کاربر ناشناس
حسن جوری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Smnazem بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
وی شاگرد و مرید [[شیخ خلیفه مازندرانی]] بود که پس از وی رهبری معنوی سربداران را برعهده گرفت.شیخ حسن برای تبلیغ و نجات جان خویش، به مناطق زیادی از جمله [[ماوراءالنهر]]، [[بلخ]]، [[ترمذ]]،[[هرات]]،[[خواف]] و [[قهستان]] سفر کرد. | وی شاگرد و مرید [[شیخ خلیفه مازندرانی]] بود که پس از وی رهبری معنوی سربداران را برعهده گرفت.شیخ حسن برای تبلیغ و نجات جان خویش، به مناطق زیادی از جمله [[ماوراءالنهر]]، [[بلخ]]، [[ترمذ]]،[[هرات]]،[[خواف]] و [[قهستان]] سفر کرد. | ||
در آغاز امر، [[ | در آغاز امر، [[وجيه الدين مسعود]]، رهبر سیاسی نهضت و حسن جورى متفق بودند اما پس از مدتی میان آنها اختلاف افتاد لذا شیخ حسن در جنگ آل کرت به دستور وجيهالدين به قتل رسید. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
=== شهرهای مختلف === | === شهرهای مختلف === | ||
وى پس از اینکه جانشین شیخ خلیفه شد سفرهای تبلیغی خود را آغاز کرد، ایشان در 23 ربيعالاول 736 به نيشابور رفت و در آن شهر در اختفا بود تا اينكه مردم از جاى او آگاهى يافتند. به همين سبب، به مشهد و از آنجا به [[ابيورد]] و [[خبوشان]] رفت. | وى پس از اینکه جانشین شیخ خلیفه شد سفرهای تبلیغی خود را آغاز کرد، ایشان در 23 [[ربیع الاول|ربيعالاول]] 736 به نيشابور رفت و در آن شهر در اختفا بود تا اينكه مردم از جاى او آگاهى يافتند. به همين سبب، به مشهد و از آنجا به [[ابيورد]] و [[خبوشان]] رفت. | ||
پنج ماه درسفر بود تا اينكه در شوال 736 به [[عراق عجم]] رفت و يك سال و نيم در آن نواحى تبليغ كرد. سپس به خراسان برگشت و در اوايل محرّم 739 به [[ماوراءالنهر]] و [[بلخ]] و [[ترمذ]] رفت و پس از آن به [[هرات]] بازگشت و از آنجا به [[خواف]] و [[قهستان]] رفت و تصميم گرفت به [[كرمان]] سفر كند، اما به سبب سختى راه، سفرش انجام نپذيرفت و به مشهد و در 739 به نيشابور بازگشت و بيشتر اهالى نيشابور مريد وى شدند. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج 1، ص 79، 86؛ عبدالرزاق سمرقندى، مطلع سعدين و مجمع بحرين، ج 1، ص 145ـ146</ref> | پنج ماه درسفر بود تا اينكه در [[شوال]] 736 به [[عراق عجم]] رفت و يك سال و نيم در آن نواحى تبليغ كرد. سپس به خراسان برگشت و در اوايل محرّم 739 به [[ماوراءالنهر]] و [[بلخ]] و [[ترمذ]] رفت و پس از آن به [[هرات]] بازگشت و از آنجا به [[خواف]] و [[قهستان]] رفت و تصميم گرفت به [[كرمان]] سفر كند، اما به سبب سختى راه، سفرش انجام نپذيرفت و به مشهد و در 739 به نيشابور بازگشت و بيشتر اهالى نيشابور مريد وى شدند. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج 1، ص 79، 86؛ عبدالرزاق سمرقندى، مطلع سعدين و مجمع بحرين، ج 1، ص 145ـ146</ref> | ||
=== انگیزه سفر === | === انگیزه سفر === | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== هراس دشمنان از حسن == | == هراس دشمنان از حسن == | ||
با افزايش مريدان حسن جورى، بر نگرانى و وحشت فقهاى سنّی مذهب افزوده شد. به همين سبب، دشمنان او كوشيدند تا امير [[ارغونشاه]] را برضد وى برانگيزند.<ref> حافظابرو، زبدةالتواريخ، ج 1، ص 86ـ 87؛ ميرخواند، ج 5، ص 606</ref> | با افزايش مريدان حسن جورى، بر نگرانى و وحشت فقهاى [[سنی|سنّی]] مذهب افزوده شد. به همين سبب، دشمنان او كوشيدند تا امير [[ارغونشاه]] را برضد وى برانگيزند.<ref> حافظابرو، زبدةالتواريخ، ج 1، ص 86ـ 87؛ ميرخواند، ج 5، ص 606</ref> | ||
ارغونشاه، [[اميرمحمد باسق]] را نزد حسن جورى فرستاد تا درباره او و يارانش تحقيق كند. اميرمحمد باسق با حسن جورى مذاكره كرد و او و يارانش را مردمانى نيك معاش دانست و به وساطت او، ارغونشاه از دستگيرى حسن جورى منصرف شد. اندكى بعد، حسن جورى از قهستان به سوى عراق عجم حركت كرد و به [[دستجردان]] رفت، اما به سبب سختى راه و جمع كثيرى كه همراه وى بودند، اين سفر ناتمام ماند و او به مشهد بازگشت. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج 1، ص 87؛ ميرخواند، ج 5، ص 606 </ref> | ارغونشاه، [[اميرمحمد باسق]] را نزد حسن جورى فرستاد تا درباره او و يارانش تحقيق كند. اميرمحمد باسق با حسن جورى مذاكره كرد و او و يارانش را مردمانى نيك معاش دانست و به وساطت او، ارغونشاه از دستگيرى حسن جورى منصرف شد. اندكى بعد، حسن جورى از قهستان به سوى عراق عجم حركت كرد و به [[دستجردان]] رفت، اما به سبب سختى راه و جمع كثيرى كه همراه وى بودند، اين سفر ناتمام ماند و او به مشهد بازگشت. <ref> حافظ ابرو، زبدةالتواريخ، ج 1، ص 87؛ ميرخواند، ج 5، ص 606 </ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== خلافت حسن جوری == | == خلافت حسن جوری == | ||
حافظ ابرو<ref> زبدةالتواريخ ،ج 1، ص 83</ref> مريدان حسن جورى را شيخيان و درويشان خوانده و | حافظ ابرو<ref> زبدةالتواريخ ،ج 1، ص 83</ref> مريدان حسن جورى را شيخيان و درويشان خوانده و ابن بطوطه <ref> رحلة ابنبطوطة، ج 1، ص 389</ref> به صراحت حسن جورى را [[رافضی]] شمرده است. سربداران حسن جورى را به خلافت خود برداشتند و وى آنان را به عدل و داد فرا خواند. از آن پس، قدرت معنوى و سازمانيافته درويشانِ پيرو حسن جورى با قدرت نظامى وجيهالدين مسعود پيوند خورد. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
== رویارویی سربداران با تغاتیمور == | == رویارویی سربداران با تغاتیمور == | ||
در اين اثنا، تغاتيمور در نامهاى به حسن جورى او را به فرمانبردارى از خود دعوت كرد. حسن جورى نيز به وى پيغام داد كه پادشاه و ما بايد از خدا اطاعت كنيم و هركس خلاف دستورهاى قرآن عمل كند، عصيانگر است و بر ديگران واجب است تا براى دفع او قيام كنند.<ref> ميرخواند، ج 5، ص 613</ref> | در اين اثنا، تغاتيمور در نامهاى به حسن جورى او را به فرمانبردارى از خود دعوت كرد. حسن جورى نيز به وى پيغام داد كه پادشاه و ما بايد از خدا اطاعت كنيم و هركس خلاف دستورهاى [[قرآن]] عمل كند، عصيانگر است و بر ديگران واجب است تا براى دفع او قيام كنند.<ref> ميرخواند، ج 5، ص 613</ref> | ||
تغاتيمور با شنيدن پاسخ حسن جورى لشكرى فراهم آورد. به نوشته ميرخواند،<ref> ج 5، ص 613</ref> سپاهيان تغاتيمور هفتاد هزار تن و سپاهيان وجيهالدين مسعود و حسن جورى سه هزار تن بودند.<ref> قس دولتشاه سمرقندى، ص 281</ref> | تغاتيمور با شنيدن پاسخ حسن جورى لشكرى فراهم آورد. به نوشته ميرخواند،<ref> ج 5، ص 613</ref> سپاهيان تغاتيمور هفتاد هزار تن و سپاهيان وجيهالدين مسعود و حسن جورى سه هزار تن بودند.<ref> قس دولتشاه سمرقندى، ص 281</ref> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
===ایجاد اختلاف نظر === | ===ایجاد اختلاف نظر === | ||
در آغاز امر، وجيهالدين مسعود و حسن جورى متفق بودند، اما خيلى زود اختلافنظر پيدا كردند <ref> پطروشفسكى، نهضت سربداران خراسان، ص60</ref> وجيهالدين و يارانش به دنبال حكومتى مقتدر و توسعهطلب بودند و ازاينرو نمی توانستند براى مدت طولانى، مواعظ تند حسن جورى را | در آغاز امر، وجيهالدين مسعود و حسن جورى متفق بودند، اما خيلى زود اختلافنظر پيدا كردند <ref> پطروشفسكى، نهضت سربداران خراسان، ص60</ref> وجيهالدين و يارانش به دنبال حكومتى مقتدر و توسعهطلب بودند و ازاينرو نمی توانستند براى مدت طولانى، مواعظ تند حسن جورى را ـ كه پيوسته مردم را به برابرى، برادرى و تعديل ثروت دعوت می كرد ـ تحمل كنند. از سويى، اهالى نواحى متصرفه سربداران [[شيعه|شيعه]] مذهب نبودند. | ||
=== علت اختلاف نظر === | === علت اختلاف نظر === |