۵٬۳۴۰
ویرایش
(←یوسف در آثار هنری: ابرابزار) |
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در کتابهای [[قصص القرآن]] یوسف جوانی بسیار زیبا توصیف شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: طباطبایی،المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۱۱، ص۱۲۲. جزایری، النور المبین، ۱۴۲۳ق، ص۲۱۷؛ بلاغی، قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۹۸؛ صحفی، قصههای قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۴و۱۱۵.</ref>{{یاد|فقد كان يوسف عليهالسلام رجلا ...وكان ذا جمال بديع يدهش العقول ويسلب الألباب...، وكانت الملكة فتاة فائقة الجمال وكذلك تكون حرم الملوك والعظماء. المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۱۱، ص۱۲۶؛ زیرا یوسف در آن روز مردى در عنفوان جوانی و در زیبایى بینظیر بوده بطورى که عقل و دل هر بیننده را مدهوش مى کرده... از دیگر سوى ملکه مصر هم در محیط خود جوانى رعنا و داراى جمالى فوق العاده بود، چون عادت حرم سلاطین و بزرگان هر محیطى انتخاب زیبایان برای آن محیطند. موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۷۰}}ازاینرو [[زلیخا]] زن عزیز مصر، شیفته او شد،و پیوسته او را به گناه فرا خواند ولی یوسف خویشتنداری کرد و با مشاهده برهان پروردگارش که چیزی از جنس علم و یقینِ مخصوص به مخلصان است <ref>طباطبایی، المیزان،۱۳۹۱ق، ج۱۱، ص۱۲۹.</ref> به خواست زلیخا تن نداد.<ref>صحفی، قصههای قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۵و۱۱۶؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref>{{یاد| علامه طباطبایی در المیزان تأکید کرده که خانه ی پادشاهان و سرشناسان جامعه از هر گونه نقشه و امکاناتی برای دستیازیدن به اهداف و اغراض و خواسته هایشان برخوردار است و خانه عزیز مصر نیز برای گرفتار ساختن یوسف و به گناه کشاندن او این گونه بوده است.ولبيوت الملوك والأعزة أن تحتال لشتى مقاصدها و مآربها بأنواع الحيل و المكايد فإن عامة الأسباب و إن عزّت و امتنعت ميسّرة لها. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۱۱، ص۱۲۲. }} | در کتابهای [[قصص القرآن]] یوسف جوانی بسیار زیبا توصیف شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: طباطبایی،المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۱۱، ص۱۲۲. جزایری، النور المبین، ۱۴۲۳ق، ص۲۱۷؛ بلاغی، قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۹۸؛ صحفی، قصههای قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۴و۱۱۵.</ref>{{یاد|فقد كان يوسف عليهالسلام رجلا ...وكان ذا جمال بديع يدهش العقول ويسلب الألباب...، وكانت الملكة فتاة فائقة الجمال وكذلك تكون حرم الملوك والعظماء. المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۱۱، ص۱۲۶؛ زیرا یوسف در آن روز مردى در عنفوان جوانی و در زیبایى بینظیر بوده بطورى که عقل و دل هر بیننده را مدهوش مى کرده... از دیگر سوى ملکه مصر هم در محیط خود جوانى رعنا و داراى جمالى فوق العاده بود، چون عادت حرم سلاطین و بزرگان هر محیطى انتخاب زیبایان برای آن محیطند. موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۷۰}}ازاینرو [[زلیخا]] زن عزیز مصر، شیفته او شد،و پیوسته او را به گناه فرا خواند ولی یوسف خویشتنداری کرد و با مشاهده برهان پروردگارش که چیزی از جنس علم و یقینِ مخصوص به مخلصان است <ref>طباطبایی، المیزان،۱۳۹۱ق، ج۱۱، ص۱۲۹.</ref> به خواست زلیخا تن نداد.<ref>صحفی، قصههای قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۵و۱۱۶؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref>{{یاد| علامه طباطبایی در المیزان تأکید کرده که خانه ی پادشاهان و سرشناسان جامعه از هر گونه نقشه و امکاناتی برای دستیازیدن به اهداف و اغراض و خواسته هایشان برخوردار است و خانه عزیز مصر نیز برای گرفتار ساختن یوسف و به گناه کشاندن او این گونه بوده است.ولبيوت الملوك والأعزة أن تحتال لشتى مقاصدها و مآربها بأنواع الحيل و المكايد فإن عامة الأسباب و إن عزّت و امتنعت ميسّرة لها. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۱۱، ص۱۲۲. }} | ||
این ماجرا بهگوش مردم شهر رسید و گروهی از زنان شهر، زلیخا را سرزنش کردند. او جلسهای ترتیب داد، چهل تن <ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۹۶.</ref> زنان اشرافِ شهر را دعوت کرد و کارد و میوه(ترنج) <ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۹۶.</ref> به دست آنها داد. سپس یوسف را به مجلس دعوت کرد. زمانی که او وارد شد، زنان چنان تحت تأثیر زیبایی او قرار گرفتند که دستانشان رابه سختی بریدند.<ref>صحفی، قصههای قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷و۱۱۸؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۳۰و۳۱.</ref> | این ماجرا بهگوش مردم شهر رسید و گروهی از زنان شهر، زلیخا را سرزنش کردند. او جلسهای ترتیب داد، چهل تن <ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۹۶.</ref> زنان اشرافِ شهر را دعوت کرد و کارد و میوه(ترنج) <ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۹۶.</ref> به دست آنها داد. سپس یوسف را به مجلس دعوت کرد. زمانی که او وارد شد، زنان چنان تحت تأثیر زیبایی او قرار گرفتند که دستانشان رابه سختی بریدند.<ref>صحفی، قصههای قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷و۱۱۸؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۳۰و۳۱.</ref> | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|ز دست رفتنِ دیوانه، عاقلان دانند\\که احتمال نماندست ناشکیبا را | |ز دست رفتنِ دیوانه، عاقلان دانند\\که احتمال نماندست ناشکیبا را | ||
گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی\\روا بود که ملامت کنی زلیخا را<ref>کلیات سعدی، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۳</ref> | گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی\\روا بود که ملامت کنی زلیخا را<ref>کلیات سعدی، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۳</ref> | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
داستان یوسف در آثار هنری و رسانهای مانند نقاشی، کاشیکاری، ادبیات، سینما و تلویزیون انعکاس داشته است. در سال ۱۳۸۷ش [[یوسف پیامبر (مجموعه تلویزیونی)|مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر]] از تلویزیون ایران پخش شد.<ref>[http://vista.ir/article/351963 «چهار سال با یوسف پیامبر»]، وبگاه ویستا.</ref> | داستان یوسف در آثار هنری و رسانهای مانند نقاشی، کاشیکاری، ادبیات، سینما و تلویزیون انعکاس داشته است. در سال ۱۳۸۷ش [[یوسف پیامبر (مجموعه تلویزیونی)|مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر]] از تلویزیون ایران پخش شد.<ref>[http://vista.ir/article/351963 «چهار سال با یوسف پیامبر»]، وبگاه ویستا.</ref> | ||
بیت زیر سروده [[حافظ شیرازی]] شاعر قرن هشتم قمری است که در آن به داستان یوسف اشاره شده است: | بیت زیر سروده [[حافظ شیرازی]] شاعر قرن هشتم قمری است که در آن به داستان یوسف اشاره شده است: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
| شاعر = حافظ شیرازی | | شاعر = حافظ شیرازی | ||
| جداکننده = \\ | | جداکننده = \\ | ||
| متن = یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور\\کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور<ref>[https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh255/ حافظ،غزلیات، غزل ۲۵۵]</ref>}} | | متن = یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور\\کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور<ref>[https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh255/ حافظ،غزلیات، غزل ۲۵۵]</ref>}} | ||
{{شعر | {{شعر | ||
| شاعر = [[سعدی]] | | شاعر = [[سعدی]] | ||
| جداکننده = \\ | | جداکننده = \\ | ||
| متن =نشان یوسف گم کرده میدهد یعقوب\\مگر ز مصر به کنعان بشیر میآید | | متن =نشان یوسف گم کرده میدهد یعقوب\\مگر ز مصر به کنعان بشیر میآید | ||
}} | }} | ||
{{شعر | {{شعر | ||
| شاعر = [[سعدی]] | | شاعر = [[سعدی]] | ||
| متن =آن را که بِصارت نبود یوسف صدیق\\جایی بفروشد که خریدار نباشد<ref>https://ganjoor.net/saadi/divan/ghazals/sh202</ref>}} | | متن =آن را که بِصارت نبود یوسف صدیق\\جایی بفروشد که خریدار نباشد<ref>https://ganjoor.net/saadi/divan/ghazals/sh202</ref>}} |