پرش به محتوا

تنزیه الانبیاء (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Sama
جز (اندازه تصویر)
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}


'''تنزیه الانبیاء و الائمة''' کتابی [[کلام امامیه|کلامی]] در اثبات عصمت [[پیامبران]] و [[ائمه|امامان]] نوشته [[سید مرتضی علم الهدی]]، عالم دینی و متکلم نامدار [[شیعه|شیعی]] (۳۵۵ـ۴۳۶ق.) است.
'''تنزیه الانبیاء و الائمة''' کتابی [[کلام امامیه|کلامی]] در اثبات عصمت [[پیامبر|پیامبران]] و [[ائمه|امامان]] نوشته [[سید مرتضی علم الهدی]]، عالم دینی و متکلم نامدار [[شیعه|شیعی]] (۳۵۵ـ۴۳۶ق.) است.


[[سید مرتضی]] در این کتاب بحث‌های راجع به [[عصمت]] [[پا مبران]] را به تفصیل آورده اما در بحث [[عصمت]] امامان، برای تفصیل مطالب، به کتاب ''[[الشافی فی الامامة]]'' که نوشته خود اوست ارجاع داده است.<ref>ص ۲۰۹، ۲۱۵، ۲۱۸، ۲۲۰ـ۲۲۱، ۲۳۹، ۲۴۵، ۲۷۹ـ ۲۸۰.</ref> وی رساله کوتاهی به نام ''رسالة فی العصمة'' نیز دارد.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج ۱۵، ص۲۷۳.</ref> کتاب به شکل پرسش و پاسخ تنظیم شده است.
[[سید مرتضی]] در این کتاب بحث‌های راجع به [[عصمت]] پیامبران را به تفصیل آورده اما در بحث [[عصمت]] امامان، برای تفصیل مطالب، به کتاب ''[[الشافی فی الامامة]]'' که نوشته خود اوست ارجاع داده است.<ref>ص ۲۰۹، ۲۱۵، ۲۱۸، ۲۲۰ـ۲۲۱، ۲۳۹، ۲۴۵، ۲۷۹ـ ۲۸۰.</ref> وی رساله کوتاهی به نام ''رسالة فی العصمة'' نیز دارد.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج ۱۵، ص۲۷۳.</ref> کتاب به شکل پرسش و پاسخ تنظیم شده است.


با اینکه تنزیه الانبیاء به موضوعی اعتقادی می‌پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی‌ای که در بر دارد،<ref>ص ۲۵ـ۲۶، ۲۸، ۳۳، ۴۰، ۴۱، ۴۵، ۵۳، ۹۳، ۱۱۸ـ ۱۱۹، ۱۸۰ـ۱۸۱، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۱۹۵، ۱۹۸ـ۱۹۹، ۲۰۳، ۲۰۶.</ref> شایسته است که جزو کتاب‌های ادبی نیز به شمار آید.
با اینکه تنزیه الانبیاء به موضوعی اعتقادی می‌پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی‌ای که در بر دارد،<ref>ص ۲۵ـ۲۶، ۲۸، ۳۳، ۴۰، ۴۱، ۴۵، ۵۳، ۹۳، ۱۱۸ـ ۱۱۹، ۱۸۰ـ۱۸۱، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۱۹۵، ۱۹۸ـ۱۹۹، ۲۰۳، ۲۰۶.</ref> شایسته است که جزو کتاب‌های ادبی نیز به شمار آید.
خط ۵۴: خط ۵۴:
=== استدلال بر عصمت پیامبران ===
=== استدلال بر عصمت پیامبران ===
وی در شرحِ نظر خود می‌گوید:
وی در شرحِ نظر خود می‌گوید:
::«تمام آنچه از [[پیامبران]] در مورد انجام گناه بیان شده و ما آنها را نمی‌پذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم، به نشانه صدق ([[معجزه|اعجاز]]) پیامبری برمی‌گردد. مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است، پس باید از گناه کبیره‌ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایسته خداوند نیست. غیرمستقیم به این صورت است که نشانه [[پیامبر|پیامبری]] بر وجوب پیروی از [[پیامبران]] و تصدیق آنان ــ که غرض از بر انگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست. درباره سایر [[گناهان کبیره]] نیز اینگونه است، اما درباره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن).»
::«تمام آنچه از [[پیامبر|پیامبران]] در مورد انجام گناه بیان شده و ما آنها را نمی‌پذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم، به نشانه صدق ([[معجزه|اعجاز]]) پیامبری برمی‌گردد. مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است، پس باید از گناه کبیره‌ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایسته خداوند نیست. غیرمستقیم به این صورت است که نشانه پیامبری بر وجوب پیروی از پیامبران و تصدیق آنان ــ که غرض از بر انگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست. درباره سایر [[گناهان کبیره]] نیز اینگونه است، اما درباره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن).»


[[سیدمرتضی]] می‌گوید:
[[سیدمرتضی]] می‌گوید:
خط ۶۳: خط ۶۳:
::«علت حضور [[امام]] این است که با وجود او، تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس، اگر انجام دادن [[گناهان کبیره]] را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می‌انجامد مگر اینکه به امامی [[معصوم]] برسد. چون قول [[امامان]] مانند قول [[پیامبر]]، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می‌شود، پس حکم آنان دربارۀ انجام دادن [[گناهان صغیره]] (چه پیش از [[امامت]] چه پس از آن)، و [[گناهان کبیره]] پیش از امامت، همان حکم پیامبر است.»<ref>ص ۲۴ـ ۲۵.</ref>
::«علت حضور [[امام]] این است که با وجود او، تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس، اگر انجام دادن [[گناهان کبیره]] را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می‌انجامد مگر اینکه به امامی [[معصوم]] برسد. چون قول [[امامان]] مانند قول [[پیامبر]]، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می‌شود، پس حکم آنان دربارۀ انجام دادن [[گناهان صغیره]] (چه پیش از [[امامت]] چه پس از آن)، و [[گناهان کبیره]] پیش از امامت، همان حکم پیامبر است.»<ref>ص ۲۴ـ ۲۵.</ref>


چنانکه پیداست [[سید مرتضی]] در استدلال خود هیچ تکیه‌ای بر علم [[پیامبران]] و [[امامان]] ندارد و نیز با این نظریه که [[عصمت]] آنان به حفظ [[فرشته|فرشتگان]] یا دیگر امدادهای غیبی متکی است مخالف است زیرا این امور با تکلیف و درد و رنجی که متحمل می‌شدند ناسازگار است و اگر چنین بود شایسته مدح و ثواب نبودند.<ref>ص ۹۱.</ref>
چنانکه پیداست [[سید مرتضی]] در استدلال خود هیچ تکیه‌ای بر علم [[پیامبر|پیامبران]] و [[امامان]] ندارد و نیز با این نظریه که [[عصمت]] آنان به حفظ [[فرشته|فرشتگان]] یا دیگر امدادهای غیبی متکی است مخالف است زیرا این امور با تکلیف و درد و رنجی که متحمل می‌شدند ناسازگار است و اگر چنین بود شایسته مدح و ثواب نبودند.<ref>ص ۹۱.</ref>


=== توجیه آیات ناسازگار عصمت ===
=== توجیه آیات ناسازگار عصمت ===
سید مرتضی در دو بخش کتاب، آیه‌ها و [[روایت|روایت‌هایی]] را که با نظریه [[عصمت]] ناسازگارند بررسی و توجیه کرده است. بخش اول در تنزیه [[پیامبران]] است (شامل [[حضرت آدم|آدم]]، [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت یعقوب|یعقوب]]، [[حضرت یوسف|یوسف]]، [[حضرت ایوب|ایوب]]، [[حضرت شعیب|شعیب]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت داوود|داوود]]، [[حضرت سلیمان|سلیمان]]، [[حضرت یونس|یونس]]، [[حضرت عیسی|عیسی]] علیهم السلام و [[محمد(ص)]] و بخش دوم در تنزیه [[امامان]] (شامل [[امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، امام [[علی بن موسی الرضا]] و [[امام عصر]] علیهم السلام.
سید مرتضی در دو بخش کتاب، آیه‌ها و [[روایت|روایت‌هایی]] را که با نظریه [[عصمت]] ناسازگارند بررسی و توجیه کرده است. بخش اول در تنزیه پیامبران است (شامل [[حضرت آدم|آدم]]، [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت یعقوب|یعقوب]]، [[حضرت یوسف|یوسف]]، [[حضرت ایوب|ایوب]]، [[حضرت شعیب|شعیب]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت داوود|داوود]]، [[حضرت سلیمان|سلیمان]]، [[حضرت یونس|یونس]]، [[حضرت عیسی|عیسی]] علیهم السلام و [[محمد(ص)]] و بخش دوم در تنزیه [[امامان]] (شامل [[امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، امام [[علی بن موسی الرضا]] و [[امام عصر]] علیهم السلام.


معمولاً [[سید مرتضی]] به یک اِشکال، پاسخ‌های متعدد داده که همۀ پاسخ‌ها در یک سطح و قوّت نیستند و در عین حال، ‌گاه پاسخ کسانی را نقد کرده که با رأی او موافقند.<ref>ص ۵۲ ـ۵۳، ۱۸۴.</ref> وی در [[تأویل]] آیه‌های [[قرآن]] از توجیه‌های گوناگونی استفاده کرده، که آنها را به این صورت می‌توان دسته بندی کرد:
معمولاً [[سید مرتضی]] به یک اِشکال، پاسخ‌های متعدد داده که همۀ پاسخ‌ها در یک سطح و قوّت نیستند و در عین حال، ‌گاه پاسخ کسانی را نقد کرده که با رأی او موافقند.<ref>ص ۵۲ ـ۵۳، ۱۸۴.</ref> وی در [[تأویل]] آیه‌های [[قرآن]] از توجیه‌های گوناگونی استفاده کرده، که آنها را به این صورت می‌توان دسته بندی کرد:
خط ۸۹: خط ۸۹:
[[سید مرتضی]] درباره روایت‌های ناظر به مسئله [[عصمت]] که با نظر وی ناسازگار است، می‌گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادله عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قوی‌تر است<ref>همان، ص۳۶، ۴۶.</ref>و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی‌توان با یک امر احتمالی انکار کرد؛<ref>همان، ص۲۲۶.</ref> بنابراین، هر روایتی که با ادله عقلی ناسازگار باشد را نمی‌پذیریم.<ref>ص ۳۶، ۴۹، ۱۴۲، ۱۵۲، ۱۷۱، ۱۹۳.</ref> این امر در صورتی است که روایت‌ها از نظر سند و راوی محکم باشند و گرنه نمی‌توان به آنها اعتنا کرد.<ref>ص ۳۶ـ۳۷، ۱۰۲ـ۱۰۳، ۱۷۱، ۱۹۱، ۲۳۷ـ ۲۳۸.</ref>
[[سید مرتضی]] درباره روایت‌های ناظر به مسئله [[عصمت]] که با نظر وی ناسازگار است، می‌گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادله عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قوی‌تر است<ref>همان، ص۳۶، ۴۶.</ref>و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی‌توان با یک امر احتمالی انکار کرد؛<ref>همان، ص۲۲۶.</ref> بنابراین، هر روایتی که با ادله عقلی ناسازگار باشد را نمی‌پذیریم.<ref>ص ۳۶، ۴۹، ۱۴۲، ۱۵۲، ۱۷۱، ۱۹۳.</ref> این امر در صورتی است که روایت‌ها از نظر سند و راوی محکم باشند و گرنه نمی‌توان به آنها اعتنا کرد.<ref>ص ۳۶ـ۳۷، ۱۰۲ـ۱۰۳، ۱۷۱، ۱۹۱، ۲۳۷ـ ۲۳۸.</ref>


سیدمرتضی درباره پاره‌ای از روایت‌ها که با ظاهر [[قرآن]] نیز مخالفند، می‌گوید وقتی ظاهر [[قرآن]] بر معصیت [[پیامبران]] دلالت ندارد، چگونه چنین روایت‌هایی را می‌توان پذیرفت؟<ref>ص ۱۷۹.</ref> البته اگر روایت‌های صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل هستند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد<ref>ص ۴۹، ۱۹۳، ۲۰۰، ۲۰۹ـ۲۱۰، ۲۲۶.</ref> و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.<ref>ص ۲۶۰.</ref>
سیدمرتضی درباره پاره‌ای از روایت‌ها که با ظاهر [[قرآن]] نیز مخالفند، می‌گوید وقتی ظاهر [[قرآن]] بر معصیت پیامبران دلالت ندارد، چگونه چنین روایت‌هایی را می‌توان پذیرفت؟<ref>ص ۱۷۹.</ref> البته اگر روایت‌های صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل هستند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد<ref>ص ۴۹، ۱۹۳، ۲۰۰، ۲۰۹ـ۲۱۰، ۲۲۶.</ref> و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.<ref>ص ۲۶۰.</ref>


== نسخه‌ها و ردیه‌ها==
== نسخه‌ها و ردیه‌ها==
خط ۹۹: خط ۹۹:


== برخی کتب دیگر با موضوع مشابه ==
== برخی کتب دیگر با موضوع مشابه ==
''تنزیه الانبیاء'' از قدیمی‌ترین کتاب‌های موجود درباره [[عصمت]] [[پیامبران]] است و عنوان آن برای تک نگاری‌های مرتبط با این موضوع کاربرد پیدا کرده و از این جهت حائز اهمیت است. برخی از کتاب‌های دیگری که در این موضوع با همین عنوان نوشته شده‌اند، عبارت‌اند از:
''تنزیه الانبیاء'' از قدیمی‌ترین کتاب‌های موجود درباره [[عصمت]] پیامبران است و عنوان آن برای تک نگاری‌های مرتبط با این موضوع کاربرد پیدا کرده و از این جهت حائز اهمیت است. برخی از کتاب‌های دیگری که در این موضوع با همین عنوان نوشته شده‌اند، عبارت‌اند از:
* ''عصمة الانبیاء''، تألیف [[فخر رازی]] (متوفی ۶۰۶)
* ''عصمة الانبیاء''، تألیف [[فخر رازی]] (متوفی ۶۰۶)
* ''تنزیه الانبیاء عن تسفیه الاغبیاء''، تألیف [[جلال الدین سیوطی]] (متوفی ۹۱۱)
* ''تنزیه الانبیاء عن تسفیه الاغبیاء''، تألیف [[جلال الدین سیوطی]] (متوفی ۹۱۱)
کاربر ناشناس