پرش به محتوا

قاعده لاضرر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ آوریل ۲۰۲۳
خط ۳۷: خط ۳۷:
۱. روایاتی که جمله «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» و یا «لاضرر و لاضرار» عیناٌ در آنها ذکر شده است و این خودش دو دسته است:<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۰۲.</ref>
۱. روایاتی که جمله «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» و یا «لاضرر و لاضرار» عیناٌ در آنها ذکر شده است و این خودش دو دسته است:<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۰۲.</ref>
::::الف. روایات مربوط به ماجرای [[سمرة بن جندب فزاری|سَمُرَة بن جُنْدَب‏ فَزاری]]{{یادداشت|[[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] در [[الکافی (کتاب)|الکافی]] روایتی را از [[زرارة بن اعین|زرارة]] به نقل از [[امام باقر(ع)]] آورده است که در زمان [[پیامبر(ص)]] شخصی بود به نام [[سمرة بن جندب]] و در باغ یکی از [[انصار]] درخت خرمایی داشت و بدون اجازه به درخت خود سر می‌زد و این کار او موجب ناراحتی مرد انصاری شد و او به پیامبر شکایت برد. پیامبر سمرة بن جندب را احضار کرد و از او خواست هنگام ورود به باغ اجازه بگیرد، اما سمره نپذیرفت. پیامبر به او پیشنهاد فروختن درخت و یا بخشیدن آن در مقابل درختی در [[بهشت]] داد که او همه این‌ها را رد کرد. در نهایت پیامبر به مرد انصاری گفت برو و درخت خرمای او را از ریشه درآور و نزد او بیانداز؛ زیرا «لاضرر و لاضرار فی الاسلام؛ در اسلام ضرر و زیان زدن ممنوع است.» (کلینی، الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۴۷۶.) روایت دیگری با همین مضمون را کلینی نقل کرده است که الفاظ آن اندکی متفاوت است. «انک رجل مضار و لاضرر و لا ضرار علی مؤمن» (کلینی، الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۴۸۵-۴۸۶.)}} که با الفاظ مختلف وارد شده<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ص۱۰۲.</ref> و مشتمل بر چهار روایت است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۵، ص۴۲۷-۴۲۹.</ref>
::::الف. روایات مربوط به ماجرای [[سمرة بن جندب فزاری|سَمُرَة بن جُنْدَب‏ فَزاری]]{{یادداشت|[[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] در [[الکافی (کتاب)|الکافی]] روایتی را از [[زرارة بن اعین|زرارة]] به نقل از [[امام باقر(ع)]] آورده است که در زمان [[پیامبر(ص)]] شخصی بود به نام [[سمرة بن جندب]] و در باغ یکی از [[انصار]] درخت خرمایی داشت و بدون اجازه به درخت خود سر می‌زد و این کار او موجب ناراحتی مرد انصاری شد و او به پیامبر شکایت برد. پیامبر سمرة بن جندب را احضار کرد و از او خواست هنگام ورود به باغ اجازه بگیرد، اما سمره نپذیرفت. پیامبر به او پیشنهاد فروختن درخت و یا بخشیدن آن در مقابل درختی در [[بهشت]] داد که او همه این‌ها را رد کرد. در نهایت پیامبر به مرد انصاری گفت برو و درخت خرمای او را از ریشه درآور و نزد او بیانداز؛ زیرا «لاضرر و لاضرار فی الاسلام؛ در اسلام ضرر و زیان زدن ممنوع است.» (کلینی، الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۴۷۶.) روایت دیگری با همین مضمون را کلینی نقل کرده است که الفاظ آن اندکی متفاوت است. «انک رجل مضار و لاضرر و لا ضرار علی مؤمن» (کلینی، الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۴۸۵-۴۸۶.)}} که با الفاظ مختلف وارد شده<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ص۱۰۲.</ref> و مشتمل بر چهار روایت است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۵، ص۴۲۷-۴۲۹.</ref>
::::ب. روایاتی که در غیر مورد ماجرای سمرة بن جندب وارد شده است.<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۰۵.</ref> مانند روایتی که [[مشایخ ثلاثه]] (شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی) درباره مسئله [[شفعه]]{{یادداشت|شفعه اصطلاحی در فقه و حقوق و بدین معنا است: هرگاه دو نفر که در ملکی با هم شریکند و یکی از آنها بخواهد سهم خود را به فرد دیگری بفروشد، شریک دیگر این حق را دارد که با وجود شرایطی سهم فروخته شده را تملک کند. (شهید ثانی، الروضة البهیئة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۲۸۹.)}} از [[امام صادق(ع)]]{{یادداشت|از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است که پیامبر(ص) بین شرکای در زمین‌ها و مساکن، قضاوت به شفعه کرد و گفت: ضرر و ضرار ممنوع است. اگر زمین یا مسکن مشاع باشد حق شفعه باقی است ولی وقتی که حدبندی شد، حق شفعه از بین می‌رود. (حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۵، ص۴۰۰.)}} نقل کرده‌اند.<ref>ایروانی، دروس تمهیدیة فی القواعد الفقهیة، ۱۴۳۲ق، ج۱، ص۹۲.</ref> سبحانی با جستجو در منابع روایی شیعه، نُه روایت را برای این دسته بر شمرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۰۵-۱۰۹.</ref>
::::ب. روایاتی که در غیر مورد ماجرای سمرة بن جندب وارد شده است.<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۰۵.</ref> مانند روایتی که [[مشایخ ثلاثه]] ([[شیخ کلینی]]، [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسی]]) درباره مسئله [[شفعه]]{{یادداشت|شفعه اصطلاحی در فقه و حقوق و بدین معنا است: هرگاه دو نفر که در ملکی با هم شریکند و یکی از آنها بخواهد سهم خود را به فرد دیگری بفروشد، شریک دیگر این حق را دارد که با وجود شرایطی سهم فروخته شده را تملک کند. (شهید ثانی، الروضة البهیئة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۲۸۹.)}} از [[امام صادق(ع)]]{{یادداشت|از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است که پیامبر(ص) بین شرکای در زمین‌ها و مساکن، قضاوت به شفعه کرد و گفت: ضرر و ضرار ممنوع است. اگر زمین یا مسکن مشاع باشد حق شفعه باقی است ولی وقتی که حدبندی شد، حق شفعه از بین می‌رود. (حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۵، ص۴۰۰.)}} نقل کرده‌اند.<ref>ایروانی، دروس تمهیدیة فی القواعد الفقهیة، ۱۴۳۲ق، ج۱، ص۹۲.</ref> سبحانی با جستجو در منابع روایی شیعه، نُه روایت را برای این دسته بر شمرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۰۵-۱۰۹.</ref>


۲. روایاتی که جمله «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» در متن آنها وارد نشده و خود دو دسته اند: یک دسته روایاتی که فقط با لفظ «ضرار» وارد شده‌اند<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۱۳؛ حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۶ق، ج۱۸، ص۲۷۵.</ref> و دسته دیگر روایاتی‌اند که بر حرمت ضرر زدن به خود و دیگری دلالت می‌کنند.<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۱۴؛ کلینی، الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۴۸۳.</ref>
۲. روایاتی که جمله «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» در متن آنها وارد نشده و خود دو دسته اند: یک دسته روایاتی که فقط با لفظ «ضرار» وارد شده‌اند<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۱۳؛ حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۶ق، ج۱۸، ص۲۷۵.</ref> و دسته دیگر روایاتی‌اند که بر حرمت ضرر زدن به خود و دیگری دلالت می‌کنند.<ref>سبحانی، ایضاحات السنیة للقواعد الفقهیة، ۱۳۹۴ش، ص۱۱۴؛ کلینی، الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۴۸۳.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۴۷۹

ویرایش