کاربر:H.atefimanesh/2

از ویکی شیعه

سوگندهای قرآن:

مفهوم‌شناسی

سوگند یا قَسم خوردن اقرار و اعترافی است که شخص از روی شرف و ناموس خود انجام می‌دهد و خدا یا بزرگی را شاهد می‌گیرد و با آن سخن خود را تأکید یا مورد تعهد قرار می‌دهد.[۱] از سوگند به تعهد، یمین، أیمان و پیمان نیز تعبیر می‌شود.[۲] به عقیده علامه طباطبایی سوگند خوردن به هر چیزی، نوعی تعظیم مورد سوگند است[۳] بنابراین همیشه به امور و يا چيزهايى كه در نظر قسم‌خورنده مهم است قسم ياد می‌شود، و هرگز به امور بى‌اهميّت قسم ياد نمى‌شود.[۴]

جایگاه و پیشینه

نمونه‌های گوناگونی از سوگند در قرآن دیده می‌شود.[۵] خداوند در قرآن به جان پیامبر(ص)، روز قیامت، جان و روح انسان، فرشتگان و همچنین موجوداتی مانند خورشید، ماه، شب و روز، شفق، صبحگاهان، مکه، انجیل، زیتون و مانند آن سوگند یاد کرده است.[۶] به گزارش برخی در حدود چهل سوره قرآن ۹۳ قسم وجود دارد.[۷]

شیطان جزو نخستین کسانی بود که سوگند به فریفتن انسان خورد.[۸] همچنین طبق آیه ۲۱ سوره اعراف، شیطان برای اثبات خیرخواهی خود برای حضرت آدم و حوا قسم دروغ خورد.[۹] حضرت ابراهیم(ع) نیز در خطاب به بت‌پرستان برای شکستن بت‌ها بدست خود، سوگند یاد کرده است.[۱۰] قسم خوردن در فرهنگ‌ها، ادیان، جوامع غربی و ایران باستان نیز رایج بوده است.[۱۱]

مفهوم و جایگاه

سوگند را که در زبان عربی به آن "قَسْم" در لغت به معنای جزءجزء کردن و "قِسْم" به معنای بهره بردن و "قَسَم" در اصل از "قَسامه" بوده (یمین و سوگندی که بر اولیاء مقتول ادا شود)، به معنای حسن و جمال می‌باشد.

۲ - سوگند در اصطلاح [ویرایش] سوگند در اصطلاح فقهی و قرآنی، اسمی برای "حلف" به کار برده شده است؛ وجه نامگذاری سوگند یادکردن به "قسم" اینست که یادکننده قسم گویا با سوگند خوردن در هر جایگاهی که باشد از زیبایی و جمال آن چیزی که به آن قسم می‌خورد، بهرهایی می‌برد؛[۲]

۳ - وجه تسمیه یمین به سوگند [ویرایش] و "یمین" را از آن جهت به معنای سوگند گرفته‌اند که عرب چون در حین پیمان بستن و هم‌سوگند شدن، دست راست یکدیگر را می‌فشردند، لذا به طور مجاز یمین گفته‌اند.[۳]

۴ - سوگند از منظر قرآن [ویرایش] در آیات بسیاری از قرآن کریم، خدای متعال به چیزهایی سوگند یاد کرده، از جمله: ذات پاک خویش، روز قیامت، فرشتگان، ماه، خورشید و... در حالیکه خداوند بی‌نیاز از سوگند بوده است.

۵ - فائده سوگندهای قرآن [ویرایش] سوگندهای قرآن همواره دارای دو فایده مهم است:

۵.۱ - تأکید بر مطلب نخست تاکید روی مطلب،

۵.۲ - بیان عظمت و دیگر بیان عظمت چیزی که به آن سوگند یاد می‌شود؛ زیرا هیچکس به موجودات کم‌ارزش سوگند یاد نمی‌کند.[۴] و اهمیت برخی از مطالب آنقدر بالاست که خداوند در یک سوره یازده مرتبه قسم یاد نموده است.[۵] و از طرفی این سوگندها که خطاب به انسان است، جهت تفهیم ارزش و منزلت او بوده، تا انسانها به ارزش وجودی خود پی برده و خود را به بهایی اندک نفروشند و در برابر نعمتهای فراوانی که خداوند برایشان ارزانی داشته، جهت رسیدن به قرب الهی، تلاش کنند.[۶]

۶ - تعداد سوگندها در قرآن [ویرایش] در قرآن بیش از صد "قسم" با واژگان مختلف: قسم، حلف، یمین، واو قسم و... در بیش از چهل سوره ذکر شده است.[۷] و لیکن ما در این نوشتار به بررسی واژگانی می‌پردازیم که خداوند با آنها سوگند یاد کرده است.

۷ - سوگندهای خداوند در قرآن [ویرایش] خدای متعال در آیات متعددی به مواردی قسم یاد کرده، که نشانگر ارتباط ویژه، بین یادکننده قسم و آنچه که بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکننده قسم بالاتر باشد، حکایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که به مواردی از آنها به اختصار یادآور میشویم:

۷.۱ - قسم به نام پاکش اینکه خداوند به نام پاک خودش سوگند یاد کرده، خود بر چند دسته است:

۷.۱.۱ - سوگند برای ارسال رسل «تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلیَ أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیّنَ لهَُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیهُُّمُ الْیوْمَ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیم‌»[۸] «به خدا سوگند، به سوی امتهای پیش از تو پیامبرانی فرستادیم امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست و امروز او ولیّ و سرپرستشان است و مجازات دردناکی برای آنهاست!». در این آیه، به ذات اقدس الهی که مستجمع جمیع صفات جمالیه و کمالیه است، قسم یاد نموده و هدف از این سوگند، فرستادن رسولان الهی جهت اتمام حجت است که بدون آن هیچ امتی عذاب نخواهد شد. [۹]

۷.۱.۲ - سوگند برای وعده روزی «وَ فیِ السَّمَاءِ رِزْقُکمُ وَ مَاتُوعَدُونَ فَوَرَبّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُون‌»[۱۰] «و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده می‌شود! سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حقّ است، همان گونه که شما سخن می‌گویید!». خدای متعال در این آیه به پروردگار آسمان و زمین سوگند یاد کرده تا تأکیدی بر وعده روزی انسانها و وعده بهشت باشد. و مراد از رزق و روزی آسمانی، باران، خورشید، ماه، ستارگان و تمامی موجوداتی است که بقای آدمی بدان وابسته است.[۱۱]

۷.۲ - قسم به جان پیامبر «لَعَمْرُکَ إِنهمْ لَفِی سَکْرَتهمْ یعْمَهُون» [۱۲] «به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‌اند». خطاب آیه به رسول گرامی اسلام است و خداوند به جز او، به جان کسی سوگند یاد ننموده که این فعل جهت بزرگداشت آن جناب می‌باشد.[۱۳] اهمیت و دلیل سوگند با این عظمت، به خاطر مست بودن قومی است که سرگردان غفلتها و شهوات هستند، ناگهان عذاب الهی آنها را فراگرفته و به هلاکت می‌رساند.[۱۴]

۷.۳ - قسم به قرآن خدای متعال در آیات متعدد به خود قرآن با صفات مختلف سوگند یاد کرده، از جمله: قرآن مجید،[۱۵] صاحب ذکر،[۱۶] مبین[۱۷] و حکیم که به بیان یکی از آنها به اختصار میپردازیم. «وَالْقُرْءَانِ الحکِیم إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِین‌»[۱۸] ‌ «سوگند به قرآن حکیم که تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستی». حکمت، صفتی است که در مورد شخص عاقل و زنده به کار می‌رود و توصیف کردن قرآن به این صفت بیانگر این مطلب است که خداوند قرآن را موجودی زنده و عاقل بیان نموده؛ موجودی که می‌تواند درهای حکمت را به روی انسانها باز کند و آنها را به راه راست هدایت نماید.[۱۹] یادکرد سوگند الهی به قرآن حکیم، در حقیقت برای اثبات نبوت پیامبر اسلام و استدلال به رسالت ایشان با قرآن است؛ چرا که قرآن، معجزه ابدی و جاودانه پیامبر اسلام است که هیچ کس توانایی آوردن همانند قرآن را ندارد.[۲۰]

۷.۴ - قسم به فرشتگان در سوره‌های متعدد قرآن کریم با صفات مختلفی به ملائکه قسم یاد شده که از طرفی مأموریت فرشتگان را در عالم هستی خبر می‌دهد، مانند آیات ذیل: «وَ النَّازِعَاتِ غَرْقًا وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا»[۲۱] «سوگند به فرشتگانی که (جان مجرمان را بشدّت از بدنهایشان) برمی‌کشند، و فرشتگانی که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا می‌سازند، و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می‌کنند، و سپس بر یکدیگر سبقت می‌گیرند، و آنها که امور را تدبیر می‌کنند!». در این آیات، به ملائکه‌ای سوگند یاد شده که مطیع امر الهی بوده و تدبیر عالم در دست آنهاست و آنان با اذن خدا به مسئولیت خویش پرداخته و تدبیرات خداوند را تحقق می‌بخشند.[۲۲]

۷.۵ - قسم به انسان سوگند به جان آدمی،[۲۳] پدر و فرزندش[۲۴] (ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل)، وجدان آدمی و... در آیات متعدد بیان شده که نمونه‌ای را به اختصار تبیین می‌کنیم:

۷.۵.۱ - تبیین قسم به قیامت و نفس لوامه «لَاأُقْسِمُ بِیَومِ القِیامَةِ وَ لَاأُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة»[۲۵] «سوگند به روز قیامت و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است)». اینکه به قیامت و نفس سرزنش کننده باهم قسم یاد شده، نمی‌تواند بی‌ارتباط باشد؛ چون با بلاغت و اعجاز قرآنی تناسب ندارد؛ اما ارتباطی که بین این دو وجود دارد، اینست که مراد از "قیامت"، قیامت کبری و رستاخیز الهی است و "نفس لوّامه" قیامت صغری و دادگاه وجدان بشری است و قسم به این دو در حقیقت برای برانگیختن و رسیدن به سزای اعمال انسانهاست. در این آیه خداوند به وجدان آدمی قسم یاد نموده که قیامت حق است و به دلیل عظمت و ارزش والایش که انسان را از غفلت بیدار کرده و از گناهان بازداشته و نجات می‌دهد. خداوند در وجود انسانها محکمه‌ای به نام وجدان نهاده که خود دلیل روشنی برای وجود معاد است و شباهت عجیبی به معاد و دادگاه الهی دارد: یک. در هر دو دادگاه قاضی، شاهد و مجری حکم یکی بیش نیست؛ دو. در هر دو رشوه و تبعیض راهی ندارد؛ سه. قطورترین پرونده‌ها در کوتاهترین زمان و بدون تجدید نظر رسیدگی می‌شود؛ چهار. روح انسانی اول از درون سوخته، بعد به بیرون دل و جان سرایت می‌کند.[۲۶][۲۷]

۷.۶ - قسم به اسبان دونده مجاهدان «وَ الْعَادِیاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِیاتِ قَدْحًا فَالمغِیرَاتِ صُبْحًا»[۲۸] «سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالیکه نفس‌زنان به پیش می‌رفتند، و سوگند به افروزندگان جرقه آتش (در برخورد سُمهایشان با سنگهای بیابان)، و سوگند به هجوم‌آوران سپیده دم‌». خداوند با این سوگندها میخواهد ما را به اهمیت جهاد وجایگاه رفیع آن در اسلام و ارزش فوق العاده‌اش آگاه سازد، تا مسلمانان ذلت و خواری را از خود دور ساخته و عزت و عظمت خویش را به رخ جهانیان بکشند.[۲۹]

۷.۷ - قسم به زمان سوگند به زمان به دو بخش تقسیم می‌شود.

۷.۷.۱ - زمانهای دنیوی زمانهای دنیوی؛ مانند: سوگند به شب،[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶] روز‌،[۳۷][۳۸][۳۹] سپیده دم،[۴۰] صبح[۴۱][۴۲] عصر و...، که کراراً در قرآن یاد شده و ما در این نوشتار، جهت اختصار به تشریح یکی از آنها می‌پردازیم: «وَالْعَصْر إنَّ الإنْساَنَ لَفِی خُسْرٍ»[۴۳] «به عصر سوگند، که انسانها همه در زیانند». درتفسیر کلمه "عصر" آمده که منظور از عصر، وقت عصر، سراسر زمان، تاریخ بشریت، عصر ظهور پیامبر اسلام یا عصر ظهور و قیام حضرت مهدی -عجلالله تعالی فرجه- است که هر کدام دارای ویژگی و عظمت خاصی در تاریخ بشر بوده است.[۴۴] اما صحیح‌ترین نظر بر اساس سیاق و بیان سوره عصر، باید عصر قیام امام زمان –علیهالسلام- باشد که زمان جدایی حق از باطل است؛ و ظاهر آیه شریفه که پیرامون عصری است که خسارت و ضرر تمامی انسانهای منقطع از خدا را آشکار ساخته، با این منطبق است؛ زیرا در دورانهای گذشته نزول عذاب منطقه‌ای بوده و شامل تمامی انسانها نمی‌شده و عذاب فراگیری که تمام بشریت را فرا گرفته و حق را از باطل کاملاً جدا کند، در همان عصر حضرت مهدی است.[۴۵]

۷.۷.۲ - زمانهای اخروی زمانهای اخروی؛ مربوط به قیامت و آخرت است که یکی از زمانها و دورانهای مهم بشریت بوده و خدای متعال به آن روز و وقایع آن قسم یاد کرده، از جمله: قسم به روز موعود،[۴۶] معاد جسمانی،[۴۷] سوال از اعمال انسانها،[۴۸] بازخواست از بت‌پرستان[۴۹] و خود روز قیامت، مثل آیه ذیل که به آن اشاره شد: «لَاأُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَة»[۵۰] «سوگند به روز قیامت‌».

۷.۸ - قسم به مکان خداوند در قرآن مکانهایی را مقدس شمرده و در مواردی به برخی از آنها قسم یاد کرده، که برخی زمینی هستند و برخی آسمانی.

۷.۸.۱ - مکانهای زمینی ازجمله: کوه طور،[۵۱][۵۲] دریای مملو،[۵۳] مشارق و مغارب،[۵۴] بیت معمور،[۵۵] شهر مکه،[۵۶][۵۷] و غیره. قسم به شهر "مکه" در حقیقت قسم به اقامتگاه پیامبر اسلام است: «لَاأُقْسِمُ بهذَا الْبَلَدِ وَ أَنتَ حِلُّ بهذَا الْبَلَدِ»[۵۸] «قسم به این شهر مقدّس (مکّه‌) شهری که تو در آن ساکنی». این تعبیر بیانگر آن است که شهر "مکه" به خاطر ولادت و اقامت آن حضرت در آن شهر شرافت پیدا نموده و مقدس شده است.[۵۹]

۷.۸.۲ - مکانهای آسمانی یکی از نشانه‌های عظمت خدای سبحان در عالم هستی، آفرینش آسمان و کرات آسمانی است که خداوند متعال به برخی از این نشانه‌ها قسم یاد نموده؛ مانند: خورشید،[۶۰] ماه،[۶۱][۶۲][۶۳] ستاره،[۶۴][۶۵][۶۶] زمین،[۶۷] آسمان[۶۸][۶۹][۷۰][۷۱] و... تا با قسم یادکردن بر اینها، بندگانش را به تفکر و اندیشه درباره عالم خلقت وادار نماید. «وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبروج‌»[۷۲] «سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است.» مراد از بروج،ستارگان فروزان یا برجهای تقویمی است. از آنجا که زندگی انسانها با تقویمها رابطه تنگاتنگی دارد و عالم هستی بر اساس نظم آفریده شده، بدین جهت خداوند به برجهای آسمانی قسم یاد نموده است.[۷۳]

۷.۹ - قسم به میوه‌ها «وَ التِّینِ وَ الزَّیتُون»[۷۴] «قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدّس‌)». انجیر و زیتون دو میوه معروفی هستند که دارای خواص بسیاری بوده و خدای متعال بدان‌ها سوگند یاد نموده است.[۷۵]

۸ - عناوین مرتبط [ویرایش] •الفاظ سوگندهای قرآن

۹ - پانویس [ویرایش] ۱. ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌۱۲، ص۴۷۸. ۲. ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۷۰. ۳. ↑ قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۲۷۳. ۴. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱۸، ص۳۱۶. ۵. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۱-۷. ۶. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۲۷. ۷. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۲۱۵. ۸. ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۶۳. ۹. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۴۴۵-۴۴۶. ۱۰. ↑ ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۲-۲۳. ۱۱. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۸، ص۳۷۴-۳۷۵. ۱۲. ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۷۲. ۱۳. ↑ زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۵۸۶. ۱۴. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۸۵. ۱۵. ↑ ق/سوره۵۰، آیه۱. ۱۶. ↑ ص/سوره۳۸، آیه۱. ۱۷. ↑ دخان/سوره۴۴، آیه۲. ۱۸. ↑ یس/سوره۳۶، آیه۲-۳. ۱۹. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱۸، ص۳۱۶. ۲۰. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۵۱۹. ۲۱. ↑ نازعات/سوره۷۹، آیه۱-۵. ۲۲. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۸۱. ۲۳. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۷. ۲۴. ↑ بلد/سوره۹۰، آیه۳. ۲۵. ↑ قیامت/سوره۷۵، آیه۲. ۲۶. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۷۴-۲۷۶. ۲۷. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۸۲-۲۸۳. ۲۸. ↑ عادیات/سوره۱۰۰، آیه۱-۳. ۲۹. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۳۲۱. ۳۰. ↑ فجر/سوره۸۹، آیه۲. ۳۱. ↑ ضحی/سوره۹۳، آیه۲. ۳۲. ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۱. ۳۳. ↑ انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۶. ۳۴. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۷. ۳۵. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۴. ۳۶. ↑ مدثر/سوره۷۴، آیه۳۳. ۳۷. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۳. ۳۸. ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۲. ۳۹. ↑ ضحی/سوره۹۳، آیه۱. ۴۰. ↑ انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۶. ۴۱. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۸. ۴۲. ↑ مدثر/سوره۷۴، آیه۳۴. ۴۳. ↑ عصر/سوره۱۰۳، آیه۱. ۴۴. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۲۹۳-۲۹۴. ۴۵. ↑ نقی‌پورفر، ولی‌الله، بررسی شخصیت اهلبیت در قرآن، ص۳۵۵. ۴۶. ↑ بروج/سوره۸۵، آیه۲. ۴۷. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۶۸. ۴۸. ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۹۲-۹۳. ۴۹. ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۵۶. ۵۰. ↑ قیامت/سوره۷۵، آیه۱. ۵۱. ↑ طور/سوره۵۲، آیه۱. ۵۲. ↑ تین/سوره۹۵، آیه۲. ۵۳. ↑ طور/سوره۵۲، آیه۵-۶. ۵۴. ↑ معارج/سوره۷۰، آیه۴۰. ۵۵. ↑ طور/سوره۵۲، آیه۴. ۵۶. ↑ بلد/سوره۹۰، آیه۱. ۵۷. ↑ تین/سوره۹۵، آیه۳. ۵۸. ↑ بلد/سوره۹۰، آیه۱-۲. ۵۹. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۲۰، ص۲۸۹. ۶۰. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۱. ۶۱. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۲. ۶۲. ↑ مدثر/سوره۷۴، آیه۲. ۶۳. ↑ انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۷. ۶۴. ↑ نجم/سوره۵۳، آیه۱. ۶۵. ↑ واقعه/سوره۵۶، آیه۷۵. ۶۶. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۵. ۶۷. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۶. ۶۸. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۵. ۶۹. ↑ بروج/سوره۸۵، آیه۱. ۷۰. ↑ طارق/سوره۸۶، آیه۱. ۷۱. ↑ ذاریات/سوره۵۱، آیه۷. ۷۲. ↑ بروج/سوره۸۵، آیه۱. ۷۳. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربارقرآن، ص۲۰۴. ۷۴. ↑ تین/سوره۹۵، آیه۱. ۷۵. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۱۹.


۱۰ - منبع [ویرایش] دانشنامه موضوعی قرآن.

پانویس

  1. سعیدی، «واژه قسم»، ج۱۳، ص۱۶۸.
  2. سعیدی، «واژه قسم»، ج۱۳، ص۱۶۹؛ سوره مائده، آیه ۸۹.
  3. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۴۰۳.
  4. مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۵۰.
  5. سبحانی، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۴۳.
  6. مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۲۸.
  7. مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۲۷.
  8. خرقانی، «درآمدی بر سوگند‌های قرآنی»، ص۴۰.
  9. خرقانی، «در آمدی بر سوگند‌های قرآنی»، ص۴۰.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۳۱.
  11. امین، «سوگند در اسلام و ایران»، ص۱۰۷؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۱و۲۹۳؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۰۱؛ دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۴ش، ص۵۰.

منابع