Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۹۳
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
بهاءالدین عاملی در [[۱۷ ذیالحجه|۱۷]] یا [[۲۷ ذیالحجه]] سال ۹۵۳ق در [[بعلبک]] به دنیا آمد. محل زندگی وی جُبَع یا جُباع، از روستاهای [[جبل عامل]] بوده است.<ref>مجلسـی، محمدباقر، ج۱۰۴، ص۱، ۱۴، ۲۰، ۲۴، ۲۷، ۳۴، ۴۷، ۲۰۸، ۲۱۱؛ مهاجر، ص۱۴۵؛ مدنی، الحدائق، ص۳؛ بحرانی، ص۱۶؛ برهان آزاد، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴</ref> پدرش، [[حسین بن عبدالصمد حارثی|عزّالدین حسین بن عبدالصمد حارثی]] (متوفی ۹۸۴ق)، از شاگردان و دوستان [[شهید ثانی]] (متوفی ۹۶۶ق) بود. | بهاءالدین عاملی در [[۱۷ ذیالحجه|۱۷]] یا [[۲۷ ذیالحجه]] سال ۹۵۳ق در [[بعلبک]] به دنیا آمد. محل زندگی وی جُبَع یا جُباع، از روستاهای [[جبل عامل]] بوده است.<ref>مجلسـی، محمدباقر، ج۱۰۴، ص۱، ۱۴، ۲۰، ۲۴، ۲۷، ۳۴، ۴۷، ۲۰۸، ۲۱۱؛ مهاجر، ص۱۴۵؛ مدنی، الحدائق، ص۳؛ بحرانی، ص۱۶؛ برهان آزاد، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴</ref> پدرش، [[حسین بن عبدالصمد حارثی|عزّالدین حسین بن عبدالصمد حارثی]] (متوفی ۹۸۴ق)، از شاگردان و دوستان [[شهید ثانی]] (متوفی ۹۶۶ق) بود. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۱: | ||
===همسر و فرزندان=== | ===همسر و فرزندان=== | ||
همسر شیخ بهائی، دختر شیخ [[علی منشار عاملی]]، زنی دانشمند بود که پس از درگذشت پدر، کتابخانه نفیس ۴ هزار جلدی او را به [[ارث]] برد و شیخ بهائی آن را در ۱۰۳۰ق [[وقف]] کرد. این کتابخانه پس از وفات شیخ بهایی، به سبب اهمال در نگهداری از بین رفت.<ref>نوری، خاتمه، ج۲، ص۲۳۱ ـ ۲۳۲؛ قمی، فوائد الرضویه، ج۲، ص۵۱۰</ref> برخی بر این عقیدهاند از این که بهائی مدت زیادی از عمر خود را به تنهایی در سفر گذرانده، میتوان حدس زد که فرزندی نداشته است. بیشتر منابع نیز فرزندی برای او معرفی نکرده و بعضی او را عقیم دانستهاند.<ref>امین، ج۹، ص۲۴۲</ref> | همسر شیخ بهائی، دختر شیخ [[علی منشار عاملی]]، زنی دانشمند بود که پس از درگذشت پدر، کتابخانه نفیس ۴ هزار جلدی او را به [[ارث]] برد و شیخ بهائی آن را در ۱۰۳۰ق [[وقف]] کرد. این کتابخانه پس از وفات شیخ بهایی، به سبب اهمال در نگهداری از بین رفت.<ref>نوری، خاتمه، ج۲، ص۲۳۱ ـ ۲۳۲؛ قمی، فوائد الرضویه، ج۲، ص۵۱۰</ref> برخی بر این عقیدهاند از این که بهائی مدت زیادی از عمر خود را به تنهایی در سفر گذرانده، میتوان حدس زد که فرزندی نداشته است. بیشتر منابع نیز فرزندی برای او معرفی نکرده و بعضی او را عقیم دانستهاند.<ref>امین، ج۹، ص۲۴۲</ref> | ||
== تحصیلات و اساتید == | == تحصیلات و اساتید == | ||
خط ۸۴: | خط ۶۶: | ||
* [[محمد بن محمد بن ابی اللطیف مقدسی|محمّد بن محمّدبن ابی اللّطیف مقدسی شافعی]].<ref>اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۶، ۱۶۸؛ افندی اصفهانی، ریاض، ج۵، ص۹۵؛ بحرانی، ص۴۳۴ ـ ۴۳۵؛ محبّی، خلاصة الاثر، ج۳، ص۴۴۰؛ امینی، ج۱۱، ص۲۵۰ ـ ۲۵۱؛ امین، ج۹، ص۲۴۳؛ آقابزرگ طهرانی، الروضه، ص۷۵؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۵، ص۳۷۸، ج۱، ص۵۱۹؛ نوری، خاتمه، ج۲، ص۲۵۲</ref> | * [[محمد بن محمد بن ابی اللطیف مقدسی|محمّد بن محمّدبن ابی اللّطیف مقدسی شافعی]].<ref>اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۶، ۱۶۸؛ افندی اصفهانی، ریاض، ج۵، ص۹۵؛ بحرانی، ص۴۳۴ ـ ۴۳۵؛ محبّی، خلاصة الاثر، ج۳، ص۴۴۰؛ امینی، ج۱۱، ص۲۵۰ ـ ۲۵۱؛ امین، ج۹، ص۲۴۳؛ آقابزرگ طهرانی، الروضه، ص۷۵؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۵، ص۳۷۸، ج۱، ص۵۱۹؛ نوری، خاتمه، ج۲، ص۲۵۲</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
===شاگردان=== | |||
==شاگردان== | |||
شهرت علمی و موقعیت اجتماعی بهائی موجب شد شاگردان بسیاری داشته باشد. [[علامه امینی|امینی]]، <ref>ج ۱۱، ص۲۵۲ ـ ۲۶۰</ref>کاملترین گزارش از اسامی شاگردان شیخ و راویان او را گردآوری کرده است. وی از ۹۷ نفر با ذکر منبع نام میبرد که مشهورترین آنها عبارتاند از: | شهرت علمی و موقعیت اجتماعی بهائی موجب شد شاگردان بسیاری داشته باشد. [[علامه امینی|امینی]]، <ref>ج ۱۱، ص۲۵۲ ـ ۲۶۰</ref>کاملترین گزارش از اسامی شاگردان شیخ و راویان او را گردآوری کرده است. وی از ۹۷ نفر با ذکر منبع نام میبرد که مشهورترین آنها عبارتاند از: | ||
{{ستون-شروع|3}} | {{ستون-شروع|3}} | ||
خط ۹۹: | خط ۸۰: | ||
*رفیع الدین محمد نائینی مشهور به [[میرزا رفیعا]]<ref>مجلسی، محمدباقر، ج۱۰۶، ص۱۴۶ ـ ۱۵۱؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱، ص۲۳۷ ـ ۲۳۹</ref> | *رفیع الدین محمد نائینی مشهور به [[میرزا رفیعا]]<ref>مجلسی، محمدباقر، ج۱۰۶، ص۱۴۶ ـ ۱۵۱؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱، ص۲۳۷ ـ ۲۳۹</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==سفرها== | |||
شیخ بهایی در حیات خویش به سفرهای متعددی رفت. | |||
=== سفر حج === | |||
بهائی پس از مدتی برای سفر حج، از [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]] کناره گرفت و مسافرت طولانی خود را آغاز کرد و در ۱۰۲۵ق به [[اصفهان]] بازگشت و از آن پس تا آخر عمر همراه شاه عباس بود. وی در این سفر، به [[عراق]] و [[حلب]]، [[شام]] و [[مصر]] و سَراَندیب (سِیلان)، [[حجاز]] و [[بیت المقدس]] رفته و در سفر خود، توانست بسیاری از علما و بزرگان [[صوفیه]] را ببیند.{{مدرک}} | |||
بهائی در سفرهای خود، ناشناس و در کسوت فقر و درویشی سیر کرده و با ارباب ادیان و مذاهب اسلامی به بحث و احتجاج پرداخته و در بعضی موارد [[تقیه]] میکرده است.<ref>محبّی، خلاصة الاثر، ج۳، ص۴۴۰؛ اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۶ـ ۱۵۷؛ مدرس تبریزی، ج۳، ص۳۰۳</ref> | |||
او در راه بازگشت از [[حج]] به [[تبریز]] رفت و حدود یک سال در آنجا ماند.<ref>بهائی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۳۰</ref> وی سفری نیز به [[کرک نوح|کَرْک نوح]] در [[جبل عامل]] داشته و در آنجا با شیخ حسن [[صاحب معالم]] (متوفی ۱۰۱۱ق) دیدار کرده است.<ref>حرّ عاملی، امل، ج۱، ص۵۸</ref> از آثار وی چنین برمی آید که وی به شهرهای دیگری چون [[کاظمین]]، [[هرات]]، [[آذربایجان (ایران)|آذربایجان]] و [[قم]] و شیروان مسافرت کرده است.<ref>بهائی، مشرق، ص۴۸۰؛ بهائی، الاربعون، ص۵۰۷؛ بهائی، کشکول، ج۱، ص۲۹، ۷۰، ۲۳۶ و ج۲، ص۳۳؛ بهائی، الحدیقة، ص۱۵۶؛ بهائی، مفتاح، ص۸۰۰</ref> | |||
===سفر پیاده به مشهد=== | |||
از سفرهای تاریخی شیخ بهائی، سفر پیاده او به [[مشهد]] است. بار اول، در [[۲۵ ذیالحجه]] ۱۰۰۸ق بود. در این زمان، شاه عباس به شکرانه فتح [[خراسان]]، از [[طوس]] تا [[حرم امام رضا (ع)]] را پیاده رفت و شیخ بهایی نیز او را همراهی کرد.{{مدرک}} | |||
سه سال بعد، شاه عباس به سبب [[نذر|نذری]] كه داشت دوباره با پای پياده از [[اصفهان]] به مشهد رفت و ۳ ماه در اين شهر ماند كه در اين سفر نيز شيخ بهائی همراه او بود.<ref>اسکندر منشی، ج۱، ص۵۶۸ و ج۲، ص۶۱۰ ـ ۶۱۲؛ فلسفی، ج۳، ص۸۵۹ ـ ۸۶۰، ۸۶۳ ـ ۸۶۴؛ مدرّس تبریزی، ج۳، ص۳۰۴؛ بهائی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۳۲؛ شاملو، ج۱، ص۱۸۳ـ ۱۸۴؛ خراسانی، ص۵۷۰؛ اعتمادالسلطنه، ص۶۱۱ ـ ۶۱۳</ref> | |||
==موقعیت اجتماعی== | ==موقعیت اجتماعی== | ||
بهائی به | === انتصاب به مقام شیخالاسلامی === | ||
شیخ بهائی پس از مرگ پدرش در ۹۸۴ق، در [[بحرین]]<ref>بحرانی، ص۲۶ ـ ۲۷؛ بهائی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۲۹</ref> به امر [[شاه طهماسب]] به هرات رفت و به جای او به [[شیخ الاسلام]]ی هرات منصوب شد. این اولین منصب رسمی وی بود.<ref>مهاجر، ص۱۵۶؛ بهائی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۳۴؛ خوانساری، ج۷، ص۵۸</ref> | |||
پس از وفات پدر همسرش (شیخ علی منشار) در همان سال، [[شیخ الاسلام]] [[اصفهان]] شد. حکم [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]] او را [[شاه اسماعیل دوم]] (حک: ۹۸۴ ـ ۹۸۵) یا [[شاه محمد خدابنده]] (حک: ۹۸۵ ـ ۹۹۵) صادر کرد. عدهای گفتهاند [[شاه عباس اول]] که در ۹۹۶ق به حکومت رسید، فرمان [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]] او را صادر کرده است.<ref>اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۶؛ افندی اصفهانی، ریاض، ج۵، ص۹۴؛ حبیب آبادی، ج۳، ص۸۲۲؛ امین، ج۸، ص۳۶۹؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات، ص۱۶۳</ref> | |||
این منصب مورد رضایت و علاقه او نبود و همچنان گرایش به عزلت داشت و در [[زهد]] و درویشی به سر میبرد،<ref>مدرّس تبریزی، ج۳، ص۳۰۳؛ مدنی، سلافة، ص۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ محبّی، نفحة الرّیحانة، ج۲، ص۲۹۲؛ امین، ج۹، ص۲۳۷</ref> حتی پیوسته سعی در کنارهگیری و استعفا از [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]] داشت و به گزارش بعضی منابع برای مدتی از این مقام کناره گرفت.{{مدرک}} | |||
نقل میکنند، بهائی گذشته از [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]]، منزلت و قرب خاصی در دربار صفوی داشت و در دانش، [[تقوا]]، کفایت و کاردانی مورد اعتماد [[شاه عباس اول]] و طرف مشورت او قرار میگرفت. به نوشته اسکندر منشی<ref>ج ۱، ص۱۵۷</ref>، شاه از محضر بهائی بهره میبرد و وجود او را بسیار مغتنم میشمرد، تا آنجا که پس از بازگشت بهائی از سفر طولانی، به استقبال او آمد و ریاست علمای ایران را به او پیشنهاد کرد که بهائی نپذیرفت.<ref>طوقان، ص۴۷۴</ref> شاه در امور شرعی خانوادگی نیز به وی رجوع میکرد.<ref>فلسفی، ج۲، ص۵۶۳، ۵۷۴؛ منجم یزدی، ص۱۰۹، ۲۶۸، ۳۰۱، ۳۴۷</ref> | نقل میکنند، بهائی گذشته از [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]]، منزلت و قرب خاصی در دربار صفوی داشت و در دانش، [[تقوا]]، کفایت و کاردانی مورد اعتماد [[شاه عباس اول]] و طرف مشورت او قرار میگرفت. به نوشته اسکندر منشی<ref>ج ۱، ص۱۵۷</ref>، شاه از محضر بهائی بهره میبرد و وجود او را بسیار مغتنم میشمرد، تا آنجا که پس از بازگشت بهائی از سفر طولانی، به استقبال او آمد و ریاست علمای ایران را به او پیشنهاد کرد که بهائی نپذیرفت.<ref>طوقان، ص۴۷۴</ref> شاه در امور شرعی خانوادگی نیز به وی رجوع میکرد.<ref>فلسفی، ج۲، ص۵۶۳، ۵۷۴؛ منجم یزدی، ص۱۰۹، ۲۶۸، ۳۰۱، ۳۴۷</ref> | ||
===اقامه نمازجمعه=== | |||
بهائی اقامه [[نماز جمعه]] اصفهان را بر عهده داشت.<ref>اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۶</ref> | بهائی اقامه [[نماز جمعه]] اصفهان را بر عهده داشت.<ref>اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۶</ref> | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
[[پرونده:قبر شیخ بهایی در جوار حرم امام رضا(ع).jpg| | [[پرونده:قبر شیخ بهایی در جوار حرم امام رضا(ع).jpg|250px|بندانگشتی|قبر شیخ بهایی در [[حرم امام رضا(ع)]]]] | ||
بهاءالدین عاملی چند روز قبل از مرگ با جمعی از همراهان و شاگردان خود به زیارت قبر [[بابا رکن الدین شیرازی]] رفت و [[مکاشفه]]ای برایش روی داد که از آن نزدیک بودن مرگش را استنباط کرد. [[محمد تقی مجلسی|محمدتقی مجلسی]]، <ref>مجلسی، محمدتقی، روضه، ج۱۴، ص۴۳۴ ـ ۴۳۵</ref> که خود از همراهان شیخ بوده، این مکاشفه را گزارش کرده است.<ref>مدنی، سلافه، ص۲۹۱؛ اسکندر منشی، ج۲، ص۹۶۷؛ محبّی، خلاصة الاثر، ج۳، ص۴۵۴ ـ ۴۵۵</ref> | بهاءالدین عاملی چند روز قبل از مرگ با جمعی از همراهان و شاگردان خود به زیارت قبر [[بابا رکن الدین شیرازی]] رفت و [[مکاشفه]]ای برایش روی داد که از آن نزدیک بودن مرگش را استنباط کرد. [[محمد تقی مجلسی|محمدتقی مجلسی]]، <ref>مجلسی، محمدتقی، روضه، ج۱۴، ص۴۳۴ ـ ۴۳۵</ref> که خود از همراهان شیخ بوده، این مکاشفه را گزارش کرده است.<ref>مدنی، سلافه، ص۲۹۱؛ اسکندر منشی، ج۲، ص۹۶۷؛ محبّی، خلاصة الاثر، ج۳، ص۴۵۴ ـ ۴۵۵</ref> | ||