پرش به محتوا

برهان صدیقین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۶: خط ۳۶:
[[محقق اصفهانی]] در کتاب [[تحفة الحکیم]] تقریری از برهان صدیقین ارائه می‌دهد که با فیلسوفان پیش از خود متفاوت است. وی با تحلیل مفهوم واجب الوجود بالذات می‌کوشد وجود آن را نتیجه بگیرد.<ref>محمدرضائی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۷.</ref>  
[[محقق اصفهانی]] در کتاب [[تحفة الحکیم]] تقریری از برهان صدیقین ارائه می‌دهد که با فیلسوفان پیش از خود متفاوت است. وی با تحلیل مفهوم واجب الوجود بالذات می‌کوشد وجود آن را نتیجه بگیرد.<ref>محمدرضائی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۷.</ref>  


تقریر او از این قرار است: واجب الوجود بالذات، مطابق تعریف، موجودی است که وجود برای آن ضرورت و وجوب دارد. حال اگر برای مفهوم واجب الوجود بالذات، مصداقی وجود نداشته باشد، از این حالات خارج نیست: عدم مصداق یا به این دلیل است که وجود واجب الوجود بالذات در خارج ممتنع است، و یا این‌که وجود او، ممکن و نیازمند علت است. در هر دو صورت، لازم می‌آید که واجب الوجود بالذات، واجب الوجود نباشد، در صورتی که ما در ابتدا فرض کردیم که واجب الوجود بالذات است، و نه ممتنع الوجود و یا ممکن الوجود.<ref>محمدحسین اصفهانی، تحفة الحکیم، ص۱۰۲.</ref><ref>محمدرضائی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۷و۲۲۸.</ref>{{یادداشت| لو لم يكن مطابق للواجب/لكان إما هو لامتناعه/وهو خلاف مقتضى طباعه/أو هو لافتقاره إلى السبب/والفرض فرديته لما وجب}}
تقریر او از این قرار است: واجب الوجود بالذات، مطابق تعریف، موجودی است که وجود برای آن ضرورت و وجوب دارد. حال اگر برای مفهوم واجب الوجود بالذات، مصداقی وجود نداشته باشد، از این حالات خارج نیست: عدم مصداق یا به این دلیل است که وجود واجب الوجود بالذات در خارج ممتنع است، و یا این‌که وجود او، ممکن و نیازمند علت است. در هر دو صورت، لازم می‌آید که واجب الوجود بالذات، واجب الوجود نباشد، در صورتی که ما در ابتدا فرض کردیم که واجب الوجود بالذات است، و نه ممتنع الوجود و یا ممکن الوجود.<ref>محمدحسین اصفهانی، تحفة الحکیم، ص۱۰۲.</ref><ref>محمدرضائی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۷و۲۲۸.</ref>{{یاد| لو لم يكن مطابق للواجب/لكان إما هو لامتناعه/وهو خلاف مقتضى طباعه/أو هو لافتقاره إلى السبب/والفرض فرديته لما وجب}}


این تقریر، شبیه تقریر قدیس آنسلم از [[برهان وجودی]] است. بیشتر فیلسوفان اسلامی از حقیقت وجود، به وجوب وجود پی می‌برند، در صورتی که در این تقریر از مفهوم واجب الوجود بالذات، به وجود آن پی برده می‌شود.<ref>محمدرضائی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۸.</ref>
این تقریر، شبیه تقریر قدیس آنسلم از [[برهان وجودی]] است. بیشتر فیلسوفان اسلامی از حقیقت وجود، به وجوب وجود پی می‌برند، در صورتی که در این تقریر از مفهوم واجب الوجود بالذات، به وجود آن پی برده می‌شود.<ref>محمدرضائی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۸.</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:
ضرورت ازلیه داشتن خداوند نیز به این معناست که واقعیت داشتن برای او، به هیچ شرط و قیدی مشروط نبوده، و ذات او در همه حال واقعیت دارد. در این تصور از خداوند، واقعیت برای او منوط به شرط، قید و یا زمان خاصی نیست. یعنی واقعیت او دارای ضرورت ازلی است. <ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۵.</ref>
ضرورت ازلیه داشتن خداوند نیز به این معناست که واقعیت داشتن برای او، به هیچ شرط و قیدی مشروط نبوده، و ذات او در همه حال واقعیت دارد. در این تصور از خداوند، واقعیت برای او منوط به شرط، قید و یا زمان خاصی نیست. یعنی واقعیت او دارای ضرورت ازلی است. <ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۵.</ref>


بنابراین تقریر، مسئله اثبات واجب، دیگر به هیچ مبدأ تصدیقی فلسفی نیاز ندارد و می‌تواند اولین مسئله فلسفی قرار گیرد. البته شناخت و اعتماد به برخی مبادی تصوری برای این تقریر لازم است. مبادی تصوریه‌ای مانند مفهوم هستی، مفهوم ضرورت ذاتی، ضرورت ازلی و مانند اینها، که از جمله مفاهیم عامه بدیهی هستند.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۴.</ref> همچنین طبق این تقریر، اصل وجود واجب بدیهی می‌شود نه نظری.  به باور جوادی آملی تنها برهانی که به‌حق بهره مند از معیار برهان صدّیقین است و راه و مقصد در آن یکی است، برهان علامه طباطبایی در «تعلیقات بر اسفار» <ref>ملاصدرا، اسفار،  پاورقی، ج۶، ص۱۴.</ref>{{یادداشت|و إذ كانت أصل الواقعية لا تقبل العدم و البطلان لذاتها فهي واجبة بالذات فهناك واقعية واجبة بالذات و الأشياء التي لها واقعية مفتقرة إليها في واقعيتها قائمة الوجود بها.
بنابراین تقریر، مسئله اثبات واجب، دیگر به هیچ مبدأ تصدیقی فلسفی نیاز ندارد و می‌تواند اولین مسئله فلسفی قرار گیرد. البته شناخت و اعتماد به برخی مبادی تصوری برای این تقریر لازم است. مبادی تصوریه‌ای مانند مفهوم هستی، مفهوم ضرورت ذاتی، ضرورت ازلی و مانند اینها، که از جمله مفاهیم عامه بدیهی هستند.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۴.</ref> همچنین طبق این تقریر، اصل وجود واجب بدیهی می‌شود نه نظری.  به باور جوادی آملی تنها برهانی که به‌حق بهره مند از معیار برهان صدّیقین است و راه و مقصد در آن یکی است، برهان علامه طباطبایی در «تعلیقات بر اسفار» <ref>ملاصدرا، اسفار،  پاورقی، ج۶، ص۱۴.</ref>{{یاد|و إذ كانت أصل الواقعية لا تقبل العدم و البطلان لذاتها فهي واجبة بالذات فهناك واقعية واجبة بالذات و الأشياء التي لها واقعية مفتقرة إليها في واقعيتها قائمة الوجود بها.
و من هنا يظهر للمتأمل أن أصل وجود الواجب بالذات ضروري عند الإنسان و البراهين المثبتة له تنبيهات بالحقيقة، }} و در کتاب قیّم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است؛ <ref>طباطبایی، محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج ۵، ص۱۱۶.</ref>در حالی که برهان ابن‌سینا و ملاصدرا واجد چنین خصوصیتی نیستند.  با برهان علامه هم وحدت اطلاقی واجب  اثبات می‌شود و هم بر هیچ مسئله نظری در فلسفه مبتنی نیست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، مبداءو معاد، ص۱۳۳ و ۱۳۴.
و من هنا يظهر للمتأمل أن أصل وجود الواجب بالذات ضروري عند الإنسان و البراهين المثبتة له تنبيهات بالحقيقة، }} و در کتاب قیّم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است؛ <ref>طباطبایی، محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج ۵، ص۱۱۶.</ref>در حالی که برهان ابن‌سینا و ملاصدرا واجد چنین خصوصیتی نیستند.  با برهان علامه هم وحدت اطلاقی واجب  اثبات می‌شود و هم بر هیچ مسئله نظری در فلسفه مبتنی نیست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، مبداءو معاد، ص۱۳۳ و ۱۳۴.


خط ۶۱: خط ۶۱:
ملاصدرا این نوع برهان عقلی و درک مبانی آن را نه از خود که از الهامات غیبی به خویشتن می‌دانسته است. بیشتر تقریرات و شروح این برهان نیز مزین به آیات و روایات و مؤید به آنهاست؛<ref>نگاه کنید به: ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۶۶.</ref> از جمله:
ملاصدرا این نوع برهان عقلی و درک مبانی آن را نه از خود که از الهامات غیبی به خویشتن می‌دانسته است. بیشتر تقریرات و شروح این برهان نیز مزین به آیات و روایات و مؤید به آنهاست؛<ref>نگاه کنید به: ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۶۶.</ref> از جمله:


{{عربی|اَوَلَمْ یکْفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیءٍ شَهیدٌ}} (آیا پروردگار تو که بر هر چیز گواه است خودش بس نیست.)<ref>سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> {{یادداشت|عبارت اخیر آیه «أنه علی کلّ شیء شهید» که مورد استشهاد بوعلی قرار گرفته، به معنای این است که خداوند فوق هر شیء مشهود است؛ یعنی حتی اگر بخواهید خودتان را بشناسید، اول خدا مشهود بوده و بعد خود شما(جوادی آملی، تبین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۰و۲۲۱)}}
{{عربی|اَوَلَمْ یکْفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیءٍ شَهیدٌ}} (آیا پروردگار تو که بر هر چیز گواه است خودش بس نیست.)<ref>سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> {{یاد|عبارت اخیر آیه «أنه علی کلّ شیء شهید» که مورد استشهاد بوعلی قرار گرفته، به معنای این است که خداوند فوق هر شیء مشهود است؛ یعنی حتی اگر بخواهید خودتان را بشناسید، اول خدا مشهود بوده و بعد خود شما(جوادی آملی، تبین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۰و۲۲۱)}}


:بِکَ عَرَفْتُکَ: تو را به تو شناختم؛<ref>کلیات مفتاح الجنان اول دعای ابوحمزة ثمالی، ص۳۱۶</ref>
:بِکَ عَرَفْتُکَ: تو را به تو شناختم؛<ref>کلیات مفتاح الجنان اول دعای ابوحمزة ثمالی، ص۳۱۶</ref>
خط ۶۷: خط ۶۷:
:یا مَنْ دَلَّ عَلی ذاتهِ بِذاتِهِ:‌ای کسی که خودش، دلیل و نشانه خودش است؛<ref>کلیات مفتاح الجنان، دعای صباح علی علیه‌السلام، ص۱۰۴</ref>
:یا مَنْ دَلَّ عَلی ذاتهِ بِذاتِهِ:‌ای کسی که خودش، دلیل و نشانه خودش است؛<ref>کلیات مفتاح الجنان، دعای صباح علی علیه‌السلام، ص۱۰۴</ref>


:کَیفَ یسْتَدَلُّ عَلَیکَ بِماهُوَ فی وُجودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَیکَ. اَیکُونُ لِغَیرِکَ مِنَ الظُهورِ ما لَیسَ لَکَ حَتّی یکُونَ هُوَالْمُظْهِرُ لَکَ، مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ یدُلُّ عَلَیکَ...(چگونه می‌توان با چیزی که در هستی‌اش نیازمند به توست، بر تو استدلال کرد؟ آیا چیزی جز تو ظهوری دارد که تو نداشته باشی تا بتواند روشنگر تو باشد؟ کِی ناپدید شده‌ای تا به دلیلی که بر تو گواه باشد نیاز داشته باشی؟)<ref>کلیات مفتاح الجنان، دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه، ص۴۶۷؛</ref> {{یادداشت|البته عبارت مذکور، در بخش پایانی [[دعای عرفه]] آمده است که طبق گفته برخی از پژوهشگران از [[امام حسین]](ع) نیست و مربوط به یکی از عرفای قرن هفتم هجری قمری است. رجوع کنید به: [[دعای عرفه امام حسین(ع)#سند بخش پایانی]]}}
:کَیفَ یسْتَدَلُّ عَلَیکَ بِماهُوَ فی وُجودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَیکَ. اَیکُونُ لِغَیرِکَ مِنَ الظُهورِ ما لَیسَ لَکَ حَتّی یکُونَ هُوَالْمُظْهِرُ لَکَ، مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ یدُلُّ عَلَیکَ...(چگونه می‌توان با چیزی که در هستی‌اش نیازمند به توست، بر تو استدلال کرد؟ آیا چیزی جز تو ظهوری دارد که تو نداشته باشی تا بتواند روشنگر تو باشد؟ کِی ناپدید شده‌ای تا به دلیلی که بر تو گواه باشد نیاز داشته باشی؟)<ref>کلیات مفتاح الجنان، دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه، ص۴۶۷؛</ref> {{یاد|البته عبارت مذکور، در بخش پایانی [[دعای عرفه]] آمده است که طبق گفته برخی از پژوهشگران از [[امام حسین]](ع) نیست و مربوط به یکی از عرفای قرن هفتم هجری قمری است. رجوع کنید به: [[دعای عرفه امام حسین(ع)#سند بخش پایانی]]}}
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
[[برهان امکان و وجوب]]
[[برهان امکان و وجوب]]
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش