کاربر:Ms.sadeghi/صفحه تمرین ۵
فرستادن پیامبران برای اتمام حجت | |
| مشخصات آیه | |
|---|---|
| واقع در سوره | سوره نساء |
| شماره آیه | ۱۶۵ |
| جزء | ۶ |
آیه ۱۶۵ سوره نساء، بیان می کند که خداوند با فرستادن پیامبران(ص)، اتمام حجت کرده است.
معرفی آیه
مفسران شیعی معتقدند که آیه ۱۶۵ سوره نساء بیان میکند فلسفه و علت فرستادن پیامبران،[۱] برای اتمام حجت است.[۲] خداوند برای هدایت و راهنمایی انسانها پیامبرانی فرستاده تا آنها را به رحمت و پاداش الهی، بشارت داده و از کیفرهای او بیم دهند تا بر آنان اتمام حجت شود و بهانهای نداشته باشند.[۳] به گفته جوادی آملی، نویسنده تفسیر تسنیم، خداوند هیچ ملتی را بدون راهنما و پیامبر رها نمی کند تا در قیامت نتوانند در برابر او حجت بیاورند.[۴]
﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ١٦٥﴾ [نساء:165]
﴿پیامبرانی که بشارتگر و هشداردهنده بودند تا برای مردم پس از [فرستادن] پیامبران در مقابل خدا [بهانه و] حجتی نباشد و خدا توانا و حکیم است ١٦٥﴾
سوره نساء: ۱۶۵
جوادی آملی بر این باور است که آیه ۱۶۵ سوره نساء، حجبت عقل را نزد خداوند ثابت میکند.[۵] همچنین ثابت میکند که عقل درک میکند که نمی تواند تمام نیازهای انسان را برآورده کند؛ لذا باید پیامبرانی فرستاده شوند تا انسان به سعادت برسند.[۶]
تمام پیامبران الهی با دو صفت «بشارت» و «انذار» مبعوث شدهاند.[۷]
علامه طباطبایی، مفسر شیعی، معتقد است چون عزت و حکمت مطلق برای خداوند است، محال است کسی بتواند بر او حجت و دلیلی ارائه دهد، لذا خداوند با فرستادن پیامبران الهی، جلوی هر بهانه و دلیلی را گرفته است.[۸]
به گفته سید محمدتقی مدرسی، نویسنده تفسیر من هدی القرآن، علت اصلی ارسال رسل این است که پیامبران الهی مردم را به زندگانی بهتر بشرات دهند و از هلاکت نجات دهند.[۹]
آیه ۱۶۵ سوره نساء با آیه ۱۳۴ سوره طه مرتبط است.[۱۰]
آیه ۱۶۵ سوره نساء در برخی روایات نیز مورد استناد قرار گرفته است. از جمله به عنوان فلسفه بعثت انبیاء به آن استناد شده است.[۱۱]
منابع
مکارم شیرازی، ناصر، تفسر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
جعفرى، يعقوب، تفسیر كوثر، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۳۹۸ش.
شیخ صدوق، محمد بن على، علل الشرائع، تهران، کتاب فروشى داورى، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، اسراء، چاپ ششم، بهار ۱۳۹۹ش.
رضایى اصفهانى، محمدعلى، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهشهاى تفسیر و علوم قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: محمدجواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
پانویس
- ↑ رضایى اصفهانى، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۷۹.
- ↑ شیخ طوسى، التبیان دار احیاء التراث العربى، ج۳، ص۳۹۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۱۸؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۴۱.
- ↑ شیخ طوسى، التبیان دار احیاء التراث العربى، ج۳، ص۳۹۴؛ مکارم شیرازی، تفسر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۱۳.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۹ش، ج۲۱، ص۳۸۷.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۹ش، ج۲۱، ص۳۸۷.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۹ش، ج۲۱، ص۳۹۰.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۹ش، ج۲۱، ص۳۸۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۴۱.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۵۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۱۸؛ جعفرى، كوثر، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۷.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۲۱؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۷۴.