پرش به محتوا

تکبر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
تکبر در برابر دیگر انسان‌ها نیز در متون دینی نکوهش شده است؛ حتی تکبر [[مؤمن]] بر اهل [[کفر]] و [[شرک]]. چون استمرار [[ایمان]] در مؤمن و کفر در [[کافر]] یقینی نیست و چه‌بسا که در آینده‌ای دور یا نزدیک، جای آن دو با یکدیگر عوض شود.
تکبر در برابر دیگر انسان‌ها نیز در متون دینی نکوهش شده است؛ حتی تکبر [[مؤمن]] بر اهل [[کفر]] و [[شرک]]. چون استمرار [[ایمان]] در مؤمن و کفر در [[کافر]] یقینی نیست و چه‌بسا که در آینده‌ای دور یا نزدیک، جای آن دو با یکدیگر عوض شود.


{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[امام صادق(ع)]]: {{حدیث|ما مِن أَحَدٍ یتیهُ إِلاّ مِن ذِلَّةٍ یجِدُ‌ها فی نَفسِهِ|ترجمه=هیچ کس نیست که تکبّر ورزد، مگر بر اثر خواری و حقارتی است که در خود می‌بیند.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[کافی|کافی]]، ج۲، ص۳۱۲. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[امام صادق(ع)]]: {{حدیث|ما مِن أَحَدٍ یتیهُ إِلاّ مِن ذِلَّةٍ یجِدُ‌ها فی نَفسِهِ|ترجمه=هیچ کس نیست که تکبّر ورزد، مگر بر اثر خواری و حقارتی است که در خود می‌بیند.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[کافی|کافی]]، ج۲، ص۳۱۲. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


== مفهوم‌شناسی ==
==مفهوم‌شناسی==
تکبر به معنای خودبزرگ پنداشتن آمده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه کبر.</ref> و آن را حالتی نفسانی دانسته‌اند که شخص متکبر دیگران را در برابر خود حقیر و خوار می‌شمارد؛ حالتی که در گفتار و رفتار شخص نمود پیدا می‌کند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۱۲ش، ج۱، ص۳۸۰.</ref> تکبر را از نتایج عجب و غرور که حالتی شخصی است دانسته‌اند؛ زیرا شخص مغرور بدون مقایسه خود با دیگران صرفاً در نفس خود احساس بزرگی و عظمت می‌کند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۱۲ش، ج۱، ص۳۸۰.</ref>
تکبر به معنای خودبزرگ پنداشتن آمده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه کبر.</ref> و آن را حالتی نفسانی دانسته‌اند که شخص متکبر دیگران را در برابر خود حقیر و خوار می‌شمارد؛ حالتی که در گفتار و رفتار شخص نمود پیدا می‌کند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۱۲ش، ج۱، ص۳۸۰.</ref> تکبر را از نتایج عجب و غرور که حالتی شخصی است دانسته‌اند؛ زیرا شخص مغرور بدون مقایسه خود با دیگران صرفاً در نفس خود احساس بزرگی و عظمت می‌کند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۱۲ش، ج۱، ص۳۸۰.</ref>


==تکبر در قرآن==
==تکبر در قرآن==
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول ={{حدیث|وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْ‌ضِ مَرَ‌حًا إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ‌|ترجمه=و در زمین خرامان راه مرو که خدا متکبر خودستا را دوست نمی‌دارد.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[سوره لقمان]]، ۱۸، ترجمه [[محمدمهدی فولادوند|فولادوند]].</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ecfcf4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول ={{حدیث|وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْ‌ضِ مَرَ‌حًا إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ‌|ترجمه=و در زمین خرامان راه مرو که خدا متکبر خودستا را دوست نمی‌دارد.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[سوره لقمان]]، ۱۸، ترجمه [[محمدمهدی فولادوند|فولادوند]].</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ecfcf4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


در [[قرآن کریم]] تکبر از صفات بسیار نکوهیده بشر شمرده شده است. در برخی [[آیات]] به کلمه متکبر تصریح شده است؛ آیاتی که [[جهنم|دوزخ]] را جایگاه متکبران معرفی می‌کند،<ref> نحل: ۲۹؛ زمر: ۶۰، ۷۲؛ غافر: ۷۶</ref> از این جمله است. در برخی آیات نیز با کلمات مستکبر<ref> نحل: ۲۳</ref> و استکبار<ref> نساء: ۱۷۳</ref> و خرامنده فخرفروش (مُختالٍ فَخور)<ref>لقمان: ۱۸؛ حدید: ۲۳ </ref> به این معنا اشاره شده است. در [[آیه]] ۷۲ [[سوره زمر]]، [[فرشته|فرشتگانِ]] عذاب از میان تمام رذایل انسان بر تکبر دوزخیان تأکید دارند؛ از این نکته می‌توان دریافت که سرچشمه اصلی [[گناه|گناهان]]، تکبر و تسلیم‌نشدن به حق است. در برابر، به قرینه آیه ۵۰ [[سوره نحل]] می‌توان نشانه نفی استکبار را عمل به اوامر الهی بدون چون و چرا دانست.{{مدرک}}
در [[قرآن کریم]] تکبر از صفات بسیار نکوهیده بشر شمرده شده است. در برخی [[آیات]] به کلمه متکبر تصریح شده است؛ آیاتی که [[جهنم|دوزخ]] را جایگاه متکبران معرفی می‌کند،<ref> نحل: ۲۹؛ زمر: ۶۰، ۷۲؛ غافر: ۷۶</ref> از این جمله است. در برخی آیات نیز با کلمات مستکبر<ref> نحل: ۲۳</ref> و استکبار<ref> نساء: ۱۷۳</ref> و خرامنده فخرفروش (مُختالٍ فَخور)<ref>لقمان: ۱۸؛ حدید: ۲۳ </ref> به این معنا اشاره شده است. در [[آیه]] ۷۲ [[سوره زمر]]، [[فرشته|فرشتگانِ]] عذاب از میان تمام رذایل انسان بر تکبر دوزخیان تأکید دارند؛ از این نکته می‌توان دریافت که سرچشمه اصلی [[گناه|گناهان]]، تکبر و تسلیم‌نشدن به حق است. در برابر، به قرینه آیه ۵۰ [[سوره نحل]] می‌توان نشانه نفی استکبار را عمل به اوامر الهی بدون چون و چرا دانست.{{مدرک}}
خط ۲۶: خط ۲۶:
==مراتب و اقسام تکبر==
==مراتب و اقسام تکبر==
تکبر خصلتی ذومراتب است:  
تکبر خصلتی ذومراتب است:  
*یکی آنکه کبر در دل باشد و در گفتار و کردار نیز ظاهر شود؛  
*یکی آنکه کبر در دل باشد و در گفتار و کردار نیز ظاهر شود؛
*دیگر آنکه به زبان نیاید اما در کردار معلوم باشد، که این از مرتبه اول خفیف‌تر است؛  
*دیگر آنکه به زبان نیاید اما در کردار معلوم باشد، که این از مرتبه اول خفیف‌تر است؛
*مرتبه سوم وقتی است که کبر در دل مستقر باشد و فرد نتواند خود را از این عیب خالی کند، اما سعی کند تا در رفتار و گفتار تکبر نکند. در چنین وضعی [[گناه]] فرد بسیار کمتر است و چه‌بسا همین مجاهده در دفع تکبر منجر به رفع کامل آن به توفیق الهی شود.<ref>غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۶۲-۲۶۳؛ نراقی، ج ۱، ص۳۸۶-۳۸۷</ref>
*مرتبه سوم وقتی است که کبر در دل مستقر باشد و فرد نتواند خود را از این عیب خالی کند، اما سعی کند تا در رفتار و گفتار تکبر نکند. در چنین وضعی [[گناه]] فرد بسیار کمتر است و چه‌بسا همین مجاهده در دفع تکبر منجر به رفع کامل آن به توفیق الهی شود.<ref>غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۶۲-۲۶۳؛ نراقی، ج ۱، ص۳۸۶-۳۸۷</ref>


برای تکبر اقسامی نیز ذکر کرده‌اند، شامل تکبر در برابر خدا، تکبر نسبت به پیامبران و تکبر در برابر دیگر انسان‌ها:<ref>حارث محاسبی، ص۳۷۸؛ غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۴ ۲۵۵؛ فیض کاشانی، ص۹۱</ref>  
برای تکبر اقسامی نیز ذکر کرده‌اند، شامل تکبر در برابر خدا، تکبر نسبت به پیامبران و تکبر در برابر دیگر انسان‌ها:<ref>حارث محاسبی، ص۳۷۸؛ غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۴ ۲۵۵؛ فیض کاشانی، ص۹۱</ref>  
*تکبر در برابر [[خدا]] را بد‌ترین قسم تکبر خوانده‌اند که منشأ آن نادانی و گمراهی است؛ همچون تکبر [[نمرود]] و [[فرعون]] و دعوی خدایی آنان.<ref>غزالی، ۱۳۶۸ش، ج ۳، ص۷۲۲؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۴ ۱۹۵</ref>  
*تکبر در برابر [[خدا]] را بد‌ترین قسم تکبر خوانده‌اند که منشأ آن نادانی و گمراهی است؛ همچون تکبر [[نمرود]] و [[فرعون]] و دعوی خدایی آنان.<ref>غزالی، ۱۳۶۸ش، ج ۳، ص۷۲۲؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۴ ۱۹۵</ref>
*تکبر نسبت به پیامبران مانع از [[ایمان]] آوردن انسان است، چنانکه کفار [[قریش]] در برابر [[پیامبر اسلام]] تکبر کردند، گروهی از آنان پیامبری ایشان را قبول داشتند لیکن به سبب غلبه تکبر نمی‌توانستند به آن اقرار کنند و گروهی نیز بر اثر تکبر حتی از شناختن پیامبری ایشان بازماندند.<ref>غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۵</ref>
*تکبر نسبت به پیامبران مانع از [[ایمان]] آوردن انسان است، چنانکه کفار [[قریش]] در برابر [[پیامبر اسلام]] تکبر کردند، گروهی از آنان پیامبری ایشان را قبول داشتند لیکن به سبب غلبه تکبر نمی‌توانستند به آن اقرار کنند و گروهی نیز بر اثر تکبر حتی از شناختن پیامبری ایشان بازماندند.<ref>غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۵</ref>
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = {{حدیث| قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِ‌ینَ|ترجمه=و گفته شود: «از درهای دوزخ درآیید، جاودانه در آن بمانید؛ وه چه بد [جایی‌] است جای سرکشان!».}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[سوره زمر]]، ۷۲، ترجمه [[محمدمهدی فولادوند|فولادوند]]. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه = #ecfcf4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = {{حدیث| قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِ‌ینَ|ترجمه=و گفته شود: «از درهای دوزخ درآیید، جاودانه در آن بمانید؛ وه چه بد [جایی‌] است جای سرکشان!».}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[سوره زمر]]، ۷۲، ترجمه [[محمدمهدی فولادوند|فولادوند]]. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه = #ecfcf4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
*تکبر در برابر دیگر انسان‌ها نیز ناپسند شمرده شده است تا آنجا که حتی تکبر [[مؤمن]] بر اهل [[کفر]] و [[شرک]] را جایز ندانسته‌اند، زیرا نه ماندن مؤمن بر سر [[ایمان]] خود مسلّم است و نه اصرار کافر بر کفرش؛ یعنی هیچکس نمی‌تواند با اتکا به‌خوبی احوال خود و بدی وضع دیگران از عاقبت خوب خود و سرانجام بد دیگری مطمئن باشد و براین‌اساس به دیگری فخر بفروشد.<ref>رجوع کنید به حارث محاسبی، ص۴۲۴-۴۲۶</ref> قبح این قسم تکبر از جهتی بسیار زیاد است، چرا که مانع پذیرش حق از دیگران می‌شود و به [[معصیت]] می‌انجامد<ref> غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۵؛ جامع السعادت، نراقی، ج ۱، ص۳۸۶</ref> و انسان را از طلب کمال باز می‌دارد.<ref>یحیی بن عدی، ص۱۸</ref> مهم‌تر از این، بزرگی، صفتِ خاص خداست و کسی که تکبر و دعوی بزرگی می‌کند، در صفت خاص خدا با وی منازعه کرده است.<ref> غزالی، همان‌جا؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۴؛ فیض کاشانی، ص۹۲</ref> در واقع آنچه موجب زشتی تکبر انسان می‌شود، آن است که وی از حد خود تجاوز کرده و وارد محدوده صفات خاص خدا شده است.<ref> رجوع کنید به خمینی، ص۴۱</ref>
*تکبر در برابر دیگر انسان‌ها نیز ناپسند شمرده شده است تا آنجا که حتی تکبر [[مؤمن]] بر اهل [[کفر]] و [[شرک]] را جایز ندانسته‌اند، زیرا نه ماندن مؤمن بر سر [[ایمان]] خود مسلّم است و نه اصرار کافر بر کفرش؛ یعنی هیچکس نمی‌تواند با اتکا به‌خوبی احوال خود و بدی وضع دیگران از عاقبت خوب خود و سرانجام بد دیگری مطمئن باشد و براین‌اساس به دیگری فخر بفروشد.<ref>رجوع کنید به حارث محاسبی، ص۴۲۴-۴۲۶</ref> قبح این قسم تکبر از جهتی بسیار زیاد است، چرا که مانع پذیرش حق از دیگران می‌شود و به [[معصیت]] می‌انجامد<ref> غزالی، ۱۳۶۱ ش، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۵؛ جامع السعادت، نراقی، ج ۱، ص۳۸۶</ref> و انسان را از طلب کمال باز می‌دارد.<ref>یحیی بن عدی، ص۱۸</ref> مهم‌تر از این، بزرگی، صفتِ خاص خداست و کسی که تکبر و دعوی بزرگی می‌کند، در صفت خاص خدا با وی منازعه کرده است.<ref> غزالی، همان‌جا؛ مجلسی، ج ۷۰، ص۱۹۴؛ فیض کاشانی، ص۹۲</ref> در واقع آنچه موجب زشتی تکبر انسان می‌شود، آن است که وی از حد خود تجاوز کرده و وارد محدوده صفات خاص خدا شده است.<ref> رجوع کنید به خمینی، ص۴۱</ref>


خط ۴۰: خط ۴۰:


==درمان تکبر==
==درمان تکبر==
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[امام محمدباقر(ع)]]: {{حدیث|الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ|ترجمه=دور‌ترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[ثواب الاعمال]]، ص۶۸۸. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[امام محمدباقر(ع)]]: {{حدیث|الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ|ترجمه=دور‌ترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[ثواب الاعمال]]، ص۶۸۸. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
 
برای درمان تکبر شیوه‌هایی، هم در مقام علم هم در مقام عمل، ذکر کرده‌اند. در مقام علم، راه درمان تکبر شناخت عظمت [[خدا]] و وقوف به اختصاص این صفت به اوست. فرد با چنین ‌شناختی، به دوری خود از عظمت هم پی می‌برد. تفصیلِ این شناخت وقتی است که فرد اسباب تکبر را بررسی می‌کند تا بی‌اساس بودن تکبر به چنین اموری معلوم شود، چرا که تمامی این امور یا خارج از ذات انسان یا فانی و تباه شدنی است.
برای درمان تکبر شیوه‌هایی، هم در مقام علم هم در مقام عمل، ذکر کرده‌اند. در مقام علم، راه درمان تکبر شناخت عظمت [[خدا]] و وقوف به اختصاص این صفت به اوست. فرد با چنین ‌شناختی، به دوری خود از عظمت هم پی می‌برد. تفصیلِ این شناخت وقتی است که فرد اسباب تکبر را بررسی می‌کند تا بی‌اساس بودن تکبر به چنین اموری معلوم شود، چرا که تمامی این امور یا خارج از ذات انسان یا فانی و تباه شدنی است.


خط ۵۲: خط ۵۳:
[[تواضع]]
[[تواضع]]


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
{{یادداشت‌ها}}
== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن.
* قرآن.