پرش به محتوا

حدیث سلسلةالذهب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz
جز (←‏منابع اهل سنت: حذف کلمات زاید و تکراری)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
  | تصویر = حدیث سلسله الذهب.jpg
  | تصویر = حدیث سلسله الذهب.jpg
  | اندازه تصویر = 300px
  | اندازه تصویر = 300px
  | توضیح تصویر= خوشنویسی حدیث سلسلة الذهب روی کاشی
  | توضیح تصویر= خوشنویسی حدیث سلسلة‌الذهب روی کاشی
  | نام‌های دیگر =  
  | نام‌های دیگر =  
  | موضوع = [[توحید]] و شروط آن
  | موضوع = [[توحید]] و شروط آن
خط ۱۵: خط ۱۵:


}}
}}
'''حدیث سِلسِلَةُ الذَّهَب''' [[حدیث قدسی]] منقول از [[امام رضا(ع)]] در باب [[توحید]] و شروط آن است. امام رضا(ع) این [[حدیث]] را هنگام عبور از [[نیشابور]] به طرف [[مرو]] بیان کرد. راویان این حدیث همگی [[امامان]] معصوم‌اند تا به [[پیامبر(ص)]] و سرانجام به [[خداوند]] می‌رسد. به همین دلیل این حدیث را «سلسلة الذهب» به معنای «زنجیرۀ زرّین» توصیف کرده‌اند. طبق برخی گزارش‌ها، هم‌زمان با نقل حدیث، بیش از بیست هزار نفر آن را مکتوب کردند.  
'''حدیث سِلسِلَةُ‌الذَّهَب''' [[حدیث قدسی]] منقول از [[امام رضا(ع)]] در باب [[توحید]] و شروط آن است. امام رضا(ع) این [[حدیث]] را هنگام عبور از [[نیشابور]] به طرف [[مرو]] بیان کرد. راویان این حدیث همگی [[امامان]] معصوم‌اند تا به [[پیامبر(ص)]] و سرانجام به [[خداوند]] می‌رسد. به همین دلیل این حدیث را «سلسلة‌الذهب» به معنای «زنجیرۀ زرّین» توصیف کرده‌اند. طبق برخی گزارش‌ها، هم‌زمان با نقل حدیث، بیش از بیست هزار نفر آن را مکتوب کردند.  


بر اساس این حدیث، اعتقاد به توحید باعث نجات از آتش [[جهنم]] است، ولی امام رضا(ع) خود را شرط این نجات معرفی کرده است. به گفته عالمان شیعه، منظور امام رضا(ع) اعتقاد به [[امامت]] است.  
بر اساس این حدیث، اعتقاد به توحید باعث نجات از آتش [[جهنم]] است، ولی امام رضا(ع) خود را شرط این نجات معرفی کرده است. به گفته عالمان شیعه، منظور امام رضا(ع) اعتقاد به [[امامت]] است.  
خط ۲۲: خط ۲۲:
{{جعبه نقل قول| نقل‌قول = '''اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا'''{{سخ}}...خداوند جل جلاله می‌فرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است. چون مرکب به راه افتاد [امام رضا](ع) گفت: [البته] با شرایطش و من جزو شرایط آنم.|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[شیخ صدوق]]، [[التوحید (کتاب)|التوحید]]، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.</small>| تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px| اندازه خط = ۱۷px| رنگ پس‌زمینه = #C9FFE5| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| نقل‌قول = '''اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا'''{{سخ}}...خداوند جل جلاله می‌فرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است. چون مرکب به راه افتاد [امام رضا](ع) گفت: [البته] با شرایطش و من جزو شرایط آنم.|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[شیخ صدوق]]، [[التوحید (کتاب)|التوحید]]، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.</small>| تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px| اندازه خط = ۱۷px| رنگ پس‌زمینه = #C9FFE5| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


این روایت را بسیاری از بزرگان [[شیعه]] از جمله [[شیخ صدوق]](وفات ۳۸۱ق) در کتاب‌های «[[التوحید (کتاب)|توحید]]»<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.</ref>، «الامالی»<ref>صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۵.</ref>، «[[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الأخبار]]»<ref>صدوق، معانی الاخبار،۱۴۰۳ق، ص۳۷۱.</ref> و «[[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]»،<ref>صدوق، عیون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> نیشابوری(وفات ۵۰۸ق) در «[[روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (کتاب)|روضة الواعظین و بصیرة المتعظین]]»<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱،ص۴۲.</ref> و [[طبری آملی|طبری آملی]](وفات ۵۳۳ق) در کتاب «[[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی]]»<ref>طبری آملی، بشارة المصطفی، ۱۳۸۳ق، ص۲۶۹.</ref> با سندها و الفاظ مختلف اما با یک مضمون نقل کرده‌اند.البته [[شیخ طوسی]](وفات ۴۶۰ق) در کتاب [[الامالی (شیخ طوسی)|امالی]] خود مضمون این روایت را در دو روایت مختلف بدون جزء پایانی آن«بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» نقل کرده است.<ref>طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۷۹ و ۵۸۹.</ref> برخی معتقدند با توجه به اینکه این روایت از [[قرن سوم هجری]] به بعد توسط افراد زیادی نقل شده است و احتمال توافق یا همدستی بر دروغ آن منتفی است این روایت از روایات متواتر به حساب می‌آید.<ref>حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۴.</ref>
این روایت را عالمانی همچون [[شیخ صدوق]](وفات ۳۸۱ق) در کتاب‌های «[[التوحید (کتاب)|توحید]]»<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.</ref>، «الامالی»<ref>صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۵.</ref>، «[[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الأخبار]]»<ref>صدوق، معانی الاخبار،۱۴۰۳ق، ص۳۷۱.</ref> و «[[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]»،<ref>صدوق، عیون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> نیشابوری (وفات ۵۰۸ق) در «[[روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (کتاب)|روضة الواعظین و بصیرة المتعظین]]»<ref> فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱،ص۴۲.</ref> و [[طبری آملی]](وفات ۵۳۳ق) در کتاب [[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی]]<ref>طبری آملی، بشارة المصطفی، ۱۳۸۳ق، ص۲۶۹.</ref> با سند و الفاظ مختلف و مضمون واحد نقل کرده‌اند. البته [[شیخ طوسی]](وفات ۴۶۰ق) در کتاب [[الامالی (شیخ طوسی)|امالی]] مضمون این روایت را در دو روایت مختلف بدون جزء پایانی آن«بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» نقل کرده است.<ref>طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۷۹ و ۵۸۹.</ref> برخی با توجه به اینکه این روایت از [[قرن سوم هجری قمری]] به بعد توسط افراد زیادی نقل شده است و احتمال توافق یا همدستی بر دروغ آن منتفی است، آن را [[حدیث متواتر|روایت متواتر]] دانسته‌اند.<ref>حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۴.</ref>
[[شیخ صدوق]] در کتاب ''[[توحید صدوق|التوحید]]'' چنین نقل کرده است که اسحاق بن راهویه می‌گوید: وقتی [[امام رضا(ع)]] در سفر به [[خراسان]] به [[نیشابور]] رسید، پس از آنکه اراده کرد به سوی [[مأمون]] کوچ کند، [[حدیث|مُحدِّثان]] جمع شدند، و عرض کردند:‌ای پسر [[محمد(ص)|پیغمبر(ص)]] از شهر ما تشریف می‌برید و برای استفاده ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود:
 
بنابر نقل [[شیخ صدوق]] در کتاب ''[[توحید صدوق|التوحید]]'' از [[اسحاق بن راهویه]]، وقتی [[امام رضا(ع)]] در سفر به [[خراسان]] به [[نیشابور]] رسید، پس از آنکه اراده کرد به سوی [[مأمون]] کوچ کند، [[حدیث|مُحدِّثان]] جمع شدند، و عرض کردند:‌ای پسر [[محمد(ص)|پیغمبر(ص)]] از شهر ما تشریف می‌برید و برای استفاده ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود:


«شنیدم از پدرم [[موسی بن جعفر(ع)]] که فرمود شنیدم از پدرم [[جعفر بن محمد(ع)]] که فرمود شنیدم از پدرم [[امام محمد باقر علیه‌السلام|محمد بن علی(ع)]] که فرمود شنیدم از پدرم [[علی بن الحسین(ع)]] که فرمود شنیدم از پدرم [[امام حسین|حسین بن علی(ع)]] فرمود شنیدم از پدرم [[علی بن ابی‌طالب(ع)]] که فرمود شنیدم از [[رسول خدا(ص)]] که فرمود شنیدم از [[جبرئیل]] که گفت شنیدم از [[خدا|پروردگار]] عزّوجلّ فرمود: <font color=green>«کلمه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.»</font> پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با صدای بلند فرمود: «با شروط آن و من خود یکی از آن شروط می‌باشم».<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.</ref>
«شنیدم از پدرم [[موسی بن جعفر(ع)]] که فرمود شنیدم از پدرم [[جعفر بن محمد(ع)]] که فرمود شنیدم از پدرم [[امام محمد باقر علیه‌السلام|محمد بن علی(ع)]] که فرمود شنیدم از پدرم [[علی بن الحسین(ع)]] که فرمود شنیدم از پدرم [[امام حسین|حسین بن علی(ع)]] فرمود شنیدم از پدرم [[علی بن ابی‌طالب(ع)]] که فرمود شنیدم از [[رسول خدا(ص)]] که فرمود شنیدم از [[جبرئیل]] که گفت شنیدم از [[خدا|پروردگار]] عزّوجلّ فرمود: <font color=green>«کلمه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.»</font> پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با صدای بلند فرمود: «با شروط آن و من خود یکی از آن شروط می‌باشم».<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.</ref>


==علت نامگذاری به سلسلة الذهب==
==علت نامگذاری به سلسلة‌الذهب==
[[پرونده:نقاشی حدیث سلسلة الذهب، اثر استاد نبی زاده.jpg|350px|بندانگشتی|نقاشی حدیث سلسلة الذهب، اثر نبی‌زاده.]]
[[پرونده:نقاشی حدیث سلسلة الذهب، اثر استاد نبی زاده.jpg|350px|بندانگشتی|نقاشی حدیث سلسلة‌الذهب، اثر نبی‌زاده.]]
این [[حدیث]] معروف به حدیث سلسلة الذّهب [یعنی زنجیرۀ زرّین] است. این نامگذاری به این دلیل است که افراد حاضر در سند حدیث، همگی از [[معصومین]] هستند؛ یعنی [[امام رضا(ع)]] از [[امام هفتم]] و او از [[امام ششم]] تا اینکه به [[امام اول]] می‌رسد و او از [[پیامبر(ص)]] و پیامبر از خدا نقل می‌کند. علاوه بر این نقل شده که امیری از امیران سامانی، این حدیث را با طلا نوشت و دستور داد آن را با وی در قبر بگذارند. از این رو، برخی همین قضیه را وجه نام‌گذاری حدیث به سلسلة الذهب دانسته‌اند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۵۲۳.</ref>
این حدیث معروف به حدیث سلسلة‌الذّهب [یعنی زنجیرۀ زرّین] است. این نامگذاری به این دلیل است که افراد حاضر در سند حدیث، همگی از [[معصومان]] هستند؛ یعنی [[امام رضا(ع)]] از [[امام هفتم]] و او از [[امام ششم]] و او از... تا اینکه به [[امام اول]] می‌رسد و او از [[پیامبر(ص)]] و پیامبر از خدا نقل می‌کند. همچنین این نقل شده که یکی از امیران سامانی، این حدیث را با طلا نوشت و دستور داد آن را با وی در قبر بگذارند. از این‌رو، برخی همین قضیه را وجه نام‌گذاری حدیث به سلسلة‌الذهب دانسته‌اند.<ref> هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۵۲۳.</ref>


==شرح ==
==شرح ==
شیخ صدوق پس از نقل کلام امام رضا(ع) در کتاب توحید می‌گوید: معنی کلام حضرت این است که از شروط «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» اقرار به [[امامت]] من است و اینکه من از جانب خداوند امامی هستم که فرمانبری‌ام [[واجب]] است.<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.</ref>
شیخ صدوق پس از نقل کلام امام رضا(ع) در کتاب توحید می‌گوید: معنای سخن حضرت این است که از شروط «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» اقرار به [[امامت]] من است و اینکه من از جانب خداوند امامی هستم که فرمانبری‌ام [[واجب]] است.<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.</ref>


با توجه به اینکه این حدیث به مساله [[توحید]] و [[ولایت]] اشاره کرده است برخی معتقدند که هدف اصلی این روایت بیان همین پیوند است؛ چرا که مردم منطقه نیشابور که امام برای آنها سخن گفت، از [[اهل سنت]] بودند و نگاه آنان به ولایت معصومین، ولایت به معنای فرمانبری (یعنی امامت) نبود. بر این اساس امام رضا(ع) در میان آنها با اشاره به اینکه توحید حصن و پناهگاهی قابل اعتماد و اصل دین است در این حدیث عنوان کردند که مسیر رسیدن به توحید حقیقی و یافتن توحید ناب و پرستش اثر گذار،گرفتن حقائق از امام و پیروی از آن است.<ref>حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۵۲-۵۳.</ref>
با توجه به اینکه این حدیث به مسأله [[توحید]] و [[ولایت]] اشاره کرده است برخی معتقدند که هدف اصلی این روایت بیان همین پیوند است؛ چرا که مردم نیشابور، از [[اهل‌سنت]] بودند و نگاه آنان به ولایت معصومان، ولایت به معنای فرمانبری (یعنی امامت) نبود. بر این اساس امام رضا(ع) با اشاره به اینکه توحید پناهگاهی قابل اعتماد و اصل دین است، اما مسیر رسیدن به آن، گرفتن حقائق از امام و پیروی از او است.<ref> حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۵۲-۵۳.</ref>


==منابع اهل سنت==
==منابع اهل‌سنت==
منابع [[اهل سنت]] نیز این حدیث را گزارش کرده‌اند. در کتاب‌های حدیثی اهل سنت چندین قول در مورد تعداد افرادی که جریان این حدیث را گزارش کرده‌اند وجود دارد برخی تعداد این افراد را ده هزار نفر<ref>خنجی اصفهانی، مهمان‌‌نامه بخارا، تهران، ص۳۴۵؛ به نقل از حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref> برخی بیست هزار نفر<ref>ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ۱۴۰۹ق، ص۲۴۳؛ سهمودی، جواهر العقدین، ۱۴۰۷ق، ۳۳۴؛ ابن حجر هیثمی،‌ الصواعق المحرقة‌، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۹۵؛ به نقل از حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref> و برخی دیگر تعداد این افراد را سی هزار نفر<ref>خنجی اصفهانی، وسیلة الخادم، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۰:؛ به نقل از حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref> گزارش کرده‌اند که برخی قول بیست هزار نفر را مشهور می‌دانند.<ref>حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref> اما افراد معدودی همچون قندوزی در [[ینابیع المودة لذوی القربی (کتاب)|ینابیع الموده]] به جمله پایانی روایت «''' وانا من شروطها'''» اشاره کرده‌اند.<ref>قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲ق، ص۳۶۴.</ref> از [[احمد بن حنبل]] و [[اباصلت هروی]] نقل شده است که اگر این اسناد بر دیوانه‌ای خوانده شود هر آینه عاقل می‌شود یا شفا می‌یابد.<ref>ابن حجر هیثمی،‌ الصواعق المحرقة‌، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۹۴-۵؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۵؛ به نقل از حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref>
منابع [[اهل سنت]] نیز این حدیث را گزارش کرده‌اند. در کتاب‌های حدیثی اهل سنت چندین قول در مورد تعداد افرادی که جریان این حدیث را گزارش کرده‌اند وجود دارد برخی تعداد این افراد را ده هزار نفر<ref>خنجی اصفهانی، مهمان‌‌نامه بخارا، تهران، ص۳۴۵؛ به نقل از حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref> برخی بیست هزار نفر<ref>ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ۱۴۰۹ق، ص۲۴۳؛ سهمودی، جواهر العقدین، ۱۴۰۷ق، ۳۳۴؛ ابن حجر هیثمی،‌ الصواعق المحرقة‌، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۹۵؛ به نقل از حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref> و برخی دیگر تعداد این افراد را سی هزار نفر<ref>خنجی اصفهانی، وسیلة الخادم، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۰:؛ به نقل از حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref> گزارش کرده‌اند که برخی قول بیست هزار نفر را مشهور می‌دانند.<ref>حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref> اما افراد معدودی همچون قندوزی در [[ینابیع المودة لذوی القربی (کتاب)|ینابیع الموده]] به جمله پایانی روایت «''' وانا من شروطها'''» اشاره کرده‌اند.<ref>قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲ق، ص۳۶۴.</ref> از [[احمد بن حنبل]] و [[اباصلت هروی]] نقل شده است که اگر این اسناد بر دیوانه‌ای خوانده شود هر آینه عاقل می‌شود یا شفا می‌یابد.<ref>ابن حجر هیثمی،‌ الصواعق المحرقة‌، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۹۴-۵؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۵؛ به نقل از حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.</ref>
== سلسله الذهب به نقلی دیگر ==
== نقل دیگر ==
{{جعبه نقل قول| نقل‌قول = '''یقُولُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ نَارِی.'''{{سخ}}...خداوند جل جلاله می‌فرماید: ولایت علی ابن ابی‌طالب دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>ابن بابویه([[صدوق]])، [[الامالی (شیخ صدوق)|امالی]]، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۵.</small>| تراز = راست| عرض = ۳۸۰px| اندازه خط = ۱۷px| رنگ پس‌زمینه = #c0d5fc| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}در کنار روایت سلسله الذهب معروف میان اهل سنت و شیعه روایتی شبیه آن نیز نقل شده است که البته مضمون متفاوتی دارد. شباهت این دو روایت این است که هر دو حدیث قدسی هستند یعنی محتوا و مفهوم آنها از طرف خداوند به قلب [[حضرت رسول(ص)]] القا شده‌اند<ref>مدیرشانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۷۵ش، ص۱۳.</ref> و در سند هر دو روایت ائمه معصومین قرار دارند. شباهت دیگر این دو روایت این است که هر دو از [[امام رضا(ع)]] نقل شده‌اند. اما مهم‌ترین تفاوت آنها این است که در این روایت با صراحت به [[ولایت امام علی(ع)|ولایت علی ابن ابیطالب]] اشاره شده است. شیخ صدوق در کتاب [[الامالی (شیخ صدوق)|امالی]]<ref>صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۵.</ref> و [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]<ref>صدوق، ، عیون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۳۶.</ref>، [[شعیری]] (قرن ششم) در کتاب [[جامع الاخبار|جامع الأخبار]]<ref>شعیری، جامع الاخباری، نجف، ص۱۴.</ref> و [[حسکانی]] (وفات ۴۹۰ق) از عالمان اهل سنت در کتاب [[شواهد التنزیل]]<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ص۱۷۰.</ref> این روایت را نقل کرده‌اند و محدثان بعد از آنها مکررا این روایت را در کتب خویش آورده‌اند.  
{{جعبه نقل قول| نقل‌قول = '''یقُولُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ نَارِی.'''{{سخ}}...خداوند جل جلاله می‌فرماید: ولایت علی ابن ابی‌طالب دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>ابن بابویه([[صدوق]])، [[الامالی (شیخ صدوق)|امالی]]، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۵.</small>| تراز = راست| عرض = ۳۸۰px| اندازه خط = ۱۷px| رنگ پس‌زمینه = #c0d5fc| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}در کنار روایت سلسله الذهب معروف میان اهل سنت و شیعه روایتی شبیه آن نیز نقل شده است که البته مضمون متفاوتی دارد. شباهت این دو روایت این است که هر دو حدیث قدسی هستند یعنی محتوا و مفهوم آنها از طرف خداوند به قلب [[حضرت رسول(ص)]] القا شده‌اند<ref>مدیرشانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۷۵ش، ص۱۳.</ref> و در سند هر دو روایت ائمه معصومین قرار دارند. شباهت دیگر این دو روایت این است که هر دو از [[امام رضا(ع)]] نقل شده‌اند. اما مهم‌ترین تفاوت آنها این است که در این روایت با صراحت به [[ولایت امام علی(ع)|ولایت علی ابن ابیطالب]] اشاره شده است. شیخ صدوق در کتاب [[الامالی (شیخ صدوق)|امالی]]<ref>صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۵.</ref> و [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]<ref>صدوق، ، عیون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۳۶.</ref>، [[شعیری]] (قرن ششم) در کتاب [[جامع الاخبار|جامع الأخبار]]<ref>شعیری، جامع الاخباری، نجف، ص۱۴.</ref> و [[حسکانی]] (وفات ۴۹۰ق) از عالمان اهل سنت در کتاب [[شواهد التنزیل]]<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ص۱۷۰.</ref> این روایت را نقل کرده‌اند و محدثان بعد از آنها مکررا این روایت را در کتب خویش آورده‌اند.  


برخی گفته‌اند که نیکوست این روایت را که شامل اسامی [[معصومان(ع)]]، از [[امام رضا(ع)]] تا خدای متعال است، بر کفن بنویسند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۵۲۳.</ref>
برخی گفته‌اند که نیکوست این روایت را که شامل اسامی [[معصومان(ع)]] است را بر [[کفن]] بنویسند.<ref> هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۵۲۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۸۷: خط ۸۸:
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ناقص
  | جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | شناسه = <!--ناقص، کامل-->کامل
  | شناسه = <!--ناقص، کامل-->کامل
خط ۱۰۴: خط ۱۰۵:
[[رده:احادیث امامت]]
[[رده:احادیث امامت]]
[[رده:سخنان امام رضا]]
[[رده:سخنان امام رضا]]
[[رده:مقاله‌های نسبتا کامل]]