پرش به محتوا

حسن صباح: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷
جز
ویرایش جزیی
جز (ویرایش جزیی)
خط ۵۵: خط ۵۵:
'''حسن صبّاح'''، بنيانگذار دولت [[اسماعیلیه]] در [[ايران]] و بانى دعوت مستقل [[نزاریه|اسماعيليه نزارى]] که ابتدا [[شیعه]] [[امامی]] بود و تحت تاثیر برخی از داعیان اسماعیلی به این گروه پیوست و یکی از داعیان مهم اسماعیلی شد. او سفرهای زیادی برای تبلیغ اسماعیلیه به مناطق مختلف [[ایران]] انجام داد.
'''حسن صبّاح'''، بنيانگذار دولت [[اسماعیلیه]] در [[ايران]] و بانى دعوت مستقل [[نزاریه|اسماعيليه نزارى]] که ابتدا [[شیعه]] [[امامی]] بود و تحت تاثیر برخی از داعیان اسماعیلی به این گروه پیوست و یکی از داعیان مهم اسماعیلی شد. او سفرهای زیادی برای تبلیغ اسماعیلیه به مناطق مختلف [[ایران]] انجام داد.


صباح از شرایط به وجود آمده کمال استفاده را کرد و مرکز قیام خود را الموت قرار داد و از آنجا نقشه‌هایی را برای ترویج آیین خویش و گسترش قلمرو اسماعیلی و ضربه زدن به پیکره [[حکومت سلجوقی]] طراحی کرد.
صباح مرکز قیام خود را الموت قرار داد و از آنجا نقشه‌هایی را برای ترویج آیین خویش و گسترش قلمرو اسماعیلی و ضربه زدن به [[حکومت سلجوقی]] طراحی کرد.


او پس از درگذشت [[مستنصر باللّه]] حاکم [[فاطمیان]] از جانشینی نزار (فرزند مستنصر) حمایت کرد لذا حکومت اسماعيليه در ایران با عنوان نزارى شهرت یافت. حسن صباح برای ترویج آیین اسماعیلی از روش جدیدی که همان تعليم يا آموزش موثق از طريق معلمى صادق بود، بهره گرفت.
او پس از درگذشت [[مستنصر باللّه]] حاکم [[فاطمیان]] از جانشینی نزار (فرزند مستنصر) حمایت کرد لذا حکومت اسماعيليه در ایران با عنوان نزارى شهرت یافت. حسن صباح برای ترویج آیین اسماعیلی از روش جدیدی که همان تعليم يا آموزش موثق از طريق معلمى صادق بود، بهره گرفت.
خط ۶۴: خط ۶۴:
== کودکی و جوانی ==
== کودکی و جوانی ==
درباره آغاز زندگی و دوره جوانی او اطلاعات کمی وجود دارد. اینکه حسن صباح و [[خواجه نظام الملک]] و [[عمر خیام]] در کودکی باهم در مکتبی در [[نیشابور]] به تحصیل مشغول بودند<ref>رجوع کنید به رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۱۰ـ۱۱۱؛ کاشانی، زبدة التواریخ ص۱۴۶؛ میرخواند، ج۴، ص۱۹۹؛ خواندمیر، ج۲، ص۴۶۰</ref>افسانه است و سند تاریخی ندارد.
درباره آغاز زندگی و دوره جوانی او اطلاعات کمی وجود دارد. اینکه حسن صباح و [[خواجه نظام الملک]] و [[عمر خیام]] در کودکی باهم در مکتبی در [[نیشابور]] به تحصیل مشغول بودند<ref>رجوع کنید به رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۱۰ـ۱۱۱؛ کاشانی، زبدة التواریخ ص۱۴۶؛ میرخواند، ج۴، ص۱۹۹؛ خواندمیر، ج۲، ص۴۶۰</ref>افسانه است و سند تاریخی ندارد.


== مهاجرت به ری ==
== مهاجرت به ری ==
او كه از كوفه به قم مهاجرت كرده بود، به شهر [[رى]] نقل مكان كرد كه مركز مهم ديگرى براى تعاليم [[شيعه]] و فعاليت‌هاى [[داعيان اسماعيلى]] بود. حسن در رى به عنوان [[شیعه دوازده امامی]] تعليم و تربيت يافت، اما در هفده سالگى از طريق يكى از داعيان اسماعيلى، به نام [[اميره ضَراب]]، با تعاليم [[اسماعیلیه]] آشنايى پيدا كرد. سپس از داعى ديگرى، به‌نام [[ابونصر سراج]]، اطلاعات بيشترى كسب كرد و سرانجام به مذهب اسماعيلى گرويد و نسبت به امام اسماعيلى زمان، يعنى خليفه [[فاطمیان|فاطمى]]، [[مستنصرباللّه]]، [[سوگند عهد]] به جاى آورد.
او كه از كوفه به قم مهاجرت كرده بود، به شهر [[رى]] نقل مكان كرد كه مركز مهم ديگرى براى تعاليم [[شيعه]] و فعاليت‌هاى [[داعيان اسماعيلى]] بود. حسن در رى به عنوان [[شیعه دوازده امامی]] تعليم و تربيت يافت، اما در هفده سالگى از طريق يكى از داعيان اسماعيلى، به نام [[اميره ضَراب]]، با تعاليم [[اسماعیلیه]] آشنايى پيدا كرد. سپس از داعى ديگرى، به‌نام [[ابونصر سراج]]، اطلاعات بيشترى كسب كرد و سرانجام به مذهب اسماعيلى گرويد و نسبت به امام اسماعيلى زمان، يعنى خليفه [[فاطمیان|فاطمى]]، [[مستنصرباللّه]]، [[سوگند عهد]] به جاى آورد.


== اعطاء منصب به حسن ==
== اعطاء منصب به حسن ==
اندكى بعد در ۴۶۴، حسن صباح توجه [[ابن‌عطّاش]] (رهبر اسماعيليانِ سرزمين‌هاى سلجوقى) را كه به رى آمده بود، جلب كرد. ابن‌عطّاش كه متوجه استعداد و كفايت او شده بود، در سلسله مراتب دعوت اسماعيليه، مقامى به ‌وى داد. در ۴۶۷، حسن صباح همراه ابن‌عطّاش به [[اصفهان]] (مركز مخفى دعوت اسماعيليه ايران) رفت.
اندكى بعد در ۴۶۴، حسن صباح توجه [[ابن‌عطّاش]] (رهبر اسماعيليانِ سرزمين‌هاى سلجوقى) را كه به رى آمده بود، جلب كرد. ابن‌عطّاش كه متوجه استعداد و كفايت او شده بود، در سلسله مراتب دعوت اسماعيليه، مقامى به ‌وى داد. در ۴۶۷، حسن صباح همراه ابن‌عطّاش به [[اصفهان]] (مركز مخفى دعوت اسماعيليه ايران) رفت.


== سفر به قاهره==
== سفر به قاهره==
حسن صباح در ۴۶۹ق، به توصیه ابن عطّاش، عازم [[قاهره]]، پایتخت [[فاطمیان]]، شد تا در آنجا تعلیم بیشتری ببیند. وی در [[صفر]] ۴۷۱ به قاهره وارد شد. در آن زمان، [[بدرالجمالی]]، امیر سپاه و وزیر فاطمیان، به عنوان [[داعی الدعاة]]، جانشین [[مؤید فی الدین شیرازی]] شده بود. درباره اقامت سه ساله حسن در [[مصر]] اطلاعات چندانی در دست نیست. وی ابتدا در قاهره و سپس در [[اسکندریه]] به سر برد و مستنصرباللّه را ندید.
حسن صباح در ۴۶۹ق، به توصیه ابن عطّاش، عازم [[قاهره]]، پایتخت [[فاطمیان]]، شد تا در آنجا تعلیم بیشتری ببیند. وی در [[صفر]] ۴۷۱ به قاهره وارد شد. در آن زمان، [[بدرالجمالی]]، امیر سپاه و وزیر فاطمیان، به عنوان [[داعی الدعاة]]، جانشین [[مؤید فی الدین شیرازی]] شده بود. درباره اقامت سه ساله حسن در [[مصر]] اطلاعات چندانی در دست نیست. وی ابتدا در قاهره و سپس در [[اسکندریه]] به سر برد و مستنصرباللّه را ندید.


خط ۸۳: خط ۷۹:


طبق روایت دیگری<ref>رجوع کنید به ابن اثیر، ج۱۰، ص۲۳۷؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۷۷؛ کاشانی، زبدة التواریخ، ص۱۱۴؛ مقریزی، ج۲، ص۳۲۳، ج۳، ص۱۵.</ref> مستنصرباللّه شخصاً به حسن گفته بود که جانشین وی نزار خواهد بود. در هر صورت، حسن سرانجام از مصر اخراج شد و در [[ذی حجه]] ۴۷۳ق به اصفهان بازگشت.<ref> جوینی، ج۳، ص۱۹۱؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۰۳.</ref>
طبق روایت دیگری<ref>رجوع کنید به ابن اثیر، ج۱۰، ص۲۳۷؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۷۷؛ کاشانی، زبدة التواریخ، ص۱۱۴؛ مقریزی، ج۲، ص۳۲۳، ج۳، ص۱۵.</ref> مستنصرباللّه شخصاً به حسن گفته بود که جانشین وی نزار خواهد بود. در هر صورت، حسن سرانجام از مصر اخراج شد و در [[ذی حجه]] ۴۷۳ق به اصفهان بازگشت.<ref> جوینی، ج۳، ص۱۹۱؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۰۳.</ref>


== سفرهای صباح به عنوان داعی ==
== سفرهای صباح به عنوان داعی ==
حسن، پس از بازگشت به ایران، نُه سال به عنوان [[داعی اسماعیلی]]، در ایران سفر کرد و در همین دوره، سیاست انقلابی خود را طرح نمود و قدرت نظامی سلجوقیان را در مناطق گوناگون ارزیابی کرد <ref> رجوع کنید به خراسانی فدائی، ص۸۹ـ۹۰ </ref> تا حدود ۴۸۰ق، او توجه خود را به ایالات سواحل [[دریای مازندران]]، به خصوص به منطقه کوهستانی [[دیلم]]، معطوف کرده بود. این منطقه از قدیم پناهگاهی برای [[علویان (طبرستان)|علویان]] و [[شیعیان|شیعیان]] به شمار می‌آمد و از مراکز قدرت [[سلجوقیان]] در مرکز و مغرب [[ایران]]، دور بود.
حسن، پس از بازگشت به ایران، نُه سال به عنوان [[داعی اسماعیلی]]، در ایران سفر کرد و در همین دوره، سیاست انقلابی خود را طرح نمود و قدرت نظامی سلجوقیان را در مناطق گوناگون ارزیابی کرد <ref> رجوع کنید به خراسانی فدائی، ص۸۹ـ۹۰ </ref> تا حدود ۴۸۰ق، او توجه خود را به ایالات سواحل [[دریای مازندران]]، به خصوص به منطقه کوهستانی [[دیلم]]، معطوف کرده بود. این منطقه از قدیم پناهگاهی برای [[علویان (طبرستان)|علویان]] و [[شیعیان|شیعیان]] به شمار می‌آمد و از مراکز قدرت [[سلجوقیان]] در مرکز و مغرب [[ایران]]، دور بود.


خط ۹۳: خط ۸۶:


== الموت، مرکز قیام ==
== الموت، مرکز قیام ==
در آن زمان، دعوت اسماعیلی ایران کماکان تحت رهبری [[عبدالملک بن عطّاش]] بود، ولی حسن که سرانجام داعی دیلم شده بود، سیاست مستقلی در پیش گرفت و به تحکیم دعوت در شمال ایران پرداخت<ref> دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۷۵، ص۳۸۵ـ۳۸۶</ref>حسن برای به دست آوردن الموت، که در آن هنگام در دست عُمال سلجوقیان بود، شماری از داعیان زیردست خود را به آن ناحیه فرستاد تا اهالی آنجا را به کیش اسماعیلی درآورند. در همان حال، وی اسماعیلیان را از جاهای دیگر فراخواند و در الموت مستقر ساخت. حسن صباح در [[رجب]] ۴۸۳ق مخفیانه وارد قلعه الموت شد.
در آن زمان، دعوت اسماعیلی ایران کماکان تحت رهبری [[عبدالملک بن عطّاش]] بود، ولی حسن که سرانجام داعی دیلم شده بود، سیاست مستقلی در پیش گرفت و به تحکیم دعوت در شمال ایران پرداخت<ref> دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۷۵، ص۳۸۵ـ۳۸۶</ref>حسن برای به دست آوردن الموت، که در آن هنگام در دست عُمال سلجوقیان بود، شماری از داعیان زیردست خود را به آن ناحیه فرستاد تا اهالی آنجا را به کیش اسماعیلی درآورند. در همان حال، وی اسماعیلیان را از جاهای دیگر فراخواند و در الموت مستقر ساخت. حسن صباح در [[رجب]] ۴۸۳ق مخفیانه وارد قلعه الموت شد.


خط ۱۰۷: خط ۹۹:


== حمله سلجوقیان به الموت ==
== حمله سلجوقیان به الموت ==
دیری نگذشت که قوای سلجوقی محلی، به سرکردگی [[امیر یورنتاش]]، که نواحی الموت در [[اقطاع]] او بود، به الموت حمله کردند و از این زمان اسماعیلیان ایران وارد منازعات نظامی طولانی مدتی با سلجوقیان شدند.<ref>رجوع کنید به جوینی، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۴، ۲۱۴؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۰۷ـ۱۰۹؛ کاشانی، زبدة التواریخ ص۱۴۳ـ۱۴۵؛ هیلن براند، ص۲۰۵ـ۲۲۰.</ref>
دیری نگذشت که قوای سلجوقی محلی، به سرکردگی [[امیر یورنتاش]]، که نواحی الموت در [[اقطاع]] او بود، به الموت حمله کردند و از این زمان اسماعیلیان ایران وارد منازعات نظامی طولانی مدتی با سلجوقیان شدند.<ref>رجوع کنید به جوینی، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۴، ۲۱۴؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۰۷ـ۱۰۹؛ کاشانی، زبدة التواریخ ص۱۴۳ـ۱۴۵؛ هیلن براند، ص۲۰۵ـ۲۲۰.</ref>


== ایجاد دولت در قهستان ==
== ایجاد دولت در قهستان ==
در ۴۸۴ق حسن، یکی از داعیان به نام [[حسین قائنی]] را به [[قهستان]] (کوهستان)، در جنوب شرقی [[خراسان]]، گسیل داشت تا در آنجا برای جنبش کمک فراهم آورد. مردم قهستان، که تحت حکومت امیر سلجوقی بودند، بلافاصله و به طور گسترده به قیام عمومی برضد سلجوقیان دست زدند و چند شهر عمده (مانند [[قائن]]، [[طبس]]، [[تون]] و [[زوزن]]) را گرفتند. بدین ترتیب، اسماعیلیان در قهستان هم، مانند رودبار، موفق به تثبیت استقلال خود از سلجوقیان شدند و آن منطقه، دومین سرزمین عمده اسماعیلیان ایران شد که آن را رهبری اداره می‌کرد که از الموت منصوب می‌شد و او را مُحتَشَم می‌نامیدند.<ref>رجوع کنید به جوینی، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۴، ۲۱۴؛ منهاج سراج، ج۲، ص۱۸۳ـ۱۸۵؛ هیلن براند، ص۲۰۵ـ۲۲۰.</ref>
در ۴۸۴ق حسن، یکی از داعیان به نام [[حسین قائنی]] را به [[قهستان]] (کوهستان)، در جنوب شرقی [[خراسان]]، گسیل داشت تا در آنجا برای جنبش کمک فراهم آورد. مردم قهستان، که تحت حکومت امیر سلجوقی بودند، بلافاصله و به طور گسترده به قیام عمومی برضد سلجوقیان دست زدند و چند شهر عمده (مانند [[قائن]]، [[طبس]]، [[تون]] و [[زوزن]]) را گرفتند. بدین ترتیب، اسماعیلیان در قهستان هم، مانند رودبار، موفق به تثبیت استقلال خود از سلجوقیان شدند و آن منطقه، دومین سرزمین عمده اسماعیلیان ایران شد که آن را رهبری اداره می‌کرد که از الموت منصوب می‌شد و او را مُحتَشَم می‌نامیدند.<ref>رجوع کنید به جوینی، ج۳، ص۱۹۹ـ۲۰۴، ۲۱۴؛ منهاج سراج، ج۲، ص۱۸۳ـ۱۸۵؛ هیلن براند، ص۲۰۵ـ۲۲۰.</ref>


== تحکیم و بسط موقعیت ==
== تحکیم و بسط موقعیت ==
در ۴۸۵، ملکشاه به صلاحدید [[نظام الملک]]، لشکریانی به جنگ اسماعیلیان در رودبار و قهستان فرستاد اما این عملیات، با مرگ ملکشاه و نظام الملک در همان سال، نافرجام ماند. با این اتفاق و رقابت پسران ملکشاه برای جانشینی، حسن فرصت مناسبی برای تحکیم و بسط موقعیت خود یافت. اسماعیلیان قلعه [[گردکوه]] و قلعه‌های دیگری را در اطراف [[دامغان]] و قسمتهای شرقی کوههای [[البرز]] (در منطقه قومس)، و چند قلعه را در ناحیه [[اَرَّجان]]، منطقه مرزی بین ایالات [[خوزستان]] و [[فارس]]، تصاحب کردند.
در ۴۸۵، ملکشاه به صلاحدید [[نظام الملک]]، لشکریانی به جنگ اسماعیلیان در رودبار و قهستان فرستاد اما این عملیات، با مرگ ملکشاه و نظام الملک در همان سال، نافرجام ماند. با این اتفاق و رقابت پسران ملکشاه برای جانشینی، حسن فرصت مناسبی برای تحکیم و بسط موقعیت خود یافت. اسماعیلیان قلعه [[گردکوه]] و قلعه‌های دیگری را در اطراف [[دامغان]] و قسمتهای شرقی کوههای [[البرز]] (در منطقه قومس)، و چند قلعه را در ناحیه [[اَرَّجان]]، منطقه مرزی بین ایالات [[خوزستان]] و [[فارس]]، تصاحب کردند.


خط ۱۲۳: خط ۱۱۰:


[[کیابزرگ امید]]، جانشین بعدی حسن، لَمسر را در ۴۸۹<ref>رجوع کنید به رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۱۵ـ۱۱۶؛ کاشانی، ص۱۵۰ـ۱۵۱.</ref> یا به قول جوینی<ref> ج۳، ص۲۰۸ـ۲۰۹</ref> در ۴۹۵، تسخیر کرد و حکمران آن بود تا زمانی که به الموت احضار گردید تا جانشین حسن شود.
[[کیابزرگ امید]]، جانشین بعدی حسن، لَمسر را در ۴۸۹<ref>رجوع کنید به رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۱۵ـ۱۱۶؛ کاشانی، ص۱۵۰ـ۱۵۱.</ref> یا به قول جوینی<ref> ج۳، ص۲۰۸ـ۲۰۹</ref> در ۴۹۵، تسخیر کرد و حکمران آن بود تا زمانی که به الموت احضار گردید تا جانشین حسن شود.


== اسماعیلیان در اصفهان ==
== اسماعیلیان در اصفهان ==
اسماعیلیان توجه خود را به نواحی نزدیک‌تر به مقرّ سلجوقیان در اصفهان نیز معطوف کرده بودند. در این منطقه، رهبری اسماعیلیه با احمد، فرزند [[عبدالملک بن عطّاش]]، بود و وی با تصاحب [[قلعه شاه دز]]/ دژ در ۴۹۴، پیروزی مهمی در حومه [[اصفهان]] کسب کرد، به طوری که حدود سی هزار نفر را در ناحیه اصفهان به کیش اسماعیلی درآورد.<ref> رجوع کنید به ظهیری نیشابوری، ص۴۰؛ راوندی، ص۱۵۴ـ۱۵۷؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۲۰؛ کاشانی، زبدة التواریخ، ص۱۵۶.</ref>
اسماعیلیان توجه خود را به نواحی نزدیک‌تر به مقرّ سلجوقیان در اصفهان نیز معطوف کرده بودند. در این منطقه، رهبری اسماعیلیه با احمد، فرزند [[عبدالملک بن عطّاش]]، بود و وی با تصاحب [[قلعه شاه دز]]/ دژ در ۴۹۴، پیروزی مهمی در حومه [[اصفهان]] کسب کرد، به طوری که حدود سی هزار نفر را در ناحیه اصفهان به کیش اسماعیلی درآورد.<ref> رجوع کنید به ظهیری نیشابوری، ص۴۰؛ راوندی، ص۱۵۴ـ۱۵۷؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۲۰؛ کاشانی، زبدة التواریخ، ص۱۵۶.</ref>


خط ۱۳۲: خط ۱۱۷:


بنابراین، حسن صباح کوشید تا ناحیه به ناحیه، از طریق قلعه‌های نفوذناپذیر بسیار بر سلجوقیان غلبه کند. فرماندهان این قلعه‌ها دستورهای کلی خود را از الموت میگرفتند ولی در محل خود، آزادی عمل داشتند.
بنابراین، حسن صباح کوشید تا ناحیه به ناحیه، از طریق قلعه‌های نفوذناپذیر بسیار بر سلجوقیان غلبه کند. فرماندهان این قلعه‌ها دستورهای کلی خود را از الموت میگرفتند ولی در محل خود، آزادی عمل داشتند.


==اسماعیلیان نزاری و مُستَعلوی==
==اسماعیلیان نزاری و مُستَعلوی==
در همان حال که قیام اسماعیلیان ایران به رهبری حسن صباح گسترش می‌یافت، مستنصرباللّه (خلیفه فاطمی و امام اسماعیلی) در [[سال ۴۸۷ هجری قمری]] در [[قاهره]] درگذشت و نزاع بر سرجانشینی او اسماعیلیه را به دو شاخه [[نزاریه]] و [[مستعلویه]] تقسیم کرد.
در همان حال که قیام اسماعیلیان ایران به رهبری حسن صباح گسترش می‌یافت، مستنصرباللّه (خلیفه فاطمی و امام اسماعیلی) در [[سال ۴۸۷ هجری قمری]] در [[قاهره]] درگذشت و نزاع بر سرجانشینی او اسماعیلیه را به دو شاخه [[نزاریه]] و [[مستعلویه]] تقسیم کرد.


== حسن صباح حامی نزار ==
== حسن صباح حامی نزار ==
چند سالی بود که حسن صباح سیاست انقلابی مستقلی اتخاذ کرده و رهبری اسماعیلیان سرزمین‎های سلجوقی را نیز برعهده گرفته بود. وی در مورد جانشینی مستنصرباللّه، از دعوی و حقوق نزار حمایت کرد. نزار ولیعهد مستنصر بود ولی وزیر قدرتمند فاطمی، افضل، او را از حقوق جانشینی محروم کرده بود. نزار در ۴۸۸ به قتل رسید.<ref> رجوع کنید به ابن اثیر، ج۱۰، ص۲۳۷ـ۲۳۸؛ حافظ ابرو، مجمع التواریخ السلطانیه، ص۱۶۳ـ۱۶۴.</ref>
چند سالی بود که حسن صباح سیاست انقلابی مستقلی اتخاذ کرده و رهبری اسماعیلیان سرزمین‎های سلجوقی را نیز برعهده گرفته بود. وی در مورد جانشینی مستنصرباللّه، از دعوی و حقوق نزار حمایت کرد. نزار ولیعهد مستنصر بود ولی وزیر قدرتمند فاطمی، افضل، او را از حقوق جانشینی محروم کرده بود. نزار در ۴۸۸ به قتل رسید.<ref> رجوع کنید به ابن اثیر، ج۱۰، ص۲۳۷ـ۲۳۸؛ حافظ ابرو، مجمع التواریخ السلطانیه، ص۱۶۳ـ۱۶۴.</ref>


خط ۱۴۵: خط ۱۲۷:


== صباح، نماینده امام غائب ==
== صباح، نماینده امام غائب ==
در این زمان، اسماعیلیان نزاری، امامی در دسترس نداشتند و مانند دوره پیش از فاطمی، بار دیگر [[دوره سَتر]] (دوره غیبت امامشان) را تجربه میکردند. در چنین وضعی، حجت نماینده تام الاختیار امام بود.
در این زمان، اسماعیلیان نزاری، امامی در دسترس نداشتند و مانند دوره پیش از فاطمی، بار دیگر [[دوره سَتر]] (دوره غیبت امامشان) را تجربه میکردند. در چنین وضعی، حجت نماینده تام الاختیار امام بود.


خط ۱۵۱: خط ۱۳۲:


تا حدود هفتاد سال بعد از مرگ نزار، روی سکه‌هایی که در الموت ضرب می‌شد، نام او حک می‌گردید و به ذریه وی، بدون آنکه اسمی از آنها ذکر شود، دعا و سلام فرستاده می‌شد.<ref> رجوع کنید به مایلز، ص۱۵۵ـ۱۵۸.</ref>
تا حدود هفتاد سال بعد از مرگ نزار، روی سکه‌هایی که در الموت ضرب می‌شد، نام او حک می‌گردید و به ذریه وی، بدون آنکه اسمی از آنها ذکر شود، دعا و سلام فرستاده می‌شد.<ref> رجوع کنید به مایلز، ص۱۵۵ـ۱۵۸.</ref>


== ویژگی‌های اسماعیلیه نزاری ==
== ویژگی‌های اسماعیلیه نزاری ==


=== تعلیم آموزه‌های اسماعیلی ===
=== تعلیم آموزه‌های اسماعیلی ===
بیرون از جماعت اسماعیلیه ایران، با شروع فعالیتهای انقلابی حسن صباح، این احساس به وجود آمده بود که اسماعیلیه ایران دعوت جدیدی در قیاس با دعوت قدیم اسماعیلیان دوره فاطمی آغاز کرده‌اند. حال آنکه در دعوت جدید عقاید تازه‌ای تبلیغ نمی‌شد، بلکه آن اساساً مبین عقیده‌ای کهن بود که در بین اسماعیلیه نیز سابقه‌ای طولانی داشت، یعنی تعلیم یا آموزش موثق از طریق معلمی صادق، که در آن زمان به صورت تازه‌ای عرضه می‌شد.
بیرون از جماعت اسماعیلیه ایران، با شروع فعالیتهای انقلابی حسن صباح، این احساس به وجود آمده بود که اسماعیلیه ایران دعوت جدیدی در قیاس با دعوت قدیم اسماعیلیان دوره فاطمی آغاز کرده‌اند. حال آنکه در دعوت جدید عقاید تازه‌ای تبلیغ نمی‌شد، بلکه آن اساساً مبین عقیده‌ای کهن بود که در بین اسماعیلیه نیز سابقه‌ای طولانی داشت، یعنی تعلیم یا آموزش موثق از طریق معلمی صادق، که در آن زمان به صورت تازه‌ای عرضه می‌شد.


خط ۱۶۲: خط ۱۴۱:


=== سیاست ترور ===
=== سیاست ترور ===
اتخاذ سیاست کشتن اشخاص مهمِ نظامی و سیاسی ـ مذهبی نیز واکنشی به متمرکز نبودن قدرت سلجوقیان بود. حسن صباح در این امر به روشی متوسل شده بود که قبلا و در همان زمان نیز گروههای مختلف، از جمله [[غُلات]] و [[خوارج]] و خود [[سلجوقیان]]، به کار گرفته بودند، اما این سیاست به گونه‌ای اغراق آمیز به اسماعیلیه ایران و [[شام]] انتساب پیدا کرد و به همین دلیل، هر قتل مهمی که در دوره الموت در سرزمینهای مرکزی دنیای [[اسلام]] رخ میداد، به [[فداییان اسماعیلی]] نسبت داده می‌شد.<ref> رجوع کنید به هاجسن، ص۷۷ـ۸۹، ۱۱۰ـ ۱۱۵؛ لوئیس، ص۱۲۵ـ۱۴۰.</ref>
اتخاذ سیاست کشتن اشخاص مهمِ نظامی و سیاسی ـ مذهبی نیز واکنشی به متمرکز نبودن قدرت سلجوقیان بود. حسن صباح در این امر به روشی متوسل شده بود که قبلا و در همان زمان نیز گروههای مختلف، از جمله [[غُلات]] و [[خوارج]] و خود [[سلجوقیان]]، به کار گرفته بودند، اما این سیاست به گونه‌ای اغراق آمیز به اسماعیلیه ایران و [[شام]] انتساب پیدا کرد و به همین دلیل، هر قتل مهمی که در دوره الموت در سرزمینهای مرکزی دنیای [[اسلام]] رخ میداد، به [[فداییان اسماعیلی]] نسبت داده می‌شد.<ref> رجوع کنید به هاجسن، ص۷۷ـ۸۹، ۱۱۰ـ ۱۱۵؛ لوئیس، ص۱۲۵ـ۱۴۰.</ref>


==واکنش اهل سنت به عقیده تعلیم ==
==واکنش اهل سنت به عقیده تعلیم ==
حسن صباح در رساله ذکر شده، نظریه شیعی تعلیم را، از نو شرح داده که در آن مبنایی منطقی برای تبیین مرجعیت یک معلم صادق به عنوان راهنمای روحانی افراد بشر، به جای علمای متعدد [[اهل سنت]]، بنیان نهاده است که بنابر آن، این معلم صادق شخصی غیر از امام اسماعیلی زمان نمی‌توانست باشد.
حسن صباح در رساله ذکر شده، نظریه شیعی تعلیم را، از نو شرح داده که در آن مبنایی منطقی برای تبیین مرجعیت یک معلم صادق به عنوان راهنمای روحانی افراد بشر، به جای علمای متعدد [[اهل سنت]]، بنیان نهاده است که بنابر آن، این معلم صادق شخصی غیر از امام اسماعیلی زمان نمی‌توانست باشد.


خط ۱۷۳: خط ۱۴۹:


او در رساله‌ای که‌اندک زمانی قبل از ۴۸۸ نوشت و بعداً به المستظهری شهرت یافت، عقیده تعلیم را رد کرد. از این به بعد، اسماعیلیه ایران به تعلیمیه نیز شهرت یافت.<ref> دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۴، ۴۲۵.</ref>
او در رساله‌ای که‌اندک زمانی قبل از ۴۸۸ نوشت و بعداً به المستظهری شهرت یافت، عقیده تعلیم را رد کرد. از این به بعد، اسماعیلیه ایران به تعلیمیه نیز شهرت یافت.<ref> دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۴، ۴۲۵.</ref>


== تلاش بی‌ثمر حاکم سلجوقی ==
== تلاش بی‌ثمر حاکم سلجوقی ==
در دوره سلطنت [[برکیارق]]، اسماعیلیه ایران همچنان رو به گسترش بود و تا نزدیکی اصفهان، پایتخت سلجوقیان، نیز اشاعه پیدا کرد. در چنین اوضاعی، برکیارق در مغرب ایران و [[سلطان سنجر]] در مشرق کشور از قدرت روزافزون اسماعیلیه هراسان شده بودند.
در دوره سلطنت [[برکیارق]]، اسماعیلیه ایران همچنان رو به گسترش بود و تا نزدیکی اصفهان، پایتخت سلجوقیان، نیز اشاعه پیدا کرد. در چنین اوضاعی، برکیارق در مغرب ایران و [[سلطان سنجر]] در مشرق کشور از قدرت روزافزون اسماعیلیه هراسان شده بودند.


خط ۱۸۵: خط ۱۵۹:


سلطان [[محمدبن ملکشاه سلجوقی]]، جانشین برکیارق، قاطعانه‌تر برضد اسماعیلیه اقدام کرد. وی لشکرهای بزرگی به مقابله با الموت فرستاد و شخصآ نیز با سپاهیانش قلعه شاه دز را محاصره کرد و عاقبت آنجا را در سال ۵۰۰ از اسماعیلیه گرفت و به نفوذ آنان در منطقه اصفهان پایان داد.<ref> رجوع کنید به ابن قلانسی، ص۲۴۴ـ۲۵۰؛ جوینی، ص۲۱۱ـ۲۱۳؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۲۴ـ۱۳۲؛ کاشانی، زبدة التواریخ، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۶۰ـ۱۶۷.</ref>
سلطان [[محمدبن ملکشاه سلجوقی]]، جانشین برکیارق، قاطعانه‌تر برضد اسماعیلیه اقدام کرد. وی لشکرهای بزرگی به مقابله با الموت فرستاد و شخصآ نیز با سپاهیانش قلعه شاه دز را محاصره کرد و عاقبت آنجا را در سال ۵۰۰ از اسماعیلیه گرفت و به نفوذ آنان در منطقه اصفهان پایان داد.<ref> رجوع کنید به ابن قلانسی، ص۲۴۴ـ۲۵۰؛ جوینی، ص۲۱۱ـ۲۱۳؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۲۴ـ۱۳۲؛ کاشانی، زبدة التواریخ، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۶۰ـ۱۶۷.</ref>


== دوران وقفه ==
== دوران وقفه ==
با مرگ سلطان محمدبن ملکشاه در ۵۱۱، سلجوقیان بار دیگر بر سر جانشینی سلطان دچار منازعات داخلی شدند و این به نزاریان ایران فرصت داد تا حدودی شکستهای قبلی خود را جبران نمایند. تا سالهای پایان عمر حسن صباح، قیام ضد سلجوقی اسماعیلیان ایران قوّت اولیه خود را از دست داده بود.
با مرگ سلطان محمدبن ملکشاه در ۵۱۱، سلجوقیان بار دیگر بر سر جانشینی سلطان دچار منازعات داخلی شدند و این به نزاریان ایران فرصت داد تا حدودی شکستهای قبلی خود را جبران نمایند. تا سالهای پایان عمر حسن صباح، قیام ضد سلجوقی اسماعیلیان ایران قوّت اولیه خود را از دست داده بود.


از طرفی، لشکرکشیهای طولانی سلجوقیان برای راندن اسماعیلیه از قلعه هایشان بدون نتیجه مانده بود و اسماعیلیان ایران توانسته بودند قلعه‌های زیادی را همچنان در [[رودبار]] و [[قومس]] و [[قهستان]] حفظ کنند. بنابراین، اینک مرحله جدیدی آغاز شده بود که می‌توان آن را [[دوران وقفه]] نامید.<ref> رجوع کنید به رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۷۵ش، ص۴۱۸ـ۴۱۹.</ref>
از طرفی، لشکرکشیهای طولانی سلجوقیان برای راندن اسماعیلیه از قلعه هایشان بدون نتیجه مانده بود و اسماعیلیان ایران توانسته بودند قلعه‌های زیادی را همچنان در [[رودبار]] و [[قومس]] و [[قهستان]] حفظ کنند. بنابراین، اینک مرحله جدیدی آغاز شده بود که می‌توان آن را [[دوران وقفه]] نامید.<ref> رجوع کنید به رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۷۵ش، ص۴۱۸ـ۴۱۹.</ref>


== ویژگی‌های حسن صباح ==
== ویژگی‌های حسن صباح ==
حسن صباح که [[کلام|متکلم]]، [[فلسفه|فیلسوف]] و منجم بود، در مدیریت و تدابیر سیاسی و جنگی نیز تبحر داشت. وی زندگی زاهدانه‌ای داشت و شیوه زندگی او سرمشق دیگر نزاریان شده بود. وی بیش از سی سال در الموت مانده بود و گفته شده است که هرگز از آن بیرون نیامد و همیشه در حجره کوچک خود ماند و خود را وقف مطالعه کتاب و انشای تعالیم دعوت اسماعیلیه نزاری و اداره امور دولت اسماعیلی کرد.
حسن صباح که [[کلام|متکلم]]، [[فلسفه|فیلسوف]] و منجم بود، در مدیریت و تدابیر سیاسی و جنگی نیز تبحر داشت. وی زندگی زاهدانه‌ای داشت و شیوه زندگی او سرمشق دیگر نزاریان شده بود. وی بیش از سی سال در الموت مانده بود و گفته شده است که هرگز از آن بیرون نیامد و همیشه در حجره کوچک خود ماند و خود را وقف مطالعه کتاب و انشای تعالیم دعوت اسماعیلیه نزاری و اداره امور دولت اسماعیلی کرد.


خط ۲۰۱: خط ۱۷۱:


حسن در رهبری، صفاتی استثنائی داشت و به رغم شکستهای مختلف هیچ وقت ایثارگری و هدفهای خود را از دست نداد و توانست دولت و دعوت نزاریه را بنیان گذارد و آنها را در سالهای اولیه پرآشوب رهبری کند.
حسن در رهبری، صفاتی استثنائی داشت و به رغم شکستهای مختلف هیچ وقت ایثارگری و هدفهای خود را از دست نداد و توانست دولت و دعوت نزاریه را بنیان گذارد و آنها را در سالهای اولیه پرآشوب رهبری کند.


== درگذشت حسن صباح ==
== درگذشت حسن صباح ==
حسن صباح چون پایان عمرش را نزدیک دید، [[کیابزرگ امید]] را از [[لَمسر]] فراخواند و او را داعی دیلم و جانشین خود در [[الموت]] کرد. حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در ۶ [[ربیع الآخر|ربیع الآخر]] ۵۱۸ درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، که بعداً کیابزرگ امید و دیگر رهبران نزاریه ایران نیز در آنجا دفن شدند، تا هنگامی که به دست مغولان ویران گشت، زیارتگاه اسماعیلیان نزاری بود.<ref> رجوع کنید به ابن اثیر، ج۱۰، ص۶۲۵؛ جوینی، ج۳، ص۲۱۵ـ۲۱۶؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۳۳ـ ۱۳۴؛ کاشانی، زبدة التواریخ، ص۱۶۸.</ref>
حسن صباح چون پایان عمرش را نزدیک دید، [[کیابزرگ امید]] را از [[لَمسر]] فراخواند و او را داعی دیلم و جانشین خود در [[الموت]] کرد. حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در ۶ [[ربیع الآخر|ربیع الآخر]] ۵۱۸ درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، که بعداً کیابزرگ امید و دیگر رهبران نزاریه ایران نیز در آنجا دفن شدند، تا هنگامی که به دست مغولان ویران گشت، زیارتگاه اسماعیلیان نزاری بود.<ref> رجوع کنید به ابن اثیر، ج۱۰، ص۶۲۵؛ جوینی، ج۳، ص۲۱۵ـ۲۱۶؛ رشیدالدین فضل اللّه، ص۱۳۳ـ ۱۳۴؛ کاشانی، زبدة التواریخ، ص۱۶۸.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
خط ۲۲۱: خط ۱۸۸:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۴۱: خط ۲۰۷:
* میرخواند؛ هفت باب بابا سیدنا، در دو رساله مختصر در حقیقت مذهب اسمعیلیه، یعنی هفت باب بابا سیدنا، و مطلوب المؤمنین، چاپ و. ایوانوف، بمبئی، ۱۹۳۳م.
* میرخواند؛ هفت باب بابا سیدنا، در دو رساله مختصر در حقیقت مذهب اسمعیلیه، یعنی هفت باب بابا سیدنا، و مطلوب المؤمنین، چاپ و. ایوانوف، بمبئی، ۱۹۳۳م.
{{پایان}}
{{پایان}}


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==