پرش به محتوا

سوره عبس: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ اوت ۲۰۲۳
←‏شأن نزول: اصلاح ارقام
(←‏شأن نزول: اصلاح نشانی وب)
(←‏شأن نزول: اصلاح ارقام)
خط ۳۷: خط ۳۷:
۲. مفسرین شیعه نقل کرده‌اند که این آیات درباره مردی از [[بنی‌امیه]] نازل شده است که نزد پیامبر(ص) نشسته بود. در همان حال عبدالله بن ام‌ مکتوم وارد شد و هنگامی که آن مرد چشمش به عبدالله افتاد خود را جمع کرد. مثل اینکه می‌ترسید آلوده شود و قیافه در هم کشید و صورت خود را برگرداند. پس خداوند در این آیات او را سرزنش کرد. این شأن نزول در [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۶۶۴؛ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۲۶۹.</ref>
۲. مفسرین شیعه نقل کرده‌اند که این آیات درباره مردی از [[بنی‌امیه]] نازل شده است که نزد پیامبر(ص) نشسته بود. در همان حال عبدالله بن ام‌ مکتوم وارد شد و هنگامی که آن مرد چشمش به عبدالله افتاد خود را جمع کرد. مثل اینکه می‌ترسید آلوده شود و قیافه در هم کشید و صورت خود را برگرداند. پس خداوند در این آیات او را سرزنش کرد. این شأن نزول در [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۶۶۴؛ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۲۶۹.</ref>
<br />
<br />
بسیاری از [[عالمان شیعه]] از جمله [[سید مرتضی]] و [[علامه طباطبایی]] شأن نزول اول را نادرست دانسته‌اند. علامه طباطبایی معتقد است آیات این سوره دلالت روشنی ندارند که مراد از آن شخصِ عتاب‌ شده، پیامبر(ص) باشد، بلکه شواهدی وجود دارد که می‌رساند منظور، فرد دیگری است؛ مانند اینکه پیامبر(ص) حتی با [[کفار]] نیز عبوس نبود چه برسد با [[مؤمنان]]. ضمن آنکه خداوند در [[سوره قلم]] که پیش از سوره عبس نازل شده، [[اخلاق]] پیامبر(ص) را عظیم شمرده است.{{یاد|«وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ» (سوره قلم، آیه ۴).}} همچنین پیش از این در [[آیات]] بسیاری به پیامبر دستور داده بود در برابر مؤمنان [[تواضع|متواضع]] باشد و اعتنایی به زرق و برق دنیا نکند.{{یاد|مثل «خویشاوندان نزديکت را انذار کن و بال و پر خود را براى مؤمنانی كه از تو پیروى می‌کنند بگستر» (سوره شعراء، آيه 214-215) «هرگز چشم خود را به نعمت‌هایی كه به گروه‏‌هایی از آنها (كفار) دادیم، میفكن و به خاطر آنچه آنها دارند غمگین مباش و بال و پر خود را براى مؤمنان فرود آر» (سوره حجر، آيه ۸۸)}} علاوه بر این ترشرویی به فقرا از نظر عقلی قبیح است و ممکن نیست از پیامبر سر بزند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>تفسیر هم این گونه است مقدماتی دارد اصول کلی دارد که ما در هر جا شک کردیم به این اصول کلی تمسک می‌کنیم اصلاً قاعده کلی که در هر علمی است برای همین است.
بسیاری از [[عالمان شیعه]] از جمله [[سید مرتضی]] و [[علامه طباطبایی]] شأن نزول اول را نادرست دانسته‌اند. علامه طباطبایی معتقد است آیات این سوره دلالت روشنی ندارند که مراد از آن شخصِ عتاب‌ شده، پیامبر(ص) باشد، بلکه شواهدی وجود دارد که می‌رساند منظور، فرد دیگری است؛ مانند اینکه پیامبر(ص) حتی با [[کفار]] نیز عبوس نبود چه برسد با [[مؤمنان]]. ضمن آنکه خداوند در [[سوره قلم]] که پیش از سوره عبس نازل شده، [[اخلاق]] پیامبر(ص) را عظیم شمرده است.{{یاد|«وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ» (سوره قلم، آیه ۴).}} همچنین پیش از این در [[آیات]] بسیاری به پیامبر دستور داده بود در برابر مؤمنان [[تواضع|متواضع]] باشد و اعتنایی به زرق و برق دنیا نکند.{{یاد|مثل «خویشاوندان نزديکت را انذار کن و بال و پر خود را براى مؤمنانی كه از تو پیروى می‌کنند بگستر» (سوره شعراء، آيات ۲۱۴-۲۱۵) «هرگز چشم خود را به نعمت‌هایی كه به گروه‏‌هایی از آنها (كفار) دادیم، میفكن و به خاطر آنچه آنها دارند غمگین مباش و بال و پر خود را براى مؤمنان فرود آر» (سوره حجر، آيه ۸۸)}} علاوه بر این ترشرویی به فقرا از نظر عقلی قبیح است و ممکن نیست از پیامبر سر بزند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>تفسیر هم این گونه است مقدماتی دارد اصول کلی دارد که ما در هر جا شک کردیم به این اصول کلی تمسک می‌کنیم اصلاً قاعده کلی که در هر علمی است برای همین است.


[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] از مراجع تقلید و مفسر شیعه معاصر براین باور است که تفسیر هم مانند دیگر علوم  دارای قواعد کلیه تخصیص‌ناپذیر است و آیه ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾ یکی از آنها است. خُلق نورانی وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که به عظمت ستوده شده قاعده تخصیص‌ناپذیر است؛ بنابراین هر جا در تفسیر قرآن از اول تا آخر در ارجاع ضمیر در مخاطب یا مغایب یا جایی شک کردیم یقین داریم که این نقص به پیغمبر برنمی‌گردد برای اینکه کسی که ﴿عَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾ است که نمی‌آید فقیری را کنار بگذارد و یک غنیّ آن هم مثل [[ابوسفیان|اباسفیان‌ها]] را ترجیح بدهد.<ref>https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-عبس-جلسه-1-1398/09/09-</ref>
[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] از مراجع تقلید و مفسر شیعه معاصر براین باور است که تفسیر هم مانند دیگر علوم  دارای قواعد کلیه تخصیص‌ناپذیر است و آیه ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾ یکی از آنها است. خُلق نورانی وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که به عظمت ستوده شده قاعده تخصیص‌ناپذیر است؛ بنابراین هر جا در تفسیر قرآن از اول تا آخر در ارجاع ضمیر در مخاطب یا مغایب یا جایی شک کردیم یقین داریم که این نقص به پیغمبر برنمی‌گردد برای اینکه کسی که ﴿عَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾ است که نمی‌آید فقیری را کنار بگذارد و یک غنیّ آن هم مثل [[ابوسفیان|اباسفیان‌ها]] را ترجیح بدهد.<ref>https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-عبس-جلسه-1-1398/09/09-</ref>


جوادی آملی نویسنده [[تفسیر تسنیم (کتاب)|تفسیر تسنیم]] هم چنین در لزوم دقت تفسیر قرآن بر اساس معیارهای درست که هماهنگ با شؤون پیامبر وامامان باشد براین باور است که  در تفسیر، انسان نه فقط مواظب مرجع ضمیر باشد که ضمیر به چه کسی برمی‌گردد بلکه باید طرزی پیغمبر را شناخت که قرآن و دین او را معرفی می‌کند، باید طرزی پیغمبر به دست مفسّرین بیاید که غیر از علی(ع) کسی نتواند جای او بنشیند. اگر  او را مثل فردی از علمای معمولی  معرفی کنیم البته برای صاحب سقیفه هم انتظار درست می‌شود. خیلی‌ها هم همین طور عمل کردند، چون نتوانستند خودشان بالا بیایند حضرت را پایین آوردند، تا بتوانند جای او بنشینند... به اعتقاد این مفسر قرآن باید طرزی قرآن را معنا کرد که عظمت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] محفوظ باشد، نه آسمانی‌ها کوتاه بیایند نه زمینی‌ها زبانشان دراز بشود. یا ضمیر(عبس) به حضرت برنمی‌گردد یا اگر ضمیر به حضرت برگشت باید  براساس آن روایتی که ائمه فرمودند: «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ جَمِیعُهُ عَلَی مَعْنَی إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَةِ» معنا کرد... اگر ﴿لَئِنْ أَشْرَکْتَ﴾ است از همین قبیل است اگر ﴿عَبَسَ وَ تَوَلَّی﴾ است از این قبیل است؛ یعنی به در می‌گویم تا دیوار گوش کند؛ چون مخاطب اصلی است فرمود «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ جَمِیعُهُ عَلَی مَعْنَی إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَةِ» این همان مَثل معروف عرب‌ها است که ما هم در فارسی می‌گویم به در می‌گویم تا دیوار گوش کند.<ref>https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-عبس-جلسه-7-1398/09/18-</ref>
جوادی آملی نویسنده [[تفسیر تسنیم (کتاب)|تفسیر تسنیم]] هم چنین در لزوم دقت تفسیر قرآن بر اساس معیارهای درست که هماهنگ با شؤون پیامبر وامامان باشد براین باور است که  در تفسیر، انسان نه فقط باید مواظب مرجع ضمیر باشد که ضمیر به چه کسی برمی‌گردد بلکه باید طرزی پیغمبر را شناخت که قرآن و دین او را معرفی می‌کند، باید طرزی پیغمبر به دست مفسّرین بیاید که غیر از [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] کسی نتواند جای او بنشیند. اگر  او را مثل فردی از علمای معمولی  معرفی کنیم البته برای صاحب [[واقعه سقیفه بنی‌ساعده|سقیفه]] هم انتظار درست می‌شود. خیلی‌ها هم همین طور عمل کردند، چون نتوانستند خودشان بالا بیایند حضرت را پایین آوردند، تا بتوانند جای او بنشینند... به اعتقاد این مفسر قرآن باید طرزی قرآن را معنا کرد که عظمت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] محفوظ باشد، نه آسمانی‌ها کوتاه بیایند نه زمینی‌ها زبانشان دراز بشود. یا ضمیر(عبس) به حضرت برنمی‌گردد یا اگر ضمیر به حضرت برگشت باید  براساس آن روایتی که ائمه فرمودند: «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ جَمِیعُهُ عَلَی مَعْنَی إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَه» معنا کرد... این همان مَثل معروف عرب‌ها است که ما هم در فارسی می‌گویم به در می‌گویم تا دیوار گوش کند؛ اگر ﴿لَئِنْ أَشْرَکْتَ﴾ است از همین قبیل است اگر ﴿عَبَسَ وَ تَوَلَّی﴾ است از این قبیل است؛ یعنی به در می‌گویم تا دیوار گوش کند؛ چون پیامبر مخاطب اصلی است.<ref>https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-عبس-جلسه-7-1398/09/18-</ref>


==آیات مشهور==
==آیات مشهور==
۱۷٬۴۴۳

ویرایش