پیش‌نویس:مسئله شر

از ویکی شیعه

مسئله شر به معنای ناسازگاری حوادث ناگوار (زلزله، سیل، مرگ، بیماری، انسان ناقص‌الخلقه، تفاوت در زیبایی و ثروت، ظلم و غارت) با عقائد اسلامی است. طبق شبهه شرور، وجود خدا نقض می‌شود زیرا دو قضیه «خدا وجود دارد» با قضیه «شرور وجود دارد» قابل جمع نیستند. هم‌چنین یگانه بودن خدا با این شبهه، زیر سؤال می‌رود همان‌طور که دو خداباوران معتقدند باید خوبی‌ها را به مبدأ خیر (خدا) و بدی‌ها را به مبدأ شر (اهریمن) منتسب کرد. هم‌چنین شبهه شرور مانع باور به صفاتی چون قدرت، علم، خیرخواهی و دیگر صفات خداوند می‌شود. به عقیده آنها اگر خدا قادر است، پس چرا جلوی شر را نمی‌گیرد. اگر خدا می‌داند و خیر بنده‌اش را می‌خواهد، پس چرا مانع شرور نمی‌شود. هم‌چنین حوزه‌های حکمت و عدل الهی نیز با این شبهه مورد تعرض قرار گرفته است.

شر در لغت و اصطلاح معانی مختلفی پیدا کرده است. شر در فلسفه غرب بیشتر به معنای رنج، معرفی شده است. مسئله شر در قرن بیستم و بیست و یکم به یکی از جنجالی‌ترین مباحث کلام جدید (فلسفه دین) تبدیل‌شده است به حدی که بر ضرورت و حساسیت مسئله، در میان موافقان و مخالفان اندیشه‌های دینی، افزوده است. اولین کسی که به تعارض مسئلۀ شر و سه صفت قدرت، علم و خیرخواهی خداوند اشاره کرده، اپیکور یونانی است.

شر به انواع مختلفی تقسیم می‌شود از جمله: شر طبیعی و اخلاقی، شر اجتماعی، شر ادراکی و عاطفی (احساسی). فلاسفه و متکلمان با رویکردهای مختلفی به این مسئله پرداخته‌اند. شر نزد اکثر فلاسفه، امری عدمی است که باید انتساب آن به خدای خیر محض را انکار کرد اما نزد بیشتر متکلمین، امری وجودی است که سازگارسازی آن با عدالت الهی مد نظر قرار گرفته است.

برای شبهه شرور پاسخ‌های متعددی ذکر شده است که مهم‌ترین آنها بدین ذیل است: نظام احسن، عدمی بودن شر، تقسیم گرانه، تعالی روح انسانی، معلول جهل انسان بودن، لازمه اختیار داشتن انسان، عوض و انتصاف اخروی. برای شبهه شرور پاسخ‌های دیگری نیز ذکر شده است که اندیشمندان مسلمان آنها را نپذیرفته‌اند؛ مانند: مکافات عمل، توهم انگارانه بودن عالم ماده، ارگانیسم جهانی، دوگانه پرستی، الهیات پویشی، پراگماتیسم و تصویر باورانه. برای شرور فوائدی نیز شمرده شده است.

جایگاه و اهمیت مسئله شر

مسئله شر یکی از مهم‌ترین مسائل کلام سنتی در همه آیین‌های آسمانی مانند اسلام و مسیحیت را تشکیل می‌دهد.[۱] اهمیت مسئله شر تا حدی است که اندیشمندان بسیاری درباره آن کتاب یا مقاله علمی نوشته‌اند. به طور مثال شهید ثانی فقیه شیعی کتاب مُسَکّنُ الفُؤاد عِنْدَ فَقْدِ الْأحبّة وَ الْأولاد را در همین راستا نوشته و روایات را جمع کرده است. همچنین در سایت‌های علوم اسلامی چندین صفحه مقالات علمی و تخصصی درباره این مسئله وجود دارد.[۲] بررسی مستقل[۳]و تطبیقی[۴] دیدگاه اندیشمندان مسلمان و غربی درباره این مسئله نشان از اهمیت آن است. هم‌چنین ارتباط علمی بین ویروس کرونا و مسئله شر جایگاه مهم آن را می‌رساند.[۵] نیک تراکاکیس، فیلسوف غربی، مسئلۀ شر را یکی از بزرگ‌ترین موانعی می‌داند که خداباوران با آن مواجه شده‌اند.[۶] مسئله شر در قرن بیستم و بیست و یکم به یکی از جنجالی‌ترین مباحث کلام جدید (فلسفه دین) تبدیل‌شده است به حدی که بر ضرورت و حساسیت مسئله، در میان موافقان و مخالفان اندیشه‌های دینی، افزوده است.[۷] در فلسفه‌ی دین و کلام جدید، شبهه شرور به عنوان چالشی عقلانی و جدی‌ترین نقد در برابر اصل وجود خدا مطرح شده است تا آنجا که «هانس گونگ» فیلسوف آلمانی، این مسئله را پناهگاه الحاد خوانده است[۸]

مسئله شر و وجود مصیبت‌ها در زندگی بشری در قرآن کریم و روایات اهل‌بیت(ع) مورد اشاره قرار گرفته است. به گفته محققان کلمه شر بیش از سی بار در قرآن کریم استعمال شده است.[۹] فلسفه شرور در قرآن کریم در چند مورد مهم آمده است:

  • در برخی از آیات،[۱۰] شرور زمینه‌ساز شکوه و تأسف انسان شمرده شده است.
  • در برخی از آیات،[۱۱] تحقق شرور برای امتحان کردن انسان‌ها معرفی شده است.
  • در برخی دیگر از آیات،[۱۲] شرور کیفر اعمال انسان‌ها معرفی شده است.

علامه طباطبایی مفسر شیعی در تفسیر آیات شر باور دارد که خداوند انسان‌ها را با آنچه که از آن بدشان می‌آید مانند مریضی و فقر، امتحان می‌کند.[۱۳] به باور برخی در آیه ۱۵۵ سوره بقره به موضوع عوض اشاره دارد.[۱۴] محققان معتقدند مسئله شرور و بلایا در روایات، متفاوت از قرآن کریم است زیرا در روایات اسلامی، اهل‌بیت(ع) بیشتر بر اصل «عوض» و «انتصاف» تأکید کرده و اعتقاد بر جبران دنیوی و اخروی شرور دارند.[۱۵] به طور مثال در روایات متعددی آمده است که مرگ‌ومیرهای ناشی از حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله، در آخرت به نحو احسن جبران می‌شود؛ و فوت‌شدگان این حوادث، شهید خوانده‌شده‌اند.[۱۶] هم‌چنین رنج حاصل‌شده از بیماری‌ها مانند تب و سردرد در روز قیامت جبران می‌شود.[۱۷] طبق مستندات روایی، خدای متعال در روز قیامت فقیر آفریده شدن برخی از انسان‌ها را جبران خواهد کرد.[۱۸]

پیشینه مسئله شر

پیشینه مسئله شر به روزهای نخستین حیات بشری برمی‌گردد.[۱۹] مسیحیان معتقدند نقطه آغازین مسئله شر، به خوردن حضرت آدم(ع) از درخت ممنوعه برمی‌گردد که این رفتار حضرت آدم(ع) در سرشت تمامی انسان‌ها به صورت ارثی، منتقل شده است و با آمدن حضرت عیسی(ع) و فدیه دادن جان خویش، از نهاد انسان‌ها زدوده شد.[۲۰] کهن‌ترین متن دینی که در آن، مسئله شر مطرح شده، کتاب «ریگ ودا -سامهیتا» در آیین هندو و بعد از آن کتاب «اوستا» است.[۲۱] کتاب اوستا شر را به خدای اهریمن و خوبی‌ها را به خدای یزدان، استناد می‌کند.[۲۲] اولین کسی که به تعارض مسئلۀ شر و سه صفت قدرت، علم و خیرخواهی خداوند اشاره کرده، اپیکور یونانی است.[۲۳]

تبیین مسئله شر

مسئله شر یعنی هر نوع بی‌عدالتی، بدی، رنج و دردی که در عالم وجود دارد و با وجود خدایی که دارای صفات مطلق از جمله علم، قدرت، عدالت و خیرخواهی است، ناسازگار باشد و وجود یکی دیگری را نفی کند.[۲۴]

تبیین شر

برای شر در لغت و اصطلاح (مفهوم و مصداق) تعاریفی ذکر شده است. در میان اهل لغت، راغب اصفهانی در «مفردات» معنای روشنی از شر ارائه کرده است. او شر را به امری که همه از آن روی‌گردان هستند تعریف کرده است.[۲۵] اما برای شر در اصطلاح، تعاریف مختلفی ارائه شده که پیدا کردن وجه مشترک برای همه آن‌ها کار سختی است.[۲۶] تعاریف اندیشمندان مسلمان با فیلسوف‌های غربی متفاوت است. ابن‌سینا فیلسوف شیعی، شر را به معنای عدم می‌داند.[۲۷] و ابن عربی عارف اهل سنت، آن را به امر ناملائم[۲۸] تعریف کرده است. مصباح یزدی فیلسوف شیعی معتقد است که مفهوم شر یکی از معقولات ثانی فلسفی است.[۲۹][یادداشت ۱] شر در نگاه دانشمندان غربی به رنج،[۳۰][یادداشت ۲] اراده بد[۳۲] و عجز و ناتوانی[۳۳] تعریف شده است. ارسطو فیلسوف یونانی اولین کسی است که شر را به امر نامطلوب تعریف کرده است.[۳۴] به باور برخی از محققان، بیشتر اندیشمندان غربی، شر را به رنج تعریف کرده‌اند.[۳۵] این تعریف دو اشکال مهم دارد:

  1. مهم‌ترین اشکال در تعریف شر به رنج، همسان انگاری است زیرا چه بسیار انسان‌هایی که با اراده، میل، شیفتگی و شیدایی، خواستار درد و رنج می‌شوند و آن را لذت‌بخش می‌دانند و چه بسیار لذت‌هایی که از آن‌ها اجتناب می‌کنند مثلاً شوق و رغبت رزمنده‌ها برای رفتن به میدان جهاد، در تاریخ بشریت، جز رنج و درد چیزی ندارد و حال آنکه نمی‌توان آن را شر خواند.[۳۶]
  2. اشکال دوم از جهت مبنایی است. اندیشمندان غربی در تعریف شر به رنج، صرفاً نگاهی مادی گرایانه به موضوع دارند؛ یعنی لذت و رنج را منحصر به لذت و رنج مادی و این جهانی، می‌دانند؛ اما تعریف لذت و رنج برای کسی که به خدا و جاودانگی نفس بعد از مرگ، اعتقاد داشته باشد، متفاوت است؛ برای چنین فرد مؤمنی، انجام فرمان‌های خدا می‌تواند لذت‌بخش‌ترین عمل باشد هرچند که به ضرر دنیوی او تمام شود. از این رو چنین مبنایی در معرفی شر، از جهت عقلانی، ناقص و از جهت وحیانی، نارسا می‌باشد.[۳۷]

به باور محققان، معنای شر در نصوص دینی (قرآن و روایات)، همان معنای عرفی مردم است اما در مصادیق، بین آنها تفاوت وجود دارد زیرا گاهی آنچه عرف شر می‌پندارد، در نگاه الهی خیر است و گاهی آنچه در عرف، خیر است، خداوند آن را شر خوانده است.[۳۸]

برای شرور اقسامی را نام‌برده‌اند که مهم‌ترین آنها بدین ذیل است:

شر طبیعی و اخلاقی

این تقسیم‌بندی، معروف‌ترین تقسیم‌بندی است که ذکر شده است[۳۹] که مقسم در آن، دخالت انسان یا عدم دخالت انسان در تحقق شرور می‌باشد. از این رو اتفاقاتی مانند: توفان، زلزله، سیل، آتش‌فشان، بیماری‌ها و معلولیت‌هایی که ناشی از عوامل انسانی نیستند؛ از مصادیق شر طبیعی به حساب می‌آیند؛ زیرا این اتفاقات بدون دخالت مستقیم انسان در طبیعت، موجب رنج‌های متعدد شده‌اند. در مقابل خصایص ناپسند اخلاقی و افعال قبیحی نظیر: دروغ‌گویی، تکبر، طمع و افعالی همچون قتل و دزدی که از انسان سر می‌زند؛ از جمله مصادیق شرور اخلاقی هستند. (منبع)

شر اجتماعی

برخی از محققان مصداق دیگری به نام شر اجتماعی را ذکر کرده‌اند. به باور آنها حوادث ناگواری که با دخالت عوامل طبیعی و انسانی، در طبیعت به وجود می‌آید را می‌توان اجتماعی نامید. [۴۰]

شر ادراکی و عاطفی (احساسی)

ملاصدرا فیلسوف شیعی، نوع دیگری از شر که ارتباط با قوه ادراک دارد را معرفی کرده است. مقصود او از این نوع شر، انواع دردهای بدنی و روحی (آلام) است که انسان احساس می‌کند. به طور مثال وقتی سردرد به سراغ انسان می‌آید و یا از غم هجران محبوبش، رنج می‌برد و یا در فقدان عزیزش رنجور می‌شود؛ گونه‌ای شر ادراکی رخ می‌نماید.[۴۱] برخی از محققان این‌گونه شرور را به این دلیل که از احوال نفسانی‌اند، شرور عاطفی (احساسی) نامیده‌اند. [۴۲][یادداشت ۳]

جوادی آملی مفسر شیعی شر را به دو نوع بالذات و بالعرض تقسیم کرده است که ملاک آن وجود و عدم است.[۴۵] شر بالذات همان نیستی و عدم وجود است و شر بالعرض (بالقیاس)، وجودی است که فی‌نفسه و فی حد ذاته خیر است ولی وجود آن در مقایسه و به نسبت با موجود دیگر، شر تلقی می‌شود.[۴۶] برای شر اقسام دیگری نیز شمرده شده است. لایب نیتس فیلسوف غربی، در کتاب تئودیسه، از شری تحت عنوان «متافیزیکی» یا «فلسفی» نام برده است.[۴۷] ملاک این تقسیم‌بندی، تقسیم موجود به واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود است. از آنجا که همه موجودات ممکن‌الوجود، تلازم با نقص و فقدان دارند؛ همواره کاستی‌ها و کمبود در ذات تمام موجودات امکانی، رخنه کرده است. طبق این تعریف، همه مخلوقات مصداق شر متافیزیکی‌اند.[۴۸]

رویکردها به مسئله شر

طرح مسئله شر در علوم مختلف و نگاه خاص اندیشمندان به آن، سبب تعدد رویکرد این مسئله در علوم گوناگون شده است. از این رو مسئله شر با چند رویکرد مختلف مطرح شده است:

رویکرد فلسفی

فلاسفه معتقدند، خدا خیرخواه محض است و طبق قاعده سنخیت بین علت و معلول، از خیر محض نباید شر صادر شود، از این رو آنها دو نوع رویکرد عدمی انگاری و وجودی بودن، در پاسخگویی به شبهه شر، ارائه کرده‌اند. پاسخ اول فلاسفه بر اساس رویکرد عدمی بودن شرور بدین معنا است که اصلاً شرور، وجودی جدای از وجود خیرات ندارند پس دیگر نباید به دنبال صادرکننده شرور گشت؛ یعنی شر یا بالذات عدم شیء است و یا عدم کمالی از شیء هستند. با اثبات عدمی بودن شرور، دیگر نیاز به علت نیست.[۴۹] ملاصدرا فیلسوف شیعی در پاسخ دوم، جهان هستی را به پنج صورت تقسیم کرده است که صدور سه صورت آن بر خداوند محال است.[۵۰] طبق این تقسیم‌بندی، جهان هستی یا خیر محض است یا شر محض یا خیر کثیر و شر اندک یا شر کثیر و خیر اندک و یا خیر و شر مساوی. سه شق آخر با حکمت خداوند نمی‌سازد و فقط دو شق اول توسط خدا خلق شده است در نتیجه با خیر محض بودن او سازگاری دارد.[۵۱] مسئله شر در علم فلسفه، در چند موضوع آمده که اهم آنها این موارد است: قاعده «الواحد لا یصدر منه إلا الواحد»، (منبع) بحث «تبیین ماهیت خیر و شر»،[۵۲] مسئله «علت دخول شر بر قضای الهی»، موضوع «تلازم شرور با عالم مادی و مقدمه بودن شرور برای حصول خیرات کثیر در عالم و کمتر بودن شرور این عالم نسبت به خیرات آن»[۵۳]

رویکرد کلامی

مسئله شر در علم کلام قدیم، در ارتباط با موضوع «عدل الهی» مطرح شده و متکلمان مسلمان معمولاً بحث از شرور را در بحث افعال الهی و ذیل بحث توحید مطرح می‌کنند.[۵۴] علامه حلی متکلم شیعی برای اثبات عدالت الهی، بحث از حسن و قبح عقلی و ذاتی اشیاء را به میان آورده است.[۵۵] متکلمان در تبیین ارتباط حوادث ناگوار با عادل بودن خداوند؛ دو جواب اجمالی و تفصیلی داده‌اند: در جواب اجمالی، رویکرد متکلم، اثبات عدالت الهی به کمک براهین عقلی است و رویکرد او در جواب تفصیلی، تبیین حکمت برای اتفاقات ناگوار فوق است.[۵۶][یادداشت ۴] به باور محققان به دلیل کافی نبودن جواب فلاسفه و رفع نشدن مشکل منافات شرور با عدالت خداوند؛ متکلمان به فکر جواب‌های جدیدی افتادند.[۵۷] مرتضی مطهری فیلسوف شیعی، باور دارد که جواب عدمی بودن شرور فلاسفه، به تنهایی نمی‌تواند برای حل مشکل عدل الهی کافی باشد.[۵۸] متکلمان دو راه‌حل «عوض» و «استحقاق» را مطرح کرده‌اند.[۵۹]

تفاوت روش قدمای از متکلمان با متکلمان معاصر در این است که قدما، در پاسخگویی به مسئله شر، روش کلامی خود را حفظ می‌کردند اما متکلمین معاصر، برای پاسخگویی به مسئله شر، از مطالب فلاسفه نیز بهره می‌برند. به طور مثال، راه‌حل عدمی بودن شرور، جوابی است که از کتب فلسفی به متون متکلمین معاصر، وارد شده است.[۶۰]

رویکرد فلسفه دین

مسئله شر در فلسفه دین با سه رویکرد «مسئله‌ی منطقی شر»، «مسئله شر به منزله قرینه‌ای علیه وجود خداوند» و «شر اگزیستانسیالیستی» مطرح شده است. مسئله‌ی منطقی شر به ناسازگاری سه صفت اصلی خداوند یعنی «علم مطلق» «قدرت مطلق» و «خیرخواهی مطلق» با شرور پرداخته است. در مسئله شر به منزله قرینه‌ای علیه وجود خداوند، ادعا این است که الهیون، برای تبیین خردپسند شرور در جهان هستی، برهان منطقی اقامه نمی‌کنند. و در شر اگزیستانسیالیستی به مباحث عاطفی شر پرداخته شده است.[۶۱]

رویکرد اخلاقی

مسئله شر در علم فلسفه اخلاق، در مبحث تحلیل کیفیت حمل مفاهیم خوبی و بدی (خیر و شر) بر موضوعات خاص، آمده است. اینکه به یک چیز، عنوان خوبی یا بدی اطلاق می‌شود، یکی از موضوعات مطرح شده در فلسفه اخلاق است.[۶۲]

ناسازگاری شرور با باورهای دینی

مسئله شر پناهگاه الحاد معرفی شده است.[۶۳] این مسئله در عرصه‌های مختلف الهیات اسلامی خدشه وارد کرده است که اهم آنها بدین ذیل است:

ناسازگاری با وجود خدا

در فلسفه‌ی دین و کلام جدید، شبهه شرور به عنوان چالشی در برابر اصل وجود خدا مطرح شده است. به این بیان که وجود شر با وجود خدایی که متالهان می‌پرستند ناسازگار و متناقض است. یا باید خدایی باشد با جهانی بدون شرور یا شروری که دلیل بر نبود خداست.[۶۴]

ناسازگاری با برخی صفات

وجود شرور با چند صفت از صفات خدا سازگاری ندارد: «توحید»، «حکمت»، «عدل»، «علم مطلق»، «قدرت» و «خیرخواهی» سه صفت ابتدایی بیشتر در کلام و فلسفه اسلامی مطرح شده و سه صفت دوم بیشتر در فلسفه غرب آمده است.[۶۵]

اولین کسی که به تعارض مسئلۀ شر و سه صفت قدرت، علم و خیرخواهی اشاره کرده اپیکور فیلسوف یونانی است که به آن «پارادوکس اپیکوری» یا «سه‌حدی اپیکور» (Epicurus' trilemma) گفته می‌شود. تقریر او را این‌چنین آورده‌اند:

  1. اگر خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دانای مطلق وجود داشته باشد، آنگاه شر وجود ندارد؛
  2. در دنیا شر وجود دارد؛
  3. در نتیجه، خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دانای مطلق وجود ندارد.[۶۶]

جان هاسپرس فیلسوف آمریکایی، مدعی است وجود شرور در عالم، موجب انکار صفات سه‌گانه الهی (علم، قدرت و خیرخواهی) مزبور می‌شود [۶۷] برخی مانند جان مکی فیلسوف غربی، شر را متناقض و ناسازگار با صفات اصلی خدا (علم، قدرت و خیرخواهی) دانسته و برخی دیگر مانند ادوارد مدن فیلسوف غربی، معتقدند اعتقادات دینی نمی‌توانند تبیینی خردپسند از شر ارائه کنند. شبهه‌ی اول را «مسئله‌ی منطقی شر» و شبهه‌ی دوم را «مسئله شر به منزله قرینه‌ای علیه وجود خدا» می‌نامند.[۶۸]

ناسازگاری با یگانگی

شبهه شرور می‌تواند مانعی برای وحدانیت خداوند تلقی شود از این رو طرفداران ثنویت برای فرار از معضل شر، باور به دو خدای «یزدان» و «اهریمن» پیدا کردند.[۶۹]

ناسازگاری با عدل الهی

عدل الهی به معنای تنزیه خداوند از افعال قبیح است و با وجود شرور این شبهه وجود دارد که چرا خداوند عملی قبیح انجام داده است.[۷۰] مسئله شرور و تلخی‌ها و رنج‌ها در زندگی یکی از اشکالاتی است که بر عدل الهی وارد می‌شود.[۷۱] در واقع چون بدبختی‌ها و تیره‌روزی‌ها را ظلم انگاشته‌اند این مشکلات در مقابل عدل قرار گرفته‌اند. [۷۲] از این رو متکلمان به تبیین صدور شرور و قبیح نبودن آن پرداخته‌اند.[۷۳] مرتضی مطهری کتاب عدل الهی را در این زمینه نگارش کرده است.

راه‌حل‌های مسئله شر

علمای مسلمان پاسخ‌های متنوعی به شبهه شر داده‌اند:

نظام احسن

نظام احسن یعنی عالَم هستی به بهترین شکل ممکن آفریده شده است[۷۴] سید مرتضی متکلم شیعی معتقد است طبق راه‌حل نظام احسن، نظام آفرینش همه خیر و نیکو هستند و وجود هیچ موجودی، شر مطلق و سیئه نیست و خدای رحمان، همه مخلوقات را با هندسه و نظم نیکو خلق کرده است و اگر شری در جهان وجود دارد، لازمه آن است.[۷۵] پاسخ نظام احسن به دو شکل لمی و انی مورد اهتمام علمای مسلمان قرار گرفته است. [۷۶]مرتضی مطهری فیلسوف شیعی برهان انی نظام احسن را در کتاب عدل الهی و جوادی آملی مفسر و فیلسوف شیعی، برهان لمی آن را به طور مبسوط بیان کرده‌اند. این راه‌حل، بیشتر در شر طبیعی و اجتماعی استفاده شده است.

این پاسخ در کلام اسلامی به عنوان «قاعده اصلح» و در فلسفه اسلامی «نظام احسن» یا «عنایت» معرفی شده است.[۷۷] آغازگر این مسئله در فلاسفه اسلامی، فارابی در کتاب «التعلیقات» و تکمیل‌کننده آن ابن‌سینا است.[۷۸] در کتاب‌های کلامی شیعه، قدیمی‌ترین اثری که به مسئله نظام احسن (وجوب اصلح) پرداخته؛ کتاب «الیاقوت فی علم الکلام» اثر نوبختی و بعد از آن «الذخیره فی علم الکلام» «سید مرتضی» می‌باشد.

عدمی بودن شر

به باور فلاسفه، شبهه ثنویه (دو خدایی) سبب شده تا فلاسفه راهکاری برای خلقت شرور در هستی بیابند. یکی از این راهکارها، اثبات عدمی بودن شرور است تا انتساب آن به مبدائی غیر از مبدأ خیر (خدا) سلب شود. طبق این پاسخ، شرور حقایقی وجودی نیستند تا صحبت از فاعل آنها شود و جایی برای شبهه شر (ناسازگاری خدا و شرور) باقی بماند.[۷۹] در اینکه مبدع عدمی انگاری شر چه کسی است، بین اندیشمندان اختلاف وجود دارد. برخی «افلاطون» و برخی «فلوطین» را اولین گوینده این پاسخ معرفی کرده‌اند.[یادداشت ۵] به باور عده‌ای، اولین فیلسوف اسلامی که به عدمی بودن شرور تصریح کرده است «فارابی» می‌باشد[۸۰] این راه‌حل، بیشتر در شر طبیعی استفاده شده است اما مهم‌ترین معضل آن، موضوع شر ادراکی است که نمی‌توان وجودی بودن آن را انکار کرد.[۸۱]

تقسیم گرانه

در این پاسخ برای توجیه شرور طبیعی، ابتدا جهان‌های ممکن به پنج قسم تقسیم می‌گردد.

  • عالم خیر محض است
  • شر محض
  • خیر کثیر و شر اندک
  • شر کثیر و خیر اندک
  • خیر و شر مساوی[۸۲]

برای صورت اول می‌توان عالم مجردات را مثال زد که فاقد هرگونه شری است و برای شق سوم می‌توان عالم گیتی را مثال زد؛ چرا که خیرات آن بسیار زیاد و شرور آن اندک است؛ و خداوند اگر برای محو شرور اندک، دست از خیر کثیر برمی‌داشت؛ کاری خلاف مصلحت و حکمت کرده بود. سه شق دیگر نیز با حکمت خداوند نمی‌سازد به این دلیل که یا مثل قسم پنجم انتخاب بدون دلیل (ترجیح بدون مرجح) می‌شود و یا همچون قسم دوم و چهارم منافاتی با فیض الهی خواهد داشت. طبق این تحلیل ارسطو، خدای متعال در خلقت جهان ماده، قسم سوم را انتخاب کرده است که در کنار خیر کثیرش، شرور اندکی نیز به همراه دارد.[۸۳]

لازمه رشد و تعالی روح انسانی

طبق این پاسخ انسان برای رسیدن به کمال و سعادت واقعی باید از مسیر همراه با شر، درد و رنج گذر کند. از این رو دنیا نردبان تکامل و نیل انسان برای رسیدن به سعادت ابدی است.[۸۴] برخی از اندیشمندان معتقدند پاسخ فوق به جنبه‌های سعادت اخروی نگاه می‌کند و اگر رسیدن به سعادت و کمال از جنبه دنیوی تبیین شود می‌توان آن را تحت عنوان «شرور مبدأ خیرات» پاسخی مستقل تلقی کرد.[۸۵]از این راه‌حل می‌توان در همه انواع شرور استفاده کرد.

شر معلول جهل انسان

برخی معتقدند هر آنچه انسان در ابتدا تصور می‌کند که شر است حکمی شتاب‌زده بوده که از جهل و عدم شناخت ابعاد و وقایع پشت پرده امور منشأ گرفته است.[۸۶] مثل کودکی که به خاطر تلخی دارو آن را شر می‌داند اما در حقیقت جز سلامت و بهبودی چیزی برای آن کودک به همراه ندارد. عده‌ای باور دارند روش قرآن کریم در پاسخگویی به مسئله شر نیز بر همین جهل بشر استوار گشته است. آیه ۲۱۶ سوره بقره اشاره به همین مطلب دارد. «وَعَسَیٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَیٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.[۸۷] از این راه‌حل می‌توان در همه انواع شرور استفاده کرد.

شرور لازمه اختیار

طبق این پاسخ، اختیار داشتن انسان‌ها در ارتکاب حوادث ناگوار دخالت دارد و آزادی انسان بستر تحقق شرور می‌شود. بر این اساس خداوند انسان را مختار آفریده است تا به کمالات برسد. لازمه اختیار داشتن انسان انتخاب گزینه‌های خوب و بد می‌باشد در نتیجه انسان آزاد، به سبب آزادی که دارد می‌تواند گزینه‌های شر را نیز انتخاب کند.[۸۸] برخی از اندیشمندان بر این باورند که پاسخ مبتنی بر اختیار مهم‌ترین راه‌حل پیشنهادشده برای مسئله شر به شمار می‌آید.[۸۹] طبق گفته جان هاسپرس فیلسوف غربی این راه‌حل نمی‌تواند در شرور طبیعی که مستقیما و بدون اختیار انسان نازل می‌شود پاسخگو باشد.[۹۰] این راه‌حل، در شر اخلاقی استفاده شده است که مهم‌ترین معضل آن، پاسخگو نبودن نسبت به شرور طبیعی است.

عوض و انتصاف اخروی

اَعواض، اصطلاحی کلامی به معنای عوض، جایگزین یا پاداشِ خداوند به کسانی است که در دنیا مصیبتی ناخواسته بر آن‌ها وارد شده است.[۹۱] اعواض شامل انسان‌های بی‌گناه از جمله کودکان، دیوانگان، مؤمنان، پیامبران و اولیای الهی می‌شود.[۹۲] به باور برخی از محققان، عوض برای شرور طبیعی و انتصاف به معنای جبران الهی در برابر شرور اخلاقی مطرح می‌شود.[۹۳] متکلمان اسلامی بیشتر بر این پاسخ تکیه می‌کنند. آنها شرور را به دسته تقسیم می‌کنند:

  • شروری که خود انسان مسئول به وجود آمدن آن‌هاست؛ مثلاً شخصی دست خودش را بسوزاند.
  • شروری که توسط انسان در حق دیگر انسان‌ها انجام می‌شود؛ مثلاً شخصی دیگری را بکشد. (شر اخلاقی)
  • شروری که پیامد قوانین طبیعت و مستند به خدا باشد؛ مانند زلزله (شر طبیعی)

نوع اول با حکمت و عدل الهی ناسازگار نیست. در نوع دوم متکلمان معتقدند خداوند تحت عنوان «انتصاف» در این دنیا یا در روز قیامت، ظلمی که توسط ظالم در حق مظلوم واقع شده را جبران خواهد کرد. در نوع سوم که به آن «عوض» گویند؛ خداوند در دنیا یا آخرت به‌اندازه‌ای که پاداش می‌بخشد که جبران‌کننده شرور باشد. بحث از اعواض در کتب کلامی در قسمت عدل الهی، ذیل بحث از مسئله شر و آلام ابتدایی(بلاهای ناخواسته) و یا بعد از بحث انتصاف (دادخواهی از ظالم) آمده[۹۴] از این راه‌حل می‌توان در همه انواع شرور استفاده کرد.

برای شبهه شرور پاسخ‌های دیگری نیز ذکر شده است. به طور مثال هندوها به کمک قانون «کارما» یا همان مکافات عمل، شبهه شرور را پاسخ داده‌اند.[۹۵] هم‌چنین مایاها، پاسخ توهم انگارانه بودن عالم ماده را مطرح کرده‌اند که به معنای واقعیت خارجی نداشتن دنیاست. بر اساس آن، جهان چیزی جز وهم و پندار محض نیست از این رو اصلاً حقیقتی در جهان وجود ندارد تا متصف به خیریت یا شر بودن شود. در نتیجه طبق این جهان‌بینی، شر انکار می‌شود.[۹۶] هم‌چنین پاسخ ارگانیسم جهانی، دوگانه پرستی، الهیات پویشی، پراگماتیسم و تصویر باورانه به مسئله شر داده شده است که مورد قبول اندیشمندان مسلمان قرار نگرفته است.[۹۷]

فوائد شرور

برخی از اندیشمندان برای شرور فوائدی را نام‌برده‌اند که می‌تواند کمک به حل شبهه شرور کند.[۹۸] مهم‌ترین آنها بدین ذیل است:

  • شکوفا شدن استعدادها: بسیاری از شرور در راستای سختی‌ها و مشکلات شکوفا می‌شود. به طور مثال بسیاری از اختراعات در بستر تلاش و سختی حاصل می‌شود.[۹۹]
  • بیداری از غفلت: برخی از شرور باعث بیداری آدمی از خواب غفلت می‌شود؛ مانند راننده‌ای که بر اثر غفلت، به قوانین راهنمایی و رانندگی بی‌اعتناست اگر او همچنان غافل بماند، موجب نابودی خود و دیگران می‌شود.[۱۰۰]
  • آزمون الهی: برخی از شرور سبب بازشناخته شدن بندگان مؤمن از غیر مؤمن می‌شود. همان‌طور که انسان‌ها، طلای ناخالص را با حرارت، ناب می‌کنند و زیبایی و بهایی بیشتر به آن می‌بخشند.[۱۰۱] برخی از محققان برای شرور و رنج‌ها را دارای فایده‌هایی از قبیل تقویت ایمان و پیشرفت علمی و روشن شدن تفاوت خوبی‌ها و بدی‌ها دانسته‌اند.[۱۰۲]

کتاب‌شناسی

مسئله شر در کتاب‌ها، پایان‌نامه و مقاله‌های بسیاری مورد بررسی قرار گرفته است که کتاب‌های مهم عبارت‌اند از:

  • عدل الهی، نوشته مرتضی مطهری فیلسوف شیعی.
  • خدا و مسئله شر، اثر محمدحسن قدردان قراملکی.
  • مسئله شر و راز تفاوت‌ها نوشته محمد صفر جبرئیلی.

یادداشت

  1. معقول ثانی فلسفی مفهومی است که هیچ‌گونه مصداق و ما به ازای مستقل از ذهن و خارجی ندارند تا متصف به خیریت و شریت شوند بلکه تنها منشأ انتزاع آن‌ها در خارج است. در این معنا، عروض ذهنی شر وجود خارجی ندارد تا سخن از مساوق بودن یا نبودن آن با خیریت یا شریت شود. (منبع)
  2. اولین بار در یونان باستان تعریف رنج برای شر آمده است. اندیشمند یونانی «آریستیپوس» معتقد است هر کاری که به لذت فردی بینجامد، خیر است و هر کاری که به ألم و رنج فردی بینجامد، شر است. «اپیکور» نیز شر را به رنج تعریف کرده است. [۳۱].
  3. می‌توان ملاصدرا نخستین فیلسوفی دانست که در فلسفه اسلامی به طور جداگانه مسئله شرور ادراکی را مطرح و به نقد و بررسی آن پرداخته است. [۴۳]ملاصدرا در کتاب شرح اصول کافی مصادیق چهارگانه‌ای را برای شر آورده است: ۱. امور عدمی مثل فقر و مرگ؛ ۲. شر ادراکی مانند درد و رنج و جهل مرکب؛ ۳. شرور اخلاقی و افعال زشت و ناروا مانند قتل و زنا؛ ۴. مبادی شرور اخلاقی که عبارت است از ملکات رذیله مانند شهوت غضب بخل و مکر[۴۴]
  4. به طور مثال علامه حلی در کتاب باب حادی عشر در صفحه ۴۵ به توجیه شرور از باب عوض و انتصاف می‌پردازد.
  5. میرداماد اولین بار در کتاب «القبسات» در صفحه۴۳۴ آن را به افلاطون انتساب داده است. بعد از او، مرحوم حاجی سبزواری در کتاب «شرح الاسماء» در صفحه ۲۵۱ و ۳۴۳ و علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در جلد۱۳، صفحه ۱۸۷ این رأی را به افلاطون نسبت داده است؛ اما طبق تحقیقات این انتساب اشتباه تاریخی یا خطای علمی است. از این رو اندیشمندانی چون حسن قدردان قراملکی در کتاب «خدا و مسئله شر» ص ۴۳-۴۴، پلنتینگاه در کتاب «خدا، اختیار و شر» ص ۲۰۰ و ص ۲۲۶ و رضا برنجکار در کتاب «کرونا، شرور و باورهای دینی» در ص۱۲۷ معتقد هستند که مبدع این پاسخ فلوطین بوده است؛ و انتساب این نظریه به افلاطون اشتباه است.

پانویس

  1. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر،1388، ص۹-۱۰.
  2. (https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87%20%D8%B4%D8%B1&origin=start&index=)
  3. (https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87%20%D8%B4%D8%B1%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%B5%D8%AF%D8%B1%D8%A7&origin=autocomplete&index=) )
  4. (https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87%20%D8%B4%D8%B1%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D8%B5%D8%AF%D8%B1%D8%A7%20%D9%88%20%D8%A7%D8%A8%D9%86%20%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7&origin=start&index=)
  5. (https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87%20%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B1&origin=autocomplete&index=)
  6. Trakakis, The God Beyond Belief,2007.p2
  7. حسن‌زاده مشکانی، «بررسی و نقد راه‌حل عدمی انگاری شرور در دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، ۱۴۰۳، ص۷۵-۷۶.
  8. پترسون و دیگران عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۷۹، ص ۱۷۷.
  9. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ص۲۴۰.
  10. سوره اسرا، آیه۸۳.
  11. سوره انبیاء، آیه۳۵.
  12. سوره اعراف، آیه۱۳۶.
  13. طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۲۸۷.
  14. سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷؛ فصیحی، «اعواض»، ص۳۴۳.
  15. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ص۲۴۲.
  16. محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۵، ص۱۹۸.
  17. صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۴۲۹، مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۷۱.
  18. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۳۵۹.
  19. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص9.
  20. حسن‌زاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص7
  21. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸، ص۹. (برای مطالعه بیشتر درباره مسئله شر در ادیان هند به کتاب ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، جلد۱ و۲ اثر داریوش شایگان و کتاب تاریخ ادیان اثر علی‌اصغر حکمت، ص۱۲۵. مراجعه شود.)
  22. ناس، تاریخ جامع ادیان،۱۳۶۳، ص۴۴۷. (برای مطالعه بیشتر درباره دیدگاه زرتشتیان در مسئله شر ر.ک: جیمس دارمستر، تفسیر اوستا و ترجمه گاتا، ترجمه موسی جوان، ص۲۳۹، هات۳؛ ژ دو شمن گیمس، زرتشت و جهان غرب، ترجمه مسعود رجب نیا، ص۱۰۸.)
  23. Hickson, A Brief History of Problems of Evil:2014.p 6-7
  24. شاکری و دیگران، «نقد و بررسی راه‌حل نیستی انگاری شرور با تکیه بر دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، ص۶۳-۶۴.
  25. راغب اصفهانی، مفردات، ص۱۶۰. ماده شر.
  26. حسن‌زاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۲۶.
  27. ابن‌سینا، الهیات شفا، ۱۳۶۷، ص۴۱۶.
  28. ابن عربی، فصوص الحکم، ۱۳۷۰، ص ۱۱۸.
  29. مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۴۵۸-۴۵۷.
  30. کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۴۶۷.
  31. کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج ۱، ص ۴۶۷.
  32. Kant, Groundwork of Metaphysic of Morals,1972. P. 59
  33. نیچه، دجال، ۱۳۷۶، ص ۱۳۵ و ۱۳۶.
  34. ارسطو، اخلاق نیکوماخس، ۱۳۸۱، ص۴۵
  35. حسن‌زاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۲۰۰-۲۰۷.
  36. محمدرضایی. کلام جدید با رویکرد تطبیقی، ۱۳۹۰، ص۳۰۳
  37. محمدرضایی. کلام جدید با رویکرد تطبیقی، 1390، ص303
  38. اله بداشتی، «مفهوم شر از منظر قرآن کریم»، ص5-10. (مقاله: مفهوم شر از منظر قرآن کریم، پدیدآور: علی الهبداشتی، نشریه مبین (نخستین قرآن‌پژوهی به زبان فارسی)، شماره نشریه6، تاریخ انتشار1388)
  39. رضایی، تئودیسه و عدل الهی، 1380، ص ۸۹.
  40. کریم زاده قراملکی، مسئله شر در حکمت و شریعت، 1392، ص39-40.
  41. اسفار، ج ۷، ص ۶۲ به بعد
  42. صادقی، «مقاله خیر و شر»، ص346. چاپ شده در دانشنامه امام علی (ع) ج ۲، ص ۳۴۶ و نیز ر.ک، ملکیان، مسئله شر
  43. اسفار، ج ۷، ص ۶۲ به بعد
  44. ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ج۱، ص ۴۱۵.
  45. جوادی آملی. اسلام و محیط‌زیست، 1388، ص147
  46. جوادی آملی، اسلام و محیط‌زیست، 1388، ص147.
  47. رضایی، تئودیسه و عدل الهی،1380، ص ۸۹.
  48. رضایی، تئودیسه و عدل الهی، 1380، ص ۸۹.
  49. حسن‌زاده مشکانی، «بررسی و نقد راه‌حل عدمی انگاری شرور در دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، 1403، ص76-77
  50. ملاصدرا، اسفار،1981، ج ۷، ص ۶۹
  51. میرداماد، القبسات، 1367، ص433-434
  52. ملاصدرا، اسفار،1981، ج ۷، ص ۵۹ - ۶۷ و طباطبائی، نهایة الحکمة،1426، ص ٣١١.
  53. سهروردی، منطق التلویحات،1334، ص ۷۸ - ۹۵
  54. مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۲.
  55. علامه حلی. الباب الحادی عشر، 1380، ص89-106.
  56. حسن‌زاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص15.
  57. جعفری، جبر و اختیار، 1388، ص292-294.
  58. مطهری، عدل الهی، 1374، ص137.
  59. سنجری، مسئله منطقی شر، 1390، ص56-58. علامه حلی در کتاب باب حادی عشر در صفحه 45 به توجیه شرور از باب عوض و انتصاف می‌پردازد.
  60. خرازی، بدایه المعارف فی شرح العقاید الامامیه، بی‌تا، ج1، ص129
  61. پترسون و دیگران عقل و اعتقاد دینی،1379، ص ۱۸۴
  62. حسن‌زاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص17.
  63. پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، 1379، ص ۱۷۷.
  64. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388ش، ص10.
  65. جبرییلی، مسئله شر و راز تفاوت‌ها،1385، 86-85.
  66. Hickson, A Brief History of Problems of Evil:2014. p6-7
  67. Hospers, An introduction to philosophical analysis.1990. p310.
  68. حسن‌زاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر،1402، ص16 به نقل از درس خارج فقه استاد رضا برنجکار 99/01/17.
  69. حسن‌زاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر،1402، ص175
  70. حسن‌زاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر،1402، ص17
  71. سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶۰ و ۲۷۳.
  72. مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳؛ قدردان قراملکی، عدل الهی، 1391، ص۵۱ و ۶۸.
  73. حسن‌زاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر،1402، ص17
  74. مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳. برای مطالعه بیشتر به مقاله ذیل مراجعه شود: بطحایی، تحلیل و بررسی نظام احسن از منظر حکمت متعالیه، ص۲۲.
  75. سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، 1411، ج۱، ص۱۹۹. برای مطالعه بیشتر به مقاله ذیل مراجعه شود: محمدی، «تحلیل و بررسی روش‌های وحیانی، برهانی و عرفانی در اثبات مسئله نظام احسن از منظر آیت‌الله جوادی آملی»
  76. دیباجی، «تصویری از نظریه‌ی نظام احسن آفرینش در قرآن کریم»، ص10-21؛ شاکری، «نقد و بررسی ادله جان هاسپرس در مسئله نظام احسن»، ص320.
  77. حسن‌زاده مشکانی، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر، ۱۴۰۲ش، ص۱۱۳. برای مطالعه بیشتر درباره قاعده اصلح به مقاله ذیل مراجعه شود: قاعده اصلح از دیدگاه متکلمان اسلام اثر مهدی نکویی.
  78. ابن‌سینا، النجاه، 1387، ص668-681. ابن‌سینا در کتاب شفاء قسمت الهیات، در المقاله التاسعه، الفصل السادس فی العنایة و بیان کیفیة دخول الشر فی القضاء الإلهی، موضوع عنایت را بسط داده است.
  79. حسن‌زاده، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر،1402، ص40
  80. فارابی، التعلیقات، 1391، ص49، رقم،38.
  81. حسن‌زاده، بررسی و نقد راه‌حل عدمی انگاری شرور در دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی،1403، ص85-94.
  82. ارسطو، متافیزیک، 1367، ص ۲۷ فصل ۷.
  83. ابن‌سینا، النجاة، 1387، ص 679؛ الاهیات شفاء، 1367، ص 421-423
  84. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص176.
  85. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص186.
  86. غزالی، احیا علوم الدین، ج4، ص99.5جلدی، دار المعرفه، بیروت،1402ق.
  87. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص194.
  88. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص210.
  89. پلانتینگا، الوین و دیگران، کلام فلسفی، ترجمه ابراهیم سلطانی، موسسه فرهنگی صراط، تهران 1374ش. ص161
  90. هاسپرس، جان، فلسفه دین، ص119، ترجمه دفتر تبلیغات اسلامی قم، بی‌تا. بی ا
  91. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۴۹۴.
  92. فصیحی، «اعواض»، ص۳۴۳؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۴۹۴.
  93. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۲۳۱-۲۳۴
  94. شیخ صدوق، التوحید، موسسه النشر الاسلامی، باب ۶۱؛ فصیحی، «اعواض»، ص۳۴۳.
  95. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص229.
  96. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص37.
  97. قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، 1388، ص229-274.
  98. مطهری، عدل الهی، ص137-173.
  99. سبحانی، اندیشه اسلامی،1385، ص61.
  100. سبحانی، اندیشه اسلامی1، 1385، ص62
  101. سبحانی، اندیشه اسلامی1، 1385، ص63.
  102. مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۷۲.

منابع

  • قرآن کریم
  • شاکری، روح‌الله و دیگران «نقد و بررسی ادله جان هاسپرس در مسئله نظام احسن»، در مجله فلسفه دین دانشگاه تهران، شماره۳، پاییز ۱۴۰۱ش.
  • محمدی، مسلم و دیگران، «تحلیل و بررسی روش‌های وحیانی، برهانی و عرفانی در اثبات مسئله نظام احسن از منظر آیت‌الله جوادی آملی»، در مجله اندیشه نوین دینی، شماره ۷۳، تابستان ۱۴۰۲.
  • حسن‌زاده مشکانی، «بررسی و نقد راه‌حل عدمی انگاری شرور در دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، در مجله حکمت اسراء، شماره اول سال شانزدهم، بهار۱۴۰۳ش.
  • شاکری، روح‌الله و دیگران، «نقد و بررسی راه‌حل نیستی انگاری شرور با تکیه بر دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، در مجله اندیشه نوین دینی، شماره ۶۷، زمستان۱۴۰۰ش.
  • نهج البلاغة، شریف رضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت، قم، ۱۴۱۴ قمری، چاپ: اول.
  • باب حادی عشر، شرح: فاضل مقداد، ترجمه: محسن صدر رضوانی، ۱۳۸۰. ترجمه فارسی باب حادی عشر. ۱ جلدی، ناشر: محسن صدر رضوان، قم.
  • جعفری، محمدتقی، جبر و اختیار چاپ ششم، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار،۱۳۸۸ش.
  • سبحانی‏، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل‏، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۲ق.
  • قدردان قراملکی، محمدحسن، عدل الهی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • حسن‌زاده مشکانی، محمدجواد، بررسی تطبیقی دیدگاه جان هاسپرس و آیت‌الله جوادی آملی در مسئله شر، پایان‌نامه دوره دکتری رشته مدرسی معارف اسلامی، قم، دانشکده فارابی دانشگاه تهران، ۱۴۰۲ش.