پرش به محتوا

ایلخانان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۹: خط ۳۹:


نخستین سلاطین ایلخان، مسلمان نبودند. در این دوران ادیان غیر از اسلام به خصوص دین بودایی آزادی یافتند. برخی سلاطین ایلخان از دین بودایی حمایت کردند و معابد بودایی در ایران ساخته شد.<ref>تاریخ ایران کمبریج، ج۵، ص۵۱۳</ref> دومین جانشین هلاکو احمد تکودار که از سال ۶۸۳ تا ۶۹۰ حکومت کرد نخستین ایلخانی بود که مسلمان شد<ref>اقبال، تاریخ مغول، ص۲۳۶</ref> اما جانشینان او مسلمان نبودند تا اینکه [[غازان‌خان]] در سال ۶۹۴ به سلطنت رسید و اعلام مسلمانی کرد و معابد بودایی و کلیساها را تخریب کرد و از آن پس عوامل حکومت ایلخانان مسلمان شدند. غازان خان به واسطه درایت و اصلاحاتی که انجام داد مشهورترین ایلخان مغول است. او به اصلاح قوانین و اصلاحات اقتصادی دست زد و به آبادانی و ساخت بناهای عام المنفعه پرداخت.<ref>اقبال، تاریخ مغول، ص۲۹۳؛ تاریخ ایران کمبریج، ج۵، ص۵۱۵</ref>
نخستین سلاطین ایلخان، مسلمان نبودند. در این دوران ادیان غیر از اسلام به خصوص دین بودایی آزادی یافتند. برخی سلاطین ایلخان از دین بودایی حمایت کردند و معابد بودایی در ایران ساخته شد.<ref>تاریخ ایران کمبریج، ج۵، ص۵۱۳</ref> دومین جانشین هلاکو احمد تکودار که از سال ۶۸۳ تا ۶۹۰ حکومت کرد نخستین ایلخانی بود که مسلمان شد<ref>اقبال، تاریخ مغول، ص۲۳۶</ref> اما جانشینان او مسلمان نبودند تا اینکه [[غازان‌خان]] در سال ۶۹۴ به سلطنت رسید و اعلام مسلمانی کرد و معابد بودایی و کلیساها را تخریب کرد و از آن پس عوامل حکومت ایلخانان مسلمان شدند. غازان خان به واسطه درایت و اصلاحاتی که انجام داد مشهورترین ایلخان مغول است. او به اصلاح قوانین و اصلاحات اقتصادی دست زد و به آبادانی و ساخت بناهای عام المنفعه پرداخت.<ref>اقبال، تاریخ مغول، ص۲۹۳؛ تاریخ ایران کمبریج، ج۵، ص۵۱۵</ref>
حکومت ایلخانان با مرگ ابوسعید بهادر خان در سال ۷۳۶ به دست حکام محلی و فرماندهان نظامی افتاد و به بخش‌های مختلف تجزیه شد.
حکومت ایلخانان با مرگ ابوسعید بهادر خان در سال ۷۳۶ به دست حکام محلی و فرماندهان نظامی افتاد و به بخش‌های مختلف تجزیه شد.[[پرونده:سکه اولجایتو.jpg|thumb|نام [[ائمه]] و عبارت [[علی ولی الله]] بر سکه دوران [[اولجایتو]] سلطان [[شیعه]] ایلخانی|راست|459x459پیکسل]]
 
==همکاری شیعیان با هلاکو در انقراض خلافت عباسی==
==همکاری شیعیان با هلاکو در انقراض خلافت عباسی==
گزارش‌هایی که در منابع تاریخی به خصوص منابع اهل سنت وجود دارد بر یاری شیعیان به هلاکو در جهت انقراض خلافت عباسی تأکید کرده‌اند. بر اساس این گزارش‌ها، [[خواجه نصیر الدین طوسی]] متکلم بزرگ شیعه که مدتی را در خدمت هلاکو به سر برد و نیز [[ابن علقمی]] وزیر شیعه مذهب آخرین خلیفه عباسی از عوامل تعیین کننده در حمله هلاکو به [[بغداد]] و انقراض [[عباسیان|خلافت عباسی]] و یا دست کم، موافق با این واقعه بودند.
گزارش‌هایی که در منابع تاریخی به خصوص منابع اهل سنت وجود دارد بر یاری شیعیان به هلاکو در جهت انقراض خلافت عباسی تأکید کرده‌اند. بر اساس این گزارش‌ها، [[خواجه نصیر الدین طوسی]] متکلم بزرگ شیعه که مدتی را در خدمت هلاکو به سر برد و نیز [[ابن علقمی]] وزیر شیعه مذهب آخرین خلیفه عباسی از عوامل تعیین کننده در حمله هلاکو به [[بغداد]] و انقراض [[عباسیان|خلافت عباسی]] و یا دست کم، موافق با این واقعه بودند.
خط ۶۲: خط ۶۱:


===تشیع اولجایتو===
===تشیع اولجایتو===
[[پرونده:سکه اولجایتو.jpg|thumb|نام [[ائمه]] و عبارت [[علی ولی الله]] بر سکه دوران [[اولجایتو]] سلطان [[شیعه]] ایلخانی|راست|459x459پیکسل]]
پسر غازان خان، محمد خربنده یا خدابنده ملقب به [[الجایتو]]، که بعد از پدر جانشین او شد، رسما [[شیعه]] شد و مدتی برای گسترش تشیع در ایران تلاش کرد. هر چند تلاش او برای شیعه کردن عوامل حکومت با شکست و مخالفت اهل سنت مواجه شد. اولجایتو در آغاز سلطنت خود مذهب [[حنفی]] داشت. در زمان او بازار اختلافات مذهبی گرم بود و در دربار او گروه‌های مختلف مذهبی حنفی، [[شافعی]] و شیعه حضور داشتند. از جمله یکی از وزیران او خواجه رشیدالدین شافعی بود و وزیر دیگرش [[سعدالدین ساوجی]] مذهب تشیع داشت. در این دوران برخی از علمای شیعه از جمله [[تاج الدین آوجی]] به سلطان نزدیک شدند. خواجه [[اصیل الدین طوسی]] فرزند خواجه نصیر الدین و نیز یکی از عوامل شیعه دربار به نام [[ترمتاز]] از افرادی بودند که در شیعه کردن سلطان نقش داشتند.<ref>القاشانی، تاریخ اولجایتو، ص۹۴؛ ترکمنی آذر،تاریخ سیاسی تشیع اثنا عشری در ایران، ص۲۹۰-۲۹۴</ref> سلطان در سال ۷۰۹ به بغداد و سپس به [[حله]] و [[کوفه]] رفت و مشهد [[امیر المؤمنین]] (ع) را [[زیارت]] کرد. وی در حله با [[علامه حلی]] دیدار کرد و تحت تاثیر دیدار با او به شکل رسمی [[شیعه]] شد.<ref>القاشانی، تاریخ اولجایتو، ص۹۹-۱۰۰</ref>
پسر غازان خان، محمد خربنده یا خدابنده ملقب به [[الجایتو]]، که بعد از پدر جانشین او شد، رسما [[شیعه]] شد و مدتی برای گسترش تشیع در ایران تلاش کرد. هر چند تلاش او برای شیعه کردن عوامل حکومت با شکست و مخالفت اهل سنت مواجه شد. اولجایتو در آغاز سلطنت خود مذهب [[حنفی]] داشت. در زمان او بازار اختلافات مذهبی گرم بود و در دربار او گروه‌های مختلف مذهبی حنفی، [[شافعی]] و شیعه حضور داشتند. از جمله یکی از وزیران او خواجه رشیدالدین شافعی بود و وزیر دیگرش [[سعدالدین ساوجی]] مذهب تشیع داشت. در این دوران برخی از علمای شیعه از جمله [[تاج الدین آوجی]] به سلطان نزدیک شدند. خواجه [[اصیل الدین طوسی]] فرزند خواجه نصیر الدین و نیز یکی از عوامل شیعه دربار به نام [[ترمتاز]] از افرادی بودند که در شیعه کردن سلطان نقش داشتند.<ref>القاشانی، تاریخ اولجایتو، ص۹۴؛ ترکمنی آذر،تاریخ سیاسی تشیع اثنا عشری در ایران، ص۲۹۰-۲۹۴</ref> سلطان در سال ۷۰۹ به بغداد و سپس به [[حله]] و [[کوفه]] رفت و مشهد [[امیر المؤمنین]] (ع) را [[زیارت]] کرد. وی در حله با [[علامه حلی]] دیدار کرد و تحت تاثیر دیدار با او به شکل رسمی [[شیعه]] شد.<ref>القاشانی، تاریخ اولجایتو، ص۹۹-۱۰۰</ref>