پرش به محتوا

تولی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۸۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Esmati
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Esmati
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:




'''تولّی'''، اصطلاحی کلامی در برابر [[تبری]]. واژة تولّی، مصدر باب تفعل از ریشة و ل ی، به دو صورت (تَوَلیّ'، تَوَلیّ'عَنْ) به کار می رود. برای صورت اول، معانی متعددی، از جمله دوستی داشتن با کسی و پیروی کردن از او و ولی گرفتن وی و یاری رساندن به او، ذکر شده<ref>زوزنی ، ج 2، ص 821؛ احمدبن علی بیهقی ، ج 2، ص 818؛ ابن منظور، ج 15، ص 402، 404، 407؛ مرتضی زبیدی ، ج 20، ص 316</ref> که بیانگر مفهوم مورد نظر در این مقاله است. صورت دوم (تَوَلی عَنْ) به معنای روی گرداندن است. در قرآن، تولّی و مشتقات آن، در بیشتر موارد ــ چه به همراه عن و چه بدون آن<ref>عبدالباقی ، ذیل «ولی »</ref> ــ به معنای برگشتن و پشت کردن آمده ( رجوع کنید بهراغب اصفهانی ، ص 534؛ ابن منظور، ج 15، ص 407) ولی در چند آیه نیز در معانیِ مذکور برای صورت اول به کار رفته است (برای نمونه رجوع کنید به مائده : 51، 80؛ هود: 52؛ نحل : 100؛ ممتحنه : 9، 13). علاوه بر این ، در قرآن (برای نمونه رجوع کنید بهبقره : 165؛ آل عمران : 31؛ توبه : 24) و احادیث (برای نمونه رجوع کنید بهکلینی ، ج 2، ص 124ـ127؛ احمدبن حسین بیهقی ، ج 1، ص 363ـ364، 366ـ367؛ مجلسی ، ج 66، ص 236ـ253)، بر حُبّ ــ که بر اساس معنای لغوی تولّی ، منشأ و سرآغاز آن است ــ بارها تأکید شده و دینداری و ایمان بدان منوط گردیده است .
'''تولّی'''، اصطلاحی کلامی و در برابر [[تبری]] است. تولی در اصطلاح مذهبی شیعی به معنای دوستی با امامان و پیشوایان دینی است.


اصطلاح تولّی در مقابل تبّری در آثار فرق اسلامی کاربرد دارد. بر اساس منابع شیعی ، تولّی به معنای دوست داشتن ، تصدیق و تبعیت ، و پذیرش ولایت خدا و پیغمبر و ائمه است . در احادیث بسیاری ، محبت ورزیدن به ائمة اهل بیت علیهم السلام و خاصه حضرت علی علیه السلام واجب دانسته شده است . سیدهاشم بَحْرانی 95 حدیث از طریق اهل سنّت ( رجوع کنید بهج 6، ص 46ـ71) و 52 حدیث از طریق شیعه ( رجوع کنید بهج 6، ص 72ـ91) در باب فضل محبان و موالیان علی علیه السلام و سایر امامان روایت کرده است . به تعبیر فضل اللّه بن روزبهان (ص 300) اهل سنّت نیز بر آن اند که تولاّ ی پیامبر و آل او و تبرّی از دشمنان او، بر هر مؤمنی واجب است و کسی که ایشان را والی و متصرف امور خود نداند یا از دشمنان ایشان تبرّی نجوید، مؤمن نیست .


به نوشتة شیخ یوسف بحرانی ، از تأکید فراوان احادیث شیعی در این باب نتیجه گرفته می شود که محبت اهل بیت عبارت از پذیرش امامت آنها و قرار دادن آنها در جایگاهی است که متعلق به آنهاست . بنابراین ، مقدّم داشتن غیرِ آنها بر آنها در این زمینه ، در واقع خروج از دایرة محبت محسوب می شود (ص 144). اساساً لازمة محبتِ تمام عیار و صادقانه به یک شخص ، موافقت با او و تصدیق و تبعیت از وی است (بهبهانی ، ص 298ـ299). بنابراین ، محبتی که منجر به تولّی ، یعنی پذیرش ولایت ائمه و تسلیمِ آنان شدن ، و تبرّای نظری و عملی از مخالفان آنان نشود، اصلاً محبت به حساب نمی آید، چنانکه بر اساس حدیثی ، کمال ولایت و محبت مخلصانه نسبت به آل محمد جز با تبرّی از دشمنان دور و نزدیک آنان به دست نمی آید ( رجوع کنید بهمجلسی ، ج 27، ص 58 ـ 59).  
در قرآن (برای نمونه رجوع کنید به بقره: 165؛ آل عمران: 31؛ توبه: 24) و احادیث (برای نمونه رجوع کنید به کلینی ، ج 2، ص 124ـ127؛ احمدبن حسین بیهقی ، ج 1، ص 363ـ364، 366ـ367؛ مجلسی، ج 66، ص 236ـ253بر حُبّ ــ که بر اساس معنای لغوی تولّی، منشأ و سرآغاز آن است ــ بارها تأکید شده و دینداری و ایمان بدان منوط گردیده است .


بنابراین ، حبّ و بغض و ولایت و برائتی را که در روایات مکرراً بر آن تأکید شده ، باید به معنای تولّی و قبول ولایت و سرپرستی ائمه و مرجعیت آنها در همة امور و مسائل دانست . برهمین اساس ، تصدیق امامت ائمة دوازده گانه علیهم السلام ــ که لازمة آن اعتماد به عصمت و منصوص بودن مقام آنان از جانب خدا و رسول اکرم و عالم بودن آنان به صلاح امور دنیا و آخرت و در نتیجه وجوب اطاعت اوامر و نواهی آنان است ــ از جمله اصول تحقق ایمان و بلکه از ضروریات مذهب امامیه شمرده شده است ( رجوع کنید به شهید ثانی ، ص 404ـ 405)؛ ازینرو، ولایت و طبعاً پذیرش آن ، در کنار نماز و زکات و حج و روزه ، از ارکان اسلام و بلکه مهمترین رکن آن تلقی شده ( رجوع کنید به برقی ، ج 1، ص 286) و همچنین تولّی در کنار تبرّی به عنوان جزء مقوّم ، در همة صیغه هایی که برای ابراز دین و ایمان صحیح از سوی ائمه انشا یا تأیید شده ، مورد تأکید قرار گرفته است (برای نمونه رجوع کنید به مجلسی ، ج 66، ص 2، 4ـ5، 14).
بر اساس منابع شیعی ، تولّی به معنای دوست داشتن ، تصدیق و تبعیت ، و پذیرش ولایت خدا و پیغمبر و ائمه است . در احادیث بسیاری ، محبت ورزیدن به ائمة اهل بیت علیهم السلام و خاصه حضرت علی علیه السلام واجب دانسته شده است . سیدهاشم بَحْرانی 95 حدیث از طریق اهل سنّت ( رجوع کنید بهج 6، ص 46ـ71) و 52 حدیث از طریق شیعه ( رجوع کنید بهج 6، ص 72ـ91) در باب فضل محبان و موالیان علی علیه السلام و سایر امامان روایت کرده است . به تعبیر فضل اللّه بن روزبهان (ص 300) اهل سنّت نیز بر آن اند که تولاّ ی پیامبر و آل او و تبرّی از دشمنان او، بر هر مؤمنی واجب است و کسی که ایشان را والی و متصرف امور خود نداند یا از دشمنان ایشان تبرّی نجوید، مؤمن نیست .
 
به نوشتة شیخ یوسف بحرانی ، از تأکید فراوان احادیث شیعی در این باب نتیجه گرفته می شود که محبت اهل بیت عبارت از پذیرش امامت آنها و قرار دادن آنها در جایگاهی است که متعلق به آنهاست . بنابراین ، مقدّم داشتن غیرِ آنها بر آنها در این زمینه ، در واقع خروج از دایرة محبت محسوب می شود (ص 144). اساساً لازمة محبتِ تمام عیار و صادقانه به یک شخص ، موافقت با او و تصدیق و تبعیت از وی است (بهبهانی ، ص 298ـ299). بنابراین ، محبتی که منجر به تولّی ، یعنی پذیرش ولایت ائمه و تسلیمِ آنان شدن ، و تبرّای نظری و عملی از مخالفان آنان نشود، اصلاً محبت به حساب نمی آید، چنانکه بر اساس حدیثی ، کمال ولایت و محبت مخلصانه نسبت به آل محمد جز با تبرّی از دشمنان دور و نزدیک آنان به دست نمی آید ( رجوع کنید بهمجلسی ، ج 27، ص 58 ـ 59).
 
بنابراین ، حبّ و بغض و ولایت و برائتی را که در روایات مکرراً بر آن تأکید شده، باید به معنای تولّی و قبول ولایت و سرپرستی ائمه و مرجعیت آنها در همه امور و مسائل دانست . برهمین اساس ، تصدیق امامت ائمة دوازده گانه علیهم السلام ــ که لازمة آن اعتماد به عصمت و منصوص بودن مقام آنان از جانب خدا و رسول اکرم و عالم بودن آنان به صلاح امور دنیا و آخرت و در نتیجه وجوب اطاعت اوامر و نواهی آنان است ــ از جمله اصول تحقق ایمان و بلکه از ضروریات مذهب امامیه شمرده شده است ( رجوع کنید به شهید ثانی ، ص 404ـ 405)؛ ازینرو، ولایت و طبعاً پذیرش آن ، در کنار نماز و زکات و حج و روزه ، از ارکان اسلام و بلکه مهمترین رکن آن تلقی شده ( رجوع کنید به برقی ، ج 1، ص 286) و همچنین تولّی در کنار تبرّی به عنوان جزء مقوّم ، در همة صیغه هایی که برای ابراز دین و ایمان صحیح از سوی ائمه انشا یا تأیید شده ، مورد تأکید قرار گرفته است (برای نمونه رجوع کنید به مجلسی ، ج 66، ص 2، 4ـ5، 14).


ادله و مستندات شیعه در این طرز تلقی از موضوع ولایت ، و به تبع آن تولّی ، برخی آیات قرآن کریم و احادیث فراوانی از رسول خداست که در متون حدیثی و تفسیری و کلامی شیعی و احیاناً اهل سنّت درج و دقیقاً بررسی شده است . شیخ طوسی (ج 1، جزء 2، ص 10) قویترین دلیل امامت حضرت علی علیه السلام را آیة 55 سورة مائده ، آیة ولایت * ، دانسته است . از نظر وی (همانجا) مراد از «ولی » در این آیه متولّی و کسی است که تدبیر امور به دست اوست و فرمان بردن از وی واجب است .همچنین وی (ج 1، جزء 2، ص 18)، با استفاده از احادیث عامه و خاصه ، اثبات کرده که مراد از «الذین امنوا» در این آیه ، نه عموم مؤمنین که تنها حضرت علی علیه السلام است . بنابراین ، شیخ طوسی چیزی فراتر از موالات و محبت ، یعنی معنای امامت را از این آیه فهم کرده است ( رجوع کنید به ج 1، جزء 2، ص 17ـ 18). علاوه بر این ، در حدیثی آمده است که مراد از ولیّ در این آیه همة امامان اند ( رجوع کنید بهمجلسی ، ج 35، ص 206). در بسیاری از احادیث پیامبر اکرم ، از جمله حدیث معروف غدیر * ، نیز علی علیه السلام به عنوان جانشین پیامبر معرفی شده و از مردم خواسته شده که ولایت وی را چونان ولایت پیامبر بپذیرند ( رجوع کنید بههمان ، ج 37، ص 108ـ253). واژة «مولی '» که در این حدیث به کار رفته به همان معنای «ولیّ» است که در آیة ولایت یاد شده است (طوسی ، ج 1، جزء 2، ص 179). طوسی (ج 1، جزء 2، ص 175ـ 185)، با استناد به شعر و لغت ، نشان داده که «مولی » در این حدیث ، هم معنای «أولی '» است که در ابتدای همین حدیث در عبارت «أَلَسْتُ أَوْلی ' بکم منکم بِأنفسِکم » آمده است . همچنین از نظر وی (ج 1، جزء 2، ص 185) أولی ' افاده کنندة معنای امامت است ، زیرا در مورد کسی به کار می رود که تدبیر امری را بر عهده دارد. بدینگونه علمای شیعه ، بر اساس ادلة متعدد، بویژه ادلة نقلی ، به اثبات ولایت ائمه و حق تصرف مشروع آنها در امور دینی و دنیوی بندگان پرداخته اند.
ادله و مستندات شیعه در این طرز تلقی از موضوع ولایت ، و به تبع آن تولّی ، برخی آیات قرآن کریم و احادیث فراوانی از رسول خداست که در متون حدیثی و تفسیری و کلامی شیعی و احیاناً اهل سنّت درج و دقیقاً بررسی شده است . شیخ طوسی (ج 1، جزء 2، ص 10) قویترین دلیل امامت حضرت علی علیه السلام را آیة 55 سورة مائده ، آیة ولایت * ، دانسته است . از نظر وی (همانجا) مراد از «ولی » در این آیه متولّی و کسی است که تدبیر امور به دست اوست و فرمان بردن از وی واجب است .همچنین وی (ج 1، جزء 2، ص 18)، با استفاده از احادیث عامه و خاصه ، اثبات کرده که مراد از «الذین امنوا» در این آیه ، نه عموم مؤمنین که تنها حضرت علی علیه السلام است . بنابراین ، شیخ طوسی چیزی فراتر از موالات و محبت ، یعنی معنای امامت را از این آیه فهم کرده است ( رجوع کنید به ج 1، جزء 2، ص 17ـ 18). علاوه بر این ، در حدیثی آمده است که مراد از ولیّ در این آیه همة امامان اند ( رجوع کنید بهمجلسی ، ج 35، ص 206). در بسیاری از احادیث پیامبر اکرم ، از جمله حدیث معروف غدیر * ، نیز علی علیه السلام به عنوان جانشین پیامبر معرفی شده و از مردم خواسته شده که ولایت وی را چونان ولایت پیامبر بپذیرند ( رجوع کنید بههمان ، ج 37، ص 108ـ253). واژة «مولی '» که در این حدیث به کار رفته به همان معنای «ولیّ» است که در آیة ولایت یاد شده است (طوسی ، ج 1، جزء 2، ص 179). طوسی (ج 1، جزء 2، ص 175ـ 185)، با استناد به شعر و لغت ، نشان داده که «مولی » در این حدیث ، هم معنای «أولی '» است که در ابتدای همین حدیث در عبارت «أَلَسْتُ أَوْلی ' بکم منکم بِأنفسِکم » آمده است . همچنین از نظر وی (ج 1، جزء 2، ص 185) أولی ' افاده کنندة معنای امامت است ، زیرا در مورد کسی به کار می رود که تدبیر امری را بر عهده دارد. بدینگونه علمای شیعه ، بر اساس ادلة متعدد، بویژه ادلة نقلی ، به اثبات ولایت ائمه و حق تصرف مشروع آنها در امور دینی و دنیوی بندگان پرداخته اند.
کاربر ناشناس