کاربر:Abbasahmadi/صفحه تمرین3

از ویکی شیعه

الصلاة خیر من النوم یا تثویب جمله‌ای است که اهل‌سنت

مفهوم‌شناسی و جایگاه

الصلاة خیر من النوم به معنای «نماز بهتر از خواب است»، جمله‌ای است که اهل‌سنت دو بار در اذان صبح پس از حی علی الفلاح می‌گویند.[۱] شیعیان معتقدند عمر، خلیفه دوم، حی علی خیر العمل را از اذان حذف و این عبارت را به اذان افزوده است، به همین دلیل این عبارت را دارای مشروعیت نمی‌دانند و در اذان‌هایشان نمی‌گویند.[۲][نیازمند منبع]

حکومت‌های شیعه در حذف الصلاة خیر من النوم از اذان و ترویج حی علی خیر العمل تلاش می‌کردند[۳] و حکومت‌های سنی عکس آن عمل می‌کردند.[۴] برای نمونه طغرل بیک اولین پادشاه سلجوقیان پس از تسلط بر بغداد، به اهل کرخ دستور داد الصلاة‌ خیر من النوم را به اذان صبح بیافزایند.[۵]

از این عنوان در کتاب‌های فقهی در باب نماز بحث شده[۶] و به مباحث کلامی بین شیعه و سنی نیز راه یافته است.[۷]

به گفتن الصلاة خیر من النوم بعد از حی علی الفلاح، تَثْویب نیز گفته شده؛[۸][یادداشت ۱] البته تثویب گاهی به معناهای دیگری نیز به‌کاررفته است، مانند گفتن الصلاة خیر من النوم بین اذان و اقامه،[۹] گفتن عبارت الصلاة الصلاة بعد از اذان،[۱۰] «تکرار حی علی الصلاة و حی علی الفلاح بعد از اذان و اقامه» و «تکرار شهادتین».[۱۱]

افزودن الصلاة خیر من النوم به اذان

بر اساس روایتی در کتاب موطأ نوشته مالک بن انس، مؤذن برای اعلام وقت نماز صبح نزد عمر خلیفه دوم رفت او را دید که خوابیده است. گفت «الصلاة خیر من النوم». عمر با شنیدن این عبارت، آن را در اذان صبح قرار داد.[۱۲] محدثان اهل‌سنت جمله الصلاة خیر من النوم را از پیامبر حکایت کرده و به بلال و ابومَحْذورة نسبت می‌دهند.[نیازمند منبع]

روایات در منابع اهل‌سنت درباره اینکه الصلاة خیر من النوم در زمان پیامبر(ص) جزیی از اذان بوده یا خیر و نیز اینکه چگونه به اذان افزوده شده مختلف است. بر اساس روایتی در مسند احمد بن حنبل، بلال هنگام گفتن اذان صبح وقتی فهمید پیامبر(ص) خواب است این عبارت را به اذان افزود[نیازمند منبع] و طبق بر روایتی در سنن ابن ماجه، پیامبر آن را تأیید کرد.[نیازمند منبع]بر اساس روایتی در سنن ابی‌داوود پیامبر(ص) هنگام آموزش اذان به محذوره، الصلاة خیر من النوم را جزیی از اذان صبح شمرد.[نیازمند منبع]

عده‌ای از علمای اهل‌سنت بر این باورند که تَثْویب یا الصلاة خیر من النوم، پس از درگذشت پیامبر اسلام(ص) به اذان اضافه شده است• بنا به روایتی که مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی نقل کرده مؤذن خلیفه دوم، روزی برای اذان صبح آمده بود که خلیفه در خواب بود، از این رو جمله را گفت که "الصلاة خیر من النوم؛ نماز از خواب بهتر است"، خلیفه بیدار شد و به او دستور داد آن را به اذان صبح اضافه کند•[۱۳] همچنین در نسخه‌ای از کتاب مالک بن انس که محمد بن حسن آن را روایت کرده آمده است که "الصلاة خیر من النوم"، باید پس از پایان اذان گفته شود چراکه شایسته نیست چیزی که در اذان نیست، در آن اضافه شود•[۱۴]

در منابع روایی اهل سنت روایاتی وجود دارد که بر اساس آنها پیامبر در آموزش اذان به مخدره این عبارت را آورده است یا به دستور او، بلال این عبارت به اذان افزوده است• عالمان شیعه این روایات را ضعیف دانسته و برای رد آن به اذان با حی علی خیرالعمل صحابه استناد کرده‌اند•[نیازمند منبع] بر اساس روایات شیعه و برخی از روایات اهل سنت الصلاة خیر من النوم در خلافت عمر به اذان اضافه شده و نخستین بار توسط سعد مؤذن به اذان است و به همین دلیل بلال برای خلیفه دوم اذان نمی‌گفت•[۱۵]

برخی روایات اهل سنت، مبدأ تشریع الصلاة خیر من النوم را خواب ابن زیاد یا خواب عبدالله بن عمر دانسته‌اند.[نیازمند منبع]

مشروعیت

اهل سنت برای مشروعیت تثویب به عمل صحابه استناد می‌کنند[نیازمند منبع] که از نظر علمای شیعه عمل و قول صحابه حجت نیست•[نیازمند منبع] از نظر علمای شیعه فقط قول و فعل معصوم حجت است•[نیازمند منبع] از نظر امامیه و زیدیه تثویب (اضافه کردن الصلاة خیر من النوم در اذان) بدعت است•[۱۶]

همه فقیهان شیعه به جز اندکی از آنها، تثویب را به معنای افزودن آن بعد از حیعلیتین، یا افزودن آن بعد از اذان مشروع ندانسته‌اند؛ حتی تثویب را به معنای تکرار شهادتین نیز مشروع نشمرده‌اند مگر افزودن آن برای اشعار.[۱۷] همچنین اگر به قصد مشروعیت گفته شود در معنای سوم نیز حرام دانسته‌اند؛ زیرا تشریعی حرام است.[۱۸]

علامه حلی تثویب را بدعت شمرده است.[۱۹]


فقیهان شیعه تثویب را با قصد مشروعیت یا تعبد به آن حرام دانسته‌اند.[۲۰] بلکه برخی ادعای اجماع بر آن کرده‌اند.[۲۱] آنها استدلال کرده‌اند که اذان عبادتی است که از شرع به ما القاء شده ماننددیگر عباداتی که دخلی برای عقل در آن نیست پس زیاده در آن بدعت و تشریع محرم است.[۲۲] و نیز به دلیل اینکه نصوصی که متضمن فصول اذان است از این عبارت خالی است.[۲۳]

در بعضی اخبار آمده تثویب در اقامه سنت است[۲۴] که از اخبار شاذ شمرده شده که اصحاب از آن اعراض کرده‌اند و امکان حمل آن بر تقیه نیز هست.[۲۵]

البته تثویب اگر به قصد تنبیه گفته شود فقیهان شیعه آن را جایز شمرده‌اند.[۲۶] یا اگر از روی تقیه باشد.[۲۷] اما اگر نه از روی تنبیه و نه از روی مشروعیت و نه از روی تقیه باشد بین عالمان شیعه دو قول وجود دارد،[۲۸] برخی مانند فاضل اصفهانی[۲۹] و الکاشانی[۳۰] قائل به کراهت شده‌اند و محقق نجفی[۳۱] و شیخ جعفر کاشف الغطاء[۳۲] حرام دانسته‌اند. به گفته شیخ جعفر کاشف‌الغطاء این عبارت از اصل بدعت است و قصد خروج از اذان آن را جایز نمی‌کند.[یادداشت ۲][۳۳]

فعبّر بعضهم في بعض كتبهم بعدم الاستحباب، وعدم دلالة الشرع عليه،[۳۴] وصرّح بعضهم بالحرمة وعدم الجواز،[۳۵] وربما عبّر عنه بأنّه بدعة،[۳۶] وصرّح جملة منهم بالكراهة.[۳۷]

برخى در راستاى نفى اختلاف فقها بين قول به حرمت و كراهت، اين‏گونه جمع كرده‏اند كه مراد قائلان به حرمت، گفتن آن به قصد مشروعيت و مراد قائلان به كراهت، گفتن آن بدون قصد مشروعيت است. در نتيجه مخالف را منحصر در ابن جنيد دانسته‏‌اند؛[۳۸] ليكن كلمات قائلان به حرمت، مطلق است و مقيّد به صورت قصد مشروعيت نيست؛ هرچند امكان حمل آن به صورت قصد مشروعيت وجود دارد.[۳۹] البتّه برخى به حرمت ذاتى (حرمت حتّى بدون قصد مشروعيت) تثويب به معناى نخست، تصريح كرده‏‌اند.[۴۰]

ابن جنید گفته لا بأس بالتثویب فی اذان الفجر خاصة[۴۱]

بعضی از حنفیه معتقدند تثویب به معنای افزودن الصلاة خیر من النوم بعد از الحیعلتین در اذان صبح یا بعد از آن نزد همه فقها سنت است و برخی عالمان حنفی و شافعی گفتن آن در اذان عشاء را نیز جائز شمرده‌اند.[۴۲] بعضی از شافعیه آن را در همه وقت‌ها جایز دانسته‌اند.[۴۳] اما مالکیه و حنابله در غیر نماز صبح مکروه دانسته‌اند؛ و آن مذهب است نزد حنفیه و شافعیه.[۴۴]

اهل‌سنت گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان دوم صبح به جای حی علی خیر العمل را مستحب دانسته‌اند.[۴۵]

شافعی گفته الصلاة خیر من النوم را در اذان صبح نپسندیده زیرا ابومحذوره از پیامبر روایت نکرده که دستور به تثویب داده باشد.[۴۶][نیازمند منبع]

به گفته ابن رشد، عالمان اهل‌سنت درباره گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح اختلاف‌نظر دارند. به گفته بیشتر آنها این فراز در اذان صبح گفته می‌شود و به فتوای برخی از عالمان اهل‌سنت گفته نمی‌شود زیرا جزیی از اذان نیست. شافعی نظر دوم را دارد. دلیل اختلاف آنها این است که آیا این فراز در زمان پیامبر گفته می‌شده یا در زمان عمر به آن افزوده شده است.[۴۷]

بر اساس روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده، این عبارت بدعت بنی‌امیه است. و در اصل اذان نبوده است و اشکالی ندارد که شخص، هنگامی که می خواهد مردم را بیدار کند، آن را بگوید، ولی نباید آن را جزئی از اذان قرار دهد؛ زیرا ما آن را جزء اذان نمی دانیم.[نیازمند منبع]

برخی روایات منابع اهل سنت در این باب را از نظر سند مرود دانسته‌اند. همچنین کیفیّت تشریع اذان را به صورتی که این روایات بیان می کنند، با اصول معروف برای تشریع احکام، دارای تصادم و با مقام نبوّت، دارای تنافی دانسته‌اند.[۴۸]

اذان در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فاقد فقرۀ: «الصلاه خیر من النوم» بوده است و چگونگی تشریع اذان به غیر آن چیزی است که فقهای عامّه به روایات آن اعتماد کرده اند و منبع تشریع اذان از سوی خدا و به وسیلۀ تعلیم جبرئیل امین بوده است.[۴۹]


بنابراين، هر مسلمان چاره‏اى جز پذيرفتن اين دو امر ندارد:

أ) تشريع اذان و اقامه به خداوند بر مى‏گردد و اوست كه اذان و اقامه را به بنده‏اش وحى كرد و بشر نقشى در تشريع آنها ندارد. ب) همچنان كه اصل اذان، وحى الهى است كه بر قلب پيامبر نازل شده، هر فصلى از آن نيز وحى الهى به سوى پيامبر (ص) است، پس هيچ انسانى نمى‏تواند فصلى را از آن كم و يا بخشى را به آن اضافه كند. (فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی) ج۴۰-۳۹، ص۱۹، نرم افزار فقه مقارن نور)

ابن رشد مالکی: واختلفوا في قول المؤذن في صلاة الصبح الصلاة خير من النوم هل يقال فيها أم لا؟ فذهب الجمهور إلى أنه يقال ذلك فيها. وقال آخرون: إنه لا يقال ; لأنه ليس من الأذان المسنون، وبه قال الشافعي. وسبب اختلافهم: اختلافهم هل قيل ذلك ‌في ‌زمان ‌النبي - صلى الله عليه وسلم - أو إنما قيل في زمان عمر؟ [۵۰]

علامه مجلسی افزودن آن به اذان را بدعتی از سوی عمر دانسته است.[نیازمند منبع]

با این استدلال که می‌ترسد مردم به نماز ترغیب شده و از جهاد دست بکشند.[۵۱]

بر اساس روایتی، امام صادق(ع) امام هفتم شیعیان، الصلاة خیر من النوم را جزو اذان ندانسته و بدعتی از سوی بنی‌امیه شمرده است؛ البته گفتن آن را با این قصد که مردم را به نماز توجه دهند، بدون اینکه جزئی از اذان شمرده شود، جایز دانسته است.[۵۲][نیازمند منبع]

در کلام ابی‌الحسن علیه السلام آمده که الصلاة خیر من النوم بدعة بنی‌امیة. و لیس ذلک من اصل الاذان و لا بأس اذا اراد الرجل ان ینبه الناس للصلاة ان ینادی بذالک و لا یجعله ن اصل الاذان فانا لا نراه اذانا.[۵۳]

مشروعیت نزد اهل‌سنت

گفته شده همه علمای اهل‌سنت در مشروع بودن الصلاة خیر من النوم اتفاق‌نظر دارند،[۵۴] مگر ابوحنیفه که آن را مشروع ندانسته است.[نیازمند منبع][۵۵] البته گفته شده پیروان او پس از او، از این نظر برگشته و این عبارت را در اذان صبح می‌گویند.[۵۶] برهان‌الدین مرغینانی از فقیهان مذهب حنفیه در قرن ششم قمری نیز،‌ به جواز افزودن این عبارت در اذان تصریح کرده است.[نیازمند منبع][۵۷]

مذاهب اهل‌سنت درباره اینکه تثویب باید در اذان اول صبح گفته شود یا اذان دوم اختلاف‌نظر دارند.[۵۸] اهل‌سنت حدود یک ربع ساعت قبل از ورود وقت نماز صبح، اذان اول صبح را می‌گویند. این اذان غیر از اذانی است که هنگام ورود وقت نماز صبح (فجر) گفته می‌شود.[۵۹]

یک یادداشت درباره مفهوم تثویب [یادداشت ۳]

تثویب در اذان گفتن جمله اصلاة خیر من النوم به جای جمله حی علی خیر العمل است که اهل‌سنت در اذان دوم نماز صبح می‌گویند. این جمله به نظر فقیهان شیعه بدعت و گفتن آن به قصد مشروعیت حرام و بدون قصد آن، مورد اختلاف است.[۶۰]

برخی عالمان اهل سنت افزودن این عبارت را در اذان فجر (اذان دوم صبح) بدعت می‌دانند؛ با این استدلال که بلال آن را به اذان تهجد (اذان اول صبح) افزود.[نیازمند منبع]

و گفتن آن را در اذان صبح مستحب و ترک آن را مکروه دانسته‌اند.[۶۱]

امام شافعی افزودن آن به اذان را مکروه دانسته؛ زیرا ابومحذوره نگفته پیامبر امر کرد آن را به اذان بیافزایید. .[۶۲]

نماد اذان اهل سنت

انگیزه افزودن الصلاة خیر من النوم

علی شهرستانی، پژوهشگر شیعه، معتقد است ارتباط اعتقادی بین «عقیده به ولایت» و «حی علی خیر العمل» و نیز میان «خلافت انتخابی» و «الصلاة خیر من النوم» وجود دارد. به گفته وی بر اساس روایات شیعه، مراد از خیر العمل ولایت است و عمر و دیگران به همین دلیل آن را از اذان حذف کردند.[۶۳]

بر اساس روایتی در علل الشرایع ابن عباس می‌گوید عمر می‌خواست مردم با پشت گرمی به نماز، جهاد را وانگذارند. از این رو، آن را از اذان برداشت.{{مدرک}[۶۴]

تک‌نگاری

کتاب «الصلاة خیر من النوم فی الاذان/الوجه الاخر» نوشته سید علی شهرستانی به زبان عربی است که سال ۱۴۳۳ق از سوی منشورات الرافد در بغداد چاپ شده است.[۶۵] کتاب «الصلاة خیر من النوم شِرعَةٌ اَم بدعة»، از همین نویسنده به عنوان جلد دوم «موسوعة لاذان بین الاصالة و التحریف» منتشر شده است.

کتاب «گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح» که به عنوان جلد بیست و چهارم کتاب «در مکتب اهل‌بیت(ع)» از سوی مجمع جهانی اهل‌بیت نوشته و چاپ شده است.[۶۶] این کتاب به دیگران زبان‌ها از جمله عربی (مسألة الصلاة خیر من النوم) نیز چاپ شده است.[نیازمند منبع]

«الصلاة خیر من النوم، حقیقةٌ اَم اتهام»، نوشته علاءالدین بصیر، نویسنده وهابی که مرکز التنویر للدراسات الاسلامیه آن را در ده جلد چاپ کرده است.[۶۷] التحقیق العجیب فی التثویب، نوشته محمد عبد الحي اللكنوي و الصلاة خیر من النوم و التثویب فی اذان الفجر نوشته موسی اسماعیل از دیگر کتاب‌های اهل‌سنت در این زمینه است.[۶۸]

پانویس

  1. نگاه کنید به جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۸۳•
  2. شهرستانی، جلوه خلافت در «الصلاة خیر من النوم-بخش دوم»، ص۹۰.
  3. رک: اخبار بنی‌عبید ج۱، ص۸۴ و ۵۰؛ الخطط المقریزیة ج۲، ص۳۴۰ و ۳۴۲؛ وفیات الاعیان ج۱، ص۳۷۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۱۶۰؛ تاریخ ابن خلدون ج۴، ص۶۰ و ۴۸۰؛ الکامل فی التاریخ ج۷، ص۳۱ و ج۸، ص۸۳؛ المنظم ج۱۶، ص۳۲ (حوادث سنة‌۴۵۰)؛ تاریخ بغداد ج۹، ص۴۰۱. به نقل از شهرستانی، «جلوه خلافت در الصلاة خیر من النوم-بخش اول»، ص۱۳۰.
  4. الخطط مقریزی ج۲، ص۲۷۱؛ النجوم الزاهرة ج۴،‌ص۲۲۲؛ الکامل ج۸، ص۵۹؛ حوادث سنة ۴۴۳ و ص۷۹ و ۱۰۷، حوادث سنة ۴۶۲؛ المنتظم ج۱۵، ص۳۳۱؛ تاریخ ابی الفداء ج۲، ص۱۷۰؛ تاریخ الاسلام ج۳۰، ص۹؛ البدایة و النهایة، ج۱۲، ص۷۳؛ به نقل از شهرستانی، «جلوه خلافت در الصلاة خیر من النوم-بخش اول»، ص۱۳۰.
  5. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۵۶۸.
  6. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق منذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  7. برای نمونه نگاه کنید به ابن شاذان، الایضاح، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۳؛ علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۱.
  8. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲؛ جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  9. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۶۵۳.
  10. قلعجی و قنیبی، معجم لغة الفقهاء، ۱۴۰۸ق، ص۱۲۱.
  11. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۶۵۳.
  12. مالک بن انس، موطأ، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۷۲.
  13. مالک بن انس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۴•
  14. مالک بن انس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۵•
  15. سبحانی،الاعتصام بالکتاب و السنه، ص۵۶•
  16. سید مرتضی، السمائل الناصریات، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۳•
  17. جواهر الکلام ج۹، ص۱۱۳-۱۱۶، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  18. هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  19. نهاية الإحكام 1: 415، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  20. النهاية: 67، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  21. الانتصار: 138. السرائر 1: 212، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  22. المسالك 1: 190. المدارك 3: 291. الحدائق 7: 420، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  23. المدارك 3: 291. الحدائق 7: 420، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۰.
  24. كما عن أبي بصير عن أبي عبد اللَّه عليه السلام قال:« النداء و التثويب في الإقامة من السنّة». الوسائل 5: 427، ب 22 من الأذان و الإقامة، ح 3، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۰.
  25. الذكرى 3: 201. المسالك 1: 190. الحدائق 7: 421. الغنائم 2: 419- 420، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  26. الوسيلة: 92. المفاتيح 1: 118، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  27. انظر: المفاتيح 1: 118. الحدائق 7: 421. غنائم الأيّام 2: 419- 420، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  28. جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  29. كشف اللثام 3: 385، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  30. المفاتيح 1: 118، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  31. جواهر الكلام 9: 116، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  32. كشف الغطاء 3: 146، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  33. كشف الغطاء 3: 146، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  34. الخلاف 1: 286، 287، م 30. وانظر: المهذّب 1: 89، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  35. النهاية: 67. السرائر 1: 212. القواعد 1: 266. المختلف 2: 146، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  36. الجامع للشرائع: 71. الإرشاد 1: 251. التذكرة 3: 47، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  37. الانتصار: 137. المبسوط 1: 142. المعتبر 2: 144. الشرائع 1: 76. جامع الخلاف والوفاق: 61. الدروس 1: 162، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  38. رياض المسائل 3/ 340- 343، به نقل از هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  39. جواهر الكلام 9/ 116، به نقل از هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  40. كشف الغطاء 3/ 146، به نقل از هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  41. هاشمی شاهرودی، فقه اهل‌بیت(ع)، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ج۱۶، ص۲۲۱.
  42. بدائع الصنائع ج1، ص148، ط دار الكتاب العربي؛ المجموع ج۳، ص۹۷ و ۹۸ ط المكتبة السلفية، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  43. المجموع ج3، ص97- 98، ط المكتبة السلفية، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  44. كشاف القناع ج1، ص215؛ المغني 1: 408. مواهب الجليل 1: 431. المجموع 3: 97. بدائع الصنائع 1: 148، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  45. كتاب السرائر 1/ 212، به نقل از هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  46. الام، ج۱، ص۱۰۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق، به نقل از کتاب الصلاة خیر من النوم. فارسی.
  47. ابن‌رشد، بدایة المجتهد و نهایة المتقصد، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۸۹.
  48. گروه پژوهش مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح، ۱۳۹۳ش، ص۷۵.
  49. گروه پژوهش مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح، ۱۳۹۳ش، ص۷۶.
  50. ابن رشد مالکی، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۱۴.
  51. شهرستانی، جلوه خلافت در «الصلاة خیر من النوم-بخش دوم»، ص۹۰.
  52. المستدرك 4: 44، ب 19 من الأذان والإقامة، ح 2، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۰، ص۱۳۶.
  53. المستدرك 4: 44، ب 19 من الأذان والإقامة، ح 2، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۰، ص۱۳۶.
  54. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.
  55. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.
  56. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.
  57. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.
  58. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۳ و ۴.
  59. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۵.
  60. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۳۲۹.
  61. نگاه کنید به جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۸۳•
  62. امام شافعی، الام، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۰۴.
  63. شهرستانی، «جلوه خلافت در الصلوة خیر من النوم-بخش اول»، ص۱۳۰.
  64. شهرستانی، «جلوه خلافت در الصلوة خیر من النوم-بخش اول»، ص۱۳۲.
  65. شهرستانی، الصلاة خیر من النوم فی الاذان / الوجه الآخر، ۱۴۳۳ق، شناسنامه کتاب.
  66. مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان، مجمع جهانی اهل‌بیت، شناسنامه کتاب.
  67. بصیر، الصلاة خیر من النوم حقیقة ام اتهام، مرکز التنویر للدراسات الانسانیة، شناسنامه کتاب.
  68. https://ketabonline.com/ar/books/13997https://ketabonline.com/ar/books/95930

یادداشت

  1. تثویب را به معنای بازگشت دانسته‌ و دلیل نام‌گذاری آن را این دانسته‌اند که مؤذن پس از اینکه در حی علی الصلاة به نماز دعوت کرد، بعد از تکرار یک فراز دیگر، با گفتن الصلاة خیر من النوم دوباره به فراخواندن نماز بازگشت می‌کند. (منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.)
  2. الظاهر ان تحریمه ذاتی و اصله بدعی فلا یسوغه قصد الخروج عن الاذان.
  3. راغب معتقد است تثویب در لغت به معنای تکرار ندا است و تثویب در اذان از همین معنا گرفته شده است. (راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۸۰.) صاحب مجمع البحرین معتقد است تثویب از ثاب به معنای بازگشت گرفته شده؛ زیرا مؤذن پس از گفتن حی علی الصلاة دوباره به صلاة بازگشته و می‌گوید الصلاة خیر من النوم. (طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۰.)

منابع

  • جزیری، عبدالرحمن بن محمدعوض، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دارلکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۳م•
  • هاشمی شاهرودی، محمود، موسوعة‌الفقه الاسلامی المقارن، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۳۲ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق و تصحیح احمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۵ش.
  • جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق.
  • هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش.
  • هاشمی شاهرودی، محمود، فقه اهل‌بیت(ع)، اشراف و تحریر خالد غفوری، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، بی‌تا.
  • اسعد بن علی، «الشیخ الطوسی مجددا»، در مجله المنهاج مجلة اسلامیة، فکریة،‌فصلیة، شماره ۲۰، بی‌تا.
  • مالک بن انس، موطأ، تصحیح محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان، قم، مجمع جهانی اهل‌بیت، بی‌تا.
  • شهرستانی، سید علی، جلوه خلافت در «الصلاة خیر من النوم-بخش دوم»، در مجله امامت‌پژوهی، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۰ش.
  • ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تصحیح سهیل زکار و خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌رشد، محمد بن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۵م.
  • گروه پژوهش مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح، ترجمه حسین علی عربی، قم، مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۳ش.
  • شهرستانی، سید علی، «جلوه خلافت در الصلوة خیر من النوم-بخش اول»، در مجله امامت پژوهی، بهار ۱۳۹۰ش.
  • بصیر، علاءالدین، الصلاة خیر من النوم حقیقة ام اتهام، بی‌جا، مرکز التنویر للدراسات الاسلامیه، بی‌جا.
  • منتقی، امین یحی و امین الحاج بلا، «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، در مجلة العلوم و البحوث الاسلامیة، شماره ۵، آگوست ۲۰۱۲م.
  • ابن رشد مالکی، ابوالولید محمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۲۵ق.
  • نجفی، محمدحسن،‌ جواهر الکلام، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۱ق.
  • قلعجی، محمد رواس و حامد صادق قنیبی، معجم لغة الفقهاء، بی‌جا، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.
  • علامه حلى، حسن بن يوسف، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دار الكتاب اللبناني‏، 1982م.
  • ابن شاذان، فضل، الایضاح، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۳ش.
  • امام شافعی، محمد بن ادریس، الام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.

پیوند به بیرون