کاربر:Gholampour/صفحه تمرین3

از ویکی شیعه
آیه ۴۲ سوره یوسف
مشخصات آیه
واقع در سورهسوره یوسف
شماره آیه۴۲
جزء۱۲
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه
موضوعکلامی • اعتقادی
دربارهدرخواست یادآوری یوسف(ع) از ساقی بعد از آزادی از زندان، نزد اربابش


آیه ۴۲ سوره یوسف، به درخواست حضرت یوسف(ع) از ساقی، جهت یادآوری او نزد شاه بعد از آزادی از زندان و اقامت یوسف(ع) پس از این تقاضا اشاره دارد. در فراز ابتدایی این آیه، از تعبیر ظن استفاده شد که به ادعای طبرسی، بیشتر مفسران شیعه آن را به معنای علم و یقین و فاعل آن را حضرت یوسف(ع) ذکر کرده‌اند که معنای آن یقین یوسف(ع) به نجات ساقی شاه است.

در قسمت دیگری از این آیه، تعبیر «فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ» به کار برده شد که به نظر بیشتر مفسران ضمیر در «فَأَنْسَاهُ» به یوسف(ع) برگشت می‌کند، به این معنا که شیطان، خدا را از یاد یوسف برد و به همین دلیل برای رهایی به غیر متوسل شد و خداوند نیز به‌این‌خاطر، چند سال او را در زندان قرار داد و عقاب کرد. این قول منتسب به روایات نیز هست که مکارم شیرازی از این فعل حضرت یوسف به ترک اولی و علامه طباطبائی این روایات را مخالف با نص قرآن ذکر کرده است و معتقد به برگشت ضمیر به ساقی شاه است.

برخی از مفسران شیعه، منظور از بضع سنین و زمان اقامت حضرت یوسف(ع) را که در قرآن به بضع سنین تعبیر شده، هفت سال ذکر کرده‌اند.

روایات دلالت‌کننده بر اشتباه حضرت یوسف(ع)

آیه ۴۲ سوره یوسف،‌ به داستانِ پس از تعبیر خواب دو زندانی توسط حضرت یوسف(ع)[۱] اشاره دارد. در این آیه، هنگامی که یوسف(ع) تعبیر کرد که یکی از آن دو آزاد خواهد شد، از او تقاضا کرد که نزد ربش (مالک، شاه) از حضرت یوسف(ع) یاد کند.[۲] «وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ»؛ و [یوسف] به آن کس از آن دو که گمان می‌کرد خلاص می‌شود گفت مرا نزد آقای خود به یادآور و[لی] شیطان یادآوری به آقایش را از یاد او برد در نتیجه چند سالی در زندان ماند.

بنابه روایت علی بن ابراهیم قمی و عیاشی از امام صادق(ع)، بعد از اینکه حضرت یوسف از رفیق زندانیش خواست که جهت آزادی او، نزد پروردگارتش از او یاد کند، خداوند به یوسف(ع) وحی کرد و بعد از برشمردن مواردی از لطف‌ها و نعمت‌های خداوند به حضرت یوسف در طول زندگیش، به جهت این اشتباه به او گفت که چند سال دیگر باید در زندان بماند و عقاب شود.[۳] روایت‌های دیگری هم مبنی بر اشتباه حضرت یوسف(ع) از عیاشی در تفسیرش نقل شده است.[۴]

طبرسی در مجمع البیان، روایتی نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص) از پناه بردن و طلب کمک کردن برادرش یوسف(ع) از غیر خدا تعجب کرده است و در روایت دیگری ذکر کرده که اگر یوسف(ع)، آن تقاضا را مطرح نمی‌کرد، زندانش این‌قدر طول نمی‌کشید.[۵] سیوطی نیز در الدر المنثور به نقل از ابن عباس این روایت را از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است.[۶]

ازنظر مکارم، به هر حال حضرت یوسف(ع) به غیر متوسل شد و ترک اولی کرد و به همین خاطر، چند سال در زندان ماند.[۷] به اعتقاد علامه طباطبائی، روایاتی که نسبت اشتباه به حضرت یوسف(ع) می‌دهد، مخالف با نص صریح قرآن است.[۸]

فاعل ظن، یوسف(ع) یا رفیق زندانی؟

در فراز ابتدایی آیه ۴۲ سوره یوسف، تعبیر ظن به کار برده شده که بین مفسران شیعه در معنا و فاعل آن اختلاف شده است. برخی فاعل ظن را حضرت یوسف(ع) و به معنای مطلق اعتقاد و یقین ذکر کرده‌اند و معنای آیه، یقینِ یوسف به آزادی ساقی یا همان رفیق زندانی است.[۹] به گفته علامه طباطبائی، ظن در اینجا به معنای یقین است، زیرا علاوه بر اطمینان یوسف(ع) به وقوع این تعبیر خواب و آموختن علم تعبیر خواب از خداوند، بنابر شواهد قرآنی همچون آیه ۴۶ سوره بقره، کلمه ظن برای مطلق اعتقاد به کار می‌رود.[۱۰] شیخ طبرسی، این نظر را قول اکثر دانسته است.[۱۱] همچنان که آلوسی از مفسران اهل‌سنت نیز این قول را پذیرفته است.[۱۲]

آلوسی، ادعای دیگری مطرح کرده است که برخی یوسف(ع) را فاعل ظن و به معنای پندار و اجتهادش گرفته‌اند که معنای آیه، گمانِ یوسف به آزادیِ ساقی است.[۱۳] مدرسی در توجیه این قول، بیان کرد که یوسف(ع) به دلایلی همچون خواست خدا، مردن ساقی،‌ تغییر پادشاه یا حتی بداء، احتمال می‌داد که این تعبیر خواب، یقینی و ثابت نیست.[۱۴] ازنظر علامه طباطبائی،‍ این قول، فاسد و باطل است.[۱۵]

آلوسی احتمال دیگری نیز در اینجا مطرح کرده است که ظن در اینجا به معنای پندار و گمان و فاعل آن، رفیق زندانی است. بنابر این قول، آیه به گمان و پندارِ ساقی به آزادی خودش، معنا شده است.[۱۶] سید محمدحسین طباطبائی ذکر می‌کند که این قول اگر با سیاق آیات همراه باشد، ایرادی ندارد.[۱۷]

ذکر ربه به معنای یاد رب یا ذکر یوسف نزد پروردگارش

بین مفسران در اینکه ضمیر «فَأَنْسَاهُ» در فرازی از آیه ۴۲ سوره یوسف، «فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ»، به یوسف(ع) یا ساقی (رفیق زندانی) برگشت می‌کند، اختلاف شده است. برخی از مفسران ضمیر را به یوسف(ع) بر گرداندند، به این معنا که شیطان، خدا را از یاد یوسف برد و به همین دلیل برای رهایی به غیر متوسل شد و خداوند نیز به‌این‌خاطر، چند سال او را در زندان قرار داد و عقاب کرد.[۱۸] به ادعای مکارم شیرازی، بیشتر مفسران قائل به این نظر هستند.[۱۹] طبرسی،‌ این معنا را طبق روایتی از امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) نیز دانسته است.[۲۰]

به اعتقاد علامه طباطبائی، این مطلب را برخی ذکر کردند و به روایت نسبت دادند؛[۲۱] اما ضعیف است؛ زیرا خداوند یوسف(ع) را از مخلَصین دانسته که شیطان در او راه ندارد؛ علاوه بر اینکه قرینه‌ای در این آیه که دلالت بر دلبسته شدن حضرت یوسف به غیر خدا، وجود ندارد؛ همچنان که در آیه ۴۵ از سوره یوسف ذکر می‌گردد که آن ساقی (رفیق زندانی) حضرت یوسف(ع) را به یاد آورد که این جمله نشان از فراموش‌کار بودن ساقی است، نه یوسف(ع).[۲۲]

برخی دیگر نیز ضمیر را به ساقی (الذی) بر می‌گردانند، به این صورت که شیطان از یاد ساقی (رفیق زندانی) برد که نزد ربش از یوسف(ع) سخن بگوید و همین نکته، دلیل چند سال زندانی شدن حضرت یوسف(ع) شد.[۲۳] در این صورت «ذکر ربه»، به معنای «ذکر یوسف عند ربه» است، نه یاد خدا.[۲۴] به گفته مکارم شیرازی، قرائن نیز این قول را ثابت می‌کند.[۲۵] سید قطب از مفسران اهل‌سنت نیز با این نظر موافق است.[۲۶]

یوسف(ع) چند سال در زندان ماند؟

در آیه ۴۲ سوره یوسف، اشاره شده که حضرت یوسف(ع) به اندازه «بضع سنین» در زندان ماند.[۲۷] مفسران در اینکه بضع سنین چه عددی است، اقوال متفاوتی نقل کرده‌اند. برخی از مفسران شیعه، منظور از بضع سنین را هفت سال ذکر کرده‌اند.[۲۸] ابوالفتوح رازی در روض الجنان، طبق روایتی بضع سنین را هفت سال و از قول کلبی ذکر کرده که یوسف(ع)، پنج سال در زندان بود و بعد از آن تقاضا، هفت سال دیگر در زندان ماند تا ۱۲ سال شد.[۲۹]

ازنظر علامه طباطبائی، بضع به کمتر از ده سال اشاره دارد.[۳۰] صادقی تهرانی در الفرقان، بضع را بالای سه سال و کمتر از ده سال معنا کرده است.[۳۱] آلوسی از مفسران اهل‌سنت نیز بضع را بین سه تا نه سال ذکر کرده، گرچه اقوال دیگر را نیز بیان کرده است.[۳۲] عیاشی نیز در تفسیرش به نقلی دیگر، بضع را ۲۰ سال عنوان کرده است.[۳۳]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۱.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۳.
  3. عیاشی، تفسير العيّاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۷۶؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۴۵.
  4. عیاشی، تفسير العيّاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۷۷-۱۷۸.
  5. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹.
  6. سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۰.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴.
  8. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۳.
  9. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹؛ شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۱۴۴؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۸۱؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۰۸؛ شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۲۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۳.
  10. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۰-۱۸۱.
  11. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹.
  12. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ۱۴۱۵-۱۴۱۶ق، ج۶، ص۴۳۷.
  13. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ۱۴۱۵-۱۴۱۶ق، ج۶، ص۴۳۷.
  14. مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۰۸.
  15. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.
  16. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ۱۴۱۵-۱۴۱۶ق، ج۶، ص۴۳۷.
  17. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.
  18. ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۳۵؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹؛ شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۱۴۴؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۸۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۰۹.
  19. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴.
  20. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹.
  21. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.
  22. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.
  23. شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۲۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱؛ مغنیه، التفسیر المبین، ۱۴۲۵ق، ص۳۰۹.
  24. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.
  25. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴.
  26. قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۹۹۲.
  27. سوره یوسف، آیه ۴۲.
  28. عیاشی، تفسير العيّاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۷۸؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹؛ مغنیه، التفسیر المبین، ۱۴۲۵ق، ص۳۰۹.
  29. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۸۳.
  30. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.
  31. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶-۱۴۱۰ق، ج۱۵، ص۱۰۶.
  32. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ۱۴۱۵-۱۴۱۶ق، ج۶، ص۴۳۷.
  33. عیاشی، تفسير العيّاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۷۶.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۳۷۶ش.
  • آلوسی، محمود بن عبدالله، تفسیر روح المعانی، به تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵-۱۴۱۶ق.
  • ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، به تصحیح عبدالل محمود شحاته، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
  • ابو‌الفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، گردآورنده محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر، تفسیر الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر داد، ۱۳۷۳ش.
  • شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، به تصحیح هاشم رسولی و دیگران، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبيان، گردآورنده احمدحبیب عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶-۱۴۱۰ق.
  • طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشی، به تصحیح هاشم رسولی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
  • قطب، سید، ‌فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۰۸ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، به تصحیح طیب جزایری، قم،‌ دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین علیه السلام، ۱۴۱۹ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر المبین، قم،‌ دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۵ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش.