پرش به محتوا

حکومت امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
در خصوص طلحه و زبیر باید توجه داشت که آن دو، زمینه‌ای برای خود نمی‌شناختند تا نامزدی خویش را برای خلافت اعلام کنند. در منابع آمده است: علی به طلحه پیشنهاد بیعت داد. طلحه گفت: «تو نسبت به من سزاوارتری. مردم برای تو جمع شده‌اند، نه برای من.»<ref>مفید، الکافئه، ۱۴۱۴ق، ص۱۲.</ref> مردم طلحه و زبیر را در قتل عثمان متهم می‌دانستند و از آنها می‌خواستند در فکر حکومت نباشند.<ref>دینوری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۶۵.</ref> از همین روی، آن دو پس از مشورت با یکدیگر، در جمع مردم گفتند: ما با هم مشورت کردیم و به خلافت علی راضی هستیم. با او بیعت کنید.<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۲۶۹.</ref> [[رسول جعفریان]] معتقد است: «آنها به بیعت با امام راضی شدند تا از این طریق در حکومت جدید جایی برای خود دست و پا کنند».<ref>جعفریان، تاریخ و سیره سیاسی امام مؤمنان علی بن ابی‌طالب، ۱۳۸۸، ص۲۳.</ref>
در خصوص طلحه و زبیر باید توجه داشت که آن دو، زمینه‌ای برای خود نمی‌شناختند تا نامزدی خویش را برای خلافت اعلام کنند. در منابع آمده است: علی به طلحه پیشنهاد بیعت داد. طلحه گفت: «تو نسبت به من سزاوارتری. مردم برای تو جمع شده‌اند، نه برای من.»<ref>مفید، الکافئه، ۱۴۱۴ق، ص۱۲.</ref> مردم طلحه و زبیر را در قتل عثمان متهم می‌دانستند و از آنها می‌خواستند در فکر حکومت نباشند.<ref>دینوری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۶۵.</ref> از همین روی، آن دو پس از مشورت با یکدیگر، در جمع مردم گفتند: ما با هم مشورت کردیم و به خلافت علی راضی هستیم. با او بیعت کنید.<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۲۶۹.</ref> [[رسول جعفریان]] معتقد است: «آنها به بیعت با امام راضی شدند تا از این طریق در حکومت جدید جایی برای خود دست و پا کنند».<ref>جعفریان، تاریخ و سیره سیاسی امام مؤمنان علی بن ابی‌طالب، ۱۳۸۸، ص۲۳.</ref>


سرانجام [[بیعت]] با [[امام علی|علی(ع)]] در [[مسجد]] با حضور مردم و با شرط عمل به [[قرآن|کتاب خدا]] و سنّت پیامبر انجام شد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۵ق، ج ۲، ص۱۷۸-۱۷۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج ۴، ص۴۲۷، ۴۳۵؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص۴۳۵-۴۳۶.</ref> او اخذ بیعت اجباری را روا ندانست و بر آن بود که بیعت بر مبنای اختیار است و خود را موظف به دعوت می‌دانست، نه اجبار.<ref>رجوع کنید به: نهج‌البلاغه، نامه ۱؛ اسکافی، المعیار و الموازنه، ۱۴۰۲ق، ص۵۲، ۱۰۵-۱۰۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج ۴، ص۴۲۷.</ref> در این باره که چرا امام علی(ع) زیر بار بیعت با مردم نمی‌رفت، باید گفت امام(ع) جامعه موجود را فاسدتر از آن می‌دانست که او بتواند آن را رهبری کرده و معیارها و منویات خود را در آن به اجرا در آورد.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۹۲.</ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در تشریح شرایط در آغاز خلافت رسمی امام علی(ع) می گوید:در زمان امارت خلفا دستورات اسلام تغيير داده شده و به همين دليل اصلاحات انقلابى امام عليه السلام با مخالفتهايى روبه‌رو مى‌شد و از همین روست که امام مى‌فرمايد:
سرانجام [[بیعت]] با [[امام علی|علی(ع)]] در [[مسجد]] با حضور مردم و با شرط عمل به [[قرآن|کتاب خدا]] و سنّت پیامبر انجام شد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۵ق، ج ۲، ص۱۷۸-۱۷۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج ۴، ص۴۲۷، ۴۳۵؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص۴۳۵-۴۳۶.</ref> او اخذ بیعت اجباری را روا ندانست و بر آن بود که بیعت بر مبنای اختیار است و خود را موظف به دعوت می‌دانست، نه اجبار.<ref>رجوع کنید به: نهج‌البلاغه، نامه ۱؛ اسکافی، المعیار و الموازنه، ۱۴۰۲ق، ص۵۲، ۱۰۵-۱۰۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج ۴، ص۴۲۷.</ref> در این باره که چرا امام علی(ع) زیر بار بیعت با مردم نمی‌رفت، باید گفت امام(ع) جامعه موجود را فاسدتر از آن می‌دانست که او بتواند آن را رهبری کرده و معیارها و منویات خود را در آن به اجرا در آورد.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۹۲.</ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در تشریح شرایط در آغاز خلافت رسمی امام علی(ع) می‌گوید:در زمان امارت خلفا دستورات اسلام تغيير داده شده و به همين دليل اصلاحات انقلابى امام عليه‌السلام با مخالفت‌هايى روبه‌رو مى‌شد و از همین روست که امام مى‌فرمايد:
دل‌ها بر اين امر استوار و عقل‌ها ثابت نمى‌ماند، چهره افقِ حقيقت را ابرهاى تيره فساد گرفته و راه مستقيم حق ناشناس مانده است. <ref>مکارم شیرازی، نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۹۷.
دل‌ها بر اين امر استوار و عقل‌ها ثابت نمى‌ماند، چهره افقِ حقيقت را ابرهاى تيره فساد گرفته و راه مستقيم حق ناشناس مانده است. <ref>مکارم شیرازی، نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۹۷.
</ref>{{یادداشت|دَعُونِي وَالَتمِسُوا غَيْرِي؛ فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ؛ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ، وَ لَا تَثْبُتُ عَلَيْهِ الْعُقُولُ. وَ إِنَّ الآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ، وَ الَمحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ.ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۷، ص۳۳ }}
</ref>{{یادداشت|دَعُونِي وَالَتمِسُوا غَيْرِي؛ فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ؛ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ، وَ لَا تَثْبُتُ عَلَيْهِ الْعُقُولُ. وَ إِنَّ الآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ، وَ الَمحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ.ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۷، ص۳۳ }}
۱۸٬۴۳۰

ویرایش