Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (←شهادت) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
[[روز عاشورا]] امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت وبیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>[ [[ابوالحسن شعرانی| علامه شعرانی]] در تر جمه [[نفس المهموم]] در باره جون مینویسد:او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت ترا مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسدجون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من درفراخی کاسه لیس شما باشم و درسختی شما راتنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن ونمکدان شکستن کار بی وفایان است.) {{ | [[روز عاشورا]] امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت وبیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>[ [[ابوالحسن شعرانی| علامه شعرانی]] در تر جمه [[نفس المهموم]] در باره جون مینویسد:او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت ترا مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسدجون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من درفراخی کاسه لیس شما باشم و درسختی شما راتنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن ونمکدان شکستن کار بی وفایان است.) {{یاد| جمله جون به امام این است :فقال: يا بن رسول الله أنا في الرخاء ألحس قصاعكم و في الشدة أخذلكم }}<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۵۰.</ref> | ||
جون پس از [[عمرو بن قرظه]]<ref>ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه [[نماز جماعت]]،<ref>دایره المعارف تشیع، ص۵۲۱</ref> از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳</ref> به [[شهادت]] رسید. | جون پس از [[عمرو بن قرظه]]<ref>ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه [[نماز جماعت]]،<ref>دایره المعارف تشیع، ص۵۲۱</ref> از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳</ref> به [[شهادت]] رسید. |
ویرایش