پرش به محتوا

تبرک: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
گذشته از مستندبودن این عمل به شواهد [[قرآن|قرآنی]] و [[احادیث]] و [[سنت نبوی|سنّت نبوی]] و نیز [[سیره ائمه]] علیهم السلام، اعتقاد بدان بر اساس مبانی [[کلام امامیه|کلامی]] و روان شناختی قابل تبیین است. در بیشتر ادیان آسمانی نیز اینگونه اعمال رایج بوده است، برای نمونه می توان به برکت جستن از پیراهن [[حضرت یوسف]] توسط [[حضرت یعقوب]] و تابوت [[حضرت موسی]] اشاره کرد که [[قرآن|قرآن کریم]] به آن اشاره دارد.
گذشته از مستندبودن این عمل به شواهد [[قرآن|قرآنی]] و [[احادیث]] و [[سنت نبوی|سنّت نبوی]] و نیز [[سیره ائمه]] علیهم السلام، اعتقاد بدان بر اساس مبانی [[کلام امامیه|کلامی]] و روان شناختی قابل تبیین است. در بیشتر ادیان آسمانی نیز اینگونه اعمال رایج بوده است، برای نمونه می توان به برکت جستن از پیراهن [[حضرت یوسف]] توسط [[حضرت یعقوب]] و تابوت [[حضرت موسی]] اشاره کرد که [[قرآن|قرآن کریم]] به آن اشاره دارد.


مشروعیت و جواز تبرک مورد قبول تمامی مذاهب اسلامی است و تنها [[وهابیت|وهابیون]] در سده اخیر به تبیعیت از نظرها و آرای [[ابن تیمیه]]، مشروعیت آنرا انکار کرده اند و آنرا مصداقی برای [[شرک]] معرفی می کنند. به جهت همین طرز تفکر، وهابیون تمامی مسلمانانی که به برکت جستن از [[پیامبر(ص)|پیامبر]] و بزرگان دین می پردازند را مشرک می دانند و برای جلوگیری از آن، به تخریب و اهانت به قبور بزرگان و پیشوایان و [[صحابه]] اقدام می کنند. در حالیکه هیچ یک از مذاهب اسلامی، این عمل را ممنوع نمی دانسته و نمی دانند و خود پیشوایان مذاهب فقهی اسلامی نسبت به این عمل مبادرت می ورزیدند.
مشروعیت و جواز تبرک مورد قبول تمامی مذاهب اسلامی است و تنها [[وهابیت|وهابیون]] در سده اخیر به تبیعیت از نظرها و آراء [[ابن تیمیه]]، مشروعیت آنرا انکار کرده اند و آنرا مصداقی برای [[شرک]] معرفی می کنند. به جهت همین طرز تفکر، وهابیون تمامی مسلمانانی که به برکت جستن از [[پیامبر(ص)|پیامبر]] و بزرگان دین می پردازند را مشرک می دانند و برای جلوگیری از آن، به تخریب و اهانت به قبور بزرگان و پیشوایان و [[صحابه]] اقدام می کنند. در حالیکه هیچ یک از مذاهب اسلامی، این عمل را ممنوع نمی دانسته و نمی دانند و خود پیشوایان مذاهب فقهی اسلامی نسبت به این عمل مبادرت می ورزیدند.


[[پرونده:استسلام حجر الاسود توسط حاجیان.jpg|بندانگشتی|استلام حجر الاسود توسط حاجیان خانه خدا]]
[[پرونده:استسلام حجر الاسود توسط حاجیان.jpg|بندانگشتی|استلام حجر الاسود توسط حاجیان خانه خدا]]
خط ۴۴: خط ۴۴:
# شیوه اول: تماس و لمس موجود مبارک است؛ موارد زیادی از این قسم تبرک جویی در تاریخ وجود داشته است. مواردی مانند لمس نمودن [[پيامبر(ص)]]<ref>ابن حجر، ج1، ص53</ref> یا اجزای جدا شده از بدن ایشان<ref>مسلم، ج7، ص81</ref> و یا اشيایی که با بدن وی تماس داشته، <ref>مسلم، ج7، ص80</ref> استلام [[حجر الاسود]] و ارکان [[کعبه]] توسط زائران کعبه در مناسک [[حج]] و [[عمره]]، <ref>ازرقی، ج1، ص336</ref> لمس ضریح یا صندوق قبر [[ائمه اطهار]] و اولیای الهی، لمس جای پای رسول الله(ص) که در قطعه سنگی در قسمت جنوبی [[مسجد الحرام]] بوده است. <ref>ناصرخسرو، ص 128</ref>
# شیوه اول: تماس و لمس موجود مبارک است؛ موارد زیادی از این قسم تبرک جویی در تاریخ وجود داشته است. مواردی مانند لمس نمودن [[پيامبر(ص)]]<ref>ابن حجر، ج1، ص53</ref> یا اجزای جدا شده از بدن ایشان<ref>مسلم، ج7، ص81</ref> و یا اشيایی که با بدن وی تماس داشته، <ref>مسلم، ج7، ص80</ref> استلام [[حجر الاسود]] و ارکان [[کعبه]] توسط زائران کعبه در مناسک [[حج]] و [[عمره]]، <ref>ازرقی، ج1، ص336</ref> لمس ضریح یا صندوق قبر [[ائمه اطهار]] و اولیای الهی، لمس جای پای رسول الله(ص) که در قطعه سنگی در قسمت جنوبی [[مسجد الحرام]] بوده است. <ref>ناصرخسرو، ص 128</ref>
#  گاه از طریق مشابهت با موجودات و اشیاء دارای برکت است. گفته شده این شباهت علاوه بر اینکه خود مایه برکت است، در عین حال می‌تواند قدرت برکت‌ دهی را هم پدید آورد. مانند طلب برکت از تصاویر [[مکه]] و [[مدینه]] که مسلمانان در خانه های خویش دارند یا تابوت واره های مشابه قبر و تابوت [[امام حسین(ع)]] در مراسم [[تعزیه]]. <ref>بلوکباشی، ص 23-32</ref>
#  گاه از طریق مشابهت با موجودات و اشیاء دارای برکت است. گفته شده این شباهت علاوه بر اینکه خود مایه برکت است، در عین حال می‌تواند قدرت برکت‌ دهی را هم پدید آورد. مانند طلب برکت از تصاویر [[مکه]] و [[مدینه]] که مسلمانان در خانه های خویش دارند یا تابوت واره های مشابه قبر و تابوت [[امام حسین(ع)]] در مراسم [[تعزیه]]. <ref>بلوکباشی، ص 23-32</ref>
# گاهی مبتنی بر خواست و التفات شخصی است. در این حالت خداوند یا کسی که قدرت تبرک دارد، آگاهانه کسی یا چیزی را متبرک می‌کند. ممکن است این کار با صرف بیان اراده، یا با گذاردن دست بر شخصی یا شیئی و یا از طریق دعای خیر و طلب برکت برای کسی یا چیزی صورت گیرد. در این قسم، انتقال برکت بدون درخواست از سوی شخصی است که برکت می یابد. خداوند که به حضرت یعقوب ع برکت داد<ref>سفر پیدایش، 30:32</ref> و نیز [[حضرت اسحاق (ع)|اسحاق (ع)]] که به پسرش [[حضرت یعقوب|یعقوب]] برکت داد<ref>سفر پیدایش،27: 8-40</ref> و یعقوب (ع) که با دعای خیر به پسرانش برکت می‌دهد و آنها را مبارک می‌کند <ref>سفر پیدایش، 48: 20و 28 </ref> و یا [[رسول اكرم (ص)]] [[حضرت زهرا(س)]] و [[حضرت علی(ع)]] را متبرک نمود. <ref>دهلوی، ج2، ص 254</ref>
# گاهی مبتنی بر خواست و التفات شخصی است. در این حالت خداوند یا کسی که قدرت تبرک دارد، آگاهانه کسی یا چیزی را متبرک می‌کند. ممکن است این کار با صرف بیان اراده، یا با گذاردن دست بر شخصی یا شیئی و یا از طریق دعای خیر و طلب برکت برای کسی یا چیزی صورت گیرد. در این قسم، انتقال برکت بدون درخواست از سوی شخصی است که برکت می یابد. خداوند که به حضرت یعقوب ع برکت داد<ref>سفر پیدایش، 30:32</ref> و نیز [[حضرت اسحاق (ع)|اسحاق (ع)]] که به پسرش [[حضرت یعقوب|یعقوب]] برکت داد<ref>سفر پیدایش،27: 8-40</ref> و یعقوب (ع) که با دعای خیر به پسرانش برکت می‌دهد و آنها را مبارک می‌کند <ref>سفر پیدایش، 48: 20و 28 </ref> و یا [[رسول اكرم (ص)]]، [[حضرت زهرا(س)]] و [[حضرت علی(ع)]] را متبرک نمود. <ref>دهلوی، ج2، ص 254</ref>


وجه مشترک در این سه قسم، التفات و اراده‌ای از جانب [[خدا|خداوند]] و یا شخصی مقدس است که باعث جریان برکت می‌شود.
وجه مشترک در این سه قسم، التفات و اراده‌ای از جانب [[خدا|خداوند]] و یا شخصی مقدس است که باعث جریان برکت می‌شود.
خط ۵۲: خط ۵۲:
* در عهد عتيق پيرامون احوال [[حضرت يعقوب]] و [[حضرت یوسف|یوسف]] سخن از تبرّک آمده است.
* در عهد عتيق پيرامون احوال [[حضرت يعقوب]] و [[حضرت یوسف|یوسف]] سخن از تبرّک آمده است.
* [[یهود|یهودیان]] شنبه ها با دعا خواندن بر غذای خویش آنرا متبرک نموده و از آن می خوردند.
* [[یهود|یهودیان]] شنبه ها با دعا خواندن بر غذای خویش آنرا متبرک نموده و از آن می خوردند.
* در [[انجیل]] مرقس نیز حضرت [[مسیح]] مبارک دانسته شده است.
* در [[انجیل]] مرقس نیز [[حضرت مسیح]] مبارک دانسته شده است.
* در انجيل برنابا نیز بیان شده که آفريده ها به وسيله حضرت رسول ص برکت يافته‏اند.
* در انجيل برنابا نیز بیان شده که آفريده ها به وسيله حضرت رسول ص برکت يافته‏اند.
* در [[بنی اسرائیل]] رسم بوده که به جهت تبرک، با روغن زیتون متبرک، خود را روغن مالی می کردند.
* در [[بنی اسرائیل]] رسم بوده که به جهت تبرک، با روغن زیتون متبرک، خود را روغن مالی می کردند.
خط ۸۸: خط ۸۸:
در این فرایند، واسطه ها از جانب خداوند قرار داده شده اند و منشأ اصلی برکت خداوند است<ref>مطهری، ص284</ref> و امور مقدسى كه مسلمانان از آن بركت مى‌طلبند، شأنى مستقل از خداوند ندارند، از اين رو تبرك جستن به آنها را با شرك ملازم نمى‌دانند.<ref>الموسوعه الفقهیه، ج10، ص70-74</ref>
در این فرایند، واسطه ها از جانب خداوند قرار داده شده اند و منشأ اصلی برکت خداوند است<ref>مطهری، ص284</ref> و امور مقدسى كه مسلمانان از آن بركت مى‌طلبند، شأنى مستقل از خداوند ندارند، از اين رو تبرك جستن به آنها را با شرك ملازم نمى‌دانند.<ref>الموسوعه الفقهیه، ج10، ص70-74</ref>
====فقهای شیعی====
====فقهای شیعی====
از نظر فقهای شیعی، طلب برکت از چيزهايى كه از نظر شرع، از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند جايز، بلكه راجح و مستحب است.<ref>فرهنگ فقه، ج2، ص335</ref> از دیدگاه ایشان تبرک جستن به نام ائمه: با نوشتن بر کفن و جریدتین(دو تکه چوب تازه)،<ref>صدوق، ج1، ص143؛ نجفی، ج4، ص225-241</ref> و نیز به واسطه نامگذاری فرزندان به نام ایشان،<ref> نجفی، ج31، ص 254</ref> تبرک به مشاهد مشرفه و تربت قبور معصومین: و قرار دادن تربت در قبر به قصد تبرک،<ref>حلی،ج7، ص241</ref> تبرک به قرآن با نوشتن آن بر کفن<ref> نجفی، ج31، ص 254</ref> و مس کلمات و حروف آن<ref>آملی، ج3، ص170</ref> مستحب است.
از نظر فقهای شیعی، طلب برکت از چيزهايى كه از نظر شرع، از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند جايز، بلكه راجح و [[مستحب]] است.<ref>فرهنگ فقه، ج2، ص335</ref> از دیدگاه ایشان تبرک جستن به نام [[ائمه]]: با نوشتن بر [[کفن]] و جریدتین(دو تکه چوب تازه)،<ref>صدوق، ج1، ص143؛ نجفی، ج4، ص225-241</ref> و نیز به واسطه نامگذاری فرزندان به نام ایشان،<ref> نجفی، ج31، ص 254</ref> تبرک به مشاهد مشرفه و تربت قبور [[معصومین]]: و قرار دادن تربت در قبر به قصد تبرک،<ref>حلی،ج7، ص241</ref> تبرک به [[قرآن]] با نوشتن آن بر کفن<ref> نجفی، ج31، ص 254</ref> و مس کلمات و حروف آن<ref>آملی، ج3، ص170</ref> مستحب است.


مستند حکم شرعی ایشان برای جواز تبرک جویی قرآن، سنت رسول الله و سیره مستمره مشترعهاست. بعلاوه، [[اصل اباحه]] و جواز در مواردی که تبرک جویی مشکوک است و دلیل قعطی بر ممنوعیت نداشتیم، مقتضی این است که آن مورد جایز است.
مستند حکم شرعی ایشان برای جواز تبرک جویی قرآن، [[سنت]] رسول الله(ص) و سیره مستمره متشرعهاست. بعلاوه، [[اصل اباحه]] و جواز در مواردی که تبرک جویی مشکوک است و دلیل قعطی بر ممنوعیت نداشتیم، مقتضی این است که آن مورد جایز است.


====فقهای اهل سنت====
====فقهای اهل سنت====
خط ۹۶: خط ۹۶:


===== حنفی=====
===== حنفی=====
[[احمد بن حنبل]]، تبرک به [[منبر پیامبر|منبر]] و [[قبر نبوی(ص)|قبر پیامبر(ص)]] و بوسیدن آنرا مجاز می داند.<ref>ابن حنبل، العلل و معرفه الرجال، ج2، ص 492، شماره 3243</ref> شهاب الدین خفاجی حنفی از علمای حنفی نیز دست کشیدن، بوسیدن و چسباندن سینه به قبر پیامبر را مجاز می داند، البته این کار را مکروه می داند. <ref>نقل از سمهودی، ج۴، ص۱۴۰۴</ref>
[[احمد بن حنبل]]، تبرک به [[منبر پیامبر|منبر]] و [[قبر نبوی(ص)|قبر پیامبر(ص)]] و بوسیدن آنرا مجاز می داند.<ref>ابن حنبل، العلل و معرفه الرجال، ج2، ص 492، شماره 3243</ref> [[شهاب الدین خفاجی]] حنفی از علمای [[حنفیه|حنفی]] نیز دست کشیدن، بوسیدن و چسباندن سینه به قبر [[پیامبر(ص)]] را مجاز می داند، البته این کار را [[مکروه]] می داند. <ref>نقل از سمهودی، ج۴، ص۱۴۰۴</ref>


=====شافعی=====
=====شافعی=====
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:


====نظر دوم====
====نظر دوم====
برخی دیگر معتقدند که تبرک جویی تنها در حق پیامبر(ص) و آن هم تنها در زمان زنده بودن پیامبر جایز بوده است و پس از وفات ایشان، حتی تبرک به اجزای بدن ایشان و چیزهایی که با ایشان در ارتباط بوده نیز جایز نیست.<ref>شاطبی، ج2، ص8؛ سلامي، ص55</ref>
برخی دیگر معتقدند که تبرک جویی تنها در حق [[پیامبر(ص)]] و آن هم تنها در زمان زنده بودن پیامبر(ص) جایز بوده است و پس از وفات ایشان، حتی تبرک به اجزای بدن ایشان و چیزهایی که با ایشان در ارتباط بوده نیز جایز نیست.<ref>شاطبی، ج2، ص8؛ سلامي، ص55</ref>


دلیل این افراد این است که تبرک اصحاب به پیامبر به این دلیل بوده که خداوند ولایت ایشان را بر مومنان قرار داده است و چون ولایت ایشان مختص به زمان زنده بودنشان است و پس از وفاتشان دیگر ولایتی وجود ندارد پس تبرک نیز جایز نیست.<ref>نک، شاطبی، ص310-313</ref>
دلیل این افراد این است که تبرک اصحاب به پیامبر به این دلیل بوده که خداوند ولایت ایشان را بر مومنان قرار داده است و چون ولایت ایشان مختص به زمان زنده بودنشان است و پس از وفاتشان دیگر ولایتی وجود ندارد پس تبرک نیز جایز نیست.<ref>نک، شاطبی، ص310-313</ref>
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
برخی دیگر معتقدند که تبرک مشروع تنها در حق پیامبر جایز است و خداوند تنها در بدن ایشان برکت را قرار داده است و این عمل در حق غیر ایشان به هیچ وجه جایز نیست.<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج3، ص130، تعلیقه عبدالعزیز بن باز، تعلیقه1 و ص144</ref>
برخی دیگر معتقدند که تبرک مشروع تنها در حق پیامبر جایز است و خداوند تنها در بدن ایشان برکت را قرار داده است و این عمل در حق غیر ایشان به هیچ وجه جایز نیست.<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج3، ص130، تعلیقه عبدالعزیز بن باز، تعلیقه1 و ص144</ref>


دلیل این افراد این است که صحابه و [[تابعین]] از تبرک جویی به غیر حضرت رسول و آثار ایشان خودداری می کردند. علت آن نیز جلوگیری از افتادن در [[شرک]] و [[غلو]] بوده است.<ref>شاطبی، ج2، ص8؛ الجدیع، ص268</ref>
دلیل این افراد این است که [[صحابه]] و [[تابعین]] از تبرک جویی به غیر حضرت رسول(ص) و آثار ایشان خودداری می کردند. علت آن نیز جلوگیری از افتادن در [[شرک]] و [[غلو]] بوده است.<ref>شاطبی، ج2، ص8؛ الجدیع، ص268</ref>


==نقد و بررسی نظر وهابیت==
==نقد و بررسی نظر وهابیت==
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:


# عبادت عملی است که به نیت پرستش خداوند انجام پذیرد، اما کسی که درصدد تبرک جویی به آثار بزرگان دین بر می آید هرگز این افراد را دارای مقام خدایی و الوهیت نمی داند و در تبرک جویی هرگز قصد عبادت را ندارد. بنابراین عمل او مصداق عبادت نیست تا با توحید درالوهیت و عبودیت منافات داشته باشد یا [[غلو]] آمیز باشد. <ref>خمینی، ج1، ص147</ref> شاهد این مطلب هم این است که چندین بار این عمل در محضر پیامبر انجام گرفت، <ref>الجدیع، ص 244</ref> اما ایشان هیچ گاه از آن منع نکرد و آنرا شرک آمیز نخواند، درحالیکه از برخی الفاظ شرک آلود و غلوآمیزمنع می نمودند. <ref>الفوزان، ص104</ref>
# عبادت عملی است که به نیت پرستش خداوند انجام پذیرد، اما کسی که درصدد تبرک جویی به آثار بزرگان دین بر می آید هرگز این افراد را دارای مقام خدایی و الوهیت نمی داند و در تبرک جویی هرگز قصد عبادت را ندارد. بنابراین عمل او مصداق عبادت نیست تا با توحید درالوهیت و عبودیت منافات داشته باشد یا [[غلو]] آمیز باشد. <ref>خمینی، ج1، ص147</ref> شاهد این مطلب هم این است که چندین بار این عمل در محضر پیامبر انجام گرفت، <ref>الجدیع، ص 244</ref> اما ایشان هیچ گاه از آن منع نکرد و آنرا شرک آمیز نخواند، درحالیکه از برخی الفاظ شرک آلود و غلوآمیزمنع می نمودند. <ref>الفوزان، ص104</ref>
# احترام به انبياء و اولياء و آثار ایشان از مصاديق بزرگداشت و [[تعظيم شعائر الهي]] و مورد تأکید قرآن کریم است و دقت نظر در موارد تبرک جویی اصحاب نشان می دهد که علاوه بر برکت جویی، درصدد تعظیم آن انسان بزرگ را نیز داشته است. مواردی مانند قرار دادن تربت بر روی چشم، یا قرار دادن موی حضرت توسط احمد بن حنبل بر روی چشم و نیز امتناع امام شافعی از اسب سواری بر روی خاک مدینه به این دلیل که محل قدم های حضرت بوده است <ref>ترتیب المدارک، ج1، ص93</ref> نشان دهنده همین مطلب است.
# احترام به انبياء و اولياء و آثار ایشان از مصاديق بزرگداشت و تعظيم [[شعائر الهی]] و مورد تأکید [[قرآن کریم]] است و دقت نظر در موارد تبرک جویی اصحاب نشان می دهد که علاوه بر برکت جویی، درصدد تعظیم آن انسان بزرگ را نیز داشته است. مواردی مانند قرار دادن [[تربت]] بر روی چشم، یا قرار دادن موی حضرت توسط [[احمد بن حنبل]] بر روی چشم و نیز امتناع [[امام شافعی]] از اسب سواری بر روی خاک [[مدینه]] به این دلیل که محل قدم های حضرت بوده است<ref>ترتیب المدارک، ج1، ص93</ref> نشان دهنده همین مطلب است.
# نه تنها دلیلی بر حرمت تعظيم قبور پيامبر و اولياي الهي وجود ندارد، دلایل و شواهدی بر جواز آن نیز وجود دارد. فتوای احمد بن حنبل <ref>العلل و معرفه الرجال، ج2، ص 492، شماره 3243</ref> که [[ابن تیمیه]] نیز از آن آگاه بوده است <ref>نک: فتح المقال، ص329</ref> و سیره بزرگان شیعه و اهل سنت مبنی بر جواز تعظیم و تبرک به [[قبر پیامبر|قبر]] و [[مسجد النبی|روضه نبوی]] و [[منبر پیامبر|منبر حضرت]] نیز همانطور که اشاره خواهد شد، نشان دهنده بطلان این نظر است. وصیت [[ابوبکر|خلیفه اول]] و [[عمر بن خطاب| خلیفه دوم]] مبنی بر خاک سپاری آنان در کنار قبر [[پیامبر(ص)]] <ref>ابن اثير، ج4، ص75</ref> تنها به جهت متبرک شدن به قبر ایشان بوده است<ref>سمرقندی، ص21</ref> و همین امر دلیل دیگری بر جواز تبرک به قبر رسول الله است.
# نه تنها دلیلی بر حرمت تعظيم قبور پيامبر و اولياي الهی وجود ندارد، دلایل و شواهدی بر جواز آن نیز وجود دارد. فتوای [[احمد بن حنبل]]<ref>العلل و معرفه الرجال، ج2، ص 492، شماره 3243</ref> که [[ابن تیمیه]] نیز از آن آگاه بوده است<ref>نک: فتح المقال، ص329</ref> و سیره بزرگان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] مبنی بر جواز تعظیم و تبرک به [[قبر پیامبر|قبر]]، [[مسجد النبی|روضه نبوی]] و [[منبر پیامبر|منبر حضرت]] نشان دهنده بطلان این نظر است. [[وصیت]] [[ابوبکر|خلیفه اول]] و [[عمر بن خطاب| خلیفه دوم]] مبنی بر خاک سپاری آنان در کنار قبر [[پیامبر(ص)]]<ref>ابن اثير، ج4، ص75</ref> تنها به جهت متبرک شدن به قبر ایشان بوده است<ref>سمرقندی، ص21</ref> و همین امر دلیل دیگری بر جواز تبرک به قبر رسول الله است.


'''بررسی دلیل دوم:''' در مورد بدعت دانستن تبرک نیز چند ایراد وارد شده است.
'''بررسی دلیل دوم:''' در مورد [[بدعت]] دانستن تبرک نیز چند ایراد وارد شده است.
# با وجود ادله و شواهد متعدد بر جواز این عمل، نمی توان به بدعت آمیز بودن آن حکم نمود.
# با وجود ادله و شواهد متعدد بر جواز این عمل، نمی توان به بدعت آمیز بودن آن حکم نمود.
# بر فرض این عمل یا نوع خاصی از آن، امری جدید باشد که سابقه ای در عصر پیامبر ندارد، اما هر نوع بدعتی ناپسند و حرام نیست، بلکه بدعت ناپسند و حرام، امر جدیدي است که در دين گذارده شود و دليلي بر مشروعیت آن نداریم و موافق با سنت نیست. <ref>زین الدین، ج2، ص127</ref> در حالیکه این عمل که ادله و شواهد متعدد بر سنت و سیره مسلمانان داریم را نمی توان بدعت ناپسند دانست. بلکه بر اساس نظر [[شافعی]] [[بدعت|بدعت پسندیده]] است. <ref>همان، ج2، ص131</ref>
# بر فرض این عمل یا نوع خاصی از آن، امری جدید باشد که سابقه ای در عصر [[پیامبر(ص)]] ندارد، اما هر نوع بدعتی ناپسند و [[حرام]] نیست، بلکه بدعت ناپسند و حرام، امر جدیدی است که در [[دين]] گذارده شود و دليلی بر مشروعیت آن نداریم و موافق با [[سنت]] نیست.<ref>زین الدین، ج2، ص127</ref> در حالیکه این عمل که ادله و شواهد متعدد بر سنت و سیره مسلمانان داریم را نمی توان بدعت ناپسند دانست. بلکه بر اساس نظر [[شافعی]] [[بدعت|بدعت پسندیده]] است.<ref>زین الدین، ج2، ص131</ref>
# در مواردی هم که نصی بر جواز در میان نیست، بر خلاف نظر وهابیون، می توان به اصل اباحه استناد و تمسک کرد و هیچ دلیل و قاعده ای نداریم که در این موارد اصل با جواز است. بر اساس [[اصاله الاباحه]] هر عملی که دلیل قطعی بر حرمتش نداریم، مجاز و مباح است. <ref>امین، ص182</ref>
# در مواردی هم که نصی بر جواز در میان نیست، بر خلاف نظر وهابیون، می توان به [[اصل اباحه]] استناد و تمسک کرد و هیچ دلیل و قاعده ای نداریم که در این موارد اصل با جواز است. بر اساس اصاله الاباحه هر عملی که دلیل قطعی بر حرمتش نداریم، مجاز و [[مباح]] است. <ref>امین، ص182</ref>


===بررسی نظر دوم===
===بررسی نظر دوم===
خط ۳۹۱: خط ۳۹۱:
=== منبع انگلیسی ===
=== منبع انگلیسی ===
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
* the encyclopedia of religion , ed, mireca eliade,New York, Macmilan Publishing Company, 1987, vol 1-16
* the encyclopedia of religion , ed, mireca eliade,New York, Macmilan Publishing Company, 1987, vol 1-16
{{پایان چپ‌چین}}  
{{پایان چپ‌چین}}


{{پایان}}
{{پایان}}
کاربر ناشناس