پرش به محتوا

غزوه خندق: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '{{پانویس|اندازه=ریز|3}}' به '{{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
خط ۴۷: خط ۴۷:


===حفر خندق===
===حفر خندق===
پیامبر(ص) به مردم فرمان داد تا پشت به [[کوه سلع|کوه سَلْع]]، خندق را در مقابل خود حفر کنند<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۴۱۰.</ref> و حفر آن را از مُذاد (قلعه‌ای در غرب [[مسجد فتح]]) شروع نمایند و تا ناحیه ذُباب و کوه راتِجْ (در کنار [[کوه بنی عبید|کوه بنی عبید]] در غرب [[بطحان|بَطْحان]]) ادامه دهند.<ref>واقدی، همانجا.</ref> وی برای هر ده نفر چهل ذراعِ معین نمود<ref>طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۶۸.</ref>{{یادداشت|[[جعفر سبحانی]]  نویسنده کتاب فروغ ابدیت  با محاسبه ای در باره جزییات خندق می نویسد: طول خندق، با توجه به تعداد کارگران به دست می‌آید، زیرا شماره مسلمانان در آن روز، بنا به نقل مشهور سه هزار نفر بود  و قرار شد که هر ده نفر متصدی حفر چهل ذراع شوند، در این صورت طول خندق دوازده هزار ذراع است؛ یعنی نزدیک به پنج و نیم کیلومتر خواهد بود و پهنای آن به قدری بود که سواران چابک نمی‌توانستند با اسب از آن عبور کنند. از همین رو، باید ژرفای آن لااقل پنج متر و پهنای آن نیز پنج متر باشد.[[فروغ ابدیت (کتاب)|فروغ ابدیت]]، سبحانی تبریزی، جعفر،ج۱، ص۶۱۵}}  و حفر هر قسمت را به قبیله‌ای واگذار کرد.<ref>یعقوبی، همانجا.</ref> به روایتی، مقرر گردید [[ مهاجرین|
پیامبر(ص) به مردم فرمان داد تا پشت به [[کوه سلع|کوه سَلْع]]، خندق را در مقابل خود حفر کنند<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۴۱۰.</ref> و حفر آن را از مُذاد (قلعه‌ای در غرب [[مسجد فتح]]) شروع نمایند و تا ناحیه ذُباب و کوه راتِجْ (در کنار [[کوه بنی عبید|کوه بنی عبید]] در غرب [[بطحان|بَطْحان]]) ادامه دهند.<ref>واقدی، همانجا.</ref> وی برای هر ده نفر چهل ذراعِ معین نمود<ref>طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۶۸.</ref>{{یاد|[[جعفر سبحانی]]  نویسنده کتاب فروغ ابدیت  با محاسبه ای در باره جزییات خندق می نویسد: طول خندق، با توجه به تعداد کارگران به دست می‌آید، زیرا شماره مسلمانان در آن روز، بنا به نقل مشهور سه هزار نفر بود  و قرار شد که هر ده نفر متصدی حفر چهل ذراع شوند، در این صورت طول خندق دوازده هزار ذراع است؛ یعنی نزدیک به پنج و نیم کیلومتر خواهد بود و پهنای آن به قدری بود که سواران چابک نمی‌توانستند با اسب از آن عبور کنند. از همین رو، باید ژرفای آن لااقل پنج متر و پهنای آن نیز پنج متر باشد.[[فروغ ابدیت (کتاب)|فروغ ابدیت]]، سبحانی تبریزی، جعفر،ج۱، ص۶۱۵}}  و حفر هر قسمت را به قبیله‌ای واگذار کرد.<ref>یعقوبی، همانجا.</ref> به روایتی، مقرر گردید [[ مهاجرین|
مهاجران]] از راتج تا ذُباب، و [[انصار]] از ذباب تا کوه بنی عبید را حفر کنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۴۶؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۶.</ref> رسول خدا(ص) برای تشویق  مسلمانان به حفر خندق و نشاط بخشیدن به آنان  ، خود نیز در این کار شرکت نمود<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۶، ۷۱؛ الواقدي، مغازي، ج۲، ص۴۴۵ . </ref> و برای خندق درهایی قرار داد و از هر قبیله، فردی را مأمور پاسداری از آنها کرد.<ref>یعقوبی، همانجا.</ref>
مهاجران]] از راتج تا ذُباب، و [[انصار]] از ذباب تا کوه بنی عبید را حفر کنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۴۶؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۶.</ref> رسول خدا(ص) برای تشویق  مسلمانان به حفر خندق و نشاط بخشیدن به آنان  ، خود نیز در این کار شرکت نمود<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۶، ۷۱؛ الواقدي، مغازي، ج۲، ص۴۴۵ . </ref> و برای خندق درهایی قرار داد و از هر قبیله، فردی را مأمور پاسداری از آنها کرد.<ref>یعقوبی، همانجا.</ref>


خط ۶۸: خط ۶۸:
مسلمانان روز و شب در سرما و گرسنگی شدید به نوبت از خندق پاسداری می‌کردند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۶۵، ۴۶۸.</ref> [[معجزه|معجزاتی]] از [[رسول خدا(ص)]] دربارۀ سیرکردن مسلمانان نقل شده است.<ref>رجوع کنید به ابونعیم اصفهانی، دلائل النبوة، ۱۳۹۷ق، ص۴۳۳.</ref>
مسلمانان روز و شب در سرما و گرسنگی شدید به نوبت از خندق پاسداری می‌کردند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۶۵، ۴۶۸.</ref> [[معجزه|معجزاتی]] از [[رسول خدا(ص)]] دربارۀ سیرکردن مسلمانان نقل شده است.<ref>رجوع کنید به ابونعیم اصفهانی، دلائل النبوة، ۱۳۹۷ق، ص۴۳۳.</ref>


بعضی از مسلمانان همچون [[بنوحارثه]]، با فرستادن [[اوس بن قیظی|اَوس بن قَیظی]]، به بهانۀ اینکه خانه هایشان بی‌حفاظ است و از حملۀ دشمن و سرقت خانه هایشان بیمناک‌اند، از پیامبر(ص) اجازه بازگشت می‌گرفتند.{{یادداشت| وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا ترجمه:و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می‌خواستند و می‌گفتند: «خانه‌های ما بی‌حفاظ است!»، در حالی که بی‌حفاظ نبود؛ آنها فقط می‌خواستند (از جنگ) فرار کنند.}}<ref>رجوع کنید به احزاب: ۱۳؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۶۳؛ ابن حبیب، ص۴۶۹؛ طبری، جامع، ذیل احزاب: ۱۳.</ref> دربارۀ حملات [[خالد بن ولید]]، [[عمرو بن عاص]] و ابوسفیان و نیز تیراندازی و درگیری شدید و زخمی شدن عده بسیاری از هر دو طرف، از جمله سعدبن معاذ اخباری ذکر شده است.<ref>رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۲۶۴ـ۲۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۷؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۴۱۴.</ref>
بعضی از مسلمانان همچون [[بنوحارثه]]، با فرستادن [[اوس بن قیظی|اَوس بن قَیظی]]، به بهانۀ اینکه خانه هایشان بی‌حفاظ است و از حملۀ دشمن و سرقت خانه هایشان بیمناک‌اند، از پیامبر(ص) اجازه بازگشت می‌گرفتند.{{یاد| وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا ترجمه:و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می‌خواستند و می‌گفتند: «خانه‌های ما بی‌حفاظ است!»، در حالی که بی‌حفاظ نبود؛ آنها فقط می‌خواستند (از جنگ) فرار کنند.}}<ref>رجوع کنید به احزاب: ۱۳؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۶۳؛ ابن حبیب، ص۴۶۹؛ طبری، جامع، ذیل احزاب: ۱۳.</ref> دربارۀ حملات [[خالد بن ولید]]، [[عمرو بن عاص]] و ابوسفیان و نیز تیراندازی و درگیری شدید و زخمی شدن عده بسیاری از هر دو طرف، از جمله سعدبن معاذ اخباری ذکر شده است.<ref>رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۲۶۴ـ۲۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۷؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۴۱۴.</ref>


نقض عهد بنی قریظه، سرمای شدید، قحطی و گرسنگی و فشار بر مسلمانان به اوج خود رسید<ref>رجوع کنید به ابن هشام، ج۲، ص۲۴۳.</ref> [[قرآن]] نیز ضمن آوردن آیاتی به این مطلب اشاره کرده است.<ref>بقره: ۲۱۴؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۹۵.</ref>
نقض عهد بنی قریظه، سرمای شدید، قحطی و گرسنگی و فشار بر مسلمانان به اوج خود رسید<ref>رجوع کنید به ابن هشام، ج۲، ص۲۴۳.</ref> [[قرآن]] نیز ضمن آوردن آیاتی به این مطلب اشاره کرده است.<ref>بقره: ۲۱۴؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۹۵.</ref>
خط ۷۹: خط ۷۹:
==نبرد علی(ع) با عمرو بن عبدود==
==نبرد علی(ع) با عمرو بن عبدود==


در این جنگ [[عمرو بن عبدود]]، مردی که شجاعتش زبانزد بود و او را با هزار سوار برابر می‌دانستند، همراه عده‌ای از تنگنای خندق گذشت. [[علی(ع)]] با چند تن از مسلمانان راه را بر آنان گرفتند. عمرو بن عبدود که در [[ غزوه بدر|جنگ بدر]] زخمی شده و از شرکت در [[غزوه احد|جنگ احد]] بازمانده بود، در این هنگام آماده جنگ بود و رجز می‌خواند و هماورد می‌خواست. {{یادداشت| عمرو بن عبدود  با قصد فشار روانی بر مسلمانان و تحقیر آنان می‌گفت: شما  که می‌پندارید کشته‌هایتان به بهشت می‌روند و  کشتگان ما به دوزخ می‌روند؛ آیا کسی نمی خواهد به بهشت برود یا دشمنش را روانه دوزخ کند؟! شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۱۹، ص۶۳.}}حضرت علی(ع) برای جنگ با او به پاخاست، اما پیامبر(ص) به او دستور توقف داد تا شاید دیگری بپاخیزد. مسلمانان از ترس عمرو و دلیران همراه او سکوت کردند و کسی از آنان برای مبارزه داوطلب نشد.{{یادداشت| در گزارش [[ابن ابی‌الحدید|ابن ابی الحدید]] آمده که هنگام مبارز طلبیدن عمرو، ترس آن‌چنان بر مسلمانان حاکم شده بود که بی حرکت مانده بودند و گویا بر سر آنان پرنده نشسته  (أعاد عمرو النداء و الناس سكوت كان على رءوسهم الطير) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۹۷ ص۶۳.این ضرب المثل کنایه از بی حرکتی انسان است زیرا پرنده بر  جایی می نشیند که ساکن و بی حرکت است. میدانی، ابوالفضل، مجمع الامثال، ج۲۷ ص۱۴۶. }} چون این وضع به درازا کشید و عمرو مغرورانه گفت که از فریاد مبارزطلبی، گلویش گرفت، سر انجام با اذن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] حضرت علی(ع) برای جنگ با عمرو آماده شد. پیامبر(ص) [[عمامه]] خود را برگرفت و بر سر علی(ع) نهاد. شمشیر خود را نیز به وی داد و او را روانه کرد. {{یادداشت| پس از روانه شدن امام علی(ع) به سوی میدان نبرد پیوسته پیامبر دست‌هایش را بلند کرده و دعا می کرد  و در دعایش می گفت: بارالاها  در جنگ بدر عبیده (بن حارث بن عبدالمطلب)به شهادت رسید ودر جنگ احد حمزه به شهادت رسید، اینک در این جنگ علی را حفظ کن و مرا تنها مگذار. فاحفظ عَليَّ اليوم علياً « رب لاتذرني فردا وأنت خير الوارثين »علامه مجلسي، بحار الأنوار، دارالاحیاء التراث، ج۳۹، ص۳ }}حضرت علی(ع) پیش تاخت{{یادداشت| ابن ابی الحدید نقل کرده که پس از این که امام علی(ع) خودش را معرفی کرد؛ عمرو اظهار داشت که همنشین و دوست پدرت [[ابوطالب]] در [[جاهلیت]] بودم و دوست ندارم که  مرد کریمی  چون تو را بکشم اما حضرت در پاسخش فرمود: اما من دوست دارم که تو را بکشم (لكني أُحبّ أن أقتلك) ابن ابی الحدید افزوده است که استاد تاریخ من (ابو الخیر) هر موقع این بخش از تاریخ را شرح می‌داد، چنین می‌گفت: عمرو در حقیقت از نبرد با علی علیه السّلام می‌ترسید، زیرا او از دلاوری‌های علی علیه السّلام  با خبر بود و می‌دانست فرجامِ جنگ با او کشته شدن است از این‌رو  می‌خواست علی را از نبرد با خود منصرف سازد و از اظهار عجز و ناتوانی  در برابر حضرت خجالت می کشید و هم درتهدید علی(ع) و هم در اظهار علاقه به زنده ماندن او دروغ می گفت. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.}} و از عمرو خواست [[اسلام]] را بپذیرد یا از مبارزه منصرف شود. عمرو هر دو خواسته را رد کرد و قبول نکرد، در این هنگام حضرت به او گفت از اسب فرود آید و مبارزه کند و او پذیرفت. پس بین آنان جنگی سخت در گرفت و علی(ع) ضربه عمرو را با سپر دفع کرد و سپس با ضربه‌ای وی را به هلاکت رساند و در پی آن، همراهان عمرو گریختند. علی(ع) در پی این پیروزی، [[تکبیر]] گفت و سپس [[نوفل بن عبدالله]] را که در گذر از خندق گرفتار شده بود، در مبارزه‌ای دیگر کشت و نزد پیامبر(ع) بازگشت.<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۷۱ـ۴۷۰؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۳۷ـ۲۳۴؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۷۴ـ۵۷۳؛ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۰۹ـ۹۸؛ طبرسی، ج۱، ص۳۸۲ـ۳۷۹.</ref>
در این جنگ [[عمرو بن عبدود]]، مردی که شجاعتش زبانزد بود و او را با هزار سوار برابر می‌دانستند، همراه عده‌ای از تنگنای خندق گذشت. [[علی(ع)]] با چند تن از مسلمانان راه را بر آنان گرفتند. عمرو بن عبدود که در [[ غزوه بدر|جنگ بدر]] زخمی شده و از شرکت در [[غزوه احد|جنگ احد]] بازمانده بود، در این هنگام آماده جنگ بود و رجز می‌خواند و هماورد می‌خواست. {{یاد| عمرو بن عبدود  با قصد فشار روانی بر مسلمانان و تحقیر آنان می‌گفت: شما  که می‌پندارید کشته‌هایتان به بهشت می‌روند و  کشتگان ما به دوزخ می‌روند؛ آیا کسی نمی خواهد به بهشت برود یا دشمنش را روانه دوزخ کند؟! شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۱۹، ص۶۳.}}حضرت علی(ع) برای جنگ با او به پاخاست، اما پیامبر(ص) به او دستور توقف داد تا شاید دیگری بپاخیزد. مسلمانان از ترس عمرو و دلیران همراه او سکوت کردند و کسی از آنان برای مبارزه داوطلب نشد.{{یاد| در گزارش [[ابن ابی‌الحدید|ابن ابی الحدید]] آمده که هنگام مبارز طلبیدن عمرو، ترس آن‌چنان بر مسلمانان حاکم شده بود که بی حرکت مانده بودند و گویا بر سر آنان پرنده نشسته  (أعاد عمرو النداء و الناس سكوت كان على رءوسهم الطير) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۹۷ ص۶۳.این ضرب المثل کنایه از بی حرکتی انسان است زیرا پرنده بر  جایی می نشیند که ساکن و بی حرکت است. میدانی، ابوالفضل، مجمع الامثال، ج۲۷ ص۱۴۶. }} چون این وضع به درازا کشید و عمرو مغرورانه گفت که از فریاد مبارزطلبی، گلویش گرفت، سر انجام با اذن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] حضرت علی(ع) برای جنگ با عمرو آماده شد. پیامبر(ص) [[عمامه]] خود را برگرفت و بر سر علی(ع) نهاد. شمشیر خود را نیز به وی داد و او را روانه کرد. {{یاد| پس از روانه شدن امام علی(ع) به سوی میدان نبرد پیوسته پیامبر دست‌هایش را بلند کرده و دعا می کرد  و در دعایش می گفت: بارالاها  در جنگ بدر عبیده (بن حارث بن عبدالمطلب)به شهادت رسید ودر جنگ احد حمزه به شهادت رسید، اینک در این جنگ علی را حفظ کن و مرا تنها مگذار. فاحفظ عَليَّ اليوم علياً « رب لاتذرني فردا وأنت خير الوارثين »علامه مجلسي، بحار الأنوار، دارالاحیاء التراث، ج۳۹، ص۳ }}حضرت علی(ع) پیش تاخت{{یاد| ابن ابی الحدید نقل کرده که پس از این که امام علی(ع) خودش را معرفی کرد؛ عمرو اظهار داشت که همنشین و دوست پدرت [[ابوطالب]] در [[جاهلیت]] بودم و دوست ندارم که  مرد کریمی  چون تو را بکشم اما حضرت در پاسخش فرمود: اما من دوست دارم که تو را بکشم (لكني أُحبّ أن أقتلك) ابن ابی الحدید افزوده است که استاد تاریخ من (ابو الخیر) هر موقع این بخش از تاریخ را شرح می‌داد، چنین می‌گفت: عمرو در حقیقت از نبرد با علی علیه السّلام می‌ترسید، زیرا او از دلاوری‌های علی علیه السّلام  با خبر بود و می‌دانست فرجامِ جنگ با او کشته شدن است از این‌رو  می‌خواست علی را از نبرد با خود منصرف سازد و از اظهار عجز و ناتوانی  در برابر حضرت خجالت می کشید و هم درتهدید علی(ع) و هم در اظهار علاقه به زنده ماندن او دروغ می گفت. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.}} و از عمرو خواست [[اسلام]] را بپذیرد یا از مبارزه منصرف شود. عمرو هر دو خواسته را رد کرد و قبول نکرد، در این هنگام حضرت به او گفت از اسب فرود آید و مبارزه کند و او پذیرفت. پس بین آنان جنگی سخت در گرفت و علی(ع) ضربه عمرو را با سپر دفع کرد و سپس با ضربه‌ای وی را به هلاکت رساند و در پی آن، همراهان عمرو گریختند. علی(ع) در پی این پیروزی، [[تکبیر]] گفت و سپس [[نوفل بن عبدالله]] را که در گذر از خندق گرفتار شده بود، در مبارزه‌ای دیگر کشت و نزد پیامبر(ع) بازگشت.<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۷۱ـ۴۷۰؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۳۷ـ۲۳۴؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۷۴ـ۵۷۳؛ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۰۹ـ۹۸؛ طبرسی، ج۱، ص۳۸۲ـ۳۷۹.</ref>


===روایات پیامبر(ص) در فضیلت علی(ع) ===
===روایات پیامبر(ص) در فضیلت علی(ع) ===


اقدام علی(ع) در قتل عمرو، چنان در یاری و پیروزی اسلام و شکست کافران در این جنگ موثر بود<ref>نورالدین حلبی، ج۲، ص۴۲۸.</ref> که پیامبر اکرم(ص) در این باره فرمود: ضربة علی(ع) از [[عبادت]] [[ثقلین]] ([[جن]] و انس) بهتر یا برتر بود و به روایتی دیگر فرمود مبارزه علی با عمرو، از همه اعمال امت من تا روز قیامت برتر است.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دار المعرفة، ج۳، ص۳۲؛ عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، عالم الکتب، ص۴۱۲.</ref> و هنگام هماوردی حضرت علی(ع) با عمرو فرمود: همه اسلام (یا [[ایمان]]) در برابر همه [[کفر]] (یا [[شرک]]) قرار گرفته است.<ref>کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۹۷؛ طبرسی، ج۱، ص۳۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، ج۱۳، ص۲۶۱؛ ج۱۹، ص۶۱؛ ابن طاووس، ج۲، ص۲۶۷.</ref>{{یادداشت|  أن رسول الله(ص) قال ذلك اليوم حين برز إليه : برز الايمانُ كلُّه إلى الشرك كلِّه  العلامة المجلسي، بحار الأنوار،دارالاحیاء التراث، ج۳۹، ص۳ }}
اقدام علی(ع) در قتل عمرو، چنان در یاری و پیروزی اسلام و شکست کافران در این جنگ موثر بود<ref>نورالدین حلبی، ج۲، ص۴۲۸.</ref> که پیامبر اکرم(ص) در این باره فرمود: ضربة علی(ع) از [[عبادت]] [[ثقلین]] ([[جن]] و انس) بهتر یا برتر بود و به روایتی دیگر فرمود مبارزه علی با عمرو، از همه اعمال امت من تا روز قیامت برتر است.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دار المعرفة، ج۳، ص۳۲؛ عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، عالم الکتب، ص۴۱۲.</ref> و هنگام هماوردی حضرت علی(ع) با عمرو فرمود: همه اسلام (یا [[ایمان]]) در برابر همه [[کفر]] (یا [[شرک]]) قرار گرفته است.<ref>کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۹۷؛ طبرسی، ج۱، ص۳۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، ج۱۳، ص۲۶۱؛ ج۱۹، ص۶۱؛ ابن طاووس، ج۲، ص۲۶۷.</ref>{{یاد|  أن رسول الله(ص) قال ذلك اليوم حين برز إليه : برز الايمانُ كلُّه إلى الشرك كلِّه  العلامة المجلسي، بحار الأنوار،دارالاحیاء التراث، ج۳۹، ص۳ }}


==عوامل پیروزی مسلمانان==
==عوامل پیروزی مسلمانان==
خط ۹۵: خط ۹۵:


شکست و بازگشت احزاب در غزوۀ خندق ضربه‌ای بسیار سهمگین بر مشرکان بود، چنان که نه تنها امکان هرگونه سازماندهی و لشکرکشی دوباره را از آنان گرفت، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه افزود. از این رو، رسول خدا(ص) پس از کشته شدن عمرو به دست حضرت علی، یا پس از هزیمت مشرکان که دو یا سه روز پس از قتل عمرو روی داد، فرمود، پس از این ما با آنها می‌جنگیم و آنها به جنگ ما نخواهند آمد و همین طور شد تا آنکه [[خدا|خداوند]] ، [[مکه]] را به دست پیامبر(ص) گشود.<ref>رجوع کنید به مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۰۶ ـ ۱۰۵؛ ابن اثیر، ج۲، ص۱۸۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، ج۱۹، ص۶۲؛ عاملی، ج۱۱، ص۲۳۹، ۲۴۲ـ۲۴۱.</ref> [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبراکرم(ص)]] پس از کشته شدن عمربن عبدود به [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین(ع)]] فرمود: یا علی به تو مژده بدهم که اگر کار امروز تو را با همه اعمال امت من( امت محمد) بسنجند کار تو برتر از اعمال همه آنهاست زیرا با کشته شدن عمرو در  خانه تمام [[شرک|مشرکان]] خواری و تحقیر و در خانه تمام [[مسلمان|مسلمانان]]  عزت و سربلندی راه پیدا کرد. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۹، ص۲.
شکست و بازگشت احزاب در غزوۀ خندق ضربه‌ای بسیار سهمگین بر مشرکان بود، چنان که نه تنها امکان هرگونه سازماندهی و لشکرکشی دوباره را از آنان گرفت، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه افزود. از این رو، رسول خدا(ص) پس از کشته شدن عمرو به دست حضرت علی، یا پس از هزیمت مشرکان که دو یا سه روز پس از قتل عمرو روی داد، فرمود، پس از این ما با آنها می‌جنگیم و آنها به جنگ ما نخواهند آمد و همین طور شد تا آنکه [[خدا|خداوند]] ، [[مکه]] را به دست پیامبر(ص) گشود.<ref>رجوع کنید به مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۰۶ ـ ۱۰۵؛ ابن اثیر، ج۲، ص۱۸۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، ج۱۹، ص۶۲؛ عاملی، ج۱۱، ص۲۳۹، ۲۴۲ـ۲۴۱.</ref> [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبراکرم(ص)]] پس از کشته شدن عمربن عبدود به [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین(ع)]] فرمود: یا علی به تو مژده بدهم که اگر کار امروز تو را با همه اعمال امت من( امت محمد) بسنجند کار تو برتر از اعمال همه آنهاست زیرا با کشته شدن عمرو در  خانه تمام [[شرک|مشرکان]] خواری و تحقیر و در خانه تمام [[مسلمان|مسلمانان]]  عزت و سربلندی راه پیدا کرد. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۹، ص۲.
</ref>{{یادداشت| لم يبق بيت من بيوت المشركين إلا وقد دخله وَهْنٌ بقتل عمرو ، ولم يبق بيت من بيوت المسلمين إلا وقد دخله عِزٌّ بقتل عمرو.}}
</ref>{{یاد| لم يبق بيت من بيوت المشركين إلا وقد دخله وَهْنٌ بقتل عمرو ، ولم يبق بيت من بيوت المسلمين إلا وقد دخله عِزٌّ بقتل عمرو.}}


==آمار==
==آمار==
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
محاصرۀ مسلمانان پانزده روز طول کشید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۴۰؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۴۱۲؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص:۷۳ ۲۴شب؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص:۵۷۲ بیست واندی شب، نزدیک یک ماه؛ رجوع کنید به ابن حبیب، ص:۱۱۳ ۲۰ تا ۲۱ روز.</ref> در این مدت که به محاصره و تیراندازی گذشت، جنگی روی نداد<ref>طبری، همانجا.</ref> و پیامبر(ص) [[ابن مکتوم]] را جانشین خود در مدینه کرده بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۴۱.</ref>
محاصرۀ مسلمانان پانزده روز طول کشید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۴۰؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۴۱۲؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص:۷۳ ۲۴شب؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص:۵۷۲ بیست واندی شب، نزدیک یک ماه؛ رجوع کنید به ابن حبیب، ص:۱۱۳ ۲۰ تا ۲۱ روز.</ref> در این مدت که به محاصره و تیراندازی گذشت، جنگی روی نداد<ref>طبری، همانجا.</ref> و پیامبر(ص) [[ابن مکتوم]] را جانشین خود در مدینه کرده بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۴۱.</ref>


در غزوۀ خندق، شش تن از مسلمانان{{یادداشت|۱-[[سعد بن معاذ]]  ۲-أَنَسُ بْنُ أَوْسِ، ۳-عَبْدُ اللهِ بْنُ سَهْلٍ الْأَشْهَلِيّ، ۴-طفَيْلُ بْنُ النّعْمَانِ، ۵-ثَعْلَبَةُ بْنُ غَنَمَةَ، ۶-كَعْبُ بْنُ زَيْدٍ}} به [[شهادت]] رسیدند. از مشرکان نیز هشت تن کشته شدند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۹۵ـ۴۹۶؛ یعقوبی، ج۲، ص۵۱.</ref> آیۀ ۲۱۴ [[سوره بقره]]، آیات ۵۱  تا ۵۵ [[سوره نساء|سورۀ نساء]] و آیات ۹ تا ۲۵ [[سوره احزاب|سورۀ احزاب]] در‌باره غزوۀ خندق نازل شده است.<ref>رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۹۴ـ۴۹۵؛ رجوع کنید به طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۶۵.</ref>
در غزوۀ خندق، شش تن از مسلمانان{{یاد|۱-[[سعد بن معاذ]]  ۲-أَنَسُ بْنُ أَوْسِ، ۳-عَبْدُ اللهِ بْنُ سَهْلٍ الْأَشْهَلِيّ، ۴-طفَيْلُ بْنُ النّعْمَانِ، ۵-ثَعْلَبَةُ بْنُ غَنَمَةَ، ۶-كَعْبُ بْنُ زَيْدٍ}} به [[شهادت]] رسیدند. از مشرکان نیز هشت تن کشته شدند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۹۵ـ۴۹۶؛ یعقوبی، ج۲، ص۵۱.</ref> آیۀ ۲۱۴ [[سوره بقره]]، آیات ۵۱  تا ۵۵ [[سوره نساء|سورۀ نساء]] و آیات ۹ تا ۲۵ [[سوره احزاب|سورۀ احزاب]] در‌باره غزوۀ خندق نازل شده است.<ref>رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۴۹۴ـ۴۹۵؛ رجوع کنید به طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۶۵.</ref>


==بنای مساجدی در محل نبرد==
==بنای مساجدی در محل نبرد==
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش