جابر بن عبدالله انصاری: تفاوت میان نسخهها
←زندگینامه
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
پدرش پیش از [[هجرت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] به [[یثرب]]، [[مسلمان]] شد و در [[بیعت عقبه دوم|بیعت عَقَبة دوم]] با [[رسول خدا(ص)]] پیمان بست و جزو دوازده نقیبی شد که پیامبر(ص) آنان را به نمایندگی قبایلشان برگزید. پدر جابر در [[غزوه احد|غزوه اُحُد]] به [[شهادت]] رسید.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۱، ص۲۰۸، ۲۱۱؛ قس ابن حَبّان، مشاهیر علماء الامصار، ص۳۰ که از حضور عبداللّه و فرزندش جابر در بیعتِ عقبه اول و دوم سخن گفته است.</ref> | پدرش پیش از [[هجرت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] به [[یثرب]]، [[مسلمان]] شد و در [[بیعت عقبه دوم|بیعت عَقَبة دوم]] با [[رسول خدا(ص)]] پیمان بست و جزو دوازده نقیبی شد که پیامبر(ص) آنان را به نمایندگی قبایلشان برگزید. پدر جابر در [[غزوه احد|غزوه اُحُد]] به [[شهادت]] رسید.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۱، ص۲۰۸، ۲۱۱؛ قس ابن حَبّان، مشاهیر علماء الامصار، ص۳۰ که از حضور عبداللّه و فرزندش جابر در بیعتِ عقبه اول و دوم سخن گفته است.</ref> | ||
نخستین گزارش از زندگی جابر، حضور او با پدرش در [[بیعت عقبه دوم]] در سال سیزدهم [[بعثت]] است.{{سخ}} | نخستین گزارش از زندگی جابر، حضور او با پدرش در [[بیعت عقبه دوم]] در سال سیزدهم [[بعثت]] است.{{سخ}} | ||
ابوعبدالرحمن و ابوعبدالله از کنیههای منسوب به جابر است اما از میان آنها [[کنیه]] ابوعبداللّه(بوعبدالله) صحیحتر دانسته شده است. <ref>رجوع کنید به ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۲۰؛ ابن اثیر، اسد الغابة، ۱۴۱۷، ج۱، ص۳۷۷.</ref>{{سخ}} | |||
بنا بر بعضی گزارشها، پیوند میان پیامبر(ص) و جابر محبتآمیز و دوستانه بود. گفته شده است که پیامبر(ص) به وی بشارت عمر طولانی داده و در پاسخ به سؤال جابر، [[آیه]]ای نازل شد که به [[آیه کلاله|آیه کَلالَه]]<ref>ر.ک: سوره نساء: ۱۷۶.</ref> شهرت دارد.<ref>ر.ک: طبری، جامع طبری؛ و محمد بن طوسی، التبیان فی التفسیر | بنا بر بعضی گزارشها، پیوند میان پیامبر(ص) و جابر محبتآمیز و دوستانه بود. گفته شده است که پیامبر(ص) به وی بشارت عمر طولانی داده و در پاسخ به سؤال جابر، [[آیه]]ای نازل شد که به [[آیه کلاله|آیه کَلالَه]]<ref>ر.ک: سوره نساء: ۱۷۶.</ref> شهرت دارد.<ref>ر.ک: طبری، جامع طبری؛ و محمد بن طوسی، التبیان فی التفسیر القرآن،الناشر : احياء التراث العربي ـ بيروت، ج۳، ص۴۰۸. ذیل آیه.</ref>{{یاد| جابربن عبدالله انصاری از پیامبر درباره مقدار ارث خواهرانش(هفت نفر یا نُه نفر بودند) پرسید و پیامبر به او فرمود که خداوند آیه ۱۷۶ سوره نساء را نازل فرمود و جابر میگفت این آیه درباره من نازل شده است. يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ ۚ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ ۚ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ ۚ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ...از تو (در باره ارث خواهران و برادران) سؤال میکنند، بگو: «خداوند، حکم کلاله (خواهر و برادر) را برای شما بیان میکند: اگر مردی از دنیا برود، که فرزند نداشته باشد، و برای او خواهری باشد، نصف اموالی را که به جا گذاشته، از او (ارث) میبرد؛ و (اگر خواهری از دنیا برود، وارث او یک برادر باشد،) او تمام مال را از آن خواهر به ارث میبرد، در صورتی که (میّت) فرزند نداشته باشد؛ و اگر دو خواهر (از او) باقی باشند دو سوم اموال را میبرند... }} | ||
=== ازدواج و فرزندان === | === ازدواج و فرزندان === | ||
در [[سال سوم هجری]] و پیش از [[غزوه ذات الرقاع|غزوه ذاتُ الرِقاع]]، جابر با سُهَیمه، دختر [[مسعود بن اوس]]، [[ازدواج]] کرد.<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۸؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۴، ص۹۹ـ۱۰۰.</ref> | در [[سال سوم هجری]] و پیش از [[غزوه ذات الرقاع|غزوه ذاتُ الرِقاع]]، جابر با سُهَیمه، دختر [[مسعود بن اوس]]، [[ازدواج]] کرد.<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۸؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۴، ص۹۹ـ۱۰۰.</ref> |