غزوه بنیمصطلق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
بنابر نقل تاریخی، به [[پیامبر اکرم(ص)]] خبر رسید که حارث بن ابی ضِرار، رئیس طایفة بنی مُصْطَلِق، به همراه قوم خود و گروهی از طوایف عرب آماده جنگ با مسلمانان شده است.<ref>كلاعي، الاكتفاء، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵۴؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۴.</ref> پیامبر(ص) برای اطمینان از خبر، بریدة بن حصیب را بعنوان جاسوس به لشگرگاه دشمن فرستاد که پس از آگاهی و اطمینان از درستی خبر به سوی آنان لشکرکشی کرد.<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۰۳.</ref> | بنابر نقل تاریخی، به [[پیامبر اکرم(ص)]] خبر رسید که حارث بن ابی ضِرار، رئیس طایفة بنی مُصْطَلِق، به همراه قوم خود و گروهی از طوایف عرب آماده جنگ با مسلمانان شده است.<ref>كلاعي، الاكتفاء، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵۴؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۴.</ref> پیامبر(ص) برای اطمینان از خبر، بریدة بن حصیب را بعنوان جاسوس به لشگرگاه دشمن فرستاد که پس از آگاهی و اطمینان از درستی خبر به سوی آنان لشکرکشی کرد.<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۰۳.</ref> | ||
به گفته واقدی، عدهای از منافقان<ref>دیار البکری، تاریخ الخمیس، بیروت، ج۱، ص۴۷۰.</ref> به دلیل نزدیکی محل جنگ و برای به دست آوردن غنایم با سپاه پیامبر(ص) همراه شدند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۵.</ref> | به گفته واقدی، عدهای از منافقان<ref>دیار البکری، تاریخ الخمیس، بیروت، ج۱، ص۴۷۰.</ref> به دلیل نزدیکی محل جنگ و برای به دست آوردن غنایم با سپاه پیامبر(ص) همراه شدند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۵.</ref> | ||
[[پرونده:غزوه بنی مصطلق1.jpg|بندانگشتی|300px|غزوه بنی مصطلق]] | |||
==سرنوشت جنگ== | |||
صالحی مفسر می نویسد: در نیمه راه یکی از جاسوسان حارث دستگیر شد اما حاضر نشد اطلاعاتی به پیامبر(ص) بدهد. پیامبر(ص) اسلام را به او عرضه کرد اما حاضر به قبول دین اسلام هم نشد در نتیجه دستور داد تا او را به قتل برسانند.کشته شدن وی، سبب وحشت حارث و همراهان وی و پراکندگی دیگر قبائلی شد که همراه سپاه حارث آمده بودند. در نتیجه کسی جز حارث و اطرافیان وی کسی دیگری باقی نماند.<ref>صالحی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۴۴؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۶.</ref> | صالحی مفسر می نویسد: در نیمه راه یکی از جاسوسان حارث دستگیر شد اما حاضر نشد اطلاعاتی به پیامبر(ص) بدهد. پیامبر(ص) اسلام را به او عرضه کرد اما حاضر به قبول دین اسلام هم نشد در نتیجه دستور داد تا او را به قتل برسانند.کشته شدن وی، سبب وحشت حارث و همراهان وی و پراکندگی دیگر قبائلی شد که همراه سپاه حارث آمده بودند. در نتیجه کسی جز حارث و اطرافیان وی کسی دیگری باقی نماند.<ref>صالحی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۴۴؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۶.</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۴۳: | ||
پیامبر(ص) در ابتدا آنان را به اسلام دعوت کرد اما هنگامی که از قبول اسلام امتناع ورزیدند؛ به سوی سپاه اسلام تیراندازی کردند. در این حال دستور حمله صادر شد. ده نفر از یاران حارث کشته و مابقی اسیر شدند و غنائم متعددی نصیب سپاه اسلام شد. | پیامبر(ص) در ابتدا آنان را به اسلام دعوت کرد اما هنگامی که از قبول اسلام امتناع ورزیدند؛ به سوی سپاه اسلام تیراندازی کردند. در این حال دستور حمله صادر شد. ده نفر از یاران حارث کشته و مابقی اسیر شدند و غنائم متعددی نصیب سپاه اسلام شد. | ||
همین که جنگ به فرمان [[پیامبر(ص)]] درگرفت، بنی مُصْطَلِق گریختند. عدهای از آنان کشته شدند و زنان و فرزندان و اموالشان به دست سپاه [[اسلام]] افتادند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۴.</ref> پس از پایان جنگ، پیامبر(ص) دستور داد با اسیران با عطوفت و نرمی رفتار کنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۱۰.</ref> [[جویریه دختر حارث|جُوَیریه دختر حارث بن ابیضرار]] که از اسیران بود، به عنوان کنیز، به [[ثابت بن قیس]] (یا پسرعموی او) داده شد. جویریه با وی قراری گذاشت که پولی بدهد و آزاد شود. جویریه برای آزادی خویش از پیامبر(ص) یاری خواست. پیامبر(ص) نیز بهای آزادی او را پرداخت. پس از آن، پیامبر(ص) با جویریه ازدواج کرد.<ref>ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ۱۳۶۸ش، ص۲۶۳.</ref> مسلمانان پس از این ازدواج، به احترام پیامبر(ص)، اسیران بنی مُصْطَلِق را آزاد کردند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۱۱.</ref> | همین که جنگ به فرمان [[پیامبر(ص)]] درگرفت، بنی مُصْطَلِق گریختند. عدهای از آنان کشته شدند و زنان و فرزندان و اموالشان به دست سپاه [[اسلام]] افتادند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۰۴.</ref> پس از پایان جنگ، پیامبر(ص) دستور داد با اسیران با عطوفت و نرمی رفتار کنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۱۰.</ref> [[جویریه دختر حارث|جُوَیریه دختر حارث بن ابیضرار]] که از اسیران بود، به عنوان کنیز، به [[ثابت بن قیس]] (یا پسرعموی او) داده شد. جویریه با وی قراری گذاشت که پولی بدهد و آزاد شود. جویریه برای آزادی خویش از پیامبر(ص) یاری خواست. پیامبر(ص) نیز بهای آزادی او را پرداخت. پس از آن، پیامبر(ص) با جویریه ازدواج کرد.<ref>ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ۱۳۶۸ش، ص۲۶۳.</ref> مسلمانان پس از این ازدواج، به احترام پیامبر(ص)، اسیران بنی مُصْطَلِق را آزاد کردند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۴۱۱.</ref> | ||