پرش به محتوا

حارث بن عبدالله همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۱: خط ۳۱:


==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
=== نسب===
===نسب===
نسب کامل وی حارث‌بن عبدالله بن کعب‌بن اسدبن خالد (یخلُد) بن حوث است.<ref>ابن‌سعد، ج۶، ص۱۶۸؛ طبری، ص۶۶۲</ref> نام او را حرث نیز نقل کرده‌اند.<ref>ابن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، ج۱، صص۹۱، ۱۰۷، ۱۳۳، ۴۶۴؛ محمدبن ادریس شافعی، الامّ ج۷، ص۱۴، که از حرث اعور نام برده اما او را مجهول خوانده است؛ مسلم‌بن حجاج، کتاب الکنی، ص ۱۱۶؛ شوشتری، قاموس‌الرجال، ج ۳، صص ۱۱-۱۳.</ref> در برخی منابع نام پدر وی عبید آمده است.<ref>بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۱، قسم ۲، ص ۲۷۳؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۴؛ ابن‌ابی‌حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۳، ص ۷۸</ref>
نسب کامل وی حارث‌بن عبدالله بن کعب‌بن اسدبن خالد (یخلُد) بن حوث است.<ref>ابن‌سعد، ج۶، ص۱۶۸؛ طبری، ص۶۶۲</ref> نام او را حرث نیز نقل کرده‌اند.<ref>ابن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، ج۱، صص۹۱، ۱۰۷، ۱۳۳، ۴۶۴؛ محمدبن ادریس شافعی، الامّ ج۷، ص۱۴، که از حرث اعور نام برده اما او را مجهول خوانده است؛ مسلم‌بن حجاج، کتاب الکنی، ص ۱۱۶؛ شوشتری، قاموس‌الرجال، ج ۳، صص ۱۱-۱۳.</ref> در برخی منابع نام پدر وی عبید آمده است.<ref>بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۱، قسم ۲، ص ۲۷۳؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۴؛ ابن‌ابی‌حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۳، ص ۷۸</ref>


خط ۴۰: خط ۴۰:
کنیه حارث، ابوزهیر بود <ref>یحیی‌بن معین، تاریخ یحیی‌بن معین، روایة عباس‌بن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۱۸؛ بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۲۷۳؛ مسلم‌بن حجاج، کتاب الکنی، ص ۱۱۶.</ref> و چون فقط یک چشم داشت به اَعوَر شهرت یافت.<ref>سمعانی، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref> در منابع گاه از حارث اعور، بدون ذکر نام پدرش، یاد شده که موجب گردیده است برخی رجالیان او را حارث‌بن قیس، برخی حارث‌بن عبداللّه و برخی حارث‌بن غیث بدانند، هر چند که به احتمال زیاد، حارث اعور همان حارث‌ بن عبداللّه اعور است.<ref>مامقانی، تنقیح‌المقال فی علم‌الرجال، ج ۱۷، صص ۵۰ ـ ۶۰؛ شوشتری، قاموس‌الرجال، ج ۳، صص ۱۳، ۴۷۴۸؛ حلّی، خلاصه القوال فی معرفه الرجال، ص ۱۲۲-۱۲۳؛ تفرشی، نقد الرجال، ج ۱، صص ۳۸۱، ۳۸۸ ـ ۳۸۹؛ عنایةالله قهپائی، مجمع الرجال ج ۲، ص ۶۸؛ امین، ج ۴، ص ۳۰۱.</ref>
کنیه حارث، ابوزهیر بود <ref>یحیی‌بن معین، تاریخ یحیی‌بن معین، روایة عباس‌بن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۱۸؛ بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۲۷۳؛ مسلم‌بن حجاج، کتاب الکنی، ص ۱۱۶.</ref> و چون فقط یک چشم داشت به اَعوَر شهرت یافت.<ref>سمعانی، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref> در منابع گاه از حارث اعور، بدون ذکر نام پدرش، یاد شده که موجب گردیده است برخی رجالیان او را حارث‌بن قیس، برخی حارث‌بن عبداللّه و برخی حارث‌بن غیث بدانند، هر چند که به احتمال زیاد، حارث اعور همان حارث‌ بن عبداللّه اعور است.<ref>مامقانی، تنقیح‌المقال فی علم‌الرجال، ج ۱۷، صص ۵۰ ـ ۶۰؛ شوشتری، قاموس‌الرجال، ج ۳، صص ۱۳، ۴۷۴۸؛ حلّی، خلاصه القوال فی معرفه الرجال، ص ۱۲۲-۱۲۳؛ تفرشی، نقد الرجال، ج ۱، صص ۳۸۱، ۳۸۸ ـ ۳۸۹؛ عنایةالله قهپائی، مجمع الرجال ج ۲، ص ۶۸؛ امین، ج ۴، ص ۳۰۱.</ref>


=== خاندان و فرزندان حارث ===
===خاندان و فرزندان حارث===


از خاندان و فرزندان حارث اطلاع دقیقی در دست نیست. [[ابن‌عساکر]]،<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۴، ص۲۶۵</ref> به نقل از واقدی، از فردی به نام عبدالرحمان‌بن حارث‌بن عبداللّه همدانی کوفی یاد کرده که در سال ۴۳ هجری، به همراه [[عبدالرحمان‌ بن خالد بن ولید]]، در فتوحات شرکت داشته و چون از خبره‌ترین افراد در حساب بوده است، او را بر کار غنایم گمارده بودند. او سهمی را که از غنایم برایش در نظر گرفته بودند نپذیرفت. ظاهرآ این فرد پسر حارث بوده و اوصافی که از او ذکر شده، از جمله اینکه بر علم حساب تسلط داشته، شاهدی بر این مدعاست.
از خاندان و فرزندان حارث اطلاع دقیقی در دست نیست. [[ابن‌عساکر]]،<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۴، ص۲۶۵</ref> به نقل از واقدی، از فردی به نام عبدالرحمان‌بن حارث‌بن عبداللّه همدانی کوفی یاد کرده که در سال ۴۳ هجری، به همراه [[عبدالرحمان‌ بن خالد بن ولید]]، در [[فتوحات مسلمانان|فتوحات]] شرکت داشته و چون از خبره‌ترین افراد در حساب بوده است، او را بر کار غنایم گمارده بودند. او سهمی را که از غنایم برایش در نظر گرفته بودند نپذیرفت. ظاهرآ این فرد پسر حارث بوده و اوصافی که از او ذکر شده، از جمله اینکه بر علم حساب تسلط داشته، شاهدی بر این مدعاست.


همچنین [[سعید بن عمرو]] (برادرزاده حارث) یکی از راویان وی بوده است.<ref>علی‌بن عمر دارقطنی، العلل الواردة فی الاحادیث النبوی ج۳، ص۱۳۷؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۵، ص۲۴۵.</ref> یکی از نوادگان او، به نام [[حارث‌بن محمدبن حارث]]، نیز از راویان [[شیعه]] بوده است.<ref>ابن بسطام (حسین‌بن بسطام) و ابن بسطام (عبدالله بن بسطام)، طب الائمة علیهم‌السلام ص۵۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۱۲۲</ref> [[شیخ بهائی]] و [[حسین بن عبدالصمد حارثی|پدر]] وی، که از نسل حارث بوده‌اند، به حارثی و همْدانی ملقب شده‌اند.
همچنین [[سعید بن عمرو]] (برادرزاده حارث) یکی از راویان وی بوده است.<ref>علی‌بن عمر دارقطنی، العلل الواردة فی الاحادیث النبوی ج۳، ص۱۳۷؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۵، ص۲۴۵.</ref> یکی از نوادگان او، به نام [[حارث‌بن محمدبن حارث]]، نیز از راویان [[شیعه]] بوده است.<ref>ابن بسطام (حسین‌بن بسطام) و ابن بسطام (عبدالله بن بسطام)، طب الائمة علیهم‌السلام ص۵۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۱۲۲</ref> [[شیخ بهائی]] و [[حسین بن عبدالصمد حارثی|پدر]] وی، که از نسل حارث بوده‌اند، به حارثی و همْدانی ملقب شده‌اند.
خط ۶۶: خط ۶۶:
به‌جز سبیعی، راویان بسیاری از طریق حارث روایات امام علی (ع) را شنیده‌اند، که از آن جمله‌اند [[ابراهیم‌بن یزید نخعی]] و [[سعید بن فیروز ابوالبختری]].<ref>برای فهرست کامل این راویان و روایات آنان رجوع کنید به یوسف ازبک، مسند علی‌بن ابی‌طالب  ج ۱، ص ۳۰۵ ـ ۴۳۲.</ref>
به‌جز سبیعی، راویان بسیاری از طریق حارث روایات امام علی (ع) را شنیده‌اند، که از آن جمله‌اند [[ابراهیم‌بن یزید نخعی]] و [[سعید بن فیروز ابوالبختری]].<ref>برای فهرست کامل این راویان و روایات آنان رجوع کنید به یوسف ازبک، مسند علی‌بن ابی‌طالب  ج ۱، ص ۳۰۵ ـ ۴۳۲.</ref>


=== نزد علمای رجال ===
===نزد علمای رجال===
برخی منابع [[رجال]]ی [[اهل سنّت]]، حارث را در شمار ثقات آورده‌اند؛<ref>یحیی‌بن معین، تاریخ یحیی‌بن معین، روایة عباس‌بن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۶۵؛ همو (یحیی‌بن معین)، تاریخ عثمان‌بن سعید الدارمی ص ۹۰؛ احمدبن عبدالله عجلی، معرفةالثقات ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن شاهین، تاریخ أسماء الثقات ص ۷۱ ـ ۷۲؛ یحیی‌بن معین، تاریخ عثمان‌بن سعید الدارمی، ص ۹۱، که دارمی از تغییر رأی یحیی‌بن معین درباره حارث خبر داده است.</ref> اما برخی وی را ضعیف دانسته و در وثاقتش تردید کرده‌اند.<ref>ابن سعد، ج ۶، ص ۱۶۸؛ بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، ص ۳۲؛ احمدبن علی نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین ص ۷۷؛ ابوزُرعه رازی، کتاب الضعفاء ص ۶۰۶؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۱، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ علی‌بن عمر دارقطنی، کتاب الضُعفاء و المتروکین ص ۱۵۳؛ ابن جوزی، کتاب الضعفاء و المتروکین ج ۱، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۲</ref>
برخی منابع [[رجال]]ی [[اهل سنّت]]، حارث را در شمار ثقات آورده‌اند؛<ref>یحیی‌بن معین، تاریخ یحیی‌بن معین، روایة عباس‌بن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۶۵؛ همو (یحیی‌بن معین)، تاریخ عثمان‌بن سعید الدارمی ص ۹۰؛ احمدبن عبدالله عجلی، معرفةالثقات ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن شاهین، تاریخ أسماء الثقات ص ۷۱ ـ ۷۲؛ یحیی‌بن معین، تاریخ عثمان‌بن سعید الدارمی، ص ۹۱، که دارمی از تغییر رأی یحیی‌بن معین درباره حارث خبر داده است.</ref> اما برخی وی را ضعیف دانسته و در وثاقتش تردید کرده‌اند.<ref>ابن سعد، ج ۶، ص ۱۶۸؛ بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، ص ۳۲؛ احمدبن علی نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین ص ۷۷؛ ابوزُرعه رازی، کتاب الضعفاء ص ۶۰۶؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۱، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ علی‌بن عمر دارقطنی، کتاب الضُعفاء و المتروکین ص ۱۵۳؛ ابن جوزی، کتاب الضعفاء و المتروکین ج ۱، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۲</ref>


خط ۷۶: خط ۷۶:


==فعالیت‌های علمی==
==فعالیت‌های علمی==
=== سخنان حارث درباره یادگیری قرآن ===
===سخنان حارث درباره یادگیری قرآن===
عباراتی مبهم از حارث درباره یادگیری [[قرآن]] نقل شده است، مانند اینکه «من قرآن را در سه سال و وحی را در دو سال آموختم» (تعلّمت القرآن فی ثلاث سنین و الوحی فی سنتین)؛<ref>مسلم‌بن حجاج، الجامع الصحیح، ج ۱، ص ۱۵؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ج ۵، ص ۲۴۷.</ref> یا در پاسخ به کسی که گفته بود قرآن را در دو سال آموخته است، گفته بود: «قرآن آسان است، وحی دشوارتر است» (القرآن هَینٌ، الوحی اَشدُّ).<ref>مسلم‌بن حجاج، الجامع الصحیح، ج ۱، صص ۱۴۱۵</ref> این عبارت، به سبب ابهام، در کتاب‌های غریب‌الحدیث بررسی و از آن تفاسیر مختلفی شده است. برخی مقصود از قرآن را قرائت قرآن و مقصود از وحی را کتابت آن دانسته‌اند،<ref>محمودبن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث ج ۳، ص ۹۰؛ ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «وحی»؛ نیز رجوع کنید به یحیی‌بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی ج ۱، ص ۹۹.</ref> اما [[محمد تقی شوشتری|شوشتری]]<ref>محمد تقی شوشتری، قاموس‌الرجال ج ۳، ص ۴۰.</ref> مراد از [[وحی]] را [[تفسیر]] و [[شأن نزول]] آیات قرآن، و [[سید محسن امین]]<ref>سیدمحسن امین ج ۴، ص ۳۶۷</ref> [[وحی]] را حدیث معنا کرده‌اند.
عباراتی مبهم از حارث درباره یادگیری [[قرآن]] نقل شده است، مانند اینکه «من قرآن را در سه سال و وحی را در دو سال آموختم» (تعلّمت القرآن فی ثلاث سنین و الوحی فی سنتین)؛<ref>مسلم‌بن حجاج، الجامع الصحیح، ج ۱، ص ۱۵؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ج ۵، ص ۲۴۷.</ref> یا در پاسخ به کسی که گفته بود قرآن را در دو سال آموخته است، گفته بود: «قرآن آسان است، وحی دشوارتر است» (القرآن هَینٌ، الوحی اَشدُّ).<ref>مسلم‌بن حجاج، الجامع الصحیح، ج ۱، صص ۱۴۱۵</ref> این عبارت، به سبب ابهام، در کتاب‌های غریب‌الحدیث بررسی و از آن تفاسیر مختلفی شده است. برخی مقصود از قرآن را قرائت قرآن و مقصود از وحی را کتابت آن دانسته‌اند،<ref>محمودبن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث ج ۳، ص ۹۰؛ ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «وحی»؛ نیز رجوع کنید به یحیی‌بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی ج ۱، ص ۹۹.</ref> اما [[محمد تقی شوشتری|شوشتری]]<ref>محمد تقی شوشتری، قاموس‌الرجال ج ۳، ص ۴۰.</ref> مراد از [[وحی]] را [[تفسیر]] و [[شأن نزول]] آیات قرآن، و [[سید محسن امین]]<ref>سیدمحسن امین ج ۴، ص ۳۶۷</ref> [[وحی]] را حدیث معنا کرده‌اند.


=== کتابت خطبه‌ها و احادیث ===
===کتابت خطبه‌ها و احادیث===
حارث اعور احادیث و خطبه‌های امیرمؤمنان (ع) را مکتوب می‌کرده است.<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۴۱-۱۴۲؛ ابن‌بابویه، التوحید، ص ۳۱-۳۴</ref> به نوشته شوشتری،<ref>محمد تقی شوشتری، بَهج‌الصباغة فی شرح نهج‌البلاغة، ج ۱، ص ۶.</ref> او نخستین گردآورنده خطبه‌های امام علی (ع) است. در گزارشی آمده است که حارث به تشویق حضرت علی (ع) اوراقی خرید و پس از آن، علوم و احادیث بسیاری از آن حضرت در آن نوشت.<ref>ابن‌سعد، همانجا.</ref>
حارث اعور احادیث و خطبه‌های امیرمؤمنان (ع) را مکتوب می‌کرده است.<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۴۱-۱۴۲؛ ابن‌بابویه، التوحید، ص ۳۱-۳۴</ref> به نوشته شوشتری،<ref>محمد تقی شوشتری، بَهج‌الصباغة فی شرح نهج‌البلاغة، ج ۱، ص ۶.</ref> او نخستین گردآورنده خطبه‌های امام علی (ع) است. در گزارشی آمده است که حارث به تشویق حضرت علی (ع) اوراقی خرید و پس از آن، علوم و احادیث بسیاری از آن حضرت در آن نوشت.<ref>ابن‌سعد، همانجا.</ref>


سید رضی نامه‌ای را از امام علی(ع) خطاب به حارث نقل کرده است که به عنوان نامه ۶۹ نهج البلاغه شناخته می‌شود.<ref>نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، نامه ۶۹، ص۴۵۹.</ref>‌ از نظر [[ناصر مکارم شیرازی|آیت الله مکارم شیرازی]]، حضرت در این نامه مجموعه‌ای از نصایح و اندرزها را برای بهتر زیستن بیان کرده‌اند که رعایت آن‌ها می‌تواند موجب سعادت در دنیا و آخرت گردد. به باور وی در این نامه ۳۳ دستور خطاب به حارث بیان شده است که در حقیقت مخاطب آن همه شیعیان و مسلمانان هستند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)،‌ ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۳۳۲.</ref>
سید رضی نامه‌ای را از امام علی(ع) خطاب به حارث نقل کرده است که به عنوان نامه ۶۹ نهج البلاغه شناخته می‌شود.<ref>نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، نامه ۶۹، ص۴۵۹.</ref>‌ از نظر [[ناصر مکارم شیرازی|آیت الله مکارم شیرازی]]، حضرت در این نامه مجموعه‌ای از نصایح و اندرزها را برای بهتر زیستن بیان کرده‌اند که رعایت آن‌ها می‌تواند موجب سعادت در دنیا و آخرت گردد. به باور وی در این نامه ۳۳ دستور خطاب به حارث بیان شده است که در حقیقت مخاطب آن همه شیعیان و مسلمانان هستند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)،‌ ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۳۳۲.</ref>


=== آثار منسوب ===
===آثار منسوب===
*صحیفه حارث: در منابع از حارث به عنوان صاحب کتب یاد شده و به کتاب<ref>ابن حنبل، الجامع فی العلل و المعرفة، ج۲، ص۲۵۷؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر۳، ص۵۸؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج۶، ص۲۶.</ref> یا صحیفه<ref>سلیمان‌بن اشعث ابوداوود، سؤالات أبی‌عبید الآجری أباداود سلیمان‌بن الأشعث السجستانی ج۲، ص۱۴۵.</ref> حارث اشاره شده است.
*صحیفه حارث: در منابع از حارث به عنوان صاحب کتب یاد شده و به کتاب<ref>ابن حنبل، الجامع فی العلل و المعرفة، ج۲، ص۲۵۷؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر۳، ص۵۸؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج۶، ص۲۶.</ref> یا صحیفه<ref>سلیمان‌بن اشعث ابوداوود، سؤالات أبی‌عبید الآجری أباداود سلیمان‌بن الأشعث السجستانی ج۲، ص۱۴۵.</ref> حارث اشاره شده است.
*کتاب المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی نیز به حارث اعور منسوب است. به گفته [[شیخ طوسی]]،<ref>محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ص ۳۱۹.</ref> [[عمروبن میمون]] مطالب این کتاب را به واسطه [[ابواسحاق سَبیعی]] از حارث از امام علی (ع) نقل کرده است. متن این رساله را [[شیخ صدوق|ابن‌بابویه]] با سندی دیگر در کتاب [[الخصال|خصال]]<ref>ابن بابویه، کتاب الخصال ج۲، ص۳۶۴ ـ ۳۸۲</ref> آورده است. در این رساله، ماجرای پرسش سرکرده یهودیان از امام علی (ع) درباره اینکه آیا وی وصی [[پیامبراکرم|پیامبر اکرم (ص)]] است، آمده و این وصایت و شرایط و مراحل آن اثبات شده است.<ref>مدرسی طباطبائی، ج۱، ص۵۹، که این کتاب را یک جزوه تبلیغی شیعی متعلق به اواخر دوران اموی تلقی کرده است.</ref>
*کتاب المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی نیز به حارث اعور منسوب است. به گفته [[شیخ طوسی]]،<ref>محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ص ۳۱۹.</ref> [[عمروبن میمون]] مطالب این کتاب را به واسطه [[ابواسحاق سَبیعی]] از حارث از امام علی (ع) نقل کرده است. متن این رساله را [[شیخ صدوق|ابن‌بابویه]] با سندی دیگر در کتاب [[الخصال|خصال]]<ref>ابن بابویه، کتاب الخصال ج۲، ص۳۶۴ ـ ۳۸۲</ref> آورده است. در این رساله، ماجرای پرسش سرکرده یهودیان از امام علی (ع) درباره اینکه آیا وی وصی [[پیامبراکرم|پیامبر اکرم (ص)]] است، آمده و این وصایت و شرایط و مراحل آن اثبات شده است.<ref>مدرسی طباطبائی، ج۱، ص۵۹، که این کتاب را یک جزوه تبلیغی شیعی متعلق به اواخر دوران اموی تلقی کرده است.</ref>


== فعالیت‌های سیاسی ==
==فعالیت‌های سیاسی==
=== ارتباط وی با امیرالمؤمنین (ع) ===
===ارتباط وی با امیرالمؤمنین (ع)===
حارث از اصحاب خاص [[امام علی (ع)]] <ref>احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال ص ۴؛ محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، ص ۶۰</ref> و از نخستین بیعت‌کنندگان با وی در مدینه بوده <ref>طبری، ص ۶۶۲؛ محمدبن محمدمفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره ص ۱۰۹</ref> و آن حضرت وی را در زمره ده یار معتمد خود برشمرده است.<ref>ابن طاووس، کشف المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة ص ۱۷۴</ref> ابن‌قتیبه<ref>ابن قتیبه، المعارف ص ۶۲۴</ref> نیز نام حارث را در صدر اسامی شیعیان آورده است.
حارث از اصحاب خاص [[امام علی (ع)]] <ref>احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال ص ۴؛ محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، ص ۶۰</ref> و از نخستین بیعت‌کنندگان با وی در مدینه بوده <ref>طبری، ص ۶۶۲؛ محمدبن محمدمفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره ص ۱۰۹</ref> و آن حضرت وی را در زمره ده یار معتمد خود برشمرده است.<ref>ابن طاووس، کشف المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة ص ۱۷۴</ref> ابن‌قتیبه<ref>ابن قتیبه، المعارف ص ۶۲۴</ref> نیز نام حارث را در صدر اسامی شیعیان آورده است.
از او به عنوان پرچمْدارِ (صاحب رایة) علی (ع) نیز یاد شده است؛<ref>حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ص ۲۰۰؛ موفق بن احمد اخطب خوارزم، المناقب، ص ۸۹</ref> همچنین گفته‌اند که حضرت علی (ع) هنگام فراخواندن لشکریان خود در [[جنگ صفین]]، از حارث می‌خواست که آنان را فرا بخواند.<ref>نصربن مزاحم، وقعه صفین، صص ۱۲۱، ۱۴۳؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۲، صص ۲۰۵ و ۳۴۴؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح ج ۲، ص ۵۴۴</ref>
از او به عنوان پرچمْدارِ (صاحب رایة) علی (ع) نیز یاد شده است؛<ref>حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ص ۲۰۰؛ موفق بن احمد اخطب خوارزم، المناقب، ص ۸۹</ref> همچنین گفته‌اند که حضرت علی (ع) هنگام فراخواندن لشکریان خود در [[جنگ صفین]]، از حارث می‌خواست که آنان را فرا بخواند.<ref>نصربن مزاحم، وقعه صفین، صص ۱۲۱، ۱۴۳؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۲، صص ۲۰۵ و ۳۴۴؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح ج ۲، ص ۵۴۴</ref>
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
حارث در دوران خلافت [[عثمان|عثمان‌بن عفّان]] (۲۳ ـ ۳۵)، مبارزات سیاسی گسترده‌ای داشته است. وی از اعضای گروه قرّاء در [[کوفه]] به‌شمار می‌آمد که به سرکردگی [[مالک اشتر نخعی]] با [[سعید بن عاص]] (عامل [[عثمان]] در کوفه) مخالفت می‌کردند.<ref>احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۵، ص ۱۵۰.</ref> آنان بر سعیدبن عاص شوریدند و به [[مدینه]] رفتند و از عثمان خواستار عزل وی شدند.<ref>ابن‌سعد، ج ۵، ص ۳۲-۳۳؛ ابن‌اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۲، ص ۳۸۶</ref> همین مخالفت‌ها موجب شد که عثمان آنان را به [[شام]] تبعید کند.<ref>ابن‌اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۲، ص ۳۸۶؛ درباره حوادثی که در شام برای آنان رخ داد رجوع کنید به احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۵، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref> وی هنگام شدت گرفتن اعتراضاتِ منتهی به [[قتل عثمان]]، در مدینه حضور داشت.<ref>محمدبن محمد مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره ص ۱۰۹.</ref>
حارث در دوران خلافت [[عثمان|عثمان‌بن عفّان]] (۲۳ ـ ۳۵)، مبارزات سیاسی گسترده‌ای داشته است. وی از اعضای گروه قرّاء در [[کوفه]] به‌شمار می‌آمد که به سرکردگی [[مالک اشتر نخعی]] با [[سعید بن عاص]] (عامل [[عثمان]] در کوفه) مخالفت می‌کردند.<ref>احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۵، ص ۱۵۰.</ref> آنان بر سعیدبن عاص شوریدند و به [[مدینه]] رفتند و از عثمان خواستار عزل وی شدند.<ref>ابن‌سعد، ج ۵، ص ۳۲-۳۳؛ ابن‌اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۲، ص ۳۸۶</ref> همین مخالفت‌ها موجب شد که عثمان آنان را به [[شام]] تبعید کند.<ref>ابن‌اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۲، ص ۳۸۶؛ درباره حوادثی که در شام برای آنان رخ داد رجوع کنید به احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۵، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref> وی هنگام شدت گرفتن اعتراضاتِ منتهی به [[قتل عثمان]]، در مدینه حضور داشت.<ref>محمدبن محمد مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره ص ۱۰۹.</ref>


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*[[ابن‌ابی‌الحدید]]، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
*[[ابن‌ابی‌الحدید]]، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
خط ۱۹۴: خط ۱۹۴:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* منبع مقاله: [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=5687 دانشنامه جهان اسلام]
*منبع مقاله: [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=5687 دانشنامه جهان اسلام]
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/224822/%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB-%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/224822/%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB-%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]
{{یاران امام علی}}
{{یاران امام علی}}
{{یاران امام حسن}}
{{یاران امام حسن}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹

ویرایش