پرش به محتوا

حسن جوری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ اوت ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''حسن جورى'''، رهبر معنوى سلسله [[سربداران]] در [[قرن هشتم]] [[هجری قمری]] در منطقه [[خراسان]] بود که دعوت خود را در پوشش [[تصوف]] انجام می داد. وی شاگرد و مرید [[شیخ خلیفه مازندرانی]] بود که پس از وی رهبری معنوی سربداران را برعهده گرفت.شیخ حسن برای تبلیغ و نجات جان خویش، به مناطق زیادی از جمله [[ماوراءالنهر]]، [[بلخ]]، [[ترمذ]]، [[هرات]]، [[خواف]] و [[قهستان]] سفر کرد.
'''حسن جوری'''، رهبر معنوی سلسله [[سربداران]] در [[قرن هشتم]] [[هجری قمری]] در منطقه [[خراسان]] بود که دعوت خود را در پوشش [[تصوف]] انجام می‌داد. وی شاگرد و مرید [[شیخ خلیفه مازندرانی]] بود که پس از وی رهبری معنوی سربداران را برعهده گرفت.شیخ حسن برای تبلیغ و نجات جان خویش، به مناطق زیادی از جمله [[ماوراءالنهر]]، [[بلخ]]، [[ترمذ]]، [[هرات]]، [[خواف]] و [[قهستان]] سفر کرد.


در آغاز حرکت سربداران [[وجيه‌ الدين مسعود]]، رهبر سیاسی نهضت و حسن جورى با هم هماهنگ بودند اما پس از مدتی میان آنها اختلاف افتاد و شیخ حسن در جنگ آل کرت به دستور وجيه‌الدين به قتل رسید.
در آغاز حرکت سربداران [[وجیه‌ الدین مسعود]]، رهبر سیاسی نهضت و حسن جوری با هم هماهنگ بودند اما پس از مدتی میان آنها اختلاف افتاد و شیخ حسن در جنگ آل کرت به دستور وجیه‌الدین به قتل رسید.


== تولد و تحصیل علوم ==
== تولد و تحصیل علوم ==
از تاریخ تولد و آغاز زندگانی وی اطلاعی در دست نیست. برخی دانسته‌ها درباره وی، مربوط به نامه‌ای است که خودش به [[امیرمحمدبیک جانی قربانی]]، حاکم وقت [[طوس]] و [[مشهد]]، نگاشته است.<ref> حافظ ابرو،زبدةالتواریخ،ج ۱، ص ۸۵۸۹/میرخواند،ج ۵، ص ۶۰۹۶۱۳/مرعشی،تاریخ طبرستان و رویان و مازندران،ص ۱۶۶۱۷۰</ref>


از تاريخ تولد و آغاز زندگانى وى اطلاعى در دست نيست. برخى دانسته‌ها درباره وى، مربوط به نامه‌اى است كه خودش به [[اميرمحمدبيك جانى قربانى]]، حاكم وقت [[طوس]] و [[مشهد]]، نگاشته است. <ref>  حافظ ابرو،زبدةالتواريخ ،ج 1، ص 85ـ89/ميرخواند،ج 5، ص 609ـ613/مرعشى،تاريخ طبرستان و رويان و مازندران ،ص 166ـ170</ref>
حسن جوری در روستای [[جور]]، از توابع [[نیشابور]]، به دنیا آمد.


حسن جورى در روستاى [[جور]]، از توابع [[نيشابور]]، به دنيا آمد.
وی هفت تا هشت سال در مدارس زادگاه خویش به تحصیل علوم دینی و بحث و مجادله علمی پرداخت. ایشان برای آگاهی از حقیقت، آموزه‌های ائمه فِرَق را فراگرفت و از اختلاف‌ نظرها و اعتقادات آنان آگاه شد و به مقام استادی رسید.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۷۹، ۸۵؛ میرخواند، ج ۵، ص ۶۰۵</ref>
 
وی هفت تا هشت سال در مدارس زادگاه خویش به تحصيل علوم دينى و بحث و مجادله علمى پرداخت. ایشان براى آگاهى از حقيقت، آموزه‌هاى ائمه فِرَق را فراگرفت و از اختلاف‌ نظرها و اعتقادات آنان آگاه شد و به مقام استادى رسيد.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 79، 85؛ ميرخواند، ج ص 605</ref>


== حسن جوری و شیخ خلیفه ==
== حسن جوری و شیخ خلیفه ==
===شاگردی شیخ خلیفه ===
===شاگردی شیخ خلیفه ===
 
حسن جوری، برای دیدار [[شیخ خلیفه]] به [[سبزوار]] رفت و سخنان وی را شنید و در سلک مریدان وی درآمد<ref> رجوع کنید به حافظ ابرو، ج ۱، ص ۸۶</ref> در این زمان، مریدان شیخ خلیفه روبه‌فزونی بودند. برخی از فقها شیخ را مرتد شناختند و مردم را از شنیدن صحبتهای وی منع نمودند. سرانجام در ۲۲ [[ربیع الاول]] ۷۳۶، شیخ خلیفه را در مسجد [[سبزوار]] حلق‌آویز یافتند.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۷۹؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج ۱، ص ۱۴۵؛ قس خوافی، ج ۳، ص ۴۶</ref>
حسن جوری، براى ديدار [[شيخ خليفه]] به [[سبزوار]] رفت و سخنان وى را شنيد و در سلك مريدان وى درآمد <ref> رجوع کنید به حافظ ابرو، ج ص 86</ref> در اين زمان، مريدان شيخ خليفه روبه‌فزونى بودند. برخى از فقها شيخ را مرتد شناختند و مردم را از شنيدن صحبتهاى وى منع نمودند. سرانجام در 22 [[ربیع الاول]] 736، شيخ خليفه را در مسجد [[سبزوار]] حلق‌آويز يافتند. <ref> حافظ ابرو ، زبدةالتواريخ، ج ص 79؛ عبدالرزاق سمرقندى، مطلع سعدين و مجمع بحرين، ج ص 145؛ قس خوافى، ج ص 46</ref>


=== جانشینی شیخ خلیفه ===
=== جانشینی شیخ خلیفه ===
 
پس از کشته شدن شیخ خلیفه، مریدان وی به حسن جوری پیوستند و او جانشین شیخ‌خلیفه شد، اما در سبزوار نماند و به قصد تبلیغ تعالیم شیخ‌خلیفه و گردآوری مریدان بیشتر به سفرهای تبلیغی رفت.
پس از كشته شدن شيخ خليفه، مريدان وى به حسن جورى پيوستند و او جانشين شيخ‌خليفه شد، اما در سبزوار نماند و به قصد تبليغ تعاليم شيخ‌خليفه و گردآورى مريدان بيشتر به سفرهاى تبليغى رفت.


== سفرها==
== سفرها==
وى پس از اینکه جانشین شیخ خلیفه شد سفرهای تبلیغی خود را آغاز کرد، ایشان در 23 [[ربیع الاول|ربيع‌الاول]] 736 به نيشابور رفت و در آن شهر در اختفا بود تا اينكه مردم از جاى او آگاهى يافتند. به همين سبب، به مشهد و از آنجا به [[ابيورد]] و [[خبوشان]] رفت.
وی پس از اینکه جانشین شیخ خلیفه شد سفرهای تبلیغی خود را آغاز کرد، ایشان در ۲۳ [[ربیع الاول|ربیع‌الاول]] ۷۳۶ به نیشابور رفت و در آن شهر در اختفا بود تا اینکه مردم از جای او آگاهی یافتند. به همین سبب، به مشهد و از آنجا به [[ابیورد]] و [[خبوشان]] رفت.


پنج ماه درسفر بود تا اينكه در [[شوال]] 736 به [[عراق عجم]] رفت و يك سال و نيم در آن نواحى تبليغ كرد. سپس به خراسان برگشت و در اوايل محرّم 739 به [[ماوراءالنهر]] و [[بلخ]] و [[ترمذ]] رفت و پس از آن به [[هرات]] بازگشت و از آنجا به [[خواف]] و [[قهستان]] رفت و تصميم گرفت به [[كرمان]] سفر كند، اما به سبب سختى راه، سفرش انجام نپذيرفت و به مشهد و در 739 به نيشابور بازگشت و بيشتر اهالى نيشابور مريد وى شدند. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 79، 86؛ عبدالرزاق سمرقندى، مطلع سعدين و مجمع بحرين، ج ص 145ـ146</ref>
پنج ماه درسفر بود تا اینکه در [[شوال]] ۷۳۶ به [[عراق عجم]] رفت و یک سال و نیم در آن نواحی تبلیغ کرد. سپس به خراسان برگشت و در اوایل محرّم ۷۳۹ به [[ماوراءالنهر]] و [[بلخ]] و [[ترمذ]] رفت و پس از آن به [[هرات]] بازگشت و از آنجا به [[خواف]] و [[قهستان]] رفت و تصمیم گرفت به [[کرمان]] سفر کند، اما به سبب سختی راه، سفرش انجام نپذیرفت و به مشهد و در ۷۳۹ به نیشابور بازگشت و بیشتر اهالی نیشابور مرید وی شدند.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۷۹، ۸۶؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج ۱، ص ۱۴۵۱۴۶</ref>


انگيزه حسن جورى از اين سفرها، علاوه بر تبليغ و اشاعه تعاليم شيخ‌خليفه، فرار از توطئه و ستم دشمنان بود.
انگیزه حسن جوری از این سفرها، علاوه بر تبلیغ و اشاعه تعالیم شیخ‌خلیفه، فرار از توطئه و ستم دشمنان بود.


== طریقت حسن جوری ==
== طریقت حسن جوری ==
تبليغات حسن جورى و دعوت وى براى قيام مردم، در پوشش تصوف صورت می گرفت و به اين‌ترتيب، طريقتى صوفيانه به وجود آمد كه بعدها طريقت شيخ‌خليفه و حسن جورى خوانده شد.<ref> پطروشفسكى، ص 38</ref>
تبلیغات حسن جوری و دعوت وی برای قیام مردم، در پوشش تصوف صورت می‌گرفت و به این‌ترتیب، طریقتی صوفیانه به وجود آمد که بعدها طریقت شیخ‌خلیفه و حسن جوری خوانده شد.<ref> پطروشفسکی، ص ۳۸</ref>


حسن جورى نام مريدانش را در دفترى ثبت می كرد و می گفت: «حالا وقت اختفاست». وى به آنان می گفت كه هرگاه وقت ظهور برسد، آنان بايد آماده نبرد شوند ولى تا آن زمان بايد منتظر بمانند و به حرفه خود مشغول باشند. بيشتر مريدانِ وى از صاحبان حِرَف بودند.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج 1، ص80؛ ميرخواند، ج ص 605ـ606</ref>
حسن جوری نام مریدانش را در دفتری ثبت می‌کرد و می‌گفت: «حالا وقت اختفاست». وی به آنان می‌گفت که هرگاه وقت ظهور برسد، آنان باید آماده نبرد شوند ولی تا آن زمان باید منتظر بمانند و به حرفه خود مشغول باشند. بیشتر مریدانِ وی از صاحبان حِرَف بودند.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص۸۰؛ میرخواند، ج ۵، ص ۶۰۵۶۰۶</ref>


== هراس دشمنان از حسن ==
== هراس دشمنان از حسن ==
با افزايش مريدان حسن جورى، بر نگرانى و وحشت فقهاى [[سنی|سنّی]] مذهب افزوده شد. به همين سبب، دشمنان او كوشيدند تا امير [[ارغونشاه]] را برضد وى برانگيزند.<ref> حافظ‌ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 86ـ 87؛ ميرخواند، ج ص 606</ref>
با افزایش مریدان حسن جوری، بر نگرانی و وحشت فقهای [[سنی|سنّی]] مذهب افزوده شد. به همین سبب، دشمنان او کوشیدند تا امیر [[ارغونشاه]] را برضد وی برانگیزند.<ref> حافظ‌ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۸۶ ۸۷؛ میرخواند، ج ۵، ص ۶۰۶</ref>
 
ارغونشاه، [[اميرمحمد باسق]] را نزد حسن جورى فرستاد تا درباره او و يارانش تحقيق كند. اميرمحمد باسق با حسن جورى مذاكره كرد و او و يارانش را مردمانى نيك معاش دانست و به وساطت او، ارغونشاه از دستگيرى حسن جورى منصرف شد. اندكى بعد، حسن جورى از قهستان به سوى عراق عجم حركت كرد و به [[دستجردان]] رفت، اما به سبب سختى راه و جمع كثيرى كه همراه وى بودند، اين سفر ناتمام ماند و او به مشهد بازگشت. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج 1، ص 87؛ ميرخواند، ج 5، ص 606 </ref>


ارغونشاه، [[امیرمحمد باسق]] را نزد حسن جوری فرستاد تا درباره او و یارانش تحقیق کند. امیرمحمد باسق با حسن جوری مذاکره کرد و او و یارانش را مردمانی نیک معاش دانست و به وساطت او، ارغونشاه از دستگیری حسن جوری منصرف شد. اندکی بعد، حسن جوری از قهستان به سوی عراق عجم حرکت کرد و به [[دستجردان]] رفت، اما به سبب سختی راه و جمع کثیری که همراه وی بودند، این سفر ناتمام ماند و او به مشهد بازگشت.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۸۷؛ میرخواند، ج ۵، ص ۶۰۶ </ref>


== دستگیری حسن جوری ==
== دستگیری حسن جوری ==
بار ديگر، مشايخ و فقها به حكام نامه نوشتند و آنان را برضد حسن جورى برانگيختند. ارغونشاه به مشهد ايلچى فرستاد. [[ايلچى]] نيز پس از صحبت با حسن جورى قانع شد و بازگشت. پس از دو ماه، حسن جورى با گروهى از درويشان، به قصد عزيمت به [[حجاز]]، به قهستان رفت، اما ارغونشاه ممانعت كرد و از وى عذرخواهى نمود. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 87؛ ميرخواند، ج ص 606.</ref>
بار دیگر، مشایخ و فقها به حکام نامه نوشتند و آنان را برضد حسن جوری برانگیختند. ارغونشاه به مشهد ایلچی فرستاد. [[ایلچی]] نیز پس از صحبت با حسن جوری قانع شد و بازگشت. پس از دو ماه، حسن جوری با گروهی از درویشان، به قصد عزیمت به [[حجاز]]، به قهستان رفت، اما ارغونشاه ممانعت کرد و از وی عذرخواهی نمود.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۸۷؛ میرخواند، ج ۵، ص ۶۰۶.</ref>


سرانجام ارغونشاه دست از حمايت حسن جورى برداشت و در 739 او را دستگير و در [[قلعه طاق]]/ طاك/ تاك در [[يازر]] زندانى كرد. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 80، 87؛ عبدالرزاق سمرقندى، ج ص 146. </ref>
سرانجام ارغونشاه دست از حمایت حسن جوری برداشت و در ۷۳۹ او را دستگیر و در [[قلعه طاق]]/ طاک/ تاک در [[یازر]] زندانی کرد.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۸۰، ۸۷؛ عبدالرزاق سمرقندی، ج ۱، ص ۱۴۶. </ref>


== آزادی از زندان ==
== آزادی از زندان ==
چندى بعد، [[وجيه‌الدين مسعود]]، از امراى سربداران، به يازر حمله كرد و حسن جورى را آزاد ساخت كه همراه او به سبزوار رفت.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 83؛ عبدالرزاق سمرقندى، مطلع سعدين و مجمع بحرين ج ص 148</ref>
چندی بعد، [[وجیه‌الدین مسعود]]، از امرای سربداران، به یازر حمله کرد و حسن جوری را آزاد ساخت که همراه او به سبزوار رفت.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۸۳؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین ج ۱، ص ۱۴۸</ref>


== پیوستن به گروه سربداران ==
== پیوستن به گروه سربداران ==
حسن جورى دو ماه در سبزوار اقامت گزيد. درويشانى كه تا آن زمان در اختفا بودند، نزد وى رفتند. مردم ولايات خراسان از وضع پريشان خود و قتل و غارت و ستم حكام نزد وى شكايت كردند و ابراز داشتند كه ديگر جايز نيست در مقابل ظلم و ستم سكوت كنند و بايد فتنه [[مغولان]] را فرونشانند.
حسن جوری دو ماه در سبزوار اقامت گزید. درویشانی که تا آن زمان در اختفا بودند، نزد وی رفتند. مردم ولایات خراسان از وضع پریشان خود و قتل و غارت و ستم حکام نزد وی شکایت کردند و ابراز داشتند که دیگر جایز نیست در مقابل ظلم و ستم سکوت کنند و باید فتنه [[مغولان]] را فرونشانند.


حسن جورى پاسخ داد كه تاكنون پيشوايى نكرده است و اين سخن را بايد با پيشوايان دين مطرح كرد و اگر آنان صلاح را در قيام بدانند، او نيز در اين امر مساعدت خواهد كرد. تمامى ائمه، مشايخ و پيشوايان [[بيهق]] و نيشابور اتفاق كردند كه دفع ظلم براى رهايى مسلمانان واجب است. بنابر اين فتوا و درخواست وجيه‌الدين مسعود، حسن جورى به [[سربداران]] پيوست. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 88ـ89؛ مرعشى، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، ص 169</ref>
حسن جوری پاسخ داد که تاکنون پیشوایی نکرده است و این سخن را باید با پیشوایان دین مطرح کرد و اگر آنان صلاح را در قیام بدانند، او نیز در این امر مساعدت خواهد کرد. تمامی ائمه، مشایخ و پیشوایان [[بیهق]] و نیشابور اتفاق کردند که دفع ظلم برای رهایی مسلمانان واجب است. بنابر این فتوا و درخواست وجیه‌الدین مسعود، حسن جوری به [[سربداران]] پیوست.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۸۸۸۹؛ مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص ۱۶۹</ref>


در اين زمان، امير ارغونشاه در ملازمت [[تغاتيمور]] به [[عراق]] رفته بود و پسرش، [[امير محمدبيك جانى قربانى]]، بر امور خراسان رسيدگى میكرد. اميرمحمد در نامه‌اى به حسن جورى، او را از همراهى با وجيه‌الدين برحذر داشت. حسن جورى نيز در پاسخ، خبر داد كه به سربداران پيوسته است. <ref> ميرخواند، ج ص 609</ref>
در این زمان، امیر ارغونشاه در ملازمت [[تغاتیمور]] به [[عراق]] رفته بود و پسرش، [[امیر محمدبیک جانی قربانی]]، بر امور خراسان رسیدگی میکرد. امیرمحمد در نامه‌ای به حسن جوری، او را از همراهی با وجیه‌الدین برحذر داشت. حسن جوری نیز در پاسخ، خبر داد که به سربداران پیوسته است.<ref> میرخواند، ج ۵، ص ۶۰۹</ref>


== خلافت حسن جوری ==
== خلافت حسن جوری ==
حافظ ابرو<ref> زبدةالتواريخ ،ج 1، ص 83</ref> مريدان حسن جورى را شيخيان و درويشان خوانده و ابن‌ بطوطه <ref> رحلة ابن‌بطوطة، ج ص 389</ref> به صراحت حسن جورى را [[رافضی]] شمرده است. سربداران حسن جورى را به خلافت خود برداشتند و وى آنان را به عدل و داد فرا خواند. از آن پس، قدرت معنوى و سازمان‌يافته درويشانِ پيرو حسن جورى با قدرت نظامى وجيه‌الدين مسعود پيوند خورد.
حافظ ابرو<ref> زبدةالتواریخ،ج ۱، ص ۸۳</ref> مریدان حسن جوری را شیخیان و درویشان خوانده و ابن‌ بطوطه<ref> رحلة ابن‌بطوطة، ج ۱، ص ۳۸۹</ref> به صراحت حسن جوری را [[رافضی]] شمرده است. سربداران حسن جوری را به خلافت خود برداشتند و وی آنان را به عدل و داد فرا خواند. از آن پس، قدرت معنوی و سازمان‌یافته درویشانِ پیرو حسن جوری با قدرت نظامی وجیه‌الدین مسعود پیوند خورد.


== تصرف ولایات ==
== تصرف ولایات ==
وجيه‌الدين و حسن جورى در 739 هجری، نيشابور و سبزوار را تصرف كردند و بر توابع اين ولايات نيز مسلط شدند و ملازمان امير ارغونشاه را از آنجا بيرون راندند. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 89ـ90؛ ميرخواند، ج ص 613</ref>
وجیه‌الدین و حسن جوری در ۷۳۹ هجری، نیشابور و سبزوار را تصرف کردند و بر توابع این ولایات نیز مسلط شدند و ملازمان امیر ارغونشاه را از آنجا بیرون راندند.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۸۹۹۰؛ میرخواند، ج ۵، ص ۶۱۳</ref>


== رویارویی سربداران با تغاتیمور ==
== رویارویی سربداران با تغاتیمور ==
در اين اثنا، تغاتيمور در نامه‌اى به حسن جورى او را به فرمان‌بردارى از خود دعوت كرد. حسن جورى نيز به وى پيغام داد كه پادشاه و ما بايد از خدا اطاعت كنيم و هركس خلاف دستورهاى [[قرآن]] عمل كند، عصيانگر است و بر ديگران واجب است تا براى دفع او قيام كنند.<ref> ميرخواند، ج ص 613</ref>
در این اثنا، تغاتیمور در نامه‌ای به حسن جوری او را به فرمان‌برداری از خود دعوت کرد. حسن جوری نیز به وی پیغام داد که پادشاه و ما باید از خدا اطاعت کنیم و هرکس خلاف دستورهای [[قرآن]] عمل کند، عصیانگر است و بر دیگران واجب است تا برای دفع او قیام کنند.<ref> میرخواند، ج ۵، ص ۶۱۳</ref>


تغاتيمور با شنيدن پاسخ حسن جورى لشكرى فراهم آورد. به نوشته ميرخواند،<ref> ج ص 613</ref> سپاهيان تغاتيمور هفتاد هزار تن و سپاهيان وجيه‌الدين مسعود و حسن جورى سه هزار تن بودند.<ref> قس دولتشاه سمرقندى، ص 281</ref>
تغاتیمور با شنیدن پاسخ حسن جوری لشکری فراهم آورد. به نوشته میرخواند،<ref> ج ۵، ص ۶۱۳</ref> سپاهیان تغاتیمور هفتاد هزار تن و سپاهیان وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری سه هزار تن بودند.<ref> قس دولتشاه سمرقندی، ص ۲۸۱</ref>


محل وقوع جنگ را حافظ‌ابرو <ref> زبدةالتواريخ ،ج 1، ص 119</ref> در بيهق، ميرخواند <ref> ج ص 613</ref> در كنار رود [[گرگان]] و دولتشاه سمرقندى <ref> ص280</ref> در كنار [[رود اترك]] گزارش نموده‌اند. اين نبرد در 741 به‌وقوع پيوست <ref> قس خوافى، مجمل فصيحى ج ص 58ـ:59 سال 740</ref> تغاتيمور برادرش، [[امير شيخ‌على گاون]]، را فرمانده سپاهيان كرد. سربداران پيروز شدند، اميرشيخ‌على گاون كشته شد و لشكريان تغاتيمور نيز منهزم گشتند.
محل وقوع جنگ را حافظ‌ابرو<ref> زبدةالتواریخ،ج ۱، ص ۱۱۹</ref> در بیهق، میرخواند<ref> ج ۵، ص ۶۱۳</ref> در کنار رود [[گرگان]] و دولتشاه سمرقندی<ref> ص۲۸۰</ref> در کنار [[رود اترک]] گزارش نموده‌اند. این نبرد در ۷۴۱ به‌وقوع پیوست<ref> قس خوافی، مجمل فصیحی ج ۳، ص ۵۸:۵۹ سال ۷۴۰</ref> تغاتیمور برادرش، [[امیر شیخ‌علی گاون]]، را فرمانده سپاهیان کرد. سربداران پیروز شدند، امیرشیخ‌علی گاون کشته شد و لشکریان تغاتیمور نیز منهزم گشتند.


پس از اين شكست، امير ارغونشاه و امراى ديگر به اطراف گريختند و غنيمت بسيارى نصيب سربداران شد. وجيه‌الدين مسعود به سبزوار بازگشت و بزرگان و اشراف خراسان به اطاعت او درآمدند <ref> حافظ ابرو،، ج ص 119ـ120؛ ميرخواند، ج ص 614</ref> به نوشته خوافى <ref> مجمل فصيحى ،ج 3، ص 58ـ:59 سال 740</ref>، پس از اين جنگ، وجيه‌الدين [[اسفراين]]، [[جاجرم]]، [[بي ارجمند]]، [[بسطام]]، [[دامغان]] و [[سمنان]] را نيز تصرف كرد.
پس از این شکست، امیر ارغونشاه و امرای دیگر به اطراف گریختند و غنیمت بسیاری نصیب سربداران شد. وجیه‌الدین مسعود به سبزوار بازگشت و بزرگان و اشراف خراسان به اطاعت او درآمدند<ref> حافظ ابرو،، ج ۱، ص ۱۱۹۱۲۰؛ میرخواند، ج ۵، ص ۶۱۴</ref> به نوشته خوافی<ref> مجمل فصیحی،ج ۳، ص ۵۸:۵۹ سال ۷۴۰</ref>، پس از این جنگ، وجیه‌الدین [[اسفراین]]، [[جاجرم]]، [[بی ارجمند]]، [[بسطام]]، [[دامغان]] و [[سمنان]] را نیز تصرف کرد.
 
==اختلاف نظر میان وجيه‌الدين و حسن جورى ==


==اختلاف نظر میان وجیه‌الدین و حسن جوری ==
===ایجاد اختلاف نظر ===
===ایجاد اختلاف نظر ===
 
در آغاز امر، وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری متفق بودند، اما خیلی زود اختلاف‌نظر پیدا کردند<ref> پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ص۶۰</ref> وجیه‌الدین و یارانش به دنبال حکومتی مقتدر و توسعه‌طلب بودند و ازاین‌رو نمی‌توانستند برای مدت طولانی، مواعظ تند حسن جوری را که پیوسته مردم را به برابری، برادری و تعدیل ثروت دعوت می‌کرد تحمل کنند. از سویی، اهالی نواحی متصرفه سربداران [[شیعه|شیعه‌]] مذهب نبودند.
در آغاز امر، وجيه‌الدين مسعود و حسن جورى متفق بودند، اما خيلى زود اختلاف‌نظر پيدا كردند <ref> پطروشفسكى، نهضت سربداران خراسان، ص60</ref> وجيه‌الدين و يارانش به دنبال حكومتى مقتدر و توسعه‌طلب بودند و ازاين‌رو نمی توانستند براى مدت طولانى، مواعظ تند حسن جورى را ـ كه پيوسته مردم را به برابرى، برادرى و تعديل ثروت دعوت می كرد ـ تحمل كنند. از سويى، اهالى نواحى متصرفه سربداران [[شيعه|شيعه‌]] مذهب نبودند.


=== علت اختلاف نظر ===
=== علت اختلاف نظر ===
 
احتمالاً، حسن جوری می‌خواست مذهب [[تشیع]] را در همه شهرهای تحت تابعیت سربداران برقرار سازد، اما مسعود خواهان این روش نبود. دیدگاه کاملاً مذهبی حسن جوری کار را بر [[وجیه‌الدین مسعود]] مشکل می‌ساخت.<ref> بیانی،دین و دولت در ایران عهد مغول، ج ۲، ص ۷۸۲. </ref>
احتمالاً، حسن جورى می خواست مذهب [[تشيع]] را در همه شهرهاى تحت تابعيت سربداران برقرار سازد، اما مسعود خواهان اين روش نبود. ديدگاه كاملاً مذهبى حسن جورى كار را بر [[وجيه‌الدين مسعود]] مشكل می ساخت. <ref> بيانى،دين و دولت در ايران عهد مغول، ج ص 782. </ref>
 


== نبرد با آل کرت ==
== نبرد با آل کرت ==
=== علت وقوع جنگ ===
=== علت وقوع جنگ ===
با گسترش محدوده حکومتی سربداران، آنان با [[آل‌کرت]] (حکومت: ۶۴۳۷۸۳) در [[هرات]] همسایه شدند. آل‌کرت [[اهل سنت|سنّی]] مذهب و از مخالفان سربداران بودند. اختلاف میان جناح وجیه‌الدین مسعود و سایر سربداران، در جنگِ آنان و آل‌کرت نمایان شد. این جنگ، که به نبرد [[زاوه]] مشهور است، در ۷۴۳ میان وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری از یک سو، و [[معزالدین حسین کرت]] از سوی دیگر، رخ داد.<ref> حافظ‌ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱۴۴؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، ص۲۸۱؛ قس فریومدی، ص ۳۴۸: سال ۷۴۲</ref>


با گسترش محدوده حكومتى سربداران، آنان با [[آل‌كرت]] (حك: 643ـ783) در [[هرات]] همسايه شدند. آل‌كرت [[اهل سنت|سنّی]] مذهب و از مخالفان سربداران بودند. اختلاف ميان جناح وجيه‌الدين مسعود و ساير سربداران، در جنگِ آنان و آل‌كرت نمايان شد. اين جنگ، كه به نبرد [[زاوه]] مشهور است، در 743 ميان وجيه‌الدين مسعود و حسن جورى از يك سو، و [[معزالدين حسين كرت]] از سوى ديگر، رخ داد. <ref> حافظ‌ابرو، زبدةالتواريخ ، ج1، ص144؛ دولتشاه سمرقندى، تذكرةالشعراء، ص281؛ قس فريومدى، ص 348: سال 742</ref>
وقتی وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری بر سبزوار و نیشابور غلبه یافتند و قوای آنان زیاد شد، مصمم به تصرف تمام خراسان شدند و خواستند تا هرات را تسخیر کنند.<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۱۳۹؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، ص۲۸۱ </ref>


وقتى وجيه‌الدين مسعود و حسن جورى بر سبزوار و نيشابور غلبه يافتند و قواى آنان زياد شد، مصمم به تصرف تمام خراسان شدند و خواستند تا هرات را تسخير كنند. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 139؛ دولتشاه سمرقندى، تذكرةالشعراء ، ص281 </ref>
میرخواند<ref> ج ۴، ص ۶۸۱ </ref> آغازگر جنگ را معزالدین حسین کرت دانسته است. به‌نوشته وی<ref> میرخواند، ج ۴، ص ۶۸۱</ref> پس از شکست تغاتیمور از سربداران، وی به معزالدین حسین پیغام داد تا به جنگ آنان برود. این خبر را وجیه‌الدین مسعود و حسن جوری شنیدند و به جنگ با وی مصمم شدند.


ميرخواند <ref> ج 4، ص 681 </ref>  آغازگر جنگ را معزالدين حسين كرت دانسته است. به‌نوشته وى <ref>  ميرخواند، ج 4، ص 681</ref>  پس از شكست تغاتيمور از سربداران، وى به معزالدين حسين پيغام داد تا به جنگ آنان برود. اين خبر را وجيه‌الدين مسعود و حسن جورى شنيدند و به جنگ با وى مصمم شدند.
حسن جوری، دو نفر را به نمایندگی خود نزد معزالدین حسین کرت فرستاد تا به او پیغام دهند که دست از افعال ناشایست خود بردارد و در غیر این صورت، آماده نبرد باشد. معزالدین حسین کرت نمایندگان حسن جوری را به قتل رساند.<ref> میرخواند، ج ۴، ص ۶۸۱</ref>
 
حسن جورى، دو نفر را به نمايندگى خود نزد معزالدين حسين كرت فرستاد تا به او پيغام دهند كه دست از افعال ناشايست خود بردارد و در غير اين صورت، آماده نبرد باشد. معزالدين حسين كرت نمايندگان حسن جورى را به قتل رساند. <ref> ميرخواند، ج ص 681</ref>


=== شرح ماجرای جنگ ===
=== شرح ماجرای جنگ ===
پس از آن، سپاهيان دو طرف در ولايت [[خواف]]، در حدود زاوه، با يكديگر روبه‌رو شدند. سپاهيان سربداران پنج هزار تن و سپاهيان معزالدين حسين كرت سى هزار تن بودند. در ابتداى امر، لشكر وجيه‌الدين مسعود و سربداران پيروز بودند و بسيارى از لشكريان هرات را كشتند، اما در ميان جنگ، حسن جورى مجروح و كشته شد. با مرگ وى صفوف سربداران درهم ريخت.
پس از آن، سپاهیان دو طرف در ولایت [[خواف]]، در حدود زاوه، با یکدیگر روبه‌رو شدند. سپاهیان سربداران پنج هزار تن و سپاهیان معزالدین حسین کرت سی هزار تن بودند. در ابتدای امر، لشکر وجیه‌الدین مسعود و سربداران پیروز بودند و بسیاری از لشکریان هرات را کشتند، اما در میان جنگ، حسن جوری مجروح و کشته شد. با مرگ وی صفوف سربداران درهم ریخت.


معزالدين حسين كرت لشكر سربداران را تعقيب كرد و آنان را شكست داد <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج ص 140ـ144؛ ميرخواند، ج ص 681ـ682</ref> گفته‌اند كه قتل حسن جورى در جنگ زاوه به امر وجيه‌الدين‌مسعود بوده است. <ref> رجوع کنید به دولتشاه سمرقندى، تذكرةالشعراء، ص281؛ ميرخواند، ج ص 682</ref>
معزالدین حسین کرت لشکر سربداران را تعقیب کرد و آنان را شکست داد<ref> حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، ص ۱۴۰۱۴۴؛ میرخواند، ج ۴، ص ۶۸۱۶۸۲</ref> گفته‌اند که قتل حسن جوری در جنگ زاوه به امر وجیه‌الدین‌مسعود بوده است.<ref> رجوع کنید به دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، ص۲۸۱؛ میرخواند، ج ۴، ص ۶۸۲</ref>
[[پرونده:جوری.jpg|بندانگشتی|مقبره حسن جوری]]
[[پرونده:جوری.jpg|بندانگشتی|مقبره حسن جوری]]


== مدفن حسن جوری ==
== مدفن حسن جوری ==
پيكر حسن جورى را به [[سبزوار]] بردند و در جوار مزار [[شيخ خليفه]] به خاك سپردند <ref> ميرخواند، ج ص 682</ref> وجيه‌الدين‌مسعود نيز به سبزوار بازگشت <ref> دولتشاه سمرقندى، تذكرةالشعراء، ص281</ref> و [[امير عزالدين سوغندى]] جانشين حسن جورى شد. <ref> فريومدى، ذيل مجمع الانساب شبانكاره‌اى، ص 348</ref>
پیکر حسن جوری را به [[سبزوار]] بردند و در جوار مزار [[شیخ خلیفه]] به خاک سپردند<ref> میرخواند، ج ۴، ص ۶۸۲</ref> وجیه‌الدین‌مسعود نیز به سبزوار بازگشت<ref> دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، ص۲۸۱</ref> و [[امیر عزالدین سوغندی]] جانشین حسن جوری شد.<ref> فریومدی، ذیل مجمع الانساب شبانکاره‌ای، ص ۳۴۸</ref>
 
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|3}}
{{پانویس2}}
 
 
== منابع ==
== منابع ==
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
{{col-begin}}
{{col-begin}}
{{راست‌چین}}
{{راست‌چین}}
* ابن‌بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عريان، بيروت 1407 / 1987.
* ابن‌بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷ / ۱۹۸۷.
* شيرين بيانى، دين و دولت در ايران عهد مغول، تهران 1367ـ1375ش.
* شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران ۱۳۶۷۱۳۷۵ش.
* ايليا پاولوويچ پطروشفسكى، نهضت سربداران خراسان، ترجمه كريم كشاورز، تهران 1351ش.
* ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۱ش.
* عبداللّه‌بن لطف‌اللّه حافظ‌ابرو، زبدةالتواريخ، چاپ كمال حاج سيدجوادى، تهران 1380ش.
* عبداللّه‌بن لطف‌اللّه حافظ‌ابرو، زبدةالتواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
* احمدبن محمد خوافى، مجمل فصيحى، چاپ محمود فرخ، مشهد 1339ـ 1341ش.
* احمدبن محمد خوافی، مجمل فصیحی، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ ۱۳۴۱ش.
* دولتشاه سمرقندى، كتاب تذكرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، ليدن 1319/1901.
* دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
* عبدالرزاق سمرقندى، مطلع سعدين و مجمع بحرين، ج چاپ عبدالحسين نوائى، تهران 1353ش.
* عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۳ش.
* غياث‌الدين فريومدى، ذيل مجمع الانساب شبانكاره‌اى، در محمدبن على شبانكاره‌اى، مجمع‌الانساب، چاپ ميرهاشم محدث، تهران 1363ش.
* غیاث‌الدین فریومدی، ذیل مجمع الانساب شبانکاره‌ای، در محمدبن علی شبانکاره‌ای، مجمع‌الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
* ظهيرالدين‌بن نصيرالدين مرعشى، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، چاپ محمد حسين تسبيحى، تهران 1345ش.
* ظهیرالدین‌بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ محمد حسین تسبیحی، تهران ۱۳۴۵ش.
* ميرخواند.
* میرخواند.
{{col-end}}
{{col-end}}
{{پایان}}
{{پایان}}
 
== پیوند به بیرون ==
 
منبع مقاله: [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=6171 تلخیص از دانشنامه جهان اسلام]
== پیوند به بیرون ==
 
منبع مقاله: [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=6171 تلخيص از دانشنامه جهان اسلام]


[[رده:سربداران]]
[[رده:سربداران]]
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۴۶

ویرایش