پرش به محتوا

تربت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۱۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ اوت ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
===آثار دیگر تربت===
===آثار دیگر تربت===


برای تربت آثار دیگری هم ذکر شده است ، از جمله زیاد شدن روزی و علم نافع و عزت یافتن و رفع فقر و ظهور هرگونه اثر نیک و پسندیده ( رجوع کنید به ابن قولویه ، ص 277، 282ـ 285؛ ابن بسطام ، ص 52؛ نوری ، 1407ـ 1408، ج 8، ص 237؛ کلباسی ، ص 109؛ فرهاد میرزا قاجار، ص 6). در بارة برخی آثار تربت این بحث مطرح شده است که آیا این آثار با خوردن تربت حاصل می شود یا ناشی از همراه داشتن آن است (نراقی ، ج 15، ص 163؛ کلباسی ، ص 67، 77).
برای تربت آثار دیگری هم ذکر شده است ، از جمله زیاد شدن روزی و علم نافع و عزت یافتن و رفع فقر و ظهور هرگونه اثر نیک و پسندیده<ref>ابن قولویه، ص 277، 282ـ 285؛ ابن بسطام، ص 52؛ نوری، 1407ـ 1408، ج 8، ص 237؛ کلباسی، ص 109؛ فرهاد میرزا قاجار، ص 6</ref>. در باره برخی آثار تربت این بحث مطرح شده است که آیا این آثار با خوردن تربت حاصل می شود یا ناشی از همراه داشتن آن است<ref>نراقی، ج 15، ص 163؛ کلباسی، ص 67، 77</ref>.


==فضیلت سجده بر تربت==
==فضیلت سجده بر تربت==


بنا بر احادیث و کتب فقهی، تربت بهترین چیزی است که می توان در سجده پیشانی را بر آن گذاشت (ابن بابویه ، 1414، ج 1، ص 268؛ شهید اول ، 1414، ج 2، ص 26؛ یوسف بحرانی ، ج 7، ص 260؛ نراقی ، ج 5، ص 266). در برخی روایات آمده که امام صادق(ع) مقداری از تربت امام حسین را که در کیسه ای ابریشمی و زرد رنگ نگه می داشته ، هنگام نماز بر سجاده خود می ریخته و بر آن سجده می کرده است ( رجوع کنید به طوسی ، 1411، ص 733؛ دیلمی ، ج 1، ص 115؛ محمدباقر مجلسی ، ج 82، ص 153؛ آل کاشف الغطاء، ص 39). به موجب برخی متون حدیثی و فقهی ، سجده کردن بر تربت و تسبیح گفتن با تربت باعث رقت قلب می گردد (محمدتقی مجلسی ، ج 2، ص 177)
بنا بر احادیث و کتب فقهی، تربت بهترین چیزی است که می توان در سجده پیشانی را بر آن گذاشت <ref> ابن بابویه ، کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 268؛ شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ج 2، ص 26؛ یوسف بحرانی، ج 7، ص 260؛ نراقی، ج 5، ص 266</ref>. در برخی روایات آمده که امام صادق(ع) مقداری از تربت امام حسین را که در کیسه ای ابریشمی و زرد رنگ نگه می داشته ، هنگام نماز بر سجاده خود می ریخته و بر آن سجده می کرده است<ref>طوسی، مصباح المتهجّد، ص 733؛ دیلمی، ج 1، ص 115؛ محمدباقر مجلسی، ج 82، ص 153؛ آل کاشف الغطاء، ص 39</ref>. به موجب برخی متون حدیثی و فقهی ، سجده کردن بر تربت و تسبیح گفتن با تربت باعث رقت قلب می گردد<ref>مجلسی، ج 2، ص 177</ref>.


قدیمترین متن در باره مُهر تربت ــ که با تعبیر «لوحٌ مِنْ طینِ القبر» از آن یاد شده ــ در توقیعی از امام عصرآمده که در سال 308 در پاسخ به سؤالات محمدبن عبداللّه بن جعفر حِمیَری صادر شده است . در این حدیث و احادیث دیگر بر استحباب ذکر گفتن با تسبیح تربت تأکید شده ( رجوع کنید به مفید، 1413 ب ، ص 150ـ 151؛ حسن طبرسی ، ص 281؛ ابن مشهدی ، ص 366ـ 368؛ حرّ عاملی ، ج 6، ص 455ـ456؛ محمدباقر مجلسی ، ج 82، ص 333، 340). شهید اول این احادیث را متواتر خوانده است (1414، ج 2، ص 26).
قدیمترین متن در باره مُهر تربت ــ که با تعبیر «لوحٌ مِنْ طینِ القبر» از آن یاد شده ــ در توقیعی از امام عصرآمده که در سال 308 در پاسخ به سؤالات محمدبن عبداللّه بن جعفر حِمیَری صادر شده است . در این حدیث و احادیث دیگر بر استحباب ذکر گفتن با تسبیح تربت تأکید شده<ref> مفید، الارشاد، ص 150ـ 151؛ حسن طبرسی، ص 281؛ ابن مشهدی، ص 366ـ 368؛ حرّ عاملی، ج 6، ص 455ـ45 مجلسی، ج 82، ص 333، 340</ref> ( رجوع کنید به ). شهید اول این احادیث را متواتر خوانده است<ref>شهید اول،الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ج 2، ص 26</ref>.  


===ساخت تسبیح با تربت===
===ساخت تسبیح با تربت===


بنا بر حدیثی از امام صادق، تسبیح حضرت فاطمه(س) نخست از نخ پشمیِ تابیده بود که عدد تکبیرات بر آن گره زده شده بود. با شهادت حمزه بن عبدالمطلب در جنگ احد، حضرت فاطمه از تربت وی تسبیح ساختند. پس از شهادت امام حسین ساختن تسبیح تربت آن حضرت معمول شد. در حدیث دیگری از امام صادق ، تسبیح تربت حمزه با تسبیح تربت امام حسین مقایسه و تربت امام حسین برتر دانسته شده است ( رجوع کنید به مفید، 1413 ب ، همانجا). از این روایت برمی آید که دستِکم تا زمان امام صادق هنوز ساختن تسبیح از تربت حمزه مرسوم بوده است (نیز رجوع کنید به سمهودی ، ج 1، ص 116). در روایات بر ثوابِ در دست گرفتن تسبیح تربت امام حسین علیه السلام ، حتی بدون گفتن ذکر، تأکید شده است ( رجوع کنید به طوسی ، 1411، ص 735؛ همو، 1401، ج 6، ص 75ـ 76؛ احمد طبرسی ، ج 2، ص 583؛ نیز رجوع کنید به مفید، 1413 ب ، ص 152)، ولی ظاهراً استفاده از تسبیح تربت نیز همچون مهر تربت تا سال 308 (تاریخ مکاتبة حمیری ) هنوز سنّتی فراگیر نشده بوده است .
بنا بر حدیثی از امام صادق، تسبیح حضرت فاطمه(س) نخست از نخ پشمیِ تابیده بود که عدد تکبیرات بر آن گره زده شده بود. با شهادت حمزه بن عبدالمطلب در جنگ احد، حضرت فاطمه از تربت وی تسبیح ساختند. پس از شهادت امام حسین ساختن تسبیح تربت آن حضرت معمول شد. در حدیث دیگری از امام صادق ، تسبیح تربت حمزه با تسبیح تربت امام حسین مقایسه و تربت امام حسین برتر دانسته شده است<ref>مفید، الارشاد، ص 150ـ 151</ref>. از این روایت برمی آید که دستِکم تا زمان امام صادق هنوز ساختن تسبیح از تربت حمزه مرسوم بوده است<ref>سمهودی، ج 1، ص 116</ref>. در روایات بر ثوابِ در دست گرفتن تسبیح تربت امام حسین(ع)، حتی بدون گفتن ذکر، تأکید شده است<ref>طوسی، مصباح المتهجّد، ص 735؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 75ـ 76؛ احمد طبرسی، ج 2، ص 583؛ مفید،کتاب المزار، ص 152</ref>، ولی ظاهراً استفاده از تسبیح تربت نیز همچون مهر تربت تا سال 308 (تاریخ مکاتبة حمیری) هنوز سنّتی فراگیر نشده بوده است .
 
در ساختن مهر و تسبیح، پختن تربت برای ماندگاری آن بسیار مفید است و همین موضوع بحث فقهی سجده برتربت پخته را به میان آورده است ؛ برخی فقها آن را جایز و شماری آن را مکروه دانسته اند ( رجوع کنید به سلاّ ر دیلمی ، همانجا؛ ابن حمزه ، 1399، ص 89؛ شهید اول ، 1414، ج 2، ص 26؛ شهید ثانی ، 1378ش ، ص 211؛ یوسف بحرانی ، ج 7، ص 260ـ 261؛ نجفی ، ج 8، ص 414). این موضوع در قرن دهم ــ پس از آنکه یکی از دانشمندان ، سجده بر تربت پخته را تحریم کرد ( رجوع کنید به محقق کرکی ، ج 2، ص 91) ــ به بحثی جدّی بدل شد، به طوری که محقق کرکی ، در 933 رساله ای در اثبات جواز آن نوشت . برخی این رساله را در رد فاضل قطیفی دانسته اند، مباحثات وی با محقق کرکی معروف است ( رجوع کنید به محمدباقر مجلسی ، ج 105، ص 79؛ امین ، ج 8، ص 210؛ آقابزرگ طهرانی ،ج 12، ص 148ـ 149


==احکام فقهی تربت==
==احکام فقهی تربت==


با توجه به قداست تربت، احکام خاصی برای آن در کتب فقهی ذکر شده است ، از جمله آنکه نجس کردن تربت حرام و برطرف کردن نجاست از آن واجب است ، حتی نجس کردن تربت ممکن است نشانه کفر باشد (علامه حلّی ، 1413، ج 1، ص 267؛ همو، 1414، ج 1، ص 127؛ نجفی ، ج 8، ص 335؛ آل کاشف الغطاء، ص 175؛ سبزواری ، ص 18). همچنین تربتی که همراه میت نهاده می شود، باید به گونه ای قرار گیرد که موجب بی احترامی به آن نشود ( رجوع کنید به طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 315، مسئلة 9؛ حکیم ، ج 4، ص 199). توهین به تربت آثار دنیوی ناگواری به همراه دارد ( رجوع کنید به طوسی ، 1414، ص 320؛ نوری ، 1378، ج 2، ص 283).
با توجه به قداست تربت، احکام خاصی برای آن در کتب فقهی ذکر شده است ، از جمله آنکه نجس کردن تربت حرام و برطرف کردن نجاست از آن واجب است ، حتی نجس کردن تربت ممکن است نشانه کفر باشد<ref>علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج 1، ص 267؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج 1، ص 127؛ نجفی، ج 8، ص 335؛ آل کاشف الغطاء، ص 175؛ سبزواری، ص 18</ref>. همچنین تربتی که همراه میت نهاده می شود، باید به گونه ای قرار گیرد که موجب بی احترامی به آن نشود<ref>طباطبائی یزدی، ج 1، ص 315، مسئلة 9؛ حکیم، ج 4، ص 199</ref>. توهین به تربت آثار دنیوی ناگواری به همراه دارد<ref>طوسی، الامالی، ص 320؛ نوری، 1378، ج 2، ص 283</ref>.


خوردن خاک ، حرام و خوردن تربت ، فقط برای شفا، جایز است (کلینی ، ج 6، ص 265ـ266، 378؛ ابن برّاج ، ج 2، ص 433؛ ابن حمزه ، ص 433؛ محقق حلّی ، 1408، ج 3، ص 176؛ نراقی ، ج 15، ص 162؛ کلباسی ، ص 28ـ30). در برخی احادیث و فتاوای فقهی ، افطار با تربت جایز است ، گرچه عده ای از فقها این امر را درست نمی دانند ( الفقه المنسوب للامام الرضا علیه السلام ، ص 210؛ ابن شعبه ، ص 488؛ ابن بابویه ، 1414، ج 2، ص 174؛ مفید، 1413 ج ، ص 31؛ ابن طاووس ، اقبال ، ص 281 ؛ شهید اول ، 1412، ص 203؛ همو، 1419، ج 4، ص 175ـ176؛ محمدباقر مجلسی ، ج 57، ص 158ـ161). مقدار تربتی که برای شفا می توان خورد، اندک و حداکثر به مقدار یک نخود تعیین شده است (کلینی ، ج 6، ص 378؛ ابن برّاج ، ج 2، ص 429ـ430؛ ابن ادریس حلّی ، ج 1، ص 318؛ محقق حلّی ، 1408، همانجا؛ محمدباقر مجلسی ، ج 57، ص 161ـ162؛ کلباسی ، ص 45ـ47).
خوردن خاک ، حرام و خوردن تربت ، فقط برای شفا، جایز است<ref>کلینی، ج 6، ص 265ـ266، 378؛ ابن برّاج، ج 2، ص 433؛ ابن حمزه، ص 433؛ محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج 3، ص 176؛ نراقی، ج 15، ص 162؛ کلباسی، ص 28ـ30</ref>. در برخی احادیث و فتاوای فقهی ، افطار با تربت جایز است، گرچه عده ای از فقها این امر را درست نمی دانند<ref>الفقه المنسوب للامام الرضا(ع)، ص 210؛ ابن شعبه، ص 488؛ ابن بابویه، 1414، ج 2، ص 174؛ مفید، مسارّ الشیعة فی مختصر تواریخ الشریعة، ص 31؛ ابن طاووس، اقبال، ص 281 ؛ شهید اول،  البیان، ص 203؛ شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج 4، ص 175ـ176؛ محمدباقر مجلسی، ج 57، ص 158ـ161</ref>. مقدار تربتی که برای شفا می توان خورد، اندک و حداکثر به مقدار یک نخود تعیین شده است<ref>کلینی، ج 6، ص 378؛ ابن برّاج، ج 2، ص 429ـ430؛ ابن ادریس حلّی، ج 1، ص 318؛ محقق حلّی، شرایع، ج 3، ص 176؛ مجلسی، ج 57، ص 161ـ162؛ کلباسی، ص 45ـ47</ref>.


در برخی روایات و فتاوای فقهی، استفاده از گِل ارمنی برای درمان مجاز است، اما تربت برتر از آن است. فقها تفاوتهای احکام این دو را برشمرده اند ( رجوع کنید به طوسی ، 1411، ص 732؛ محقق حلّی ، 1408، همانجا؛ ابن فهد حلّی ، ج 4، ص 221؛ شهیدثانی ، 1413ـ 1419، ج 12، ص 69). در برخی روایات ، خوردن تربت امامان دیگر نیز مجاز دانسته شده است ، اما مورد پذیرش فقها و سازگار با برخی احادیث دیگر نیست ( رجوع کنید به ابن قولویه ، ص 280ـ281؛ ابن بابویه ، 1363 ش ، ج 1، ص 104؛ محمدباقر مجلسی ، ج 57، ص 156).
در برخی روایات و فتاوای فقهی، استفاده از گِل ارمنی برای درمان مجاز است، اما تربت برتر از آن است. فقها تفاوتهای احکام این دو را برشمرده اند<ref>طوسی، مصباح المتهجّد، ص 732؛ ابن فهد حلّی، ج 4، ص 221؛ شهیدثانی، مسالک، ج 12، ص 69</ref>. در برخی روایات ، خوردن تربت امامان دیگر نیز مجاز دانسته شده است ، اما مورد پذیرش فقها و سازگار با برخی احادیث دیگر نیست<ref>ابن قولویه، ص 280ـ281؛ ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 104؛ مجلسی، ج 57، ص 156</ref>.
از نظر فقها خرید و فروش تربت جایز است (شهید اول ، 1414، ج 2، ص 26؛ ابن فهد حلّی ، همانجا؛ آل کاشف الغطاء، ص 376)، ولی در برخی روایات از آن نهی شده است ( رجوع کنید به ابن قولویه ، ص 286؛ در بارة اثر ناگوار خرید و فروش تربت رجوع کنید به حائری خراسانی ، ص 195).
از نظر فقها خرید و فروش تربت جایز است<ref>شهید اول،  الدروس، ج 2، ص 26؛آل کاشف الغطاء، ص 376</ref>، ولی در برخی روایات از آن نهی شده است<ref>ابن قولویه ، ص 286</ref>.


==محدوده تربت==
==محدوده تربت==
خط ۱۲۴: خط ۱۲۲:
*علی بن عبداللّه سمهودی، وفاءالوفا باخبار دارالمصطفی، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت 1404/ 1984.
*علی بن عبداللّه سمهودی، وفاءالوفا باخبار دارالمصطفی، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت 1404/ 1984.
*محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363 ش.
*محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363 ش.
*محمدبن مکی شهیداول، البیان، چاپ محمد حسون، قم 1412؛  
*محمدبن مکی شهیداول، البیان، چاپ محمد حسون، قم 1412؛
*محمدبن مکی شهیداول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة ، قم 1414.
*محمدبن مکی شهیداول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة ، قم 1414.
*محمدبن مکی شهیداول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، قم 1419.
*محمدبن مکی شهیداول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، قم 1419.
کاربر ناشناس