای شما] قرار داد.|سوره=۴۸|آیه=۲۷}} | ||
پیغمبر این خواب را برای اصحاب نقل کرده و وعده آن را به آنها داد و اصحاب را برای عزیمت به مکه و ادای مراسم [[عمره]] فراخواند و چون از کینه توزی و جنگ افروزی [[قریش|قُرَیش]] یا ممانعت آنان بیمناک بود، اعراب اطراف [[مدینه]] را نیز به همراهی در این سفر دعوت کرد.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷۶</ref> قبایل مزبور به جز عده معدودی، دعوت آن حضرت را نپذیرفتند و تنها همان مهاجر و انصار مدینه بودند که اکثراً آماده حرکت شدند و به همراه آن حضرت از مدینه بیرون رفتند.<ref>رسولی، زندگانی محمد(ص)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۰۷.</ref> | پیغمبر این خواب را برای اصحاب نقل کرده و وعده آن را به آنها داد و اصحاب را برای عزیمت به مکه و ادای مراسم [[عمره]] فراخواند و چون از کینه توزی و جنگ افروزی [[قریش|قُرَیش]] یا ممانعت آنان بیمناک بود، اعراب اطراف [[مدینه]] را نیز به همراهی در این سفر دعوت کرد.<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۶.</ref> قبایل مزبور به جز عده معدودی، دعوت آن حضرت را نپذیرفتند و تنها همان مهاجر و انصار مدینه بودند که اکثراً آماده حرکت شدند و به همراه آن حضرت از مدینه بیرون رفتند.<ref>رسولی، زندگانی محمد(ص)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۰۷.</ref> | ||
== تعداد مسلمانان == | == تعداد مسلمانان == | ||
کاروان مسلمانان، متشکل از [[مهاجران]] و [[انصار]] و عرب هایی که به آنان پیوستند، روز [[دو ذیقعده]] سال ششم مدینه را به سوی مکه ترک کرد.<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۳؛ ابن سعد، ج۲، ص۹۵</ref> درباره تعداد همراهان پیامبر در این سفر، اقوال گوناگونی وجود دارد<ref>رجوع کنید به ابن سعد، ج۲، ص۹۵؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۶۲۰</ref> که ظاهراً روایت [[جابر بن عبدالله انصاری]]، مبنی بر اینکه «ما اصحاب حدیبیه ۱۴۰۰ تن بودیم »، مشهورتر است.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، ج۲، ص۷۷۷</ref> چهار زن نیز در این جمع حضور داشتند که یکی از آنان [[امّ سلمه]]، همسر پیامبر، بود.<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۴</ref> پیامبر [[ابن ام مکتوم|عبداللّه بن اُمّ مکتوم]] <ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۳؛ ابن سعد، ج۲، ص۹۵</ref> یا نُمَیلَة بن عبداللّه لیثی<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷۶</ref> را به جانشینی خود در مدینه منصوب کرد. | کاروان مسلمانان، متشکل از [[مهاجران]] و [[انصار]] و عرب هایی که به آنان پیوستند، روز [[دو ذیقعده]] سال ششم مدینه را به سوی مکه ترک کرد.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۵۷۳؛ ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۵.</ref> درباره تعداد همراهان پیامبر در این سفر، اقوال گوناگونی وجود دارد<ref>رجوع کنید به ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۵؛ طبری، تاریخ، دار التراث، ج۲، ص۶۲۰.</ref> که ظاهراً روایت [[جابر بن عبدالله انصاری]]، مبنی بر اینکه «ما اصحاب حدیبیه ۱۴۰۰ تن بودیم »، مشهورتر است.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۷.</ref> چهار زن نیز در این جمع حضور داشتند که یکی از آنان [[امّ سلمه]]، همسر پیامبر، بود.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۵۷۴.</ref> پیامبر [[ابن ام مکتوم|عبداللّه بن اُمّ مکتوم]] <ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۵۷۳؛ ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۵.</ref> یا نُمَیلَة بن عبداللّه لیثی<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۶.</ref> را به جانشینی خود در مدینه منصوب کرد. | ||
== مُحرم شدن مسلمانان == | == مُحرم شدن مسلمانان == | ||
به فرمان پیامبر، مسلمانان سلاحی جز سلاح مسافر (شمشیر در نیام) نداشتند. پیغمبر اسلام(ص) مقداری که از مدینه بیرون رفت و به «ذی الحلیفة» - که اکنون به نام مسجدی که در آنجا بنا شده به «[[مسجد شجره]]» معروف است - رسید جامه [[احرام]] پوشید و هفتاد شتر نیز که همراه برداشته بود نشانه [[قربانی]] بر آنها زد و از جلو براند تا به افرادی که خبر حرکت او را به قریش میرسانند بفهماند که به قصد جنگ بیرون نیامده، بلکه منظور او تنها انجام عمره و طواف خانه خداست.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷۶؛ ابن سعد، ج۲، ص۹۵</ref> گفته شده است شتر [[ابوجهل]] نیز، که پیامبر در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] به غنیمت گرفته بود، به صورتی نمادین در میان دیگر قربانیها بوده است.<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۴</ref> | به فرمان پیامبر، مسلمانان سلاحی جز سلاح مسافر (شمشیر در نیام) نداشتند. پیغمبر اسلام(ص) مقداری که از مدینه بیرون رفت و به «ذی الحلیفة» - که اکنون به نام مسجدی که در آنجا بنا شده به «[[مسجد شجره]]» معروف است - رسید جامه [[احرام]] پوشید و هفتاد شتر نیز که همراه برداشته بود نشانه [[قربانی]] بر آنها زد و از جلو براند تا به افرادی که خبر حرکت او را به قریش میرسانند بفهماند که به قصد جنگ بیرون نیامده، بلکه منظور او تنها انجام عمره و طواف خانه خداست.<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۶؛ ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۵.</ref> گفته شده است شتر [[ابوجهل]] نیز، که پیامبر در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] به غنیمت گرفته بود، به صورتی نمادین در میان دیگر قربانیها بوده است.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۵۷۴.</ref> | ||
[[پرونده:مسير پيامبر به سمت حدیبیه.jpg|بندانگشتی|200px|مسیر پیامبر (ص) به سمت حدیبیه]] | [[پرونده:مسير پيامبر به سمت حدیبیه.jpg|بندانگشتی|200px|مسیر پیامبر (ص) به سمت حدیبیه]] | ||
پیغمبر اسلام و همراهان همچنان «لبیک» گویان تا «عُسْفان» ــ محلی در دو منزلی [[مکه]] ــ پیش راندند در آنجا به پیامبر خبر رسید که مشرکان مکه از حرکت مسلمانان مطّلع شده و [[سوگند|قسم]] خوردهاند که مانع ورود آنان به مکه شوند.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷۷</ref> قریش جنگجویان خود را در خارج مکه مستقر کردند و [[خالد بن ولید]] را با دویست سوار تا کراع الغَمیم به مقابله مسلمانان فرستادند.<ref>ابن سعد، ج۲، ص۹۵</ref> رسول خدا با شنیدن این خبر، فرمود: «وای بر قریش که جنگ آنان را نابود کرد ». سپس پرسید: کیست تا ما را از راهی ببرد که با قریش برخورد نکنیم؟ <ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷۷</ref> | پیغمبر اسلام و همراهان همچنان «لبیک» گویان تا «عُسْفان» ــ محلی در دو منزلی [[مکه]] ــ پیش راندند در آنجا به پیامبر خبر رسید که مشرکان مکه از حرکت مسلمانان مطّلع شده و [[سوگند|قسم]] خوردهاند که مانع ورود آنان به مکه شوند.<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۷.</ref> قریش جنگجویان خود را در خارج مکه مستقر کردند و [[خالد بن ولید]] را با دویست سوار تا کراع الغَمیم به مقابله مسلمانان فرستادند.<ref>ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۵.</ref> رسول خدا با شنیدن این خبر، فرمود: «وای بر قریش که جنگ آنان را نابود کرد ». سپس پرسید: کیست تا ما را از راهی ببرد که با قریش برخورد نکنیم؟ <ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۷.</ref> | ||
پیامبر، با راهنمایی چند تن از بنی اسلم، از بیراهه مسیر خود را به سوی مکه ادامه داد تا با جنگجویان قریش مواجه نشود.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷۷</ref> در این مسیر، مسلمانان برای اولین بار [[نماز خوف]] <ref>رجوع کنید به سوره نساء، آیه ۱۰۱ـ۱۰۲</ref> به جا آوردند، تا مراقب حملات احتمالی دشمن از اطراف باشند.<ref>رجوع کنید به واقدی، ج۲، ص۵۸۲ـ۵۸۳</ref> | پیامبر، با راهنمایی چند تن از بنی اسلم، از بیراهه مسیر خود را به سوی مکه ادامه داد تا با جنگجویان قریش مواجه نشود.<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۷.</ref> در این مسیر، مسلمانان برای اولین بار [[نماز خوف]] <ref>رجوع کنید به سوره نساء، آیه ۱۰۱ـ۱۰۲</ref> به جا آوردند، تا مراقب حملات احتمالی دشمن از اطراف باشند.<ref>رجوع کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۵۸۲ـ۵۸۳.</ref> | ||
== ورود به منطقه حدیبیه == | == ورود به منطقه حدیبیه == | ||
{{اصلی|حدیبیه}} | {{اصلی|حدیبیه}} | ||
هنگامی که قافله مسلمانان به منطقه حدیبیه رسید، ناگهان شتر پیامبر (قَصواء) بر زمین نشست. مسلمانان به فرمان رسول خدا در همان ناحیه فرود آمدند. به [[معجزه]] پیامبر، چاه خشکی که در آنجا بود، پر آب شد و همه سیراب شدند و حتی چندین بار باران بارید.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷۸؛ ابن سعد، ج۲، ص۹۶</ref> | هنگامی که قافله مسلمانان به منطقه حدیبیه رسید، ناگهان شتر پیامبر (قَصواء) بر زمین نشست. مسلمانان به فرمان رسول خدا در همان ناحیه فرود آمدند. به [[معجزه]] پیامبر، چاه خشکی که در آنجا بود، پر آب شد و همه سیراب شدند و حتی چندین بار باران بارید.<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۸؛ ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۶.</ref> | ||
پس از استقرار [[پیامبر(ص)]] در حدیبیه، بُدَیل بن وَرقاء خُزاعی و گروهی از قبیله خُزاعه نزد رسول خدا آمدند. پیامبر اکرم به ایشان گفت که قصد جنگ ندارد و فقط برای زیارت [[کعبه|خانه خدا]] آمدهاند. خزاعیها این سخن را به اطلاع قریش رساندند، اما قریش گفتند اگر [[محمد(ص)]] قصد جنگ نیز نداشته باشد باز هم هرگز اجازه نمیدهیم به زور وارد مکه شود تا عربها ما را شماتت کنند.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷۹</ref> پس از آن، قریش چند نماینده به اردوی مسلمانان فرستاد، اما میان طرفین توافقی حاصل نشد.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، ج۲، ص۷۸۱؛ ابن سعد، ج۲، ص۹۶؛ یعقوبی، ج۲، ص۵۴</ref> درواقع، سران قریش (از جمله [[ابوسفیان]] که در سال پنجم هجرت در [[جنگ احزاب]] موفقیتی در مقابل مسلمانان به دست نیاورده و در میان مردم عرب سرافکنده بودند) ورود مسلمانان به مکه را نوعی تحقیر خود و موجب طعن بیشتر اعراب میدانستند. | پس از استقرار [[پیامبر(ص)]] در حدیبیه، بُدَیل بن وَرقاء خُزاعی و گروهی از قبیله خُزاعه نزد رسول خدا آمدند. پیامبر اکرم به ایشان گفت که قصد جنگ ندارد و فقط برای زیارت [[کعبه|خانه خدا]] آمدهاند. خزاعیها این سخن را به اطلاع قریش رساندند، اما قریش گفتند اگر [[محمد(ص)]] قصد جنگ نیز نداشته باشد باز هم هرگز اجازه نمیدهیم به زور وارد مکه شود تا عربها ما را شماتت کنند.<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۷۹.</ref> پس از آن، قریش چند نماینده به اردوی مسلمانان فرستاد، اما میان طرفین توافقی حاصل نشد.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۱؛ ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۶؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۵۴.</ref> درواقع، سران قریش (از جمله [[ابوسفیان]] که در سال پنجم هجرت در [[جنگ احزاب]] موفقیتی در مقابل مسلمانان به دست نیاورده و در میان مردم عرب سرافکنده بودند) ورود مسلمانان به مکه را نوعی تحقیر خود و موجب طعن بیشتر اعراب میدانستند. | ||
== اسارت تعدادی از قریشیان == | == اسارت تعدادی از قریشیان == | ||
[[قریش|قرشیان]] که سخت در محذور افتاده بودند مکرز بن حفص را که به شجاعت و بیباکی معروف بود با همراهی حدود چهل یا پنجاه نفر از سوارکاران ورزیده مامور کردند تا در اطراف لشکر [[مسلمانان]] جولانی بزنند. اگر توانستند کسی را از مسلمانان دستگیر ساخته به نزد قریش ببرند تا گروگانی از مسلمانان در دست قریش باشد و بلکه از این راه بتوانند پیشنهادهای خود را بر ایشان بقبولانند. اما مکرز و همراهان او نه تنها نتوانستند کاری انجام دهند و بلکه همگی به دست نگهبانان لشکر اسلام اسیر شدند. زمانی که آنها را به نزد پیامبر بردند، [[رسول خدا(ص)]] به همان جهت که مأمور به جنگ نبود دستور داد آنها را آزاد کنند. با اینکه مکرز و یارانش پیش از اسارت خود، به سوی مسلمانان تیراندازی کرده و آزار زیادی رسانده بودند و حتی به گفته برخی، یکی از مسلمانان را نیز به نام ابن زنیم به قتل رسانده بودند، به دستور پیغمبر، همگی آزاد شده سالم به سوی قریش بازگشتند.<ref>رجوع کنید به واقدی، ج۲، ص۶۰۲؛ ابن هشام، ج۲، ص۷۸۱؛ ابن سعد، ج۲، ص۹۶ـ۹۷</ref> | [[قریش|قرشیان]] که سخت در محذور افتاده بودند مکرز بن حفص را که به شجاعت و بیباکی معروف بود با همراهی حدود چهل یا پنجاه نفر از سوارکاران ورزیده مامور کردند تا در اطراف لشکر [[مسلمانان]] جولانی بزنند. اگر توانستند کسی را از مسلمانان دستگیر ساخته به نزد قریش ببرند تا گروگانی از مسلمانان در دست قریش باشد و بلکه از این راه بتوانند پیشنهادهای خود را بر ایشان بقبولانند. اما مکرز و همراهان او نه تنها نتوانستند کاری انجام دهند و بلکه همگی به دست نگهبانان لشکر اسلام اسیر شدند. زمانی که آنها را به نزد پیامبر بردند، [[رسول خدا(ص)]] به همان جهت که مأمور به جنگ نبود دستور داد آنها را آزاد کنند. با اینکه مکرز و یارانش پیش از اسارت خود، به سوی مسلمانان تیراندازی کرده و آزار زیادی رسانده بودند و حتی به گفته برخی، یکی از مسلمانان را نیز به نام ابن زنیم به قتل رسانده بودند، به دستور پیغمبر، همگی آزاد شده سالم به سوی قریش بازگشتند.<ref>رجوع کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۰۲؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۱؛ ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۶ـ۹۷.</ref> | ||
== فرستادن نماینده به نزد قریش == | == فرستادن نماینده به نزد قریش == | ||
پیامبر تصمیم گرفت نمایندهای به سوی قریش بفرستد؛ ابتدا [[عمر بن خطاب|عمر بن خطّاب]] را برگزید، اما عمر گفت که در مکه اقوام قدرتمندی ندارد که از او حمایت کنند و [[قریش]] از عداوت زیاد وی با آنها مطّلعاند و ممکن است او را به قتل برسانند. بنابراین از رفتن به مکه اجتناب ورزید و [[عثمان بن عفان]] را به پیامبر پیشنهاد کرد، زیرا عثمان از [[بنی امیه]] بود و اقوام بانفوذی در میان سران قریش داشت.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۸۲؛ ابن اثیر، ج۲، ص۲۰۳</ref> | پیامبر تصمیم گرفت نمایندهای به سوی قریش بفرستد؛ ابتدا [[عمر بن خطاب|عمر بن خطّاب]] را برگزید، اما عمر گفت که در مکه اقوام قدرتمندی ندارد که از او حمایت کنند و [[قریش]] از عداوت زیاد وی با آنها مطّلعاند و ممکن است او را به قتل برسانند. بنابراین از رفتن به مکه اجتناب ورزید و [[عثمان بن عفان]] را به پیامبر پیشنهاد کرد، زیرا عثمان از [[بنی امیه]] بود و اقوام بانفوذی در میان سران قریش داشت.<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۲؛ ابن اثیر، الکامل، دار الکتاب العربی، ج۲، ص۲۰۳.</ref> | ||
پیامبر عثمان را به مکه فرستاد و برای چندمین بار مکیان را از قصد خود (زیارت خانه خدا و بازگشت به مدینه) مطّلع کرد، که البته آنان نپذیرفتند. مشرکان اجازه بازگشت به عثمان ندادند و در پی آن، شایع شد که قریش وی را به قتل رساندهاند. در پی نشر این خبر، رسول خدا اصحاب را به بیعتِ معروف به [[بیعت رضوان]] فراخواند.<ref>رجوع کنید به واقدی، ج۲، ص۶۰۳؛ ابن هشام، ج۲، ص۷۸۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۶۳۲</ref> همه اصحاب حاضر در حدیبیه، به جز جَدّ بن قَیس، با پیامبر بیعت کردند.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۸۲</ref> | پیامبر عثمان را به مکه فرستاد و برای چندمین بار مکیان را از قصد خود (زیارت خانه خدا و بازگشت به مدینه) مطّلع کرد، که البته آنان نپذیرفتند. مشرکان اجازه بازگشت به عثمان ندادند و در پی آن، شایع شد که قریش وی را به قتل رساندهاند. در پی نشر این خبر، رسول خدا اصحاب را به بیعتِ معروف به [[بیعت رضوان]] فراخواند.<ref>رجوع کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۰۳؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۲؛ طبری، تاریخ، دار التراث، ج۲، ص۶۳۲.</ref> همه اصحاب حاضر در حدیبیه، به جز جَدّ بن قَیس، با پیامبر بیعت کردند.<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۲</ref> | ||
== قرارداد صلح == | == قرارداد صلح == | ||
پس از مدتی معلوم شد که عثمان کشته نشده و در مکه محبوس بوده است.<ref> ابن اثیر، ج۲، ص۲۰۳</ref> قریش نمایندهای به سوی مسلمانان فرستادند تا با مسلمانان پیمان صلحی ببندد که به موجب آن، مسلمانان در آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد وارد مکه شوند تا بدین صورت مکیان مورد شماتت سایر اعراب قرار نگیرند. این نماینده سهیل بن عمرو نام داشت و پیامبر با دیدن او گفت: «قریش با فرستادن این مرد، قصد صلح دارند ».<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۸۳</ref> | پس از مدتی معلوم شد که عثمان کشته نشده و در مکه محبوس بوده است.<ref>ابن اثیر، الکامل، دار الکتاب العربی، ج۲، ص۲۰۳.</ref> قریش نمایندهای به سوی مسلمانان فرستادند تا با مسلمانان پیمان صلحی ببندد که به موجب آن، مسلمانان در آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد وارد مکه شوند تا بدین صورت مکیان مورد شماتت سایر اعراب قرار نگیرند. این نماینده سهیل بن عمرو نام داشت و پیامبر با دیدن او گفت: «قریش با فرستادن این مرد، قصد صلح دارند ».<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۳.</ref> | ||
پس از توافق دو طرف در مورد آزادی اسرا، میان پیامبر و نماینده قریش پیمان صلحی به امضا رسید. پیامبر چون به فواید این صلح آگاه بود، انعطاف زیادی نشان داد نمونهای از انعطاف پیامبر، قبول درخواست سهیل بن عمرو بود مبنی بر حذف «بسم اللّه الرحمن الرحیم» از ابتدای صلح نامه و نوشتن «باسمک اللهم» به جای آن، و نیز حذف عنوان رسول اللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» به جای آن.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ طبرسی، | پس از توافق دو طرف در مورد آزادی اسرا، میان پیامبر و نماینده قریش پیمان صلحی به امضا رسید. پیامبر چون به فواید این صلح آگاه بود، انعطاف زیادی نشان داد نمونهای از انعطاف پیامبر، قبول درخواست سهیل بن عمرو بود مبنی بر حذف «بسم اللّه الرحمن الرحیم» از ابتدای صلح نامه و نوشتن «باسمک اللهم» به جای آن، و نیز حذف عنوان رسول اللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» به جای آن.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۵۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۷۱ـ ۳۷۲؛ حلبی، السیره الحلبیه، ج۳، ص۲۰.</ref> | ||
===مخالفت بعضی از صحابه=== | ===مخالفت بعضی از صحابه=== | ||
انعطاف پیامبر(ص)موجب انتقاد و خشم برخی صحابه شد و حتی سخنان درشت و سؤالات طعنه آمیزی در مورد پیامبر از آنان شنیده میشد. از جملۀ آنان [[عمر بن خطاب]] بود که با تندی با پیامبر(ص) برخورد کرد.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، ج۲، ص۷۸۳؛ نیز رجوع کنید به واقدی، ج۲، | انعطاف پیامبر(ص)موجب انتقاد و خشم برخی صحابه شد و حتی سخنان درشت و سؤالات طعنه آمیزی در مورد پیامبر از آنان شنیده میشد. از جملۀ آنان [[عمر بن خطاب]] بود که با تندی با پیامبر(ص) برخورد کرد.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۳؛ نیز رجوع کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۰۹-۶۱۱؛ ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۱۰۱.</ref> وی این صلحنامه را باعث حقارت مسلمانان دانست،<ref>بیهقی، دلایل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص ۱۰۶؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۷۱.</ref> و بر عقیده خود تا بدانجا پا فشاری کرد که ابوعبیده جراح به وی گفت از شر شیطان به خدا پناه ببر و نظر خودت را نادرست بدان.<ref>صالحی شامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۵۳.</ref> عمر خود معترف است که در آن روز حتی به [[نبوت|پیامبری]] پیامبر(ص) شک کرد.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲،ص۳۷۱؛ بیهقی، دلایل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۱۰۶؛ صالحی شامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۵۳.</ref> و همچنین گفته: من امر رسول الله(ص) را به تشخیص خودم رد میکردم.<ref>صالحی شامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۵۳.</ref> | ||
=== مفاد صلح نامه === | === مفاد صلح نامه === | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مُفاد صلح نامه حدیبیه چنین بود: | مُفاد صلح نامه حدیبیه چنین بود: | ||
#ده سال میان طرفین صلح برقرار گردد تا مردم در امنیت و آرامش زندگی کنند.<ref> | #ده سال میان طرفین صلح برقرار گردد تا مردم در امنیت و آرامش زندگی کنند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۵۴.</ref> | ||
#مسلمانان آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد برای به جا آوردن عمره وارد مکه شوند، مشروط بر اینکه جز سلاح مسافر، سلاحی به همراه نداشته باشند و بیش از سه روز در مکه اقامت نکنند، قریش نیز در این مدت شهر را ترک خواهند کرد. | #مسلمانان آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد برای به جا آوردن عمره وارد مکه شوند، مشروط بر اینکه جز سلاح مسافر، سلاحی به همراه نداشته باشند و بیش از سه روز در مکه اقامت نکنند، قریش نیز در این مدت شهر را ترک خواهند کرد. | ||
#مسلمانان متعهد شدند افرادی را که از مکه به مدینه میگریزند، به مکه بازگردانند، اما طرف مقابل چنین تعهدی نسبت به فراریان مدینه نداشت. (البته در این صلحنامه طبق آیه ۱۰ [[سوره ممتحنه]]، بازگرداندن زنان مؤمنی که از [[مکه]] به [[مدینه]] میگریختند، ممنوع شده بود.)<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۹۰ـ۷۹۱</ref> | #مسلمانان متعهد شدند افرادی را که از مکه به مدینه میگریزند، به مکه بازگردانند، اما طرف مقابل چنین تعهدی نسبت به فراریان مدینه نداشت. (البته در این صلحنامه طبق آیه ۱۰ [[سوره ممتحنه]]، بازگرداندن زنان مؤمنی که از [[مکه]] به [[مدینه]] میگریختند، ممنوع شده بود.)<ref>ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۹۰ـ۷۹۱.</ref> | ||
#سایر قبایل در هم پیمانی با قریش و مسلمانان آزاد و مختار باشند.<ref>واقدی، ج۲، ص۶۱۱ـ۶۱۲؛ ابن هشام، ج۲، ص۷۸۴؛ ابن اثیر، ج۲، ص۲۰۴؛ | #سایر قبایل در هم پیمانی با قریش و مسلمانان آزاد و مختار باشند.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۱۱ـ۶۱۲؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۴؛ ابن اثیر، الکامل، دار الکتاب العربی، ج۲، ص۲۰۴؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۵۴.</ref> | ||
در صحیح مسلم آمده است وقتی [[سوره فتح]] بعد از صلح حدیبیه نازل شد، رسول خدا(ص) کسی را به دنبال [[عمر بن خطاب|عمر]] فرستاد و وحی نازل شده را به گوش او رساند. عمر گفت: آیا براستیای رسول خدا این صلح، فتح است؟! فرمود: بلی.<ref>مسلم، صحیح، شماره ۱۷۸۵.</ref> | در صحیح مسلم آمده است وقتی [[سوره فتح]] بعد از صلح حدیبیه نازل شد، رسول خدا(ص) کسی را به دنبال [[عمر بن خطاب|عمر]] فرستاد و وحی نازل شده را به گوش او رساند. عمر گفت: آیا براستیای رسول خدا این صلح، فتح است؟! فرمود: بلی.<ref>مسلم، صحیح، حدیث شماره ۱۷۸۵.</ref> | ||
== بازگشت به مدینه == | == بازگشت به مدینه == | ||
بنا بر روایات مختلف، مسلمانان ده روز و اندی، و به قولی بیست روز، در سرزمین حدیبیه اقامت کردند.<ref>رجوع کنید به واقدی، ج۲، ص۶۱۶؛ ابن سعد، ج۲، ص۹۸</ref> رسول خدا در خارج از منطقه [[حرم]] خیمه زده بود، ولی در حرم نماز میگزارد. چون نوشتن صلح نامه پایان یافت و مردانی از مسلمانان و مشرکان بر آن گواهی دادند، پیامبر به همراهانش فرمان داد که به نشانه حج، شتران خود را قربانی کنند و سرهایشان را بتراشند. بیشتر اصحاب، به دلیل ناخرسندی از به جا نیاوردن حج و چون صلح حدیبیه را نوعی شکست میدانستند، از فرمان پیامبر سرپیچی کردند، اما پس از آنکه رسول خدا به تنهایی اقدام به بهجا آوردن این اعمال کرد، آنان نیز تبعیت کردند، <ref>واقدی، ج۲، ص۶۱۳؛ یعقوبی، ج۲، ص۵۵؛ | بنا بر روایات مختلف، مسلمانان ده روز و اندی، و به قولی بیست روز، در سرزمین حدیبیه اقامت کردند.<ref>رجوع کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۱۶؛ ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، لیدن، ج۲، ص۹۸.</ref> رسول خدا در خارج از منطقه [[حرم]] خیمه زده بود، ولی در حرم نماز میگزارد. چون نوشتن صلح نامه پایان یافت و مردانی از مسلمانان و مشرکان بر آن گواهی دادند، پیامبر به همراهانش فرمان داد که به نشانه حج، شتران خود را قربانی کنند و سرهایشان را بتراشند. بیشتر اصحاب، به دلیل ناخرسندی از به جا نیاوردن حج و چون صلح حدیبیه را نوعی شکست میدانستند، از فرمان پیامبر سرپیچی کردند، اما پس از آنکه رسول خدا به تنهایی اقدام به بهجا آوردن این اعمال کرد، آنان نیز تبعیت کردند، <ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۱۳؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۵۵؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۵.</ref> سپس رسول خدا و مسلمانان به مدینه بازگشتند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۵۵.</ref> | ||
طبق معاهده حدیبیه، سال بعد (سال هفتم) پیامبر و مسلمانان به مکه رفتند و سه روز در نبود قریش در آنجا اقامت کردند و اعمال عمره را به جای آوردند. این واقعه به [[عمرة القضاء]] معروف است.<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۲۷</ref> | طبق معاهده حدیبیه، سال بعد (سال هفتم) پیامبر و مسلمانان به مکه رفتند و سه روز در نبود قریش در آنجا اقامت کردند و اعمال عمره را به جای آوردند. این واقعه به [[عمرة القضاء]] معروف است.<ref>ابن اثیر، الکامل، دار الکتاب العربی، ج۲، ص۲۲۷.</ref> | ||
در راه بازگشت از حدیبیه به مدینه، [[سوره فتح]] بر پیامبر نازل شد که خدا در آن، صلح حدیبیه را «فتح مبین» نامیده و با اعلام رضایت از بیعت کنندگان، وعده پیروزیها و غنیمتهای فراوان به مسلمانان داده بود.<ref>واقدی، ج۲، ص۶۱۷ـ۶۲۳؛ ابن هشام، ج۲، ص۷۸۶ـ۷۸۸</ref> به نظر غالب مفسران، این وعده راجع به [[جنگ خیبر|فتح خیبر]] است که در سال هفتم اتفاق افتاد و غنایم زیادی نصیب مسلمانان گردید، <ref>برای نمونه رجوع کنید به طبری، جامع؛ طبرسی، ۱۴۰۸؛ طباطبائی، ذیل فتح: ۱۹</ref> اما برخی نیز آن را مربوط به [[فتح مکه]] دانستهاند.<ref>رجوع کنید به طباطبائی، ذیل فتح: ۱۹</ref> | در راه بازگشت از حدیبیه به مدینه، [[سوره فتح]] بر پیامبر نازل شد که خدا در آن، صلح حدیبیه را «فتح مبین» نامیده و با اعلام رضایت از بیعت کنندگان، وعده پیروزیها و غنیمتهای فراوان به مسلمانان داده بود.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۱۷ـ۶۲۳؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۶ـ۷۸۸</ref> به نظر غالب مفسران، این وعده راجع به [[جنگ خیبر|فتح خیبر]] است که در سال هفتم اتفاق افتاد و غنایم زیادی نصیب مسلمانان گردید، <ref>برای نمونه رجوع کنید به طبری، جامع؛ طبرسی، ۱۴۰۸؛ طباطبائی، ذیل فتح: ۱۹</ref> اما برخی نیز آن را مربوط به [[فتح مکه]] دانستهاند.<ref>رجوع کنید به طباطبائی، ذیل فتح: ۱۹</ref> | ||
== نقض صلح نامه از سوی قریش == | == نقض صلح نامه از سوی قریش == | ||
اندکی پس از امضای پیمان یکی از مردم [[مکه]] به نام ابوبصیر که [[مسلمان]] شده بود، طبق [[پیمان حدیبیه]] به مردم مکه تسلیم شد، اما او در بین راه از چنگ محافظان خود گریخت ولی بجای آن که به مدینه بیاید در نقطهای که بر سر کاروان قریش به [[شام]] است موضع گرفت. اندک اندک عدهای از مسلمانان مکه به او پیوستند و برای کاروان قریش خطر جدی پدید آوردند. با توجه به مشکل پیش آمده، قریش از پیامبر خواستند تا آن افراد را به مدینه راه دهد؛ بدین ترتیب بند مربوط به استرداد یک طرفه فراریان به درخواست قریش لغو شد.<ref>رجوع کنید به واقدی، ج۲، ص۶۲۴ـ۶۲۹؛ ابن هشام، ج۲، | اندکی پس از امضای پیمان یکی از مردم [[مکه]] به نام ابوبصیر که [[مسلمان]] شده بود، طبق [[پیمان حدیبیه]] به مردم مکه تسلیم شد، اما او در بین راه از چنگ محافظان خود گریخت ولی بجای آن که به مدینه بیاید در نقطهای که بر سر کاروان قریش به [[شام]] است موضع گرفت. اندک اندک عدهای از مسلمانان مکه به او پیوستند و برای کاروان قریش خطر جدی پدید آوردند. با توجه به مشکل پیش آمده، قریش از پیامبر خواستند تا آن افراد را به مدینه راه دهد؛ بدین ترتیب بند مربوط به استرداد یک طرفه فراریان به درخواست قریش لغو شد.<ref>رجوع کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۲۴ـ۶۲۹؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ۷۸۸ـ۷۸۹؛ شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۹۱.</ref> | ||
هنوز دو سال از پیمان صلح نگذشته بود که مشرکان مکه طبق بند اول صلح نامه (یعنی ترک مخاصمه و جنگ) را نقض کردند. زیرا قبیله بنی خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی بکر با قریش هم پیمان بودند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ داد، مردانی از قریش به نفع بنی بکر، افرادی از بنی خزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد.<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۹ـ۲۴۴</ref> | هنوز دو سال از پیمان صلح نگذشته بود که مشرکان مکه طبق بند اول صلح نامه (یعنی ترک مخاصمه و جنگ) را نقض کردند. زیرا قبیله بنی خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی بکر با قریش هم پیمان بودند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ داد، مردانی از قریش به نفع بنی بکر، افرادی از بنی خزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد.<ref>ابن اثیر، الکامل، دار الکتاب العربی، ج۲، ص۲۳۹ـ۲۴۴.</ref> | ||
== برکات صلح حدیبیه == | == برکات صلح حدیبیه == | ||
صلح حدیبیه، به شهادت تاریخ و طبق پیش بینیهای پیامبر و وعدههای قرآنی، برکات زیادی برای مسلمانان در پی داشت. به گفته مورخان، در صدر اسلام فتحی عظیمتر از فتح حدیبیه صورت نگرفت، زیرا در پرتو آن، آتش جنگ فرونشست و دعوت به اسلام رواج گرفت و اسلام در سراسر جزیرةالعرب گسترش یافت؛ به گونهای که از آغاز پیمان صلح تا نقض آن (۲۲ ماه)، تعداد کسانی که به اسلام گرویدند، بیش از کل تعداد مسلمانان تا آن زمان بود، چنان که سپاه پیامبر در سال هشتم و در جریان [[فتح مکه]] به ده هزار تن رسید و بزرگان قریش، مانند [[ابوسفیان]] و [[عمروعاص]] و [[خالد بن ولید]]، در همین دوران به اسلام گرویدند.<ref>رجوع کنید به واقدی، ج۲، ص۶۲۴؛ ابن هشام، ج۲، ص۷۸۸</ref> در عین حال آرامش حاصل از صلح حدیبیه سبب شد که پیامبر علاوه بر تشدید فعالیتهای تبلیغی در [[شبه جزیره عربستان|شبه جزیره]]، به سرزمینهای خارجی هم توجه کند و در سال هفتم، پادشاهان و سران ممالک اطراف را نیز به اسلام دعوت نماید. اما مهمترین فایده این صلح، زمینه سازی برای [[فتح مکه]] بود که مدت کوتاهی پس از صلح حدیبیه به وقوع پیوست. | صلح حدیبیه، به شهادت تاریخ و طبق پیش بینیهای پیامبر و وعدههای قرآنی، برکات زیادی برای مسلمانان در پی داشت. به گفته مورخان، در صدر اسلام فتحی عظیمتر از فتح حدیبیه صورت نگرفت، زیرا در پرتو آن، آتش جنگ فرونشست و دعوت به اسلام رواج گرفت و اسلام در سراسر جزیرةالعرب گسترش یافت؛ به گونهای که از آغاز پیمان صلح تا نقض آن (۲۲ ماه)، تعداد کسانی که به اسلام گرویدند، بیش از کل تعداد مسلمانان تا آن زمان بود، چنان که سپاه پیامبر در سال هشتم و در جریان [[فتح مکه]] به ده هزار تن رسید و بزرگان قریش، مانند [[ابوسفیان]] و [[عمروعاص]] و [[خالد بن ولید]]، در همین دوران به اسلام گرویدند.<ref>رجوع کنید به واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۲۴؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۸.</ref> در عین حال آرامش حاصل از صلح حدیبیه سبب شد که پیامبر علاوه بر تشدید فعالیتهای تبلیغی در [[شبه جزیره عربستان|شبه جزیره]]، به سرزمینهای خارجی هم توجه کند و در سال هفتم، پادشاهان و سران ممالک اطراف را نیز به اسلام دعوت نماید. اما مهمترین فایده این صلح، زمینه سازی برای [[فتح مکه]] بود که مدت کوتاهی پس از صلح حدیبیه به وقوع پیوست. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، | * ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۸۵ – ۱۳۸۶ / ۱۹۶۵ – ۱۹۶۶. | ||
* ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، | * ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، تحقیق ادوارد زاخاو، لیدن ۱۳۲۱ – ۱۳۴۷ / ۱۹۰۴ – ۱۹۴۰، چاپ افست تهران [بیتا.] | ||
* ابن هشام، | * ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. | ||
* بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، بیروت، دارالکتب العلمیة، اول، ۱۴۰۵ق | * بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۰۵ق. | ||
* حلبی، علی بن ابراهیم، ''السیرة الحلبیة''، بیروت، [۱۳۲۰]، چاپ افست [بی تا]. | * حلبی، علی بن ابراهیم، ''السیرة الحلبیة''، بیروت، [۱۳۲۰]، چاپ افست [بی تا]. | ||
* ذهبی، | * ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | ||
* رسولی، سید هاشم، زندگانی محمد(ص)، تهران، انتشارات کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش. | * رسولی، سید هاشم، زندگانی محمد(ص)، تهران، انتشارات کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش. | ||
* محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ – ۱۳۹۴ / ۱۹۷۱ – ۱۹۷۴. | * محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ – ۱۳۹۴ / ۱۹۷۱ – ۱۹۷۴. | ||
* طبرسی، فضل بن حسن، | * صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد في سيرة خير العباد، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
* طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، موسسه آلالبیت(علیهمالسلام) لاحیاآ التراث، ۱۴۱۷ق. | |||
* طبرسی، فضل بن حسن، ''مجمع البیان فی تفسیر القرآن''، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. | * طبرسی، فضل بن حسن، ''مجمع البیان فی تفسیر القرآن''، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. | ||
* محمد بن | * طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷. | ||
* محمد بن | * طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویلای القرآن، مصر ۱۳۷۳ / ۱۹۵۴. | ||
* واقدی، محمد بن عمر، | * واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق مارسدن جونز، لندن، بینا، ۱۹۶۶م. | ||
* یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ – ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵. | * یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ – ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵. | ||
* یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، | * یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، [بیتا.]، چاپ افست قم [بیتا.]. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |