پرش به محتوا

الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۳: خط ۶۳:
==محتوا==
==محتوا==


ملاصدرا کتابش را با سفر اول از سفرهای چهارگانه آغاز کرده که همان سفر از خلق به سوی حق است. وی در مقدمه این بخش سه تعریف برای فلسفه ذکر کرده است تعریف نخست: کامل شدن نفس انسانی با معرفت و شناخت حقایق موجودات (همان‌گونه که هستند) به اندازه‌ای که در توان انسان است وحکم کردن به ثبوت آنها از راه برهان نه از راه گمان و تقلید.
ملاصدرا کتابش را با سفر اول از سفرهای چهارگانه آغاز کرده که همان سفر از خلق به سوی حق است. وی در مقدمه این بخش سه تعریف برای فلسفه ذکر کرده است تعریف نخست: کامل شدن نفس انسانی با معرفت و شناخت حقایق موجودات (همان‌گونه که هستند) به اندازه‌ای که در توان انسان است و حکم کردن به ثبوت آنها از راه برهان نه از راه گمان و تقلید.


تعریف دوم: نظم دادن جهان بر محور نظمی عقلی به اندازه توان بشری تا شباهت به [[خدا|خداوند]] پیدا کند.{{یاد|[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] حکیم و فیلسوف شیعی براساس تعریف ملاصدرا فيلسوف را كسی می‌داند که نظم خارجی جهان را در ظرف فهم خود ادراک نمايد به این معنا که خطوط کلی هستی عینی در جانش ترسيم شده باشد. وی هم‌چنین فلسفه را همان استكمال نفس به نظم عقلی جهان هستی برشمرده است ، نه به معرفت نظمِ عقلی عالَم و تقيّدِ تعریفِ فلسفه به طاقت بشری در اين تعريف را لازمه انسانی بودن فلسفه قلمداد کرده است  و تحصيل تشبّه به باری تعالی را که علت غائی فلسفه است از باب حرمت بخشيدن به فلسفه می‌داند و در نهایت منظور از تشبّه فیلسوف به خدا را همان مظهر تام  و آیت كبری شدن برای خداونددانسته كه از آن به عنوان تخلّق به اخلاق الهی نیز یاد می‌شود. <ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ج۱.</ref>}}
تعریف دوم: نظم دادن جهان بر محور نظمی عقلی به اندازه توان بشری تا شباهت به [[خدا|خداوند]] پیدا کند.{{یاد|[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] حکیم و فیلسوف شیعی براساس تعریف ملاصدرا فيلسوف را كسی می‌داند که نظم خارجی جهان را در ظرف فهم خود ادراک نمايد به این معنا که خطوط کلی هستی عینی در جانش ترسيم شده باشد. وی هم‌چنین فلسفه را همان استكمال نفس به نظم عقلی جهان هستی برشمرده است ، نه به معرفت نظمِ عقلی عالَم و تقيّدِ تعریفِ فلسفه به طاقت بشری در اين تعريف را لازمه انسانی بودن فلسفه قلمداد کرده است  و تحصيل تشبّه به باری تعالی را که علت غائی فلسفه است از باب حرمت بخشيدن به فلسفه می‌داند و در نهایت منظور از تشبّه فیلسوف به خدا را همان مظهر تام  و آیت كبری شدن برای خداوند دانسته كه از آن به عنوان تَخَلُّق به اخلاق الهی نیز یاد می‌شود. <ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ج۱.</ref>}}


تعریف سوم: انسان مرکب از ماده و معنی و مرتبط با دو عالم خلق و امر است و در نفس او نیز دو جهت تعلق و تجرد وجود دارد؛ و حکمت(فلسفه) هم که کارش اصلاح هر دو جنبه(مادی و مجرد) انسان است تقسیم به حکمت نظری و عملی می شود و غایت حکمت نظری نقش‌پذیری نفس انسان به صورت وجود است بدان گونه که نفس عالمَی عقلی شبیه عالم عینی و خارجی بشود (در کمالات و صورت‌های وجودی‌اش نه در ماده) ،  
تعریف سوم: انسان مرکب از ماده و معنی و مرتبط با دو عالم خلق و امر است و در نفس او نیز دو جهت تعلق و تجرد وجود دارد؛ و حکمت(فلسفه) هم که کارش اصلاح هر دو جنبه(مادی و مجرد) انسان است تقسیم به حکمت نظری و عملی می شود و غایت حکمت نظری نقش‌پذیری نفس انسان به صورت وجود است بدان گونه که نَفْس، عالمَی عقلی شبیه عالم عینی و خارجی بشود (در کمالات و صورت‌های وجودی‌اش نه در ماده) ،  
غایتِ حکمت عملی هم نتیجه‌اش مباشرت انسان به عمل خیر است برای این که نفس بر بدن غلبه پیدا کند و بدن در برابر نفس مطیع و منقاد شود. <ref>صدر‌الدین‌شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۲۰-۲۱.</ref>  
غایتِ حکمت عملی هم نتیجه‌اش مُباشرت انسان به عمل خیر است برای این که نفس بر بدن غلبه پیدا کند و بدن در برابر نفس مطیع و منقاد شود. <ref>صدر‌الدین‌شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۲۰-۲۱.</ref>  


به باور ملاصدرا ایمان در آیات [[قرآن|قرآن کریم]] بیانگر کمال حکمت نظری و عمل صالح حاکی از کامل شدن حکمت عملی در انسان است. وی هم‌چنین تصریح دارد که تعریف [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] از سوی فلاسفه الهی به «تَشبُّه به اله» (خدایی شدن و شباهت به معبود پیداکردن) سخن رمزی آنان در اشاره به حکمت نظری ([[ایمان]]) و حکمت عملی(عمل صالح) است. صدرالمتألهین منظور از حدیث نبوی: «تخلقوا بأخلاق الله‌» (اخلاق الهی را خوی خویش کنید) را  همان احاطه به معلومات و تجرد از جسمانیات دانسته است. <ref>صدر‌الدین‌شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۲۱-۲۲.</ref>
به باور ملاصدرا ایمان در آیات [[قرآن|قرآن کریم]] بیانگر کمال حکمت نظری و عمل صالح حاکی از کامل شدن حکمت عملی در انسان است. وی هم‌چنین تصریح دارد که تعریف [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] از سوی فلاسفه الهی به «تَشبُّه به اله» (خدایی شدن و شباهت به معبود پیداکردن) سخن رمزی آنان در اشاره به حکمت نظری ([[ایمان]]) و حکمت عملی(عمل صالح) است. صدرالمتألهین منظور از حدیث نبوی: «تخلقوا بأخلاق الله‌» (اخلاق الهی را خوی خویش کنید) را  همان احاطه به معلومات و تجرد از جسمانیات دانسته است. <ref>صدر‌الدین‌شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۲۱-۲۲.</ref>


آخرین بخش کتاب اسفار فصل ۳۴  با این عنوان است (في كيفية تجدد الأحوال و الآثار على أهل الجنة و النار چگونگی تجدید حالات و آثار بر بهشتیان و دوزخیان) ملا صدرا در این فصل با استشهاد به آیات قرآن اثبات کرده که دوزخیان هیچ گاه از عذاب رهایی ندارند و همواره عذاب برایشان تجدید می‌شود زیرا دوزخ (دارالجحیم) هر چند از جنس دنیاست ولی به فرمان الهی واراده او همواره قوای مادی دوزخیان برای پذیرش عذاب و کیفر تجدید می‌شود و جاودانه در دوزخ ماندگار هستند به عنوان نمونه آیه ۵۶ سوره نساء (كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ هر چه پوستشان بريان گردد، پوست‌هاى ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند.)
آخرین بخش کتاب اسفار فصل ۳۴  با این عنوان است (في كيفية تجدد الأحوال و الآثار على أهل الجنة و النار چگونگی تجدید حالات و آثار بر بهشتیان و دوزخیان) ملا صدرا در این فصل با استشهاد به [[آیه|آیات قرآن]] اثبات کرده که دوزخیان هیچ گاه از عذاب رهایی ندارند و همواره عذاب برایشان تجدید می‌شود زیرا دوزخ (دارالجحیم) هر چند از جنس دنیاست ولی به فرمان الهی واراده او همواره قوای مادی دوزخیان برای پذیرش عذاب و کیفر تجدید می‌شود و جاودانه در دوزخ ماندگار هستند به عنوان نمونه آیه ۵۶ سوره نساء (كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ هر چه پوستشان بريان گردد، پوست‌هاى ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند.)
بهشتیان نیز همواره مشمول نعمت‌های جدید و غیر مکرر هستند و فراتر از عالم ماده و طبیعت هستند (هر چند نعمت‌های بهشت برای اهل بهشت محسوس است) و زمان و مکانشان از جنس زمان و مکان دنیا نیست.
بهشتیان نیز همواره مشمول نعمت‌های جدید و غیر مکرر هستند و فراتر از عالم ماده و طبیعت هستند (هر چند نعمت‌های بهشت برای اهل بهشت محسوس است) و زمان و مکانشان از جنس زمان و مکان دنیا نیست.
ملاصدرا کتابش را با سخنی از محی الدین  در فتوحات درباره  بهشتیان و دوزخیان ختم می کند که بهشتیان هر نعمتی را که در دل خوطر کنند برایشان در خارج تحقق می‌یابد و نیز دوزخیان از هیچ عذاب بزرگ‌تری نسبت به آن چه به آن گرفتارند نمی‌ترسند مگر این که گرفتارش خواهند شد و این همان دائمةالتکوین بودن آخرت است. <ref>صدر‌الدین‌شیرازی، اسفار،۱۹۸۱م،  ج۹، ص۳۸۰-۳۸۲.</ref>
ملاصدرا کتابش را با سخنی از محی الدین  در فتوحات درباره  بهشتیان و دوزخیان ختم می کند که بهشتیان هر نعمتی را که در دل خوطر کنند برایشان در خارج تحقق می‌یابد و نیز دوزخیان از هیچ عذاب بزرگ‌تری نسبت به آن چه به آن گرفتارند نمی‌ترسند مگر این که گرفتارش خواهند شد و این همان دائمةالتکوین بودن آخرت است. <ref>صدر‌الدین‌شیرازی، اسفار،۱۹۸۱م،  ج۹، ص۳۸۰-۳۸۲.</ref>
۱۸٬۴۴۱

ویرایش