قیام توابین: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جز (حذف عنوان اولین قیام) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== انگیزه قیام == | == انگیزه قیام == | ||
پس از [[واقعه عاشورا]] و شهادت [[امام حسین(ع)]] و یارانش، برخی [[شیعیان]] که با وعده [[بیعت]]، از حسین بن علی(ع) دعوت کردند به [[کوفه]] بیاید و سپس از خطای خویش در پیمان شکنی و یاری نرساندن به امام(ع)، سخت پشیمان بودند، تصمیم بر آن گرفتند که گناه و اشتباه خویش را جبران کنند. آنان در جلسات متعدد به این نتیجه رسیدند که این ننگ جز با کشته شدن در راه امام حسین(ع) و گرفتن انتقام از قاتلان وی پاک نمیشود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، | پس از [[واقعه عاشورا]] و شهادت [[امام حسین(ع)]] و یارانش، برخی [[شیعیان]] که با وعده [[بیعت]]، از حسین بن علی(ع) دعوت کردند به [[کوفه]] بیاید و سپس از خطای خویش در پیمان شکنی و یاری نرساندن به امام(ع)، سخت پشیمان بودند، تصمیم بر آن گرفتند که گناه و اشتباه خویش را جبران کنند. آنان در جلسات متعدد به این نتیجه رسیدند که این ننگ جز با کشته شدن در راه امام حسین(ع) و گرفتن انتقام از قاتلان وی پاک نمیشود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۵.</ref> <ref>ابن اعثم، کتاب الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۶، ص۲۰۵ و ۲۰۶.</ref> | ||
== شکلگیری قیام == | == شکلگیری قیام == | ||
چند ماه پس از [[واقعه کربلا|حادثه کربلا]]، حدود صد تن از شیعیان در خانه [[سلیمان بن صرد خزاعی]] که از چهرههای سرشناس [[کوفه]] بود، گرد آمدند. سلیمان در این جلسه با اشاره به [[آیه]] ۵۴ [[سوره بقره]] و [[توبه]] قوم [[موسی بن عمران|موسی]](ع) خطاب به حاضران گفت: ما وعده یاری به [[اهل بیت]] [[پیامبر (ص)]] دادیم، اما یاریشان نکردیم. در انتظار فرجام کار ماندیم تا آن که [[امام حسین علیه السلام|فرزند پیامبرمان]] کشته شد. حال خدا از ما راضی نمیشود؛ مگر آن که با قاتلان او بجنگیم. شمشیرها را تیز کنید و اسب و نیرو فراهم سازید تا فرا خوانده شوید.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، | چند ماه پس از [[واقعه کربلا|حادثه کربلا]]، حدود صد تن از شیعیان در خانه [[سلیمان بن صرد خزاعی]] که از چهرههای سرشناس [[کوفه]] بود، گرد آمدند. سلیمان در این جلسه با اشاره به [[آیه]] ۵۴ [[سوره بقره]] و [[توبه]] قوم [[موسی بن عمران|موسی]](ع) خطاب به حاضران گفت: ما وعده یاری به [[اهل بیت]] [[پیامبر (ص)]] دادیم، اما یاریشان نکردیم. در انتظار فرجام کار ماندیم تا آن که [[امام حسین علیه السلام|فرزند پیامبرمان]] کشته شد. حال خدا از ما راضی نمیشود؛ مگر آن که با قاتلان او بجنگیم. شمشیرها را تیز کنید و اسب و نیرو فراهم سازید تا فرا خوانده شوید.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۳۵۵.</ref> | ||
پس از سخنان سلیمان، دیگر بزرگان شیعه و یاران [[امام علی]](ع) نظیر [[مسیب بن نجبة فزاری]]، [[رفاعة بن شداد بجلی]]، [[عبدالله بن وال تمیمی]] و [[عبدالله بن سعد ازدی]] به سخنرانی پرداختند و سرانجام سلیمان بن صرد خزاعی به رهبری قیام برگزیده شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، | پس از سخنان سلیمان، دیگر بزرگان شیعه و یاران [[امام علی]](ع) نظیر [[مسیب بن نجبة فزاری]]، [[رفاعة بن شداد بجلی]]، [[عبدالله بن وال تمیمی]] و [[عبدالله بن سعد ازدی]] به سخنرانی پرداختند و سرانجام سلیمان بن صرد خزاعی به رهبری قیام برگزیده شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۶۰.</ref> | ||
بنا بر سخنان و جلسات توابین، اهداف آنان در دو جهت بود:<ref>[http://iec-md.org/MUHARRAM/qiyam_tavvabin_samaak_amaani.html قیام توابین]</ref> | بنا بر سخنان و جلسات توابین، اهداف آنان در دو جهت بود:<ref>[http://iec-md.org/MUHARRAM/qiyam_tavvabin_samaak_amaani.html قیام توابین]</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== گردآوری نیرو == | == گردآوری نیرو == | ||
تشکیل جلسات هفتگی [[توابین]] در سال ۶۱ق به صورت پنهانی درباره شکل گیری جنبش، از تهیه نیرو گرفته تا موعد قیام در حضور سلیمان بن صرد برگزار میشد. آنان مخفیانه درون کوفه و قبایل اطراف به تهیه نیرو و اسلحه پرداخته و مقدمات جنگ را آماده میکردند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، | تشکیل جلسات هفتگی [[توابین]] در سال ۶۱ق به صورت پنهانی درباره شکل گیری جنبش، از تهیه نیرو گرفته تا موعد قیام در حضور سلیمان بن صرد برگزار میشد. آنان مخفیانه درون کوفه و قبایل اطراف به تهیه نیرو و اسلحه پرداخته و مقدمات جنگ را آماده میکردند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۴۳۰ و ۴۳۱.</ref> | ||
به دنبال تشکیل سپاه، سلیمان بن صرد خزاعی در سال ۶۴ ه.ق نامههایی را به [[سعد بن حذیفه]]، رهبر شیعیان مدائن و [[مثنی بن مخرمه عبدی]] از بزرگان [[شیعه]] [[بصره]] مینویسد و آنان را به قیام فرا میخواند. شیعیان بصره و [[مدائن]] نیز در پاسخ به نامه سلیمان، آمادگی خویش را اعلام داشته و پذیرفتند که در قیام آنان شرکت کنند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، | به دنبال تشکیل سپاه، سلیمان بن صرد خزاعی در سال ۶۴ ه.ق نامههایی را به [[سعد بن حذیفه]]، رهبر شیعیان مدائن و [[مثنی بن مخرمه عبدی]] از بزرگان [[شیعه]] [[بصره]] مینویسد و آنان را به قیام فرا میخواند. شیعیان بصره و [[مدائن]] نیز در پاسخ به نامه سلیمان، آمادگی خویش را اعلام داشته و پذیرفتند که در قیام آنان شرکت کنند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۳۵۵ و ۳۵۶.</ref> <ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۴۲۹.</ref> | ||
== آغاز قیام == | == آغاز قیام == | ||
سلیمان بن صرد در [[ربیع الاول]] [[سال ۶۵ هجری قمری|سال ۶۵ق]] قیام خود را شروع کرد. هرچند افراد زیادی وعده داده بودند که همراه وی میشوند اما سرانجام چهار هزار نفر در [[نخیله]] ،محل تجمع سپاه توابین، حضور یافتند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، | سلیمان بن صرد در [[ربیع الاول]] [[سال ۶۵ هجری قمری|سال ۶۵ق]] قیام خود را شروع کرد. هرچند افراد زیادی وعده داده بودند که همراه وی میشوند اما سرانجام چهار هزار نفر در [[نخیله]] ،محل تجمع سپاه توابین، حضور یافتند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۶ و ۲۷۷.</ref> | ||
نقل گردیده که [[مختار ثقفی]]، سلیمان را فاقد دانش سیاسی و نظامی میدانست و بخش عظیمی از شیعیان به این دلیل از سپاه سلیمان جدا شدند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص۳۶۷-۳۶۸.</ref> | نقل گردیده که [[مختار ثقفی]]، سلیمان را فاقد دانش سیاسی و نظامی میدانست و بخش عظیمی از شیعیان به این دلیل از سپاه سلیمان جدا شدند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص۳۶۷-۳۶۸.</ref> | ||
لشکر [[توابین]] در [[۵ ربیعالاول]] از نخیله راهی [[دمشق]] شدند. هنگامی که سپاه به [[کربلا]] رسید، از اسبها پیاده شدند و گریان خود را به قبر امام(ع) رسانده و اجتماع پرشوری را تشکیل دادند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، | لشکر [[توابین]] در [[۵ ربیعالاول]] از نخیله راهی [[دمشق]] شدند. هنگامی که سپاه به [[کربلا]] رسید، از اسبها پیاده شدند و گریان خود را به قبر امام(ع) رسانده و اجتماع پرشوری را تشکیل دادند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۷۸.</ref> سلیمان در میان آنان گفت: خدایا تو شاهد باش که ما بر دین و راه حسین(ع) و دشمن قاتلان او هستیم.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۴۵۶ و ۴۵۷..</ref> توابین نیز به [[دعا]] پرداختند تا حال که توفیق [[شهادت]] در رکاب حسین(ع) نصیب آنان نشده است، خداوند از [[شهید]] شدن آنان پس از او محروم نسازد.<ref>ابیمخنف، مقتل ابو مخنف، ص۲۹۱.</ref> | ||
== شروع پیکار == | == شروع پیکار == | ||
توابین قبل از رسیدن لشکر شام، در منطقه [[عین الورده]] اردو زد و پنج روز در آن جا به استراحت پرداخت. سلیمان در روز کارزار به تبیین پیکار و سفارشات جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم فرمانده سپاه [[مسیب بن نجبه]] است و پس از او، [[عبدالله بن سعد بن نفیل]] فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، [[عبدالله بن وال]] و [[رفاعه بن شداد]]، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، | توابین قبل از رسیدن لشکر شام، در منطقه [[عین الورده]] اردو زد و پنج روز در آن جا به استراحت پرداخت. سلیمان در روز کارزار به تبیین پیکار و سفارشات جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم فرمانده سپاه [[مسیب بن نجبه]] است و پس از او، [[عبدالله بن سعد بن نفیل]] فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، [[عبدالله بن وال]] و [[رفاعه بن شداد]]، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۸.</ref> در ۲۵ [[جمادی الاول]]، دو سپاه برابر یکدیگر قرار گرفتند و نبرد بین توابین و لشکر [[شام]] آغاز شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۸۲.</ref>فرماندهی سپاه شام را [[عبیدالله بن زیاد]] بر عهده داشت. [[حصین بن نمیر]]، [[ شرحبيل بن ذی الكلاع حميری]]، [[ ادهم بن محرز باهلى]]، [[ ربيعة بن مخارق عنوى]] و [[جبلة بن عبد الله خثعمى]] وی را همراهی میکردند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص ۳۷۰.</ref> | ||
== عاقبت کارزار == | == عاقبت کارزار == | ||
پس از نبرد چهار روزه، بسیاری از توابین به شهادت رسیده، در محاصره سپاه دشمن قرار گرفتند. فرماندهان توابین یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و اندک باقیمانده آنان به فرماندهی [[رفاعه بن شداد بجلی]] مجبور به عقبنشینی شدند. توابین در مسیر بازگشت به شیعیان [[بصره]] و [[مدائن]] برخوردند که به یاری آنان آمده بود و پس از ابراز اندوه به شهرهای خود بازگشتند. پس از شکست توابین و رسیدن به کوفه، [[مختار ثقفی]] که در زندان به سر میبرد، به تمجید از سلیمان و شهدای قیام پرداخت و وعده داد که انتقام توابین را گرفته و به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، | پس از نبرد چهار روزه، بسیاری از توابین به شهادت رسیده، در محاصره سپاه دشمن قرار گرفتند. فرماندهان توابین یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و اندک باقیمانده آنان به فرماندهی [[رفاعه بن شداد بجلی]] مجبور به عقبنشینی شدند. توابین در مسیر بازگشت به شیعیان [[بصره]] و [[مدائن]] برخوردند که به یاری آنان آمده بود و پس از ابراز اندوه به شهرهای خود بازگشتند. پس از شکست توابین و رسیدن به کوفه، [[مختار ثقفی]] که در زندان به سر میبرد، به تمجید از سلیمان و شهدای قیام پرداخت و وعده داد که انتقام توابین را گرفته و به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۹ و ۲۸۰.</ref> <ref> ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۸۴ - ۱۸۶.</ref> | ||
[[سید حسین محمد جعفری]] در کتاب [[تشیع در مسیر تاریخ]] معتقد است اگر چه توّابین به ظاهر در برابر سپاه اموی شکست خوردند، اما توانستند برای نخستین بار تشکل منسجمی از شیعیان به وجود آورند و چون قیام آنان بر پایه تفکر شیعی و تحت تأثیر شهادت [[امام حسین]](ع) شکل گرفته بود، توانست موجب پیشرفت تشیع شود.<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۲۳۲ و ۲۳۳.</ref> | [[سید حسین محمد جعفری]] در کتاب [[تشیع در مسیر تاریخ]] معتقد است اگر چه توّابین به ظاهر در برابر سپاه اموی شکست خوردند، اما توانستند برای نخستین بار تشکل منسجمی از شیعیان به وجود آورند و چون قیام آنان بر پایه تفکر شیعی و تحت تأثیر شهادت [[امام حسین]](ع) شکل گرفته بود، توانست موجب پیشرفت تشیع شود.<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۲۳۲ و ۲۳۳.</ref> | ||