پرش به محتوا

تولی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۵۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۳
imported>Esmati
imported>Esmati
خط ۱۳: خط ۱۳:


== تولی در قرآن و احادیث ==
== تولی در قرآن و احادیث ==
محبت داستن به پیامبر، اهل بیت، و دوستی مومنان با یکدیگر از مفاهیمی است که در قرآن کریم مورد تاکید قرار گرفته است که به عنوان نمونه می توان به این آیات اشاره نمود:


در احادیث بسیاری، محبت ورزیدن به ائمة اهل بیت علیهم السلام و خاصه حضرت علی علیه السلام واجب دانسته شده است. سیدهاشم بَحْرانی 95 حدیث از طریق اهل سنّت ( رجوع کنید به ج 6، ص 46ـ71) و 52 حدیث از طریق شیعه ( رجوع کنید به ج 6، ص 72ـ91) در باب فضل محبان و موالیان علی علیه السلام و سایر امامان روایت کرده است. به تعبیر فضل اللّه بن روزبهان (ص 300) اهل سنّت نیز بر آن اند که تولاّ ی پیامبر و آل او و تبرّی از دشمنان او، بر هر مؤمنی واجب است و کسی که ایشان را والی و متصرف امور خود نداند یا از دشمنان ایشان تبرّی نجوید، مؤمن نیست.
* دوستی با اهل بیت (ع) بعنوان مزد رسالت پیامبر اکرم (ص) معرفی شده است:
قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى‏ (شوری: 23)
(ای پیامبر!) بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى ‏كنم جز دوست ‏داشتن اهل بیتم»


[[شیخ یوسف بحرانی]] در باب تولی چنین گفته است که از تأکید فراوان احادیث شیعی در این باب نتیجه گرفته می شود که محبت [[اهل بیت]] عبارت از پذیرش امامت آنها و قرار دادن آنها در جایگاهی است که متعلق به آنهاست. بنابراین، مقدّم داشتن غیرِ آنها بر آنها در این زمینه، در واقع خروج از دایره محبت محسوب می شود.<ref>ص 144</ref>اساساً لازمه محبتِ تمام عیار و صادقانه به یک شخص ، موافقت با او و تصدیق و تبعیت از وی است (بهبهانی ، ص 298ـ299). بنابراین ، محبتی که منجر به تولّی، یعنی پذیرش [[ولایت]] ائمه و تسلیمِ آنان شدن، و [[تبری|تبرّای]] نظری و عملی از مخالفان آنان نشود، اصلاً محبت به حساب نمی آید، چنانکه بر اساس حدیثی، کمال ولایت و محبت مخلصانه نسبت به آل محمد جز با [[تبری]] از دشمنان دور و نزدیک آنان به دست نمی آید.<ref>مجلسی، ج 27، ص 58 ـ 59</ref>
یکی از مفاهیمی که در قرآن کریم مورد تاکید قرار کرفته است پذیرفتن [[ولایت]] خدا و [[پیامبر]] و [[اولی الامر]] است. همچنین در آیات دیگری در قرآن کریم مومنان از دوستی کردن با غیر مومنان نهی شده اند:


بنابراین، حبّ و بغض و ولایت و برائتی را که در روایات مکرراً بر آن تأکید شده، باید به معنای تولّی و قبول ولایت و سرپرستی ائمه و مرجعیت آنها در همه امور و مسائل دانست. برهمین اساس، تصدیق [[امامت]] [[امامان|ائمه دوازده گانه]] علیهم السلام ــ که لازمه آن اعتماد به [[عصمت]] و منصوص بودن مقام آنان از جانب خدا و رسول اکرم و عالم بودن آنان به صلاح امور دنیا و آخرت و در نتیجه وجوب اطاعت اوامر و نواهی آنان است ــ از جمله اصول تحقق ایمان و بلکه از ضروریات مذهب [[امامیه]] شمرده شده است.<ref>شهید ثانی ، ص 404ـ 405</ref> ازینرو، ولایت و طبعاً پذیرش آن، در کنار نماز و زکات و حج و روزه، از ارکان اسلام و بلکه مهمترین رکن آن تلقی شده<ref>برقی ، ج 1، ص 286</ref> و همچنین تولّی در کنار [[تبری]] به عنوان جزء مقوّم، در همه صیغه هایی که برای ابراز دین و ایمان صحیح از سوی ائمه انشا یا تأیید شده، مورد تأکید قرار گرفته است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به مجلسی ، ج 66، ص 2، 4ـ5، 14</ref>
يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَوَلَّوْاْ قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئسُواْ مِنَ الاَخِرَةِ كَمَا يَئسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصحْابِ الْقُبُورِ) (ممتحنه: 13)


در احادیث بسیاری، محبت ورزیدن به ائمه [[اهل بیت]] علیهم السلام و خصوصا [[حضرت علی]] علیه السلام واجب دانسته شده است. سیدهاشم بَحْرانی 95 حدیث از طریق اهل سنّت<ref>ج 6، ص 46ـ71</ref>و 52 حدیث از طریق شیعه<ref>ج 6، ص 72ـ91</ref> در باب فضل محبان و موالیان [[علی]] علیه السلام و سایر [[امامان]] روایت کرده است. به تعبیر فضل اللّه بن روزبهان (ص 300) اهل سنّت نیز بر آن اند که تولاّ ی پیامبر و آل او و تبرّی از دشمنان او، بر هر مؤمنی واجب است و کسی که ایشان را والی و متصرف امور خود نداند یا از دشمنان ایشان تبرّی نجوید، مؤمن نیست.


در متون حدیثی ، آثار و نتایج گوناگونی نظیر سعادت و خیر دنیا و آخرت برای حبّ و تولاّ ی ائمه آمده است ( رجوع کنید بهمجلسی ، ج 27، ص 74ـ75، 78). همچنین در احادیث ، آثار دنیوی و اخروی محبت ائمه ذکر شده ، از جمله آثار و نشانه های آن در دنیا زهد، حرص بر عمل ، ورع در دین ، رغبت به عبادت ، توبة قبل از مرگ ، نشاط در شب زنده داری ، سخاوت و حفظ امر و نهی الاهی دانسته شده است ( رجوع کنید بههمان ، ج 27، ص 78) و در آخرت نیز محب اهل بیت از آتش جهنم امان می یابد، رویش سفید می شود و نامه اش به دست راستش داده می شود و بی محاسبه به بهشت می رود ( رجوع کنید بههمان ، ج 27، ص 78ـ79، نیز رجوع کنید بهص 158).
[[شیخ یوسف بحرانی]] در باب تولی چنین گفته است که از تأکید فراوان احادیث شیعی در این باب نتیجه گرفته می شود که محبت [[اهل بیت]] عبارت از پذیرش امامت آنها و قرار دادن آنها در جایگاهی است که متعلق به آنهاست. بنابراین، مقدّم داشتن غیرِ آنها بر آنها در این زمینه، در واقع خروج از دایره محبت محسوب می شود.<ref>ص 144</ref>اساساً لازمه محبتِ تمام عیار و صادقانه به یک شخص، موافقت با او و تصدیق و تبعیت از وی است (بهبهانی ، ص 298ـ299). بنابراین ، محبتی که منجر به تولّی، یعنی پذیرش [[ولایت]] ائمه و تسلیمِ آنان شدن، و [[تبری|تبرّای]] نظری و عملی از مخالفان آنان نشود، اصلاً محبت به حساب نمی آید، چنانکه بر اساس حدیثی، کمال ولایت و محبت مخلصانه نسبت به آل محمد جز با [[تبری]] از دشمنان دور و نزدیک آنان به دست نمی آید.<ref>مجلسی، ج 27، ص 58 ـ 59</ref>


خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق محتشمی (ص 26ـ 33) بابی را به حبّ و بغض و تولّی و تبرّی اختصاص داده و در آن ، آیات و احادیث و سخنان حُکما را در این باره آورده است . علاوه بر این ، نوشتة مختصر و مستقلی با نام «رساله در تولاّ و تبرّا» به وی منسوب است (همراه با اخلاق محتشمی چاپ شده ) که در آن با دیدی فلسفی به موضوع پرداخته و در نهایت ، حاصل شدن ایمان را با تولّی و تبرّی مرتبط ساخته است . به نوشتة وی ، هر گاه نفس بهیمی تحت امر نفس ناطقه در آید، دو قوة شهوت و غضب لطیفتر شده ، به شوق و اِعراض بدل می شوند و چون نفس ناطقه فرمانبردار عقل گردد، شوق و اعراض باز هم لطیفتر شده ، به ارادت و کراهت تبدیل می شوند و سرانجام ، وقتی عقل ، به فرمانِ فرمانده حقیقت تن دهد، ارادت و کراهت به تولّی و تبرّی مبدل خواهند شد (ص 563). وی کمال تولّی و تبرّی را در آن دانسته که عناصر چهارگانة آنها، یعنی معرفت و محبت و هجرت و جهاد، محقق شود (ص 565) اما معتقد است کمال دینداری درجه ای بالاتر دارد که مرتبة رضا و تسلیم است و آن زمانی حاصل می شود که تولّی و تبرّی یکی شوند؛ یعنی ، تبرّی در تولّی مستغرق گردد (ص 566). در نهایت ، از نظر خواجه نصیرالدین طوسی ایمان زمانی حاصل می شود که مجموع تولّی و تبرّی و رضا و تسلیم یکجا در فرد جمع و محقق گردد و در این صورت است که می توان نام مؤمن بر او نهاد (ص 567).
بنابراین، حبّ و بغض و ولایت و برائتی را که در روایات مکرراً بر آن تأکید شده، باید به معنای تولّی و قبول ولایت و سرپرستی ائمه و مرجعیت آنها در همه امور و مسائل دانست. برهمین اساس، تصدیق [[امامت]] [[امامان|ائمه دوازده گانه]] علیهم السلام ــ که لازمه آن اعتماد به [[عصمت]] و منصوص بودن مقام آنان از جانب خدا و رسول اکرم و عالم بودن آنان به صلاح امور دنیا و آخرت و در نتیجه وجوب اطاعت اوامر و نواهی آنان است ــ از جمله اصول تحقق ایمان و بلکه از ضروریات مذهب [[امامیه]] شمرده شده است.<ref>شهید ثانی ، ص 404ـ 405</ref> ازینرو، [[ولایت]] و طبعاً پذیرش آن، در کنار نماز و زکات و حج و روزه، از ارکان اسلام و بلکه مهمترین رکن آن تلقی شده<ref>برقی ، ج 1، ص 286</ref> و همچنین تولّی در کنار [[تبری]] به عنوان جزء مقوّم، در همه صیغه هایی که برای ابراز دین و ایمان صحیح از سوی ائمه انشا یا تأیید شده، مورد تأکید قرار گرفته است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به مجلسی، ج 66، ص 2، 4ـ5، 14</ref>
 
 
در احادیث، آثار و نتایج گوناگونی نظیر سعادت و خیر دنیا و آخرت برای حبّ و تولاّ ی ائمه آمده است.<ref>مجلسی، ج 27، ص 74ـ75، 78</ref> همچنین در احادیث، آثار دنیوی و اخروی محبت ائمه ذکر شده، از جمله آثار و نشانه های آن در دنیا زهد، حرص بر عمل، ورع در دین، رغبت به عبادت، توبه قبل از مرگ، نشاط در شب زنده داری، سخاوت و حفظ امر و نهی الاهی دانسته شده است<ref>رجوع کنید به همان ، ج 27، ص 78</ref> و در آخرت نیز محب [[اهل بیت]] از آتش جهنم امان می یابد، رویش سفید می شود و نامه اش به دست راستش داده می شود و بی محاسبه به بهشت می رود.<ref>رجوع کنید به همان ، ج 27، ص 78ـ79، نیز رجوع کنید به ص 158</ref>
 
[[خواجه نصیرالدین طوسی]] در [[اخلاق محتشمی]] (ص 26ـ 33) بابی را به حبّ و بغض و تولّی و تبرّی اختصاص داده و در آن، آیات و احادیث و سخنان حُکما را در این باره آورده است. علاوه بر این، نوشته مختصر و مستقلی با نام «رساله در تولاّ و تبرّا» به وی منسوب است (همراه با اخلاق محتشمی چاپ شده ) که در آن با دیدی فلسفی به موضوع پرداخته و در نهایت، حاصل شدن ایمان را با تولّی و تبرّی مرتبط ساخته است. به نوشتة وی ، هر گاه نفس بهیمی تحت امر نفس ناطقه در آید، دو قوة شهوت و غضب لطیفتر شده ، به شوق و اِعراض بدل می شوند و چون نفس ناطقه فرمانبردار عقل گردد، شوق و اعراض باز هم لطیفتر شده ، به ارادت و کراهت تبدیل می شوند و سرانجام ، وقتی عقل ، به فرمانِ فرمانده حقیقت تن دهد، ارادت و کراهت به تولّی و تبرّی مبدل خواهند شد (ص 563). وی کمال تولّی و تبرّی را در آن دانسته که عناصر چهارگانة آنها، یعنی معرفت و محبت و هجرت و جهاد، محقق شود (ص 565) اما معتقد است کمال دینداری درجه ای بالاتر دارد که مرتبة رضا و تسلیم است و آن زمانی حاصل می شود که تولّی و تبرّی یکی شوند؛ یعنی ، تبرّی در تولّی مستغرق گردد (ص 566). در نهایت ، از نظر خواجه نصیرالدین طوسی ایمان زمانی حاصل می شود که مجموع تولّی و تبرّی و رضا و تسلیم یکجا در فرد جمع و محقق گردد و در این صورت است که می توان نام مؤمن بر او نهاد (ص 567).


== فلسفه تولی ==
== فلسفه تولی ==
کاربر ناشناس