پرش به محتوا

پرسش:آیا پیامبر(ص) برخی همسرانش را طلاق داد؟: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>E.ahmadi
(صفحه‌ای تازه حاوی «مورخان گزارش‌هایی از طلاق برخی همسران پیامبر نقل کرده‌اند. سید جعفر مرتضی عاملی معتقد است حفصه برای دومین بار توسط پیامبر(ص) طلاق داده شد. برخی نقل‌ها به ازدواج مجدد پیامبر در اواخر عمرش اشاره دارند که به طلاق منجر شده است. پژوهشگران این...» ایجاد کرد)
 
imported>E.ahmadi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
مورخان گزارش‌هایی از طلاق برخی همسران پیامبر نقل کرده‌اند. [[سید جعفر مرتضی عاملی]] معتقد است [[حفصه]] برای دومین بار توسط پیامبر(ص) طلاق داده شد. برخی نقل‌ها به ازدواج مجدد پیامبر در اواخر عمرش اشاره دارند که به طلاق منجر شده است. پژوهشگران این گزارش‌ها را مغایر با آیه قرآن دانسته‌اند که در آن خداوند پیامبر(ص) را در سال‌های اخر عمرش از ازدواج مجدد منع کرده بود.
پرسش:خاتم بخشی عمر بن خطاب<br>
[[شیخ صدوق]](۳۸۱ق) در امالی<ref>شیخ صدوق، امالی صدوق، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۸۶.</ref>، [[ابن شهر آشوب]](۵۸۸ق) در مناقب<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل أبي طالب، مکتبةالحيدرية، ج۲، ص۲۰۹.</ref> و دیگر عالمان شیعه<ref>العروسى الحويزى، تفسير نور الثقلين‌، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۶۴۸؛ العاملي، الصراط المستقيم، بی‌تا، ج۱، ص۲۶۱؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق. ج۳۵، ص۱۸۳؛ شيخ حر عاملى‌، إثبات الهداة، ۱۴۲۲ق‌، ج۳، ص۵۸.</ref>از [[عمر بن خطاب]] نقل شده چهل انگشتر در حالی که در رکوع نماز است بخشیده است تا آنچه در مورد امام علی(ع) نازل شده در حق او نیز نازل شود.


حکم آیات طلاق در [[قرآن]] همانطور که به هنگام ضرورت به [[مسلمانان]] اجازه می‌دهد تا همسرشان را طلاق دهند، شامل پیامبر اکرم(ص) نیز می‌شود و برای او هم جایز است. طبق نقل مورخان، پیامبر(ص) برخی زنان را که با او سازش نداشته یا به زندگی با او راضی نبودند [[طلاق]] داده است. حتی برخی زنان را به درخواست خودشان و یا به‌خاطر خطایی که مرتکب شده‌اند، طلاق داده است. البته این گزارش‌ها متعدد بوده و نقدهایی بر آن وارد کرده‌اند.
[[قاضی نعمان مغربی]] تلاش عمر بن خطاب را ۲۰ مرتبه<ref>قاضی نعمان المغربی، شرح الأخبار، نشر اسلامی، ج۲، ص۳۴۶.</ref> و [[ابن طاووس]](۶۶۴ق) ۲۴مرتبه<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود، دار الذخائر، ج۱، ۹۷.</ref> دانسته است.


* ابن‌سعد(۲۳۰ق) در الطبقات الکبری آورده است که پیامبر(ص) [[حفصه بنت عمر]]، را طلاق داد.<ref> ابن‌سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۸۴؛ ایوب، زوجات النبی، ۱۴۱۷ق، ص۵۴.</ref> طبرانی از عالمان قرن چهارم اهل‌سنت می‌گوید پس از تصمیم پیامبر به طلاق، جبرئیل او را منصرف کرد.<ref>بلاذری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۹؛ طبرانی، معجم کبیر، مکتبه ابن تیمیه، ج۲۳، ص۱۸۸.</ref> [[سید جعفر مرتضی]] محقق معاصر شیعه معتقد است پیامبر(ص) برای بار دوم می‌خواست حفصه را طلاق دهد اما با واسطه شدن [[عمر بن خطاب]] منصرف شد.<ref>مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۴۲۶ق، ج۶، ص۲۰۴.</ref>
* به نقل بلاذری(۲۷۹ق)، ملیکه بنت کعب(الکنانیة) بعد از کشته شدن پدرش توسط مسلمانان در [[فتح مکه]]، به عقد پیامبر(ص) در آمد. عایشه به او گفت حیا نمی‌کنی که با قاتل پدرت ازدواج کرده‌ای. ملیکه با شنیدن این حرف، پشیمان شد و پیامبر(ص) او را طلاق داد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۵۸.</ref> و با وساطت خویشان ملیکه باز هم پیامبر حاضر به رجوع نشد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۱۴۸.</ref> واقدی مورخ قرن سوم اهل‌سنت معتقد است که همه بزرگان بر این مساله اتفاق نظر دارند که پیامبر(ص) با قبیله کنانه وصلت نکرده است.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۵۹.</ref>
* ابن‌حجر عسقلانی(۷۷۳–۸۵۲ق) در الاصابه آورده است، [[حفصه]] و [[عایشه]] بخاطر حسادت در زیبایی اسماء بنت نعمان به او عبارتی یاد دادند تا آن را در خلوت به پیامبر(ص) بازگو کند. اسماء چنین کرد و پیامبر(ص) هم بخاطر جسارتی که به او شده، طلاقش داد.<ref>ابن‌حجر، الاصابه، ج۸، ص۲۰؛ مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۴۲۶ق، ج۲۶، ص۷۸.</ref>
* برخی محققان نوشته‌اند پیامبر(ص) در سال هشتم هجری، [[سوده بنت زمعة بن قیس|سوده بنت زمعه]] را به خاطر مسن بودنش طلاق داد. البته بعد از مدت کوتاهی طبق درخواست سوده به منزل پیامبر(ص) برگشت.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۰۷.</ref>
* حاکم نیشابوری(۴۰۵ق) در المستدرک علی الصحیحین از زنی بنام الکلابیه گزارش می‌دهد، که در اسم و علت طلاق او اختلاف است.<ref>المستدرك على الصحيحين، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۳۸.</ref> برخی مورخان [[زنان پیامبر(ص)]] از این قبیله را متعدد دانسته‌اند.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴۱.</ref>
* ریحانه بنت زید، که پس از اسارتش در جنگ با [[بنی‌قریظه]]، اسلام را پذیرفت و به عقد پیامبر(ص) در آمد.<ref>ایوب، زوجات النبی،۱۴۱۷ق، ص۱۱۶.</ref> بنابر گزارش‌ ابن‌سعد، پس از اعتراض ریحانه به حکم حجاب، پیامبر(ص) او را طلاق داد. البته بعد از این پشیمان شد و پیامبر او را بخشید و به خانه برگرداند.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۱۳۰.</ref> برخی بر این باوراند که تا وقت وفات، کنیز پیامبر(ص) بوده است.
برخی مفسران معتقدند به تصریح قرآن(سوره احزاب آیه۵۲) در سال‌های پایانی زندگانی پیامبر اکرم(ص) ازدواج بر او حرام شد. بنابراین پذیرفته نیست که در این برهه برای ازدواج اقدامی کرده باشد.
این آیه بعد از فتح خیبر و پس از آن که زنان پیامبر در گزینش بین ادامه زندگی ساده با پیامبر(ص)، و طلاق، ایشان را برگزیدند، نازل شد.<ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۷، ص۴۹۲.</ref>
بلاذری می‌نویسد، بعد از نزول این آیه، پیامبر(ع) ازدواج نکرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۵.</ref> (تا طلاقی صورت بگیرد)
فخر رازی(۶۰۶ق) در مورد حرمت ازدواج مجدد پیامبر(ص) می‌نویسد، در این مساله اختلاف است و برخی معتقدند بعد از مدتی این حکم باطل شد.<ref>فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۷۸.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
خط ۲۴: خط ۹:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة، به‌تحقيق عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود للنفوس منضود، قم، دار الذخائر، بی‌تا.
* ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
* العروسى الحويزى، عبد على بن جمعة، تفسير نور الثقلين‌، به‌تحقیق سيد هاشم‌ رسولى محلاتى، قم‌، اسماعيليان‌، چاپ چهارم‌، ۱۴۱۵ق.
* ایوب، سعید، زوجات النبی، بیروت، دار الهادی، ۱۴۱۷ق.
* قاضی نعمان مغربی، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، به‌تحقیق سيد محمّد حسيني جلالي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، بی‌تا.
* بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، به‌تحقیق سهيل زكار ورياض الزركلي، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
* ابن شهر آشوب، مناقب آل أبي طالب، النجف الأشرف، مکتبةالحيدرية، بی‌تا.
* حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، به‌تحقيق مصطفى عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* العاملي، علی بن يونس، الصراط المستقيم، بی‌جا، بی‌تا.
* طبرانی، سليمان بن أحمد، المعجم الكبير، به‌تحقیق حمدي بن عبد المجيد السلفي، القاهرة، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم، بی‌تا.
* علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* طبری، محمد بن جرير، تاربخ طبری، بيروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
* فيض كاشانی، تفسير صافی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۶ق. ج۲، ص۴۷.
* فخر رازی، تفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
* شیخ صدوق، امالی صدوق، قم، موسسه بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* مرتض العاملی، سیدجعفر، الصحیح من سیرة النبی، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۶ق.
* شيخ حر عاملى‌، إثبات الهداة، بيروت‌ مؤسسة الأعلمي‌، چاپ اول‌، ۱۴۲۲ق‌. ج۳، ص۵۸.
 
 
{{پایان}}
{{پایان}}
{{ناوبری پرسش‌ها}}
{{ناوبری پرسش‌ها}}
[[رده‌:پرسش‌ها]]
[[رده‌:پرسش‌ها]]
کاربر ناشناس