عصمت پیامبران: تفاوت میان نسخهها
←گستره
(←گستره: اصلاح نشانی وب) |
(←گستره) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
مرتبه چهارم، یعنی مصونیت از خطا در امور روزمره را هم بیشتر عالمان شیعه پذیرفتهاند و میگویند گفتار و کردار پیامبران در امور فردی و اجتماعی روزمره نیز مصون از خطا است؛<ref>مفید، عدم سهو النبی، ۱۴۱۳ق، ص۲۹و۳۰؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۵-۱۵۷.</ref> البته شیخ صدوق با استناد به [[روایت ذوالشمالین]]،<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۸و۳۵۹.</ref> [[سهو النبی]] را پذیرفته و اعتقاد به عصمت پیامبران از اشتباه در امور فردی و روزمره را [[غلو]] و [[تفویض]] دانسته است.<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۹.</ref> درباره سهو پیامبر(ص)، در کتاب [[اصول کافی]] نیز روایاتی نقل شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶۴؛ ج۳، ص۲۹۴ و ص۳۵۵-۳۵۶.</ref> در مقابل، [[ابوالحسن شعرانی|علامه شعرانی]] در نقد ادعای شیخ صدوق، معتقد است که تمام کارهای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] تبلیغ محسوب میشود و اگر سهو در کارهای روزمره پیامبر جائز باشد، امکان وجود سهو در تبلیغ دین هم وجود خواهد داشت و این با غرض عصمت مخالف است. همچنین به گفته او مسلمانان به کاری که پیامبر (حتی اگر یک بار) انجام داده تمسک میکنند.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، پاورقی ج۱، ص۳۵۹.</ref>[[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] در جواب شخصی که میگفت: مرحوم ابن بابویه به جواز سهوالنبی قایل شده است، میگوید: | مرتبه چهارم، یعنی مصونیت از خطا در امور روزمره را هم بیشتر عالمان شیعه پذیرفتهاند و میگویند گفتار و کردار پیامبران در امور فردی و اجتماعی روزمره نیز مصون از خطا است؛<ref>مفید، عدم سهو النبی، ۱۴۱۳ق، ص۲۹و۳۰؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۵-۱۵۷.</ref> البته شیخ صدوق با استناد به [[روایت ذوالشمالین]]،<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۸و۳۵۹.</ref> [[سهو النبی]] را پذیرفته و اعتقاد به عصمت پیامبران از اشتباه در امور فردی و روزمره را [[غلو]] و [[تفویض]] دانسته است.<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۹.</ref> درباره سهو پیامبر(ص)، در کتاب [[اصول کافی]] نیز روایاتی نقل شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶۴؛ ج۳، ص۲۹۴ و ص۳۵۵-۳۵۶.</ref> در مقابل، [[ابوالحسن شعرانی|علامه شعرانی]] در نقد ادعای شیخ صدوق، معتقد است که تمام کارهای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] تبلیغ محسوب میشود و اگر سهو در کارهای روزمره پیامبر جائز باشد، امکان وجود سهو در تبلیغ دین هم وجود خواهد داشت و این با غرض عصمت مخالف است. همچنین به گفته او مسلمانان به کاری که پیامبر (حتی اگر یک بار) انجام داده تمسک میکنند.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، پاورقی ج۱، ص۳۵۹.</ref>[[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] در جواب شخصی که میگفت: مرحوم ابن بابویه به جواز سهوالنبی قایل شده است، میگوید: | ||
«بلکه ابن بابویه اشتباه کرده است؛ چرا که او نسبت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] اولی است که اشتباه کند و احتمال خطای او بیشتر است»<ref>.http://shiastudies.com/fa/روايات-سهو-النبي-رواياتي-که-در-مورد-نبي/</ref> | «بلکه ابن بابویه اشتباه کرده است؛ چرا که او نسبت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] اولی است که اشتباه کند و احتمال خطای او بیشتر است»<ref>.http://shiastudies.com/fa/روايات-سهو-النبي-رواياتي-که-در-مورد-نبي/</ref>[[شیخ طوسی]] در [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیب]] مینویسد: روایات سهو النبی را عقول نمیپذیرد | ||
«وهذا مما تمنع العقول منه» <ref>شیخ طوسی، تهذیبالاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۱۸۱. | |||
</ref> | |||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] هم با استثنای پیامبر اسلام(ص) به دلیل فضیلت خاص الهیاش، معتقد است مواردی که با وحی و هدایت مردم ارتباط ندارد، خارج از بحث عصمت است. به گفته او بنا بر آیاتی از قرآن، پیامبران در امور روزمره دچار اشتباه و نسیان شدهاند که برخی موارد آن عبارتاند از: نسیان [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]] درباره عهدش، درخواست [[نوح (پیامبر)|حضرت نوح]] مبنی بر نجات فرزند گنهکارش از [[طوفان نوح|طوفان]]، خروج غضبناک [[یونس (پیامبر)|حضرت یونس]] از قومش و قضاوت اشتباه [[موسی (پیامبر)|حضرت موسی]] درباره [[هارون (پیامبر)|حضرت هارون]] پس از گوسالهپرستی [[بنیاسرائیل]].<ref>فاریاب، «عصمت پیامبران در منظومه فکری علامه طباطبایی»، ص۲۴-۲۸.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] هم با استثنای پیامبر اسلام(ص) به دلیل فضیلت خاص الهیاش، معتقد است مواردی که با وحی و هدایت مردم ارتباط ندارد، خارج از بحث عصمت است. به گفته او بنا بر آیاتی از قرآن، پیامبران در امور روزمره دچار اشتباه و نسیان شدهاند که برخی موارد آن عبارتاند از: نسیان [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]] درباره عهدش، درخواست [[نوح (پیامبر)|حضرت نوح]] مبنی بر نجات فرزند گنهکارش از [[طوفان نوح|طوفان]]، خروج غضبناک [[یونس (پیامبر)|حضرت یونس]] از قومش و قضاوت اشتباه [[موسی (پیامبر)|حضرت موسی]] درباره [[هارون (پیامبر)|حضرت هارون]] پس از گوسالهپرستی [[بنیاسرائیل]].<ref>فاریاب، «عصمت پیامبران در منظومه فکری علامه طباطبایی»، ص۲۴-۲۸.</ref> | ||