پرش به محتوا

محمدتقی بافقی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۲: خط ۶۲:


==تحصیلات==
==تحصیلات==
تحصیلات دینی خود را در چهارده سالگی در یزد آغاز کرد و [[فقه]] و [[اصول]] را نزد حاج میرزا سیدعلی لب‌ِخندقی آموخت. در سال ۱۳۲۰ق عازم [[نجف]] شد و نزد استادانی چون [[آخوند ملامحمدکاظم خراسانی]] و [[سیدمحمدکاظم یزدی]] و [[میرزا حسین نوری]]، تلمذ کرد. پس از هفده سال، به [[کربلا]] رفت و نزد حاج [[سیداحمد موسوی کربلایی]] به تحصیل و تهذیب [[اخلاق]] پرداخت. بعدها، در ۱۳۳۶، یا ۱۳۳۷، به ایران بازگشت و در [[قم]]، در محلة باغ پنبه سکنی گزید<ref>آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۲۴۸ـ۲۴۹</ref> و در کنار دو روحانی بزرگ شهر، [[آیت اللّه کبیر]] و [[آیت اللّه فیض]]، به احیای [[حوزه علمیه]] و اجرای خدمات دینی همت گماشت.
تحصیلات دینی خود را در چهارده سالگی در یزد آغاز کرد و [[فقه]] و [[اصول]] را نزد حاج میرزا سیدعلی لب‌ِخندقی آموخت. در سال ۱۳۲۰ق عازم [[نجف]] شد و نزد استادانی چون [[آخوند ملامحمدکاظم خراسانی]] و [[سیدمحمدکاظم یزدی]] و [[میرزا حسین نوری]]، تلمذ کرد. پس از هفده سال، به [[کربلا]] رفت و نزد حاج [[سیداحمد موسوی کربلایی]] به تحصیل و تهذیب [[اخلاق]] پرداخت. بعدها، در ۱۳۳۶، یا ۱۳۳۷، به [[ایران]] بازگشت و در [[قم]]، در محلة باغ پنبه سکنی گزید<ref>آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۲۴۸ـ۲۴۹</ref> و در کنار دو روحانی بزرگ شهر، [[آیت اللّه کبیر]] و [[آیت اللّه فیض]]، به احیای [[حوزه علمیه]] و اجرای خدمات دینی همت گماشت.


==همکاری در تأسیس حوزه علمیه==
==همکاری در تأسیس حوزه علمیه==
در ۱۳۰۱ ش، با آمدن [[شیخ عبدالکریم حائری]] به قم، این تلاش‌ها به نتیجه رسید. عده‌ای از علمای بزرگ شهر، از جمله بافقی، وی را ترغیب کردند که در قم بماند و خود را وقف احیای حوزه علمیه قم کند. بافقی یکی از دستیاران عمده آیت اللّه حائری شد، و  مسئولیت تهیة لباس و رسیدگی به امور طلاب را، که تعدادشان روزبروز بیشتر می‌شد، بر عهده گرفت و نیز، در غیاب آیت اللّه حائری، به جای او [[اقامة جماعت]] می‌کرد. علاوه بر این، بر ساختن سه مسجد جدید نظارت داشت و‌ گاه خود در کار ساختمان مشارکت می‌کرد.
در ۱۳۰۱ ش، با آمدن [[شیخ عبدالکریم حائری]] به قم، این تلاش‌ها به نتیجه رسید. عده‌ای از علمای بزرگ شهر، از جمله بافقی، وی را ترغیب کردند که در قم بماند و خود را وقف احیای حوزه علمیه قم کند. بافقی یکی از دستیاران عمده آیت اللّه حائری شد، و  مسئولیت تهیة لباس و رسیدگی به امور طلاب را، که تعدادشان روزبروز بیشتر می‌شد، بر عهده گرفت و نیز، در غیاب آیت اللّه حائری، به جای او [[اقامة جماعت]] می‌کرد. علاوه بر این، بر ساختن سه [[مسجد]] جدید نظارت داشت و‌ گاه خود در کار ساختمان مشارکت می‌کرد.


==درگیری با رضاخان==
==درگیری با رضاخان==
تلاش مجدّانه او در [[امر به معروف و نهی از منکر]]، در شیوه زندگی مردم بسیار مؤثر بود، از جمله اینکه وی توانست سلمانی‌های قم را متعهّد سازد که ریش مشتریان را نتراشند. یک بار، دولت خواست بافقی و سایر علما را از این کار باز دارد؛ امّا وقتی با جواب تند بافقی، که رضاخان را با فراعنه مقایسه می‌کرد روبرو شد، موقّتاًً از اصرار خود چشم پوشید. بافقی به گوشزدهای شفاهی قانع نبود، چنانکه گفته شده، چندین نامه به رضاخان نوشت و از وی خواست تا سیاست‌هایی را که به نظر علما مخالف با [[اسلام]] است ، تغییر دهد.
تلاش مجدّانه او در [[امر به معروف و نهی از منکر]]، در شیوه زندگی مردم بسیار مؤثر بود، از جمله اینکه وی توانست سلمانی‌های قم را متعهّد سازد که ریش مشتریان را نتراشند. یک بار، دولت خواست بافقی و سایر علما را از این کار باز دارد؛ امّا وقتی با جواب تند بافقی، که رضاخان را با فراعنه مقایسه می‌کرد روبرو شد، موقّتاًً از اصرار خود چشم پوشید. بافقی به گوشزدهای شفاهی قانع نبود، چنانکه گفته شده، چندین نامه به رضاخان نوشت و از وی خواست تا سیاست‌هایی را که به نظر علما مخالف با [[اسلام]] است ، تغییر دهد.


درگیری بافقی با رضاخان در فروردین ۱۳۰۷ به اوج خود رسید. در این سال، همسر رضاخان و گروهی از زنان دربار، برای حضور در مراسم نوروزی ، روز دوشنبه ۲۹ اسفند ماه ۱۳۰۶، وارد [[حرم حضرت معصومه|حرم]] [[حضرت معصومه]] علیه االسّلام شدند <ref>بهبودی ، ص۱۹۹؛مکی ، ج ۴، ص۲۸۵</ref> و در غرفه بالای ایوان آیینه بی‌چادر نشستند. وقتی  بافقی را از این ماجرا آگاه شد، پیغامی برای زنان فرستاد و به حضور آنان در حرم ، بدان وضع اعتراض کرد و، چون مؤثر واقع نشد، شخصاً به آنجا آمد و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند.
درگیری بافقی با رضاخان در فروردین ۱۳۰۷ به اوج خود رسید. در این سال، همسر رضاخان و گروهی از زنان دربار، برای حضور در مراسم نوروزی ، روز دوشنبه ۲۹ اسفند ماه ۱۳۰۶، وارد [[حرم حضرت معصومه|حرم]] [[حضرت معصومه]](س) شدند <ref>بهبودی ، ص۱۹۹؛مکی ، ج ۴، ص۲۸۵</ref> و در غرفه بالای ایوان آیینه بی‌چادر نشستند. وقتی  بافقی را از این ماجرا آگاه شد، پیغامی برای زنان فرستاد و به حضور آنان در حرم ، بدان وضع اعتراض کرد و، چون مؤثر واقع نشد، شخصاً به آنجا آمد و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند.


خانواده شاه نیز به خانه تولیت رفتند و این واقعه را به تهران خبر دادند. رضاخان بی‌درنگ ، همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی ، از تهران روانة قم شد، نظامیان را در منظریة قم مستقر کرد و خود، همراه عده‌ای از گارد، وارد شهر شد.<ref>حکمت ص۲۰۳</ref> رضاخان با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد، عده‌ای را مضروب و بافقی را دستگیر کردند. غیبت موقت آیت اللّه حائری از قم، به دربار در این اقدام جرأت بخشیده بود. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر لگد انداخت و به ناسزا گرفت <ref>دوانی ، ج ۲، ص۱۵۶</ref> و به زندان تهران فرستاد، و در یکی از جلسات هیئت دولت ؛ واقعه را برای حاضران گزارش کرد. بافقی پس از چند ماه ، بر اثر اقدام آیت اللّه حائری ، از زندان آزاد ولی به شهر [[ری]] تبعید شد و در آستان [[حضرت عبدالعظیم]] به امامت جماعت و حلّ و فصل امور دینی پرداخت . وی به لحاظ تقوا و صداقت و روحیة مساعدت به مردم از محبوبیت بسیار برخوردار بود. سرانجام ، در ۱۳۱۴ ش توانست به مشهد سفر کند.
خانواده شاه نیز به خانه تولیت رفتند و این واقعه را به [[تهران]] خبر دادند. [[رضاخان]] بی‌درنگ ، همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی ، از تهران روانة قم شد، نظامیان را در منظریة قم مستقر کرد و خود، همراه عده‌ای از گارد، وارد شهر شد.<ref>حکمت ص۲۰۳</ref> رضاخان با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد، عده‌ای را مضروب و بافقی را دستگیر کردند. غیبت موقت آیت اللّه حائری از قم، به دربار در این اقدام جرأت بخشیده بود. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر لگد انداخت و به ناسزا گرفت <ref>دوانی ، ج ۲، ص۱۵۶</ref> و به زندان تهران فرستاد، و در یکی از جلسات هیئت دولت ؛ واقعه را برای حاضران گزارش کرد. بافقی پس از چند ماه ، بر اثر اقدام آیت اللّه حائری ، از زندان آزاد ولی به شهر [[ری]] تبعید شد و در آستان [[حضرت عبدالعظیم]] به امامت جماعت و حلّ و فصل امور دینی پرداخت . وی به لحاظ تقوا و صداقت و روحیة مساعدت به مردم از محبوبیت بسیار برخوردار بود. سرانجام ، در ۱۳۱۴ ش توانست به [[مشهد]] سفر کند.


==پس از رضاخان==
==پس از رضاخان==
کاربر ناشناس