کاربر:H.atefimanesh/2
سوگندهای قرآن:
مفهومشناسی
سوگند یا قَسم خوردن اقرار و اعترافی است که شخص از روی شرف و ناموس خود انجام میدهد و خدا یا بزرگی را شاهد میگیرد و با آن سخن خود را تأکید یا مورد تعهد قرار میدهد.[۱] از سوگند به تعهد، یمین، أیمان و پیمان نیز تعبیر میشود.[۲] به عقیده علامه طباطبایی سوگند خوردن به هر چیزی، نوعی تعظیم مورد سوگند است[۳] بنابراین همیشه به امور و يا چيزهايى كه در نظر قسمخورنده مهم است قسم ياد میشود، و هرگز به امور بىاهميّت قسم ياد نمىشود.[۴]
جایگاه و پیشینه
نمونههای گوناگونی از سوگند در قرآن دیده میشود.[۵] خداوند در قرآن به جان پیامبر(ص)، روز قیامت، جان و روح انسان، فرشتگان و همچنین موجوداتی مانند خورشید، ماه، شب و روز، شفق، صبحگاهان، مکه، انجیل، زیتون و مانند آن سوگند یاد کرده است.[۶] به گزارش برخی در حدود چهل سوره قرآن ۹۳ قسم وجود دارد.[۷]
شیطان جزو نخستین کسانی بود که سوگند به فریفتن انسان خورد.[۸] همچنین طبق آیه ۲۱ سوره اعراف، شیطان برای اثبات خیرخواهی خود برای حضرت آدم و حوا قسم دروغ خورد.[۹] حضرت ابراهیم(ع) نیز در خطاب به بتپرستان برای شکستن بتها بدست خود، سوگند یاد کرده است.[۱۰] قسم خوردن در فرهنگها، ادیان، جوامع غربی و ایران باستان نیز رایج بوده است.[۱۱]
مفهوم و جایگاه
سوگند را که در زبان عربی به آن "قَسْم" در لغت به معنای جزءجزء کردن و "قِسْم" به معنای بهره بردن و "قَسَم" در اصل از "قَسامه" بوده (یمین و سوگندی که بر اولیاء مقتول ادا شود)، به معنای حسن و جمال میباشد.
۲ - سوگند در اصطلاح [ویرایش] سوگند در اصطلاح فقهی و قرآنی، اسمی برای "حلف" به کار برده شده است؛ وجه نامگذاری سوگند یادکردن به "قسم" اینست که یادکننده قسم گویا با سوگند خوردن در هر جایگاهی که باشد از زیبایی و جمال آن چیزی که به آن قسم میخورد، بهرهایی میبرد؛[۲]
۳ - وجه تسمیه یمین به سوگند [ویرایش] و "یمین" را از آن جهت به معنای سوگند گرفتهاند که عرب چون در حین پیمان بستن و همسوگند شدن، دست راست یکدیگر را میفشردند، لذا به طور مجاز یمین گفتهاند.[۳]
۴ - سوگند از منظر قرآن [ویرایش] در آیات بسیاری از قرآن کریم، خدای متعال به چیزهایی سوگند یاد کرده، از جمله: ذات پاک خویش، روز قیامت، فرشتگان، ماه، خورشید و... در حالیکه خداوند بینیاز از سوگند بوده است.
۵ - فائده سوگندهای قرآن [ویرایش] سوگندهای قرآن همواره دارای دو فایده مهم است:
۵.۱ - تأکید بر مطلب نخست تاکید روی مطلب،
۵.۲ - بیان عظمت و دیگر بیان عظمت چیزی که به آن سوگند یاد میشود؛ زیرا هیچکس به موجودات کمارزش سوگند یاد نمیکند.[۴] و اهمیت برخی از مطالب آنقدر بالاست که خداوند در یک سوره یازده مرتبه قسم یاد نموده است.[۵] و از طرفی این سوگندها که خطاب به انسان است، جهت تفهیم ارزش و منزلت او بوده، تا انسانها به ارزش وجودی خود پی برده و خود را به بهایی اندک نفروشند و در برابر نعمتهای فراوانی که خداوند برایشان ارزانی داشته، جهت رسیدن به قرب الهی، تلاش کنند.[۶]
۶ - تعداد سوگندها در قرآن [ویرایش] در قرآن بیش از صد "قسم" با واژگان مختلف: قسم، حلف، یمین، واو قسم و... در بیش از چهل سوره ذکر شده است.[۷] و لیکن ما در این نوشتار به بررسی واژگانی میپردازیم که خداوند با آنها سوگند یاد کرده است.
۷ - سوگندهای خداوند در قرآن [ویرایش] خدای متعال در آیات متعددی به مواردی قسم یاد کرده، که نشانگر ارتباط ویژه، بین یادکننده قسم و آنچه که بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکننده قسم بالاتر باشد، حکایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که به مواردی از آنها به اختصار یادآور میشویم:
۷.۱ - قسم به نام پاکش اینکه خداوند به نام پاک خودش سوگند یاد کرده، خود بر چند دسته است:
۷.۱.۱ - سوگند برای ارسال رسل «تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلیَ أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیّنَ لهَُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیهُُّمُ الْیوْمَ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیم»[۸] «به خدا سوگند، به سوی امتهای پیش از تو پیامبرانی فرستادیم امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست و امروز او ولیّ و سرپرستشان است و مجازات دردناکی برای آنهاست!». در این آیه، به ذات اقدس الهی که مستجمع جمیع صفات جمالیه و کمالیه است، قسم یاد نموده و هدف از این سوگند، فرستادن رسولان الهی جهت اتمام حجت است که بدون آن هیچ امتی عذاب نخواهد شد. [۹]
۷.۱.۲ - سوگند برای وعده روزی «وَ فیِ السَّمَاءِ رِزْقُکمُ وَ مَاتُوعَدُونَ فَوَرَبّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُون»[۱۰] «و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده میشود! سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حقّ است، همان گونه که شما سخن میگویید!». خدای متعال در این آیه به پروردگار آسمان و زمین سوگند یاد کرده تا تأکیدی بر وعده روزی انسانها و وعده بهشت باشد. و مراد از رزق و روزی آسمانی، باران، خورشید، ماه، ستارگان و تمامی موجوداتی است که بقای آدمی بدان وابسته است.[۱۱]
۷.۲ - قسم به جان پیامبر «لَعَمْرُکَ إِنهمْ لَفِی سَکْرَتهمْ یعْمَهُون» [۱۲] «به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست دادهاند». خطاب آیه به رسول گرامی اسلام است و خداوند به جز او، به جان کسی سوگند یاد ننموده که این فعل جهت بزرگداشت آن جناب میباشد.[۱۳] اهمیت و دلیل سوگند با این عظمت، به خاطر مست بودن قومی است که سرگردان غفلتها و شهوات هستند، ناگهان عذاب الهی آنها را فراگرفته و به هلاکت میرساند.[۱۴]
۷.۳ - قسم به قرآن خدای متعال در آیات متعدد به خود قرآن با صفات مختلف سوگند یاد کرده، از جمله: قرآن مجید،[۱۵] صاحب ذکر،[۱۶] مبین[۱۷] و حکیم که به بیان یکی از آنها به اختصار میپردازیم. «وَالْقُرْءَانِ الحکِیم إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِین»[۱۸] «سوگند به قرآن حکیم که تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستی». حکمت، صفتی است که در مورد شخص عاقل و زنده به کار میرود و توصیف کردن قرآن به این صفت بیانگر این مطلب است که خداوند قرآن را موجودی زنده و عاقل بیان نموده؛ موجودی که میتواند درهای حکمت را به روی انسانها باز کند و آنها را به راه راست هدایت نماید.[۱۹] یادکرد سوگند الهی به قرآن حکیم، در حقیقت برای اثبات نبوت پیامبر اسلام و استدلال به رسالت ایشان با قرآن است؛ چرا که قرآن، معجزه ابدی و جاودانه پیامبر اسلام است که هیچ کس توانایی آوردن همانند قرآن را ندارد.[۲۰]
۷.۴ - قسم به فرشتگان در سورههای متعدد قرآن کریم با صفات مختلفی به ملائکه قسم یاد شده که از طرفی مأموریت فرشتگان را در عالم هستی خبر میدهد، مانند آیات ذیل: «وَ النَّازِعَاتِ غَرْقًا وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا»[۲۱] «سوگند به فرشتگانی که (جان مجرمان را بشدّت از بدنهایشان) برمیکشند، و فرشتگانی که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا میسازند، و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت میکنند، و سپس بر یکدیگر سبقت میگیرند، و آنها که امور را تدبیر میکنند!». در این آیات، به ملائکهای سوگند یاد شده که مطیع امر الهی بوده و تدبیر عالم در دست آنهاست و آنان با اذن خدا به مسئولیت خویش پرداخته و تدبیرات خداوند را تحقق میبخشند.[۲۲]
۷.۵ - قسم به انسان سوگند به جان آدمی،[۲۳] پدر و فرزندش[۲۴] (ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل)، وجدان آدمی و... در آیات متعدد بیان شده که نمونهای را به اختصار تبیین میکنیم:
۷.۵.۱ - تبیین قسم به قیامت و نفس لوامه «لَاأُقْسِمُ بِیَومِ القِیامَةِ وَ لَاأُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة»[۲۵] «سوگند به روز قیامت و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است)». اینکه به قیامت و نفس سرزنش کننده باهم قسم یاد شده، نمیتواند بیارتباط باشد؛ چون با بلاغت و اعجاز قرآنی تناسب ندارد؛ اما ارتباطی که بین این دو وجود دارد، اینست که مراد از "قیامت"، قیامت کبری و رستاخیز الهی است و "نفس لوّامه" قیامت صغری و دادگاه وجدان بشری است و قسم به این دو در حقیقت برای برانگیختن و رسیدن به سزای اعمال انسانهاست. در این آیه خداوند به وجدان آدمی قسم یاد نموده که قیامت حق است و به دلیل عظمت و ارزش والایش که انسان را از غفلت بیدار کرده و از گناهان بازداشته و نجات میدهد. خداوند در وجود انسانها محکمهای به نام وجدان نهاده که خود دلیل روشنی برای وجود معاد است و شباهت عجیبی به معاد و دادگاه الهی دارد: یک. در هر دو دادگاه قاضی، شاهد و مجری حکم یکی بیش نیست؛ دو. در هر دو رشوه و تبعیض راهی ندارد؛ سه. قطورترین پروندهها در کوتاهترین زمان و بدون تجدید نظر رسیدگی میشود؛ چهار. روح انسانی اول از درون سوخته، بعد به بیرون دل و جان سرایت میکند.[۲۶][۲۷]
۷.۶ - قسم به اسبان دونده مجاهدان «وَ الْعَادِیاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِیاتِ قَدْحًا فَالمغِیرَاتِ صُبْحًا»[۲۸] «سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالیکه نفسزنان به پیش میرفتند، و سوگند به افروزندگان جرقه آتش (در برخورد سُمهایشان با سنگهای بیابان)، و سوگند به هجومآوران سپیده دم». خداوند با این سوگندها میخواهد ما را به اهمیت جهاد وجایگاه رفیع آن در اسلام و ارزش فوق العادهاش آگاه سازد، تا مسلمانان ذلت و خواری را از خود دور ساخته و عزت و عظمت خویش را به رخ جهانیان بکشند.[۲۹]
۷.۷ - قسم به زمان سوگند به زمان به دو بخش تقسیم میشود.
۷.۷.۱ - زمانهای دنیوی زمانهای دنیوی؛ مانند: سوگند به شب،[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶] روز،[۳۷][۳۸][۳۹] سپیده دم،[۴۰] صبح[۴۱][۴۲] عصر و...، که کراراً در قرآن یاد شده و ما در این نوشتار، جهت اختصار به تشریح یکی از آنها میپردازیم: «وَالْعَصْر إنَّ الإنْساَنَ لَفِی خُسْرٍ»[۴۳] «به عصر سوگند، که انسانها همه در زیانند». درتفسیر کلمه "عصر" آمده که منظور از عصر، وقت عصر، سراسر زمان، تاریخ بشریت، عصر ظهور پیامبر اسلام یا عصر ظهور و قیام حضرت مهدی -عجلالله تعالی فرجه- است که هر کدام دارای ویژگی و عظمت خاصی در تاریخ بشر بوده است.[۴۴] اما صحیحترین نظر بر اساس سیاق و بیان سوره عصر، باید عصر قیام امام زمان –علیهالسلام- باشد که زمان جدایی حق از باطل است؛ و ظاهر آیه شریفه که پیرامون عصری است که خسارت و ضرر تمامی انسانهای منقطع از خدا را آشکار ساخته، با این منطبق است؛ زیرا در دورانهای گذشته نزول عذاب منطقهای بوده و شامل تمامی انسانها نمیشده و عذاب فراگیری که تمام بشریت را فرا گرفته و حق را از باطل کاملاً جدا کند، در همان عصر حضرت مهدی است.[۴۵]
۷.۷.۲ - زمانهای اخروی زمانهای اخروی؛ مربوط به قیامت و آخرت است که یکی از زمانها و دورانهای مهم بشریت بوده و خدای متعال به آن روز و وقایع آن قسم یاد کرده، از جمله: قسم به روز موعود،[۴۶] معاد جسمانی،[۴۷] سوال از اعمال انسانها،[۴۸] بازخواست از بتپرستان[۴۹] و خود روز قیامت، مثل آیه ذیل که به آن اشاره شد: «لَاأُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَة»[۵۰] «سوگند به روز قیامت».
۷.۸ - قسم به مکان خداوند در قرآن مکانهایی را مقدس شمرده و در مواردی به برخی از آنها قسم یاد کرده، که برخی زمینی هستند و برخی آسمانی.
۷.۸.۱ - مکانهای زمینی ازجمله: کوه طور،[۵۱][۵۲] دریای مملو،[۵۳] مشارق و مغارب،[۵۴] بیت معمور،[۵۵] شهر مکه،[۵۶][۵۷] و غیره. قسم به شهر "مکه" در حقیقت قسم به اقامتگاه پیامبر اسلام است: «لَاأُقْسِمُ بهذَا الْبَلَدِ وَ أَنتَ حِلُّ بهذَا الْبَلَدِ»[۵۸] «قسم به این شهر مقدّس (مکّه) شهری که تو در آن ساکنی». این تعبیر بیانگر آن است که شهر "مکه" به خاطر ولادت و اقامت آن حضرت در آن شهر شرافت پیدا نموده و مقدس شده است.[۵۹]
۷.۸.۲ - مکانهای آسمانی یکی از نشانههای عظمت خدای سبحان در عالم هستی، آفرینش آسمان و کرات آسمانی است که خداوند متعال به برخی از این نشانهها قسم یاد نموده؛ مانند: خورشید،[۶۰] ماه،[۶۱][۶۲][۶۳] ستاره،[۶۴][۶۵][۶۶] زمین،[۶۷] آسمان[۶۸][۶۹][۷۰][۷۱] و... تا با قسم یادکردن بر اینها، بندگانش را به تفکر و اندیشه درباره عالم خلقت وادار نماید. «وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبروج»[۷۲] «سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است.» مراد از بروج،ستارگان فروزان یا برجهای تقویمی است. از آنجا که زندگی انسانها با تقویمها رابطه تنگاتنگی دارد و عالم هستی بر اساس نظم آفریده شده، بدین جهت خداوند به برجهای آسمانی قسم یاد نموده است.[۷۳]
۷.۹ - قسم به میوهها «وَ التِّینِ وَ الزَّیتُون»[۷۴] «قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدّس)». انجیر و زیتون دو میوه معروفی هستند که دارای خواص بسیاری بوده و خدای متعال بدانها سوگند یاد نموده است.[۷۵]
۸ - عناوین مرتبط [ویرایش] •الفاظ سوگندهای قرآن
۹ - پانویس [ویرایش] ۱. ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۷۸. ۲. ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۷۰. ۳. ↑ قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۲۷۳. ۴. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۳۱۶. ۵. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۱-۷. ۶. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۲۷. ۷. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۲۱۵. ۸. ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۶۳. ۹. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۴۴۵-۴۴۶. ۱۰. ↑ ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۲-۲۳. ۱۱. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۸، ص۳۷۴-۳۷۵. ۱۲. ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۷۲. ۱۳. ↑ زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۵۸۶. ۱۴. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۸۵. ۱۵. ↑ ق/سوره۵۰، آیه۱. ۱۶. ↑ ص/سوره۳۸، آیه۱. ۱۷. ↑ دخان/سوره۴۴، آیه۲. ۱۸. ↑ یس/سوره۳۶، آیه۲-۳. ۱۹. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۳۱۶. ۲۰. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۵۱۹. ۲۱. ↑ نازعات/سوره۷۹، آیه۱-۵. ۲۲. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۸۱. ۲۳. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۷. ۲۴. ↑ بلد/سوره۹۰، آیه۳. ۲۵. ↑ قیامت/سوره۷۵، آیه۲. ۲۶. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۷۴-۲۷۶. ۲۷. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۸۲-۲۸۳. ۲۸. ↑ عادیات/سوره۱۰۰، آیه۱-۳. ۲۹. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص۳۲۱. ۳۰. ↑ فجر/سوره۸۹، آیه۲. ۳۱. ↑ ضحی/سوره۹۳، آیه۲. ۳۲. ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۱. ۳۳. ↑ انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۶. ۳۴. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۷. ۳۵. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۴. ۳۶. ↑ مدثر/سوره۷۴، آیه۳۳. ۳۷. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۳. ۳۸. ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۲. ۳۹. ↑ ضحی/سوره۹۳، آیه۱. ۴۰. ↑ انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۶. ۴۱. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۸. ۴۲. ↑ مدثر/سوره۷۴، آیه۳۴. ۴۳. ↑ عصر/سوره۱۰۳، آیه۱. ۴۴. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۲۹۳-۲۹۴. ۴۵. ↑ نقیپورفر، ولیالله، بررسی شخصیت اهلبیت در قرآن، ص۳۵۵. ۴۶. ↑ بروج/سوره۸۵، آیه۲. ۴۷. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۶۸. ۴۸. ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۹۲-۹۳. ۴۹. ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۵۶. ۵۰. ↑ قیامت/سوره۷۵، آیه۱. ۵۱. ↑ طور/سوره۵۲، آیه۱. ۵۲. ↑ تین/سوره۹۵، آیه۲. ۵۳. ↑ طور/سوره۵۲، آیه۵-۶. ۵۴. ↑ معارج/سوره۷۰، آیه۴۰. ۵۵. ↑ طور/سوره۵۲، آیه۴. ۵۶. ↑ بلد/سوره۹۰، آیه۱. ۵۷. ↑ تین/سوره۹۵، آیه۳. ۵۸. ↑ بلد/سوره۹۰، آیه۱-۲. ۵۹. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۸۹. ۶۰. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۱. ۶۱. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۲. ۶۲. ↑ مدثر/سوره۷۴، آیه۲. ۶۳. ↑ انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۷. ۶۴. ↑ نجم/سوره۵۳، آیه۱. ۶۵. ↑ واقعه/سوره۵۶، آیه۷۵. ۶۶. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۵. ۶۷. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۶. ۶۸. ↑ شمس/سوره۹۱، آیه۵. ۶۹. ↑ بروج/سوره۸۵، آیه۱. ۷۰. ↑ طارق/سوره۸۶، آیه۱. ۷۱. ↑ ذاریات/سوره۵۱، آیه۷. ۷۲. ↑ بروج/سوره۸۵، آیه۱. ۷۳. ↑ علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربارقرآن، ص۲۰۴. ۷۴. ↑ تین/سوره۹۵، آیه۱. ۷۵. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۱۹.
۱۰ - منبع
[ویرایش]
دانشنامه موضوعی قرآن.
پانویس
- ↑ سعیدی، «واژه قسم»، ج۱۳، ص۱۶۸.
- ↑ سعیدی، «واژه قسم»، ج۱۳، ص۱۶۹؛ سوره مائده، آیه ۸۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۴۰۳.
- ↑ مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۵۰.
- ↑ سبحانی، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۴۳.
- ↑ مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۲۸.
- ↑ مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۲۷.
- ↑ خرقانی، «درآمدی بر سوگندهای قرآنی»، ص۴۰.
- ↑ خرقانی، «در آمدی بر سوگندهای قرآنی»، ص۴۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۳۱.
- ↑ امین، «سوگند در اسلام و ایران»، ص۱۰۷؛ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۱و۲۹۳؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۰۱؛ دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۴ش، ص۵۰.