کاربر:H.atefimanesh/2

از ویکی شیعه
سید محمد کوثری
اطلاعات کلی
نامسید محمد کوثری
نام کاملسید محمد کوثری زاده
مذهبشیعه
شهرتمداح امام خمینی
زادروز۱۳۰۷ش
زادگاهقم
محل زندگیقم
وفات۱۳۷۷ش
محل دفنحرم حضرت معصومه(س)
اطلاعات علمی
تحصیلاتسطوح عالی حوزه علمیه
محل تحصیلقم
استادانموسی صدر، آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله حکیم، آیت‌الله خویی، آیت‌الله مرعشی نجفی، امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای.
آثارآه از آن ساعتی که با تن چاک چاک.
اطلاعات دیگر
مهارتسخنرانی، مداحی


سید محمد کوثری(۱۳۰۷ش-۱۳۷۷ش) روحانی و مداح شیعه به‌خاطر مداحی در جماران و در حضور امام خمینی انجام داده است شهرت دارد. در ۱۸ سالگی برای کسب علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد و در کنار آن به سخنرانی و مداحی و روضه‌خوانی پرداخت. کوثری در دروس حوزوی به مدارج بالایی رسید و برخی از اساتید او موسی صدر، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید ابوالقاسم خویی، امام خمینی و سید علی خامنه‌ای دانسته شده‌اند.

کوثری در حرم ائمه اطهار(ع) و همچنین در حضور مراجع عظام از جمله آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله خویی، آیت‌الله گلپایگانی، امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای روضه‌خوانی می‌کرد. کوثری به مبارزه علیه طاغوت پرداخت و در قیام پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ فعالیت داشت.

جایگاه به‌عنوان مداحی در بیت مراجع تقلید

سید محمد کوثری، روحانی و مداح شیعه که در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در شهر قم متولد شد.[۱] گفته شده نسل سید محمد کوثری با ۲۷ واسطه به زید بن علی بن الحسین(ع) می‌رسد.[۲] پدرش را از سخنرانان سرشناس قم دانسته‌اند. نقل شده است که کوثری از ابتدای نوجوانی به حوزه علمیه رفت امّا روضه‌خوانی و مرثیه‌سرایی امام حسین(ع) را هرگز رها نکرد و سرودن اشعار آئینی و مداحی را برای خود یک اصل قرار داد.[۳] یکی از ماندگارترین مداحی‌های او مرثیه‌ای است که با مضمون «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک» در جماران و در حضور امام خمینی اجرا شده دانسته‌اند.[۴] یکی از ویژگی‌های کوثری که هر شنونده‌ای را تحت تاثیر قرار می‌داد، اخلاص و به اصطلاح از دل سوختن و خواندن برای امام حسین(ع) بود که آثار او را ماندگار کرده است.[۵] بسیاری از دهه پنجاهی‌ها و شصتی‌ها و به‌خصوص رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با نوای این پیرغلام اهل‌بیت(ع) خاطره‌ دارند.[۶] گفته شده سید محمد کوثری در روز جمعه سوم مهرماه سال ۱۳۷۷ هجری شمسی مصادف با چهارم جمادی‌الثانی ۱۴۱۹ق در هفتاد سالگی درگذشت و در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) صحن امام رضا(ع) حجره ۴۳ به خاک سپرده شد.[۷]

زندگی‌نامه

سید محمد کوثری در ۱۸ سالگی برای کسب علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد و در کنار آن به سخنرانی و مداحی و روضه‌خوانی پرداخت و بیش از نیم قرن روضه‌خوان اهل بیت(ع) بود.[۸] کوثری در دروس حوزوی به مدارج بالایی رسید که برخی از اساتید او موسی صدر[۹]، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، امام خمینی و سید علی خامنه‌ای دانسته شده‌اند.[۱۰] گفته شده کوثری در حرم ائمه اطهار(ع) چه در عراق و چه در ایران همچون کربلا، کاظمین ، سامرا، قم و مشهد سخنرانی و روضه‌خوانی می‌کرد و همچنین در نجف، قم، مشهد، تهران و دیگر مناطق در حضور مراجع تقلید نظیر آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله سید محسن حکیم، آیت‌الله خویی، آیت‌الله شاهرودی(بزرگ)، آیت‌الله گلپایگانی، آیت‌الله مرعشی نجفی، آیت‌الله فاضل لنکرانی، آیت‌الله تبریزی، امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای روضه‌خوانی می‌کرد.[۱۱]

کوثری در کنار پدر(حاج سید علی‌اکبر کوثری) و همراه دایی(حاج سید علی چهل اخترانی) که پدرخانم کوثری و از مبارزان و نیز از همنشینان نزدیک امام خمینی به‌خصوص در نجف بود، به مبارزه علیه طاغوت پرداخت و در قیام پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ فعالیت داشت.[۱۲] برای سید محمد کوثری ویژگی‌های اخلاقی زیادی بر شمرده‌اند که از جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد: اخلاص کم‌نظیر، اهتمام به مسائل شرعی و اخلاقی، علاقه شدید به معصومین(ع) به‌خصوص حضرت زهرا(س) و حضرت سید الشهدا(ع)، یاری‌رسانی بی‌دریغ به عموم مردم، محبت، احترام و خدمت صادقانه به والدین؛ به‌گونه‌ای که آیت‌الله فاضل لنکرانی به ایشان فرموده بود: آنچه شما داری از خدمت به اباعبدالله الحسین(ع) و خدمت به پدر و مادر داری.[۱۳]

خانواده

نام پدر سید محمد کوثری، حاج سید علی‌اکبر کوثری و نام مادرش را زهرا چاوش گفته‌اند.[۱۴] بیان کرده‌اند که پدر سید محمد کوثری دروس حوزوی را در مدرسه جانی‌خان و رضویه قم خوانده[۱۵] و از سخنرانان سرشناس قم بود که امام خمینی احترام خاصی برای ایشان قائل بود تا حدی که وقتی به دیدار امام خمینی می‌رسید امام خمینی به احترامش تمام قد می‌ایستاد[۱۶] و بعد از فوتش برخی از اعضای دفترش را برای شرکت در مراسم ختمش فرستاد.[۱۷] جد پدری کوثری سید حبیب چاوش و جد مادری او سید حسین چاوش از سادات معروف قم بودند که مردم را با اسب و شتر به زیارت امام حسین(ع) می‌بردند و در راه برای آنها چاوشی می‌کردند به همین خاطر به «چاوش» معروف شدند اما بعدا شهرت آنها از «چاوش» به «کوثری زاده» تغییر یافت.[۱۸] سید محمد کوثری با دختر دایی خود(سید علی چهل اخترانی) ازدواج می‌کند و حاصل این ازدواج ۲ پسر و ۳ دختر است. پسران او به نام‌های سید امیر و سید علی روضه‌خوان هستند و دامادهای ایشان به نام‌های سید محسن فروغی و سید محسن چاوشی، سخنران و روضه‌خوان هستند و سید مرتضی چاوشی دارای شغل آزاد می‌باشد.[۱۹]

پانویس

  1. «مردی که با روضه‌هایش امام امت را می‌گریاند + فیلم»، وبگاه خبرگزاری تسنیم.
  2. صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۱۷.
  3. «مردی که با روضه‌هایش امام امت را می‌گریاند + فیلم»، وبگاه خبرگزاری تسنیم.
  4. «مردی که با روضه‌هایش امام امت را می‌گریاند + فیلم»، وبگاه خبرگزاری تسنیم.
  5. «مردی که با روضه‌هایش امام امت را می‌گریاند + فیلم»، وبگاه خبرگزاری تسنیم.
  6. «مردی که با روضه‌هایش امام امت را می‌گریاند + فیلم»، وبگاه خبرگزاری تسنیم.
  7. «مرحوم حجت الاسلام سیدمحمد کوثری»، وبگاه یزد نوا؛ صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۳۴.
  8. صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۱۷.
  9. جرعه نوش کوثر ولایت;مرحوم کوثری، وبگاه پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  10. «مردی که با روضه‌هایش امام امت را می‌گریاند + فیلم»، وبگاه خبرگزاری تسنیم.
  11. صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۱۷.
  12. مهری، «زندگی نامه مختصر حاج آقا کوثری: مداح محبوب امام خمینی (ره)»، وبگاه پایگاه مجازی ولایت
  13. مهری، «زندگی نامه مختصر حاج آقا کوثری: مداح محبوب امام خمینی (ره)»، وبگاه پایگاه مجازی ولایت
  14. صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۱۷.
  15. صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۱۷.
  16. مهری، «زندگی نامه مختصر حاج آقا کوثری: مداح محبوب امام خمینی (ره)»، وبگاه پایگاه مجازی ولایت
  17. صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۱۷.
  18. صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۱۸.
  19. صالحی، «سید محمد کوثری‌زاده»، ص۳۱۷.

منابع

زكات عامل پاكى فرد و جامعه‏

سپس به دو قسمت از فلسفه اخلاقى و روانى و اجتماعى زكات اشاره كرده ميفرمايد" تو با اين كار آنها را پاك مى‏كنى و نمو مى‏دهى" (تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها) آنها را از رذائل اخلاقى، از دنيا پرستى و بخل و امساك پاك مى‏كنى، و نهال نوعدوستى و سخاوت و توجه به حقوق ديگران را در آنها پرورش مى‏دهى. از اين گذشته، مفاسد و آلودگيهايى كه در جامعه به خاطر فقر و فاصله‏

                       تفسير نمونه، ج‏8، ص: 118

طبقاتى و محروميت گروهى از جامعه به وجود مى‏آيد با انجام اين فريضه الهى برمى‏چينى، و صحنه اجتماع را از اين آلودگيها پاك مى‏سازى. و نيز همبستگى اجتماعى و نمو و پيشرفت اقتصادى در سايه اينگونه برنامه‏ها تامين مى‏گردد. بنا بر اين حكم زكات هم" پاك كننده فرد و اجتماع" است و هم نمو دهنده بذرهاى فضيلت در افراد، و هم سبب پيشرفت جامعه، و اين رساترين تعبيرى است كه در باره زكات مى‏توان گفت: از يك سو آلودگيها را مى‏شويد و از سوى ديگر تكامل آفرين است. اين احتمال نيز در معنى آيه داده شده كه فاعل" تُطَهِّرُهُمْ" زكات باشد، و فاعل تُزَكِّيهِمْ پيامبر ص بنا بر اين معنى آيه چنين خواهد بود: زكات آنها را پاك مى‏كند، و به وسيله آن تو آنها را پرورش مى‏دهى، ولى اظهر اين است كه فاعل در هر دو، شخص پيامبر ص مى‏باشد همانگونه كه در آغاز معنى كرديم، هر چند از نظر نتيجه تفاوت چندانى ميان اين دو تعبير وجود ندارد. سپس اضافه مى‏كند" هنگامى كه آنها زكات مى‏پردازند براى آنها دعا كن و به آنها درود بفرست" (وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ). اين نشان مى‏دهد كه حتى در برابر انجام وظائف واجب بايد از مردم تشكر و تقدير كرد، و مخصوصا از طريق معنوى و روانى آنها را تشويق نمود، لذا در روايات مى‏خوانيم هنگامى كه مردم زكات خود را خدمت پيامبر ص مى‏آوردند پيامبر ص با جمله‏ اللهم صل عليهم‏ به آنها دعا مى‏كرد. بعد اضافه مى‏كند كه" اين دعا و درود تو مايه آرامش خاطر آنهاست" (إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ). چرا كه از پرتو اين دعا رحمت الهى بر دل و جان آنها نازل مى‏شود، آن گونه‏

                       تفسير نمونه، ج‏8، ص: 119

كه آن را احساس كنند، بعلاوه قدردانى پيامبر ص و يا كسانى كه در جاى او قرار مى‏گيرند و زكات اموال مردم را مى‏پذيرند، يك نوع آرامش روحى و فكرى به آنها مى‏بخشد، كه اگر ظاهرا چيزى را از دست داده‏اند بهتر از آن را بدست آورده‏اند. جالب اينكه تا كنون نشنيده‏ايم كه ماموران وصول ماليات موظف باشند از مردم تشكر كنند، ولى اين دستور به عنوان يك حكم مستحبّ در برنامه‏هاى اسلامى روشنگر عمق جنبه‏هاى انسانى در اين دستورها است. و در پايان آيه به تناسب بحثى كه گذشت مى‏گويد:" خداوند شنوا و دانا است" (وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ). هم دعاى پيامبر ص را مى‏شنود، و هم از نيات زكات دهنده‏گان آگاه است. امام صادق(ع) فرمود: وقتى آيه" خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها" نازل شد- و البته نزولش در ماه رمضان اتفاق افتاد- حضرت دستور داد مناديش در ميان مردم ندا در دهد كه: خداوند زكات را بر شما واجب كرده است، هم چنان كه نماز را واجب كرده، و از همان موقع زكات در طلا و نقره و شتر و گاو و گوسفند و گندم و جو و خرما و كشمش واجب گرديد. منادى‏


__________________________________________________

(1) مجمع البيان ج 5 ص 67
(2) الدر المنثور ج 3 ص 272
(3) مجمع البيان ج 5 ص 67
                       

هم اين معنا را به گوش همه رسانيد، و در خاتمه اعلام داشت كه خدا از غير اين چند چيز زكات نمى‏خواهد. آن گاه مى‏گويد: بر ساير اموالشان زكاتى مقرر نكرد تا آنكه يك سال گذشت، مردم رمضان بعدى را روزه گرفتند و افطار كردند، پس آن گاه مناديش را فرمود تا ندا در دهد: اى گروه مسلمين! زكات اموالتان را بدهيد تا نمازهايتان قبول شود، آن گاه مامورين وصول را روانه كرد تا زكات و ماليات اراضى را جمع كنند «1».[۱].

[۲]

2. 3- در چه زمانى زكات واجب شد؟ از آيات مختلف قرآن از جمله آيه 156 سوره اعراف، و آيه ۳ سوره نمل، و آيه ۴ سوره لقمان، و آيه ۷ سوره فصلت كه همه از سوره‏هاى مكى هستند، چنين استفاده مى‏شود كه حكم وجوب زكات در مكه نازل شده است، و مسلمانان موظف به انجام اين وظيفه اسلامى بوده‏اند، ولى به هنگامى كه پيامبر ص به مدينه آمد و پايه حكومت اسلامى را گذارد و طبعا نياز به تشكيل بيت المال پيدا كرد، از طرف خداوند ماموريت يافت كه زكات را از مردم شخصا بگيرد (نه اينكه خودشان به ميل و نظر خود در مصارف آن صرف كنند). آيه شريفه خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً ... (سوره توبه ۱۰۳) در اين هنگام نازل، شد، و مشهور اين است كه اين در سال دوم هجرت بود، سپس مصارف زكات به طور دقيق در آيه مورد بحث كه آيه 60 سوره توبه است بيان گرديد، و جاى تعجب نيست كه تشريع اخذ زكات در آيه ۱۰۳ باشد و ذكر مصارف آن كه مى‏گويند در سال نهم هجرت نازل شده در آيه ۶۰، زيرا مى‏دانيم آيات قرآن بر طبق تاريخ نزول جمع‌‏آورى نشده، بلكه به فرمان پيامبر ص هر كدام در مورد مناسب قرار داده شده است.[۳]

برگزیده تفسیر نمونه

(آيه 103)- زكات عامل پاكى فرد و جامعه: در اين آيه به يكى از احكام مهم اسلامى يعنى مسأله زكات اشاره شده است، و به عنوان يك قانون كلّى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه «از اموال آنها صدقه يعنى زكات بگير» (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً)

. دستور «خذ» (بگير) دليل روشنى است كه رئيس حكومت اسلامى مى‏تواند زكات را از مردم بگيرد، نه اين كه منتظر بماند كه اگر مايل بودند خودشان بپردازند و اگر نبودند نه! سپس به دو قسمت از فلسفه اخلاقى و روانى و اجتماعى زكات اشاره كرده، مى‏فرمايد: «تو با اين كار آنها را پاك مى‏كنى و نموّ مى‏دهى» (تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها). آنها را از رذائل اخلاقى، از دنيا پرستى و بخل پاك مى‏كنى، و نهال نوع دوستى و سخاوت و توجه به حقوق ديگران را در آنها پرورش مى‏دهى. از اين گذشته، مفاسد و آلودگيهايى كه در جامعه به خاطر فقر و فاصله طبقاتى و محروميت گروهى از جامعه به وجود مى‏آيد با انجام اين فريضه الهى بر مى‏چينى، و صحنه اجتماع را از اين آلودگيها پاك مى‏سازى. سپس اضافه مى‏كند: هنگامى كه آنها زكات مى‏پردازند «براى آنها دعا كن و به آنها درود بفرست» (وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ). اين نشان مى‏دهد كه حتى در برابر انجام وظائف واجب بايد از مردم تشكر و تقدير كرد، و مخصوصا از طريق معنوى و روانى آنها را تشويق نمود، همانطور كه در روايات مى‏خوانيم هنگامى كه مردم زكات خود را خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏آوردند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با جمله اللّهمّ صلّ عليهم به آنها دعا مى‏كرد. بعد اضافه مى‏كند كه: «اين دعا و درود تو مايه آرامش خاطر آنهاست» (إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ). چرا كه از پرتو اين دعا رحمت الهى بر دل و جان آنها نازل مى‏شود، آن گونه كه آن را احساس كنند.

                       برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 250

و در پايان آيه به تناسب بحثى كه گذشت مى‏گويد: «خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ). هم دعاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را مى‏شنود، و هم از نيّات زكات دهندگان آگاه است.

پایان برگزیده تفسیر نمونه

شروع شان نزول

شان نزول

آيه 102- وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا. «1» «طوسى» ابن عباس گويد درباره ده نفر كه از رفتن بجنگ تبوك تخلّف ورزيدند نازل گرديده است كه از زمره آنها ابو لبابه بوده است كه هفت نفر آنها خود را بستون مسجد بستند و تا پذيرفته شدن توبه آنها آيه فوق نازل شد، برخى گويند هفت نفر بودند كه يكى از آنها ابو لبابه بوده است، امام محمّد باقر عليه السّلام فرمايد درباره ابو لبابه نازل شده و ديگرى را ذكر نفرموده است و سبب نزول آن درباره او آنچه بوده كه در غزوه بنى قريظه رخ داده بود چنانكه مجاهد گويد «2» زهرى گويد فقط درباره ابو لبابه نازل گرديده موقعى كه از شركت در جنگ تبوك تأخّر ورزيده بود و اكثر مفسّرين گويند ابو لبابه از شركت در جنگ تبوك تأخّر ورزيده بود «3» ابن عباس‏ __________________________________________________

(1) بقيّه آيه، عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (ترجمه) و ديگران (از آنها) گناهان خود را گفتند كه كار نيك و كار زشت را با هم توأم انجام ميدادند اميد است خداوند پشيمانى آنها را بپذيرد همانا خداوند آمرزنده و مهربان است،-
(2) شرح مفصّل آن در صفحات 378 و 379 ذكر شده است،-
(3) صاحب مجمع البيان از ابو حمزه ثمالى نقل كند كه آنان سه نفر از انصار بودند بنام ابو لبابة بن عبد المنذر و ثعلبة بن وديعة و اوس بن خدام كه از دستور پيامبر براى رفتن بجنگ تبوك تخلّف ورزيدند وقتى كه اين آيه نازل شده بنابودى خويش يقين كردند و خود را بستونهاى مسجد بستند و يا تكيه دادند بهمان كيفيّت ماندند تا پيامبر وارد شد و از آنان سؤال كرد آنها سوگند ياد كرده بودند كه خود را از ستون مسجد نگشايند تا رسول خدا بيايد و آنان را بگشايد پيامبر فرمود تا دستورى-
                       نمونه بينات در شأن نزول آيات، ص: 438

گويند كه درباره عدّه‏اى از اعراب نازل شده و نيز گويند عدّه آنها پانزده نفر بوده كه از جنگ تبوك تأخّر ورزيدند، «1» «2» __________________________________________________ - بمن نرسد درباره باز كردن آنها اقدامى نكنم وقتى كه آيه عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ نازل گرديد پيامبر آنهائى را كه خود را بستون مسجد بسته بودند باز كرد اينان با اموال خود نزد پيامبر آمدند و گفتند يا رسول اللّه اين اموال را بگير و تصدّق بده پيامبر فرمود مأمور باين كار نشده‏ام سپس آيه خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً

نازل گرديد (چنانكه طبرى صاحب جامع البيان از طريق على بن ابى طلحة از ابن عباس و نيز از سعيد بن جبير و زيد بن اسلم روايت نموده است) و نيز گويند اينان ده نفر بودند كه يكى از آنان ابو لبابة بوده چنانكه از ابن عباس و على بن طلحة ابى طلحة روايت كرده‏اند و نيز گويند هشت نفر بودند كه از زمره آنها ابو لبابة و هلال بن اميّة و كردم و ابو قيس بوده‏اند چنانكه از سعيد بن جبير و زيد بن اسلم روايت كنند و نيز گويند هفت نفر بوده‏اند چنانكه از قتادة روايت شده و هم چنين پنج نفر هم گفته‏اند (و نيز ابن مردويه و ابن ابى حاتم در تفاسير خود از طريق عوفى از ابن عباس روايت كرده‏اند)،-
(1) ابن مردويه در تفسير خود در سندى كه واقدى نيز در آنست از ام سلمه روايت كرده گويد توبه ابو لبابه در خانه من نازل شده و من شنيدم كه رسول خدا هنگام سحر مى‏خنديد من گفتم يا رسول اللّه چه چيز شما را بخنده آورده فرمود توبه ابو لبابه قبول شده سپس گفتم آيا اجازه دارم باو بگويم فرمود خودت ميدانى لذا در حجره ايستادم موقعى بود كه هنوز آية حجاب نازل نشده بود گفتم اى ابو لبابه بشارت باد ترا كه توبه تو قبول شده مردم هجوم آوردند كه ابو لبابه كه خود را بستون مسجد بسته بود باز كنند ابو لبابه مانع شد گفت بايد رسول خدا اين كار را انجام بدهد صبح شد پيامبر او را از ستون مسجد باز كرد و اين آيه نازل گرديد،-

تکمیل شان نزول

شان نزول: در مورد شان نزول آيه فوق رواياتى نقل شده كه در بيشتر آنها بنام" ابو لبابه انصارى" برخورد مى‏كنيم، طبق روايتى او با دو يا چند نفر ديگر از ياران پيامبر ص از شركت در جنگ" تبوك" خود دارى كردند، اما هنگامى كه آياتى را كه در مذمت متخلفين وارد شده بود شنيدند بسيار ناراحت و پشيمان گشتند، خود را به ستونهاى مسجد پيغمبر ص بستند و هنگامى كه پيامبر ص بازگشت و از حال آنها خبر گرفت عرض كردند: آنها سوگند ياد كرده‏اند كه خود را از ستون باز نكنند تا اينكه پيامبر ص چنين كند، رسول خدا ص فرمود: من نيز سوگند ياد مى‏كنم كه چنين كارى را نخواهم كرد مگر اينكه خداوند به من اجازه دهد. آيه فوق نازل شد و خداوند توبه آنها را پذيرفت، و پيامبر ص آنها را از ستون مسجد باز كرد. آنها به شكرانه اين موضوع همه اموال خود را به پيامبر ص تقديم داشتند، و عرض كردند: اين همان اموالى است كه بخاطر دلبستگى به آن ما از شركت در جهاد خود دارى كرده‏ايم، همه اينها را از ما بپذير و در راه خدا انفاق كن!.

                       تفسير نمونه، ج‏8، ص: 115

پيامبر ص فرمود: هنوز دستورى در اين باره بر من نازل نشده است، چيزى نگذشت كه آيه بعد نازل شد و دستور داد كه پيامبر ص قسمتى از اموال آنها را برگيرد، و مطابق بعضى از روايات يك سوم از اموال آنها را پذيرفت. در پاره‏اى ديگر از روايات ميخوانيم كه آيه فوق در باره" ابو لبابه" و راجع به داستان" بنى قريظه" است بنى قريظه كه گروهى از يهود بودند با او مشورت كردند كه آيا تسليم حكم پيامبر ص بشوند يا نه او گفت اگر تسليم شويد همه شما را سر مى‏برند! سپس از اين گفته خود پشيمان شد و توبه كرد و خود را بستون مسجد بست و بعد آيه فوق نازل شد و خداوند توبه او را پذيرفت «1». تفسير: توبه‏كاران‏ پس از اشاره به وضع منافقان داخل و خارج مدينه در آيه قبل در اينجا اشاره به وضع گروهى از مسلمانان گناهكار كه اقدام به توبه و جبران اعمال سوء خود كردند مى‏كند و ميفرمايد:" گروه ديگرى از آنها به گناهان خود اعتراف كردند" (وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ). " و اعمال صالح و ناصالح را بهم آميختند" (خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً). سپس اضافه مى‏كند" اميد مى‏رود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد" و رحمت خويش را به آنان بازگرداند (عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ). " زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است" و داراى رحمتى وسيع و گسترده (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ). __________________________________________________

(1) مجمع البيان ذيل آيه فوق و تفاسير ديگر.

...پایان شان نزول...

تفسیر نمونه

تفسير: زكات عامل پاكى فرد و جامعه‏ در نخستين آيه مورد بحث اشاره به يكى از احكام مهم اسلام يعنى مسئله زكات شده است، و به عنوان يك قانون كلى به پيامبر ص دستور مى‏دهد كه" از اموال آنها صدقه يعنى زكات بگير" (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً). كلمه" من" كه براى بيان" تبعيض" است، نشان مى‏دهد كه زكات همواره جزئى از مال را تشكيل مى‏دهد، نه همه آن و نه قسمت عمده آن را. سپس به دو قسمت از فلسفه اخلاقى و روانى و اجتماعى زكات اشاره كرده ميفرمايد" تو با اين كار آنها را پاك مى‏كنى و نمو مى‏دهى" (تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها) آنها را از رذائل اخلاقى، از دنيا پرستى و بخل و امساك پاك مى‏كنى، و نهال نوعدوستى و سخاوت و توجه به حقوق ديگران را در آنها پرورش مى‏دهى. از اين گذشته، مفاسد و آلودگيهايى كه در جامعه به خاطر فقر و فاصله‏

                       تفسير نمونه، ج‏8، ص: 118

طبقاتى و محروميت گروهى از جامعه به وجود مى‏آيد با انجام اين فريضه الهى برمى‏چينى، و صحنه اجتماع را از اين آلودگيها پاك مى‏سازى. و نيز همبستگى اجتماعى و نمو و پيشرفت اقتصادى در سايه اينگونه برنامه‏ها تامين مى‏گردد. بنا بر اين حكم زكات هم" پاك كننده فرد و اجتماع" است و هم نمو دهنده بذرهاى فضيلت در افراد، و هم سبب پيشرفت جامعه، و اين رساترين تعبيرى است كه در باره زكات مى‏توان گفت: از يك سو آلودگيها را مى‏شويد و از سوى ديگر تكامل آفرين است. اين احتمال نيز در معنى آيه داده شده كه فاعل" تُطَهِّرُهُمْ" زكات باشد، و فاعل تُزَكِّيهِمْ پيامبر ص بنا بر اين معنى آيه چنين خواهد بود: زكات آنها را پاك مى‏كند، و به وسيله آن تو آنها را پرورش مى‏دهى، ولى اظهر اين است كه فاعل در هر دو، شخص پيامبر ص مى‏باشد همانگونه كه در آغاز معنى كرديم، هر چند از نظر نتيجه تفاوت چندانى ميان اين دو تعبير وجود ندارد. سپس اضافه مى‏كند" هنگامى كه آنها زكات مى‏پردازند براى آنها دعا كن و به آنها درود بفرست" (وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ). اين نشان مى‏دهد كه حتى در برابر انجام وظائف واجب بايد از مردم تشكر و تقدير كرد، و مخصوصا از طريق معنوى و روانى آنها را تشويق نمود، لذا در روايات مى‏خوانيم هنگامى كه مردم زكات خود را خدمت پيامبر ص مى‏آوردند پيامبر ص با جمله‏ اللهم صل عليهم‏ به آنها دعا مى‏كرد. بعد اضافه مى‏كند كه" اين دعا و درود تو مايه آرامش خاطر آنهاست" (إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ). چرا كه از پرتو اين دعا رحمت الهى بر دل و جان آنها نازل مى‏شود، آن گونه‏

                       تفسير نمونه، ج‏8، ص: 119

كه آن را احساس كنند، بعلاوه قدردانى پيامبر ص و يا كسانى كه در جاى او قرار مى‏گيرند و زكات اموال مردم را مى‏پذيرند، يك نوع آرامش روحى و فكرى به آنها مى‏بخشد، كه اگر ظاهرا چيزى را از دست داده‏اند بهتر از آن را بدست آورده‏اند. جالب اينكه تا كنون نشنيده‏ايم كه ماموران وصول ماليات موظف باشند از مردم تشكر كنند، ولى اين دستور به عنوان يك حكم مستحبّ در برنامه‏هاى اسلامى روشنگر عمق جنبه‏هاى انسانى در اين دستورها است. و در پايان آيه به تناسب بحثى كه گذشت مى‏گويد:" خداوند شنوا و دانا است" (وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ). هم دعاى پيامبر ص را مى‏شنود، و هم از نيات زكات دهنده‏گان آگاه است.

      • در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:

1- از شان نزولى كه براى آيات گذشته ذكر كرديم به خوبى روشن مى‏شود كه اين آيه پيوند نزديكى با آيه قبل و مسئله توبه" ابو لبابه" و يارانش دارد، زيرا آنها به شكرانه قبول توبه‏هايشان اموال خود را نزد پيامبر ص آوردند و او تنها قسمتى از آن را برگرفت. اما اين شان نزول هيچگاه منافات با اين ندارد كه آيه بيان يك حكم كلى و عمومى در مورد زكات اموال بوده باشد، و اينكه بعضى از مفسران تضادى ميان اين دو پنداشته‏اند درست نيست، همانگونه كه در ساير آيات قرآن و شان نزولها كرارا گفته‏ايم. تنها سؤالى كه در اينجا باقى ميماند اين است كه طبق روايتى پيامبر ص‏

                       تفسير نمونه، ج‏8، ص: 120

يك سوم اموال ابو لبابه و يارانش را پذيرفت، در حالى كه مقدار زكات در هيچ- مورد يك سوم نيست، در گندم و جو و خرما و مويز گاهى يك دهم و گاهى يك بيستم است، و در طلا و نقره تقريبا 5/ 2 درصد مى‏باشد، و در چهار پايان (گاو و گوسفند و شتر) نيز هرگز به يك سوم نمى‏رسد. اما اين سؤال را مى‏توان چنين پاسخ گفت كه: پيامبر ص مقدارى از اموال آنها را به عنوان زكات و مقدار اضافى را تا ثلث، به عنوان كفاره گناهانشان، پذيرفت. بنا بر اين پيامبر ص زكات واجب آنها را گرفته و مقدارى از آن بيشتر را براى پاكسازى از گناهانشان پذيرفته است كه مجموع هر دو، به يك سوم مى‏رسيده است. 2- دستور" خذ" (بگير) دليل روشنى است كه رئيس حكومت اسلامى مى‏تواند زكات را از مردم بگيرد، نه اينكه منتظر بماند كه اگر مايل بودند خودشان بپردازند و اگر نبودند نه. 3- جمله" صَلِّ عَلَيْهِمْ" گر چه خطاب به پيامبر ص است ولى روشن است كه يك حكم كلى را بيان مى‏كند (زيرا قانون كلى اين است كه احكام اسلام ميان پيامبر و ديگران تفاوتى ندارد و ويژگيهاى پيامبر از نظر احكام بايد با دليل خاص ثابت شود). بنا بر اين متصديان امور بيت المال در هر عصر و زمان مى‏توانند با جمله (اللهم صل عليهم) به زكات دهنده‏گان دعا كنند. با اين حال تعجب در اين است كه بعضى از متعصبان اهل سنت صلوات را براى آل پيامبر ص مستقلا جائز نمى‏دانند، يعنى اگر كسى بگويد (اللهم صل على على امير المؤمنين) يا (صل على فاطمه الزهراء) ممنوع مى‏شمرند، در حالى كه ممنوع بودن اينگونه دعا دليل مى‏خواهد نه جواز آن، بعلاوه همانگونه‏

                       تفسير نمونه، ج‏8، ص: 121

كه در بالا گفتيم قرآن صريحا اجازه مى‏دهد كه در باره افراد عادى چنين دعائى شود، تا چه رسد براى اهل بيت جانشينان پيامبر ص و ولى، چه مى‏توان كرد كه تعصبها گاهى جلو فهم آيات قرآن را نيز مى‏گيرد. ...پایان تفسیر نمونه...

  1. ترجمه تفسير الميزان، ج‏9، ص: 523 و 522.
  2. و همچنین: فروع كافى ج ۳، ص ۴۹۷ ح۲.
  3. تفسير نمونه، ج‏8، ص: 9