تقلید (فقه): تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Shadpoor جز (←منابع) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی== | == معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
تقلید کلمهای عربی و مصدر باب تفعیل از مادّه «قَ ـ لَ ـ د» و در لغت به معنای چیزی را همراه و ملازم کسی یا شخصی قرار دادن<ref>لسان العرب، | تقلید کلمهای عربی و مصدر باب تفعیل از مادّه «قَ ـ لَ ـ د» و در لغت به معنای چیزی را همراه و ملازم کسی یا شخصی قرار دادن<ref>لسان العرب، ج۱۱، ص۲۷۶.</ref>، گردن نهادن به کاری<ref>کشّاف، اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۵۰۰.</ref> و پیروی و دنبالهروی است. | ||
در اصطلاح [[فقه|فقهی]] به معنای پیروی از [[مجتهد]] در احکام دینی یا عمل کردن طبق نظر و تشخیص فقهی یک مجتهدِ معین در احکام [[فروع دین]] (مانند [[نماز]] و [[حج]]) است.<ref>نک: عروةالوثقی، | در اصطلاح [[فقه|فقهی]] به معنای پیروی از [[مجتهد]] در احکام دینی یا عمل کردن طبق نظر و تشخیص فقهی یک مجتهدِ معین در احکام [[فروع دین]] (مانند [[نماز]] و [[حج]]) است.<ref>نک: عروةالوثقی، ج۱، ص۴؛ رحمان ستایش، ج، ۱ ص۳۷۵۲.</ref> تقلید در احکام خمسه (واجبات، محرمات، مستحبات، مکروهات و مباحات) واجب است.<ref>یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۱۱.</ref> | ||
واژه تقلید در متون فقهی به معانی دیگری نیز به کار رفته که یکی از آنها [[تقلید هدی|تقلید هَدْی]] است، به معنای علامتگذاری شتر یا گاو یا گوسفندی که در [[حج قران|حج قِران]] قربانی میشود.<ref>لسان العرب، | واژه تقلید در متون فقهی به معانی دیگری نیز به کار رفته که یکی از آنها [[تقلید هدی|تقلید هَدْی]] است، به معنای علامتگذاری شتر یا گاو یا گوسفندی که در [[حج قران|حج قِران]] قربانی میشود.<ref>لسان العرب، ج۱۱، ص۲۷۶، ماده «قلد»؛ زبدةالبیان، ص۳۸۰.</ref>این تقلید، به نظر بیشتر فقها [[واجب تخییری]] است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ۲، ۵۸۲.</ref> | ||
{{همچنین ببینید|تقلید (حج)}} | {{همچنین ببینید|تقلید (حج)}} | ||
== پیشینه تقلید در مذهب شیعه == | == پیشینه تقلید در مذهب شیعه == | ||
تقلید در مذهب [[شیعه]] از عصر [[امام|امامان]] آغاز شد. آنان پیروانشان را به راویان [[حدیث]]<ref> نک: حرّعاملی، | تقلید در مذهب [[شیعه]] از عصر [[امام|امامان]] آغاز شد. آنان پیروانشان را به راویان [[حدیث]]<ref> نک: حرّعاملی، ج۲۷، ص۱۳۷ـ۱۴۰، ۱۴۲، ۱۴۹ـ۱۵۰.</ref> یا یاران نزدیک خود مانند [[زرارة بن اعین]]، [[یونس بن عبدالرحمان]]، [[ابان بن تغلب]]، [[زکریا بن آدم]]، [[محمد بن مسلم]] و [[ابوبصیر]] ارجاع میدادند<ref>نک: حر عاملی، ج۲۷، ص۱۴۰، ۱۴۲ـ ۱۴۵، ۱۴۷ـ ۱۴۸.</ref> و گاهی اصحاب را به حضور در مساجد و مراکز عمومی برای [[فتوا]] دادن و ارشاد مردم تشویق میکردند.<ref>نجاشی، ص۱۰.</ref> ظهور تقلید در عصر امامان و تشویق آنان به این امر، به علت فاصله زیاد میان شهرها، فراهم نبودن امکانات ضروری برای مسافرت مردم و در نتیجه دشواری دسترسی به امام، عاملِ [[تقیه]] در بسیاری موارد و بالأخره پدید آمدن مشکلات شخصی و [[عسر و حرج]] برای امامان در صورت مراجعه مستقیم مردم به آنها بود. در آن عصر، به سبب نزدیک بودن به زمان رسالت و پیچیده نبودن شیوه استنباط احکام شرعی، دستیابی به وظایف شرعیِ مراجعه کنندگان برای مفتیان چندان دشوار نبود.<ref>رحمان ستایش، دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل تقلید.</ref> | ||
در عصر [[غیبت صغری]] نیاز به تقلید در [[احکام]] شرعی بیشتر احساس شد. [[توقیع|توقیع]] [[امام مهدی(عج)]]، مرجع شناخت احکام در موضوعات جدید را فقیهانی با شرایطی خاص دانسته است.<ref>حرّ عاملی، | در عصر [[غیبت صغری]] نیاز به تقلید در [[احکام]] شرعی بیشتر احساس شد. [[توقیع|توقیع]] [[امام مهدی(عج)]]، مرجع شناخت احکام در موضوعات جدید را فقیهانی با شرایطی خاص دانسته است.<ref>حرّ عاملی، ج۲۷، ص۱۴۰؛ رحمان ستایش، دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل تقلید.</ref> | ||
در عصر [[غیبت کبری]] نیز مسئله تقلید همواره در میان [[شیعیان]] مطرح بوده، هرچند در ضوابط و شرایط آن بین [[اصولیون]] و [[اخباریون]] اختلافاتی وجود داشته است.<ref>رحمان ستایش، دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل تقلید.</ref> | در عصر [[غیبت کبری]] نیز مسئله تقلید همواره در میان [[شیعیان]] مطرح بوده، هرچند در ضوابط و شرایط آن بین [[اصولیون]] و [[اخباریون]] اختلافاتی وجود داشته است.<ref>رحمان ستایش، دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل تقلید.</ref> | ||
== طرح احکام تقلید در رسالههای عملیه == | == طرح احکام تقلید در رسالههای عملیه == | ||
به نظر میرسد سابقه بحث درباره [[اجتهاد]] و تقلید به عصر تدوین علم [[اصول فقه]] برمیگردد. این موضوع در کتابهای [[علم اصول|اصولی]] [[امامی]]، از زمان نگارش [[الذریعة الی اصول الشریعة]] (تألیف [[سید مرتضی]]، متوفی ۴۳۶) تا عصر حاضر، بررسی شده است. در کتب [[فقه استدلالی]] گاه برخی مباحث مربوط به تقلید، ضمن بررسی شرایط [[فقیه]] جامع الشرایط، در بابهای [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] و [[قضا]] <ref>برای نمونه نک: علامه حلّی، | به نظر میرسد سابقه بحث درباره [[اجتهاد]] و تقلید به عصر تدوین علم [[اصول فقه]] برمیگردد. این موضوع در کتابهای [[علم اصول|اصولی]] [[امامی]]، از زمان نگارش [[الذریعة الی اصول الشریعة]] (تألیف [[سید مرتضی]]، متوفی ۴۳۶) تا عصر حاضر، بررسی شده است. در کتب [[فقه استدلالی]] گاه برخی مباحث مربوط به تقلید، ضمن بررسی شرایط [[فقیه]] جامع الشرایط، در بابهای [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] و [[قضا]] <ref>برای نمونه نک: علامه حلّی، ج۱، ص۵۲۵ ـ۵۲۶؛ شهید ثانی، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۳۶ـ۲۳۷.</ref>بیان میشود.<ref>رحمان ستایش، دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل تقلید.</ref> از [[قرن دهم]] به بعد، آثار مستقلی در این باره با عنوان الاجتهاد والتقلید یا عناوین دیگر نگاشته شد و پس از [[شیخ انصاری]] این رویه رواج یافت که احکام تقلید در ابتدای [[رساله عملیه|رسالههای عملیه]] مطرح شود. امروزه نیز اولین بحثی که در رسالههای عملیه مطرح شده است احکام تقلید و شرایط [[مرجع تقلید]] است. | ||
از زمان تألیف کتاب [[العروة الوثقی]]، اثر [[سید محمد کاظم طباطبائی یزدی]] (متوفی ۱۳۳۷) نیز مباحث اجتهاد و تقلید در ابتدای کتب فقهی<ref>برای نمونه نک: غروی تبریزی، | از زمان تألیف کتاب [[العروة الوثقی]]، اثر [[سید محمد کاظم طباطبائی یزدی]] (متوفی ۱۳۳۷) نیز مباحث اجتهاد و تقلید در ابتدای کتب فقهی<ref>برای نمونه نک: غروی تبریزی، ج۱؛ محسن حکیم، ج۱، ص۱ـ۲۹.</ref> مطرح گردید.<ref>رحمان ستایش، دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل تقلید.</ref> | ||
== حکم تقلید در فقه شیعه == | == حکم تقلید در فقه شیعه == | ||
نظر مشهور | نظر مشهور [[وجوب تخییری]] یعنی [[وجوب]] یکی از سه امرِ [[اجتهاد]]، [[احتیاط]] یا تقلید برای [[مکلف]] است؛ بدین معنا که فرد برای آنکه وظیفه خود درباره احکام فقهی را بداند، یا باید خود [[مجتهد]] باشد و حکم را از [[ادله اربعه|منابع فقه]] استنباط کند، یا اگر [[مجتهد]] نیست، به احتیاط عمل کند و یا به [[مرجع تقلید|مجتهدی جامع الشرایط]] رجوع و بر اساس نظر او عمل نماید.{{مدرک}} | ||
== دلایل جایز بودن تقلید== | == دلایل جایز بودن تقلید== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
=== دلایل عقلی === | === دلایل عقلی === | ||
به لحاظ عقلی، [[مکلف|مُکلَّف]] در صورت انجامدادن [[حرام]] و ترککردن [[واجب]] مستوجب کیفر [[آخرت|اُخرَوی]] میشود. پس باید مستند و حجتی داشته باشد تااو را از کیفر ایمن سازد. این حجت از یکی از سه راه [[اجتهاد]]، [[احتیاط]] یا [[تقلید]] حاصل میشود.<ref>بحرالعلوم، ص۴۶؛ غروی تبریزی، | به لحاظ عقلی، [[مکلف|مُکلَّف]] در صورت انجامدادن [[حرام]] و ترککردن [[واجب]] مستوجب کیفر [[آخرت|اُخرَوی]] میشود. پس باید مستند و حجتی داشته باشد تااو را از کیفر ایمن سازد. این حجت از یکی از سه راه [[اجتهاد]]، [[احتیاط]] یا [[تقلید]] حاصل میشود.<ref>بحرالعلوم، ص۴۶؛ غروی تبریزی، ج۱، ص۱ـ۲.</ref> بدین ترتیب، تقلید در کنار دو راه دیگر [[واجب|وجوب تخییری]] دارد و مکلف میتواند از راه تقلید، احکام شرعی خود را فرا گیرد. در این صورت، اگر اجتهاد برای او ممکن نباشد، تقلید [[واجب تعیینی]] میشود.<ref>محسن حکیم، ج۱، ص۶؛ غروی تبریزی، ج۱، ص۸.</ref> | ||
=== دلایل قرآنی === | === دلایل قرآنی === | ||
در [[قرآن]] دو نوع تقلید مطرح شده است: تقلید ناپسند و تقلید پسندیده. در آیات مختلف قرآن، تقلید از رهبران شرک، تقلید از مستکبران و تقلید از نیاکان از روی [[تعصب]] و جهل، ناپسند و مذموم دانسته شده است. همچنین قرآن تقلید کورکورانه در [[اصول دین]] را امری جاهلانه و خلاف عقل دانسته است. [[آیه]] ۳۱ [[سوره توبه]]، تقلید چشم بسته و پیروی بیچون و چرای یهود از پیشوایان دینی خود را نکوهیده است.<ref>تفسیر نمونه، | در [[قرآن]] دو نوع تقلید مطرح شده است: تقلید ناپسند و تقلید پسندیده. در آیات مختلف قرآن، تقلید از رهبران شرک، تقلید از مستکبران و تقلید از نیاکان از روی [[تعصب]] و جهل، ناپسند و مذموم دانسته شده است. همچنین قرآن تقلید کورکورانه در [[اصول دین]] را امری جاهلانه و خلاف عقل دانسته است. [[آیه]] ۳۱ [[سوره توبه]]، تقلید چشم بسته و پیروی بیچون و چرای یهود از پیشوایان دینی خود را نکوهیده است.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۶۵.</ref> | ||
[[تفسیر|مفسران]] و فقیهان، درباره تقلید جایز و پسندیده نیز آیاتی را برشمردهاند. برای نمونه، به گفته آنان [[آیه ۱۲۲ سوره توبه]]، که بر وجوب سفر برای تفقّه در امر دین دلالت دارد، از دلایل قرآنی تقلید غیرعالمان از فقیهان و عالمان است. آنان معتقدند که فراگیری تعلیمات اسلام و رساندن آن به دیگران در مسائل فروع دین و لزوم پیروی از آنها، همان تقلید است.<ref>نک: غروی تبریزی، | [[تفسیر|مفسران]] و فقیهان، درباره تقلید جایز و پسندیده نیز آیاتی را برشمردهاند. برای نمونه، به گفته آنان [[آیه ۱۲۲ سوره توبه]]، که بر وجوب سفر برای تفقّه در امر دین دلالت دارد، از دلایل قرآنی تقلید غیرعالمان از فقیهان و عالمان است. آنان معتقدند که فراگیری تعلیمات اسلام و رساندن آن به دیگران در مسائل فروع دین و لزوم پیروی از آنها، همان تقلید است.<ref>نک: غروی تبریزی، ج۱، ص۶۴؛ تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۹۳.</ref> | ||
مفسران از آیات ۴۳ [[سوره نحل]]<ref group="یادداشت">وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکرِ إِن کنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ؛ و پیش از تو [هم] جز مردانی که بدیشان وحی میکردیم گسیل نداشتیم پس اگر نمیدانید از اهل اطلاع بپرسید</ref> و ۷ [[سوره انبیاء]] <ref group="یادداشت"> وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَک إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکرِ إِن کنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ پیش از تو [نیز] جز مردانی را که به آنان وحی میکردیم گسیل نداشتیم اگر نمیدانید از اهل اطلاع بپرسید</ref> نیز ضرورت تقلید و رجوع به عالمان و [[مجتهد|مجتهدان]] را برداشت کردهاند. [[علامه طباطبایی]] معتقد است این [[آیه]]، ارشاد به یک اصل کلّی و عقلایی است و آن رجوع غیرعالم به اهل علم و خبره است.<ref>المیزان، | مفسران از آیات ۴۳ [[سوره نحل]]<ref group="یادداشت">وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکرِ إِن کنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ؛ و پیش از تو [هم] جز مردانی که بدیشان وحی میکردیم گسیل نداشتیم پس اگر نمیدانید از اهل اطلاع بپرسید</ref> و ۷ [[سوره انبیاء]] <ref group="یادداشت"> وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَک إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکرِ إِن کنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ پیش از تو [نیز] جز مردانی را که به آنان وحی میکردیم گسیل نداشتیم اگر نمیدانید از اهل اطلاع بپرسید</ref> نیز ضرورت تقلید و رجوع به عالمان و [[مجتهد|مجتهدان]] را برداشت کردهاند. [[علامه طباطبایی]] معتقد است این [[آیه]]، ارشاد به یک اصل کلّی و عقلایی است و آن رجوع غیرعالم به اهل علم و خبره است.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۵۹.</ref> | ||
=== دلایل حدیثی === | === دلایل حدیثی === | ||
احادیثی که گاه فقهای امامی برای جواز تقلید به آنها استناد کردهاند، چند دستهاند: | احادیثی که گاه فقهای امامی برای جواز تقلید به آنها استناد کردهاند، چند دستهاند: | ||
#حدیثی از [[امام عسکری(ع)]] که واژه تقلید یا مشتقات آن را دربردارد، با این مضمون که «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه»<ref>نک: هر کسی از فقها که مراقب نفس خود باشد، محافظ دینش باشد، با هوای نفسش مخالفت کند و از امر مولایش اطاعت کند، عوام شیعه میتوانند از او تقلید کنند؛ حرّعاملی، | #حدیثی از [[امام عسکری(ع)]] که واژه تقلید یا مشتقات آن را دربردارد، با این مضمون که «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه»<ref>نک: هر کسی از فقها که مراقب نفس خود باشد، محافظ دینش باشد، با هوای نفسش مخالفت کند و از امر مولایش اطاعت کند، عوام شیعه میتوانند از او تقلید کنند؛ حرّعاملی، ج۲۷، ص۱۳۱.</ref> البته برخی از فقها سند این حدیث را معتبر ندانستهاند.<ref>غروی تبریزی، ج۱، ص۱۸۴.</ref> | ||
#احادیثی که در آنها، امامان(ع)، شیعیان را به راویان حدیث ارجاع دادهاند، مانند [[توقیع]] امام دوازدهم.<ref>نک: حرّ عاملی، | #احادیثی که در آنها، امامان(ع)، شیعیان را به راویان حدیث ارجاع دادهاند، مانند [[توقیع]] امام دوازدهم.<ref>نک: حرّ عاملی، ج۲۷، ص۱۴۰.</ref> | ||
#احادیثی که طبق آنها، امامان(ع) پیروان خویش را برای احکام دینی به اشخاص معینی با ذکر نام، ارجاع دادهاند.<ref>نک: حر عاملی، | #احادیثی که طبق آنها، امامان(ع) پیروان خویش را برای احکام دینی به اشخاص معینی با ذکر نام، ارجاع دادهاند.<ref>نک: حر عاملی، ج۲۷، ص۱۴۲، ۱۴۴ـ۱۴۶، ۱۴۸.</ref> | ||
#احادیثی که در آنها امامان(ع) یاران خود را به فتوا دادن برای مردم ترغیب یا فتوای آنها را تأیید کردهاند.<ref>حر عاملی، | #احادیثی که در آنها امامان(ع) یاران خود را به فتوا دادن برای مردم ترغیب یا فتوای آنها را تأیید کردهاند.<ref>حر عاملی، ج۲۷، ص۱۴۸ـ۱۴۹.</ref> | ||
#احادیثی که از فتوا دادن بدون علم یا فتوا دادن بر پایه روشهایی مانند رأی و [[قیاس]] نهی کرده است<ref>نک: حر عاملی، | #احادیثی که از فتوا دادن بدون علم یا فتوا دادن بر پایه روشهایی مانند رأی و [[قیاس]] نهی کرده است<ref>نک: حر عاملی، ج۲۷، ص۲۰ـ۳۱، ۳۵ـ۶۲.</ref>، که مفهوم آنها جواز فتوا دادن بر اساس دلیل معتبر شرعی است.<ref>آخوند خراسانی، ص۴۷۳.</ref> | ||
#احادیثی که متضمن تأیید امامان شیعه مبنی بر جواز تقلید از کسانی است که بر طبق ضوابط شرعی فتوا میدهند.<ref>نک: حرّعاملی، | #احادیثی که متضمن تأیید امامان شیعه مبنی بر جواز تقلید از کسانی است که بر طبق ضوابط شرعی فتوا میدهند.<ref>نک: حرّعاملی، ج۲، ص۳۸۴ـ۳۸۶.</ref> | ||
=== اتفاق نظر عالمان دینی === | === اتفاق نظر عالمان دینی === | ||
[[اجماع]] یا «اتفاق نظر فقیهان» از ادله دیگر جواز تقلید در احکام شرعی است بدین معنا که همه [[فقیه|فقیهان]] شیعه معتقدند که [[مکلف]] میتواند یا خود به درجه [[اجتهاد]] برسد و یا از کسی که به این درجه رسیده است، احکام شرعی را دریافت کند بدون آن که از ادله فقهی احکام شرعی اطلاعی داشته باشد.<ref>نک: شهید اول، | [[اجماع]] یا «اتفاق نظر فقیهان» از ادله دیگر جواز تقلید در احکام شرعی است بدین معنا که همه [[فقیه|فقیهان]] شیعه معتقدند که [[مکلف]] میتواند یا خود به درجه [[اجتهاد]] برسد و یا از کسی که به این درجه رسیده است، احکام شرعی را دریافت کند بدون آن که از ادله فقهی احکام شرعی اطلاعی داشته باشد.<ref>نک: شهید اول، ج۱، ص۴۱.</ref> | ||
گفتنی است که [[اجماع]]، خود، یکی از منابع فقه شیعه به حساب میآید. | گفتنی است که [[اجماع]]، خود، یکی از منابع فقه شیعه به حساب میآید. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
== موارد ممنوعیت تقلید == | == موارد ممنوعیت تقلید == | ||
تقلید برای کسی که [[مجتهد]] است، ممنوع است. برای غیرمجتهدان نیز در برخی موضوعات تقلید جایز نیست که مهمترین آنها عبارتند از: | تقلید برای کسی که [[مجتهد]] است، ممنوع است. برای غیرمجتهدان نیز در برخی موضوعات تقلید جایز نیست که مهمترین آنها عبارتند از: | ||
*تقلید در احکامی که بر شخص به صورت بدیهی روشن است جایز نیست؛ زیرا در نزد عقلا، تقلید تنها در مواردی صورت میگیرد که علم و قطع برای خودِ شخص وجود نداشته باشد.<ref>محسن حکیم، | *تقلید در احکامی که بر شخص به صورت بدیهی روشن است جایز نیست؛ زیرا در نزد عقلا، تقلید تنها در مواردی صورت میگیرد که علم و قطع برای خودِ شخص وجود نداشته باشد.<ref>محسن حکیم، ج۱، ص۱۰، ۱۰۳.</ref> | ||
*در موضوعاتی(مانند [[اصول دین]])که شخص باید به آنها اعتقاد یقینی داشته باشد، تقلید جایز نیست؛ زیرا تقلید به هر حال، مایه یقین نیست.<ref>محسن حکیم، | *در موضوعاتی(مانند [[اصول دین]])که شخص باید به آنها اعتقاد یقینی داشته باشد، تقلید جایز نیست؛ زیرا تقلید به هر حال، مایه یقین نیست.<ref>محسن حکیم، ج۱، ص۱۰، ۱۰۳.</ref> البته در برخی عقاید فرعی مذهبی، رجوع جاهل به عالم میتواند برای [[مکلف]] یقین آور باشد، مانند رجوع به [[پیامبر اکرم(ص)]] برای تعیین [[امام]] و جانشینان پس از ایشان. ولی این امر مصداق تقلید مصطلح شمرده نشده است. [[اهل سنّت]] نیز تقلید در عقاید را جایز نمیدانند، زیرا در این گونه امور، تفکر و رسیدن به اطمینان، مطلوب است و تقلید مذموم. [[آیه]] ۲۲ [[سوره زخرف]] پیروی بیدلیل از روش گذشتگان را ناپسند شمرده و [[پیامبر اسلام]](ص) نیز ما را به تفکر در آیات مربوط به معرفت الهی توصیه کرده است.<ref>بهوتی حنبلی، ج۶، ص۳۰۶ـ۳۰۷.</ref> | ||
== تقلید در مذهب اهل تسنن == | == تقلید در مذهب اهل تسنن == | ||
موضوع [[تقلید]] در میان [[اهل سنت]]، فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. در دورهای مذاهب مختلفی پیدا شد و این تعدد مذاهب اختلافاتی در پی داشت. این اختلافات در نهایت باعث شد که فکرِ بستن باب [[اجتهاد]] و محدود شدن مذاهب فقهی مطرح شود. سرانجام در [[قرن هفتم]]، چهار مذهب از مذاهب اهل سنّت رسمیت یافت و پیروی از دیگر مذاهب تحریم شد.<ref>حیدر، | موضوع [[تقلید]] در میان [[اهل سنت]]، فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. در دورهای مذاهب مختلفی پیدا شد و این تعدد مذاهب اختلافاتی در پی داشت. این اختلافات در نهایت باعث شد که فکرِ بستن باب [[اجتهاد]] و محدود شدن مذاهب فقهی مطرح شود. سرانجام در [[قرن هفتم]]، چهار مذهب از مذاهب اهل سنّت رسمیت یافت و پیروی از دیگر مذاهب تحریم شد.<ref>حیدر، ج۱، جزء ۱، ص۱۷۰ـ۱۷۳؛ آقابزرگ طهرانی، تاریخ حصرالاجتهاد، ص۲۵.</ref> | ||
بعضی علمای پیشین اهل سنّت، مانند [[ابوالفتح شهرستانی]] (متوفی ۵۴۸) و [[ابواسحاق شاطبی]] (متوفی ۷۹۰)، به بسته بودن باب اجتهاد و فتوا دادن، معترض و خواهان گشودن آن بودند.<ref>آقابزرگ طهرانی، تاریخ حصرالاجتهاد، ص۲۶.</ref> در قرن اخیر نیز شماری از عالمان اهل سنّت و شیوخ [[الازهر]]، به استناد [[اجماع]] مسلمانان در صدر اسلام، مبنی بر جواز تقلید از هر یک از صحابه، انحصار [[اجتهاد]] در چهار مذهب را مردود دانستهاند و اجتهاد علمی مجدداً رواج یافته است.<ref>نک: شوکانی، ص۲۳۱ و ۲۴۰.</ref> | بعضی علمای پیشین اهل سنّت، مانند [[ابوالفتح شهرستانی]] (متوفی ۵۴۸) و [[ابواسحاق شاطبی]] (متوفی ۷۹۰)، به بسته بودن باب اجتهاد و فتوا دادن، معترض و خواهان گشودن آن بودند.<ref>آقابزرگ طهرانی، تاریخ حصرالاجتهاد، ص۲۶.</ref> در قرن اخیر نیز شماری از عالمان اهل سنّت و شیوخ [[الازهر]]، به استناد [[اجماع]] مسلمانان در صدر اسلام، مبنی بر جواز تقلید از هر یک از صحابه، انحصار [[اجتهاد]] در چهار مذهب را مردود دانستهاند و اجتهاد علمی مجدداً رواج یافته است.<ref>نک: شوکانی، ص۲۳۱ و ۲۴۰.</ref> | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
}}</onlyinclude> | }}</onlyinclude> | ||
[[رده:فقیهان شیعه|فقهای شیعه]] | |||
[[رده:اصطلاحات فقهی]] | [[رده:اصطلاحات فقهی]] | ||
[[رده:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | [[رده:مقالههای با درجه اهمیت الف]] |