Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۹۳
ویرایش
جز (ویکیسازی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
علت اهمیت این ازدواج در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آن است که برخی از عالمان سنی، وقوع این ازدواج را شاهدی بر عدم وجود اختلاف میان [[امام علی (ع)]] و [[عمر بن خطاب]] پس از [[واقعه سقیفه|ماجرای سقیفه]] دانستهاند و اثبات این ازدواج را به معنای نفی [[غصب خلافت]] و نفی [[شهادت حضرت زهرا]] میدانند.<ref>در این باره، ر.ک [http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6342 ازدواج ام كلثوم با عمر] و [http://www.hawzah.net/fa/Question/View/63562 علت ازدواج ام کلثوم با عمر]</ref> | علت اهمیت این ازدواج در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آن است که برخی از عالمان سنی، وقوع این ازدواج را شاهدی بر عدم وجود اختلاف میان [[امام علی (ع)]] و [[عمر بن خطاب]] پس از [[واقعه سقیفه|ماجرای سقیفه]] دانستهاند و اثبات این ازدواج را به معنای نفی [[غصب خلافت]] و نفی [[شهادت حضرت زهرا]] میدانند.<ref>در این باره، ر.ک [http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6342 ازدواج ام كلثوم با عمر] و [http://www.hawzah.net/fa/Question/View/63562 علت ازدواج ام کلثوم با عمر]</ref> | ||
در مقابل، برخی از عالمان شیعه پاسخ دادهاند که حتی در صورت اثبات وقوع این ازدواج، این حادثه بدون رضایت امام علی (ع) و ناشی از اجبار بوده است.<ref>سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[روایات|روایاتی]] نیز در منابع حدیثی شیعه در تأیید این مدعا وجود دارد.<ref>کلینی، کافی، ج۵، ص۳۴۶.</ref> | در مقابل، برخی از عالمان شیعه پاسخ دادهاند که حتی در صورت اثبات وقوع این ازدواج، این حادثه بدون رضایت امام علی (ع) و ناشی از اجبار بوده است.<ref>سید مرتضی، رسائل، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[روایات|روایاتی]] نیز در منابع حدیثی شیعه در تأیید این مدعا وجود دارد.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶.</ref> | ||
== انگیزه ازدواج == | == انگیزه ازدواج == | ||
بنابر نقلی عمر گفته است آنچه مرا به این ازدواج راغب میسازد لذت و کامجویی نیست؛ بلکه روایتی است که از [[پیامبر اکرم]](ص) شنیدم که فرمود: در روز [[قیامت]] همه نسبها و سببها قطع میشود مگر پیوند نسبی و سببی من.<ref>بیهقی، سنن بیهقی، ج۷، ص۶۴. صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.</ref> | بنابر نقلی عمر گفته است آنچه مرا به این ازدواج راغب میسازد لذت و کامجویی نیست؛ بلکه روایتی است که از [[پیامبر اکرم]](ص) شنیدم که فرمود: در روز [[قیامت]] همه نسبها و سببها قطع میشود مگر پیوند نسبی و سببی من.<ref>بیهقی، سنن بیهقی، ج۷، ص۶۴. صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.</ref> | ||
در منابع شیعی نیز این روایت از [[امام رضا]](ع) نقل شده است.<ref>عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۳۸.</ref> اما در پاسخ به این مطلب گفته شده است که «بر فرض صحت این روایت که عمر و اهل سنت به آن استناد کردهاند، شرط است که [[رسول خدا]](ص) از وی راضی باشد وگرنه دیگر خویشان پیامبر نظیر [[ابوجهل]] نیز در [[قیامت]] در امان خواهند بود».<ref>غروی نائینی، محدثات شیعه، ص۱۰۲.</ref> از جهت دیگر عمر قبلا دختر خویش [[حفصه بنت عمر بن خطاب|حفصه]] را به عقد پیامبر(ص) در آورده بود و پیوند سببی حاصل شده بود. | در منابع شیعی نیز این روایت از [[امام رضا]](ع) نقل شده است.<ref>عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج۲۰، ص۳۸.</ref> اما در پاسخ به این مطلب گفته شده است که «بر فرض صحت این روایت که عمر و اهل سنت به آن استناد کردهاند، شرط است که [[رسول خدا]](ص) از وی راضی باشد وگرنه دیگر خویشان پیامبر نظیر [[ابوجهل]] نیز در [[قیامت]] در امان خواهند بود».<ref>غروی نائینی، محدثات شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۲.</ref> از جهت دیگر عمر قبلا دختر خویش [[حفصه بنت عمر بن خطاب|حفصه]] را به عقد پیامبر(ص) در آورده بود و پیوند سببی حاصل شده بود. | ||
== نظریه اول: وقوع ازدواج == | == نظریه اول: وقوع ازدواج == | ||
اکثر [[اهل سنت]]، بر صورت گرفتن این ازدواج تأکید کردهاند؛ تا آنجا که مقدار [[مهریه]] و فرزندان حاصل این وصلت را نام بردهاند.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۹، ص۴۸۶. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۴؛ صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۳.</ref> | اکثر [[اهل سنت]]، بر صورت گرفتن این ازدواج تأکید کردهاند؛ تا آنجا که مقدار [[مهریه]] و فرزندان حاصل این وصلت را نام بردهاند.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۹، ص۴۸۶. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۴؛ صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۳.</ref> | ||
[[محمد بن جریر طبری|طبری]] ماجرا را این گونه شرح میدهد: ابتدا عُمَر، ام کلثوم دختر [[ابوبکر]] را از [[عایشه]] خواستگاری کرد و عایشه با خواهرش موضوع را در میان گذاشت. اما ام کلثوم به علت زندگی خشن عُمَر و سختگیریاش به زنان، آن را نپذیرفت. [[عمرو بن عاص]] موضوع را به عُمَر رسانید و ام کلثوم، دختر [[علی]](ع) را معرفی کرد تا نسبتی بین او و [[رسول خدا]](ص) برقرار گردد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۷۰.</ref> | [[محمد بن جریر طبری|طبری]] ماجرا را این گونه شرح میدهد: ابتدا عُمَر، ام کلثوم دختر [[ابوبکر]] را از [[عایشه]] خواستگاری کرد و عایشه با خواهرش موضوع را در میان گذاشت. اما ام کلثوم به علت زندگی خشن عُمَر و سختگیریاش به زنان، آن را نپذیرفت. [[عمرو بن عاص]] موضوع را به عُمَر رسانید و ام کلثوم، دختر [[علی]](ع) را معرفی کرد تا نسبتی بین او و [[رسول خدا]](ص) برقرار گردد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۷۰.</ref> | ||
برخی منابع اهل سنت نیز خواستگاری را بدون واسطه نقل کرده و نوشتهاند: عُمَر، ام کلثوم را از علی(ع) خواستگاری کرد و امام(ع) در جواب فرمود: او کوچک است. عُمَر گفت: او کوچک نیست و تو میخواهی او را به من ندهی. پس او را نزد من بفرست تا او را ببینم. امام(ع) او را نزد عُمر فرستاد. عمر که او را دید به ام کلثوم گفت: به پدرت بگو چنان که تو میگویی نیست. سپس علی(ع) با وصلت آنان موافقت کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۳.</ref> | برخی منابع اهل سنت نیز خواستگاری را بدون واسطه نقل کرده و نوشتهاند: عُمَر، ام کلثوم را از علی(ع) خواستگاری کرد و امام(ع) در جواب فرمود: او کوچک است. عُمَر گفت: او کوچک نیست و تو میخواهی او را به من ندهی. پس او را نزد من بفرست تا او را ببینم. امام(ع) او را نزد عُمر فرستاد. عمر که او را دید به ام کلثوم گفت: به پدرت بگو چنان که تو میگویی نیست. سپس علی(ع) با وصلت آنان موافقت کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۳.</ref> | ||
در برخی متون دیگر اهل سنت آمده است که عمر دست بر ساق پای ام کلثوم زد و آن را برهنه کرد. ام کلثوم گفت: اگر [[خلیفه]] نبودی چشمت را کور میکردم و دماغت را میشکستم. ام کلثوم که نزد پدر بازگشت و از عمل عمر شکایت کرد و گفت: مرا نزد پیرمرد بدی فرستادی.<ref>الاصابه، ج۸، ص۴۶۴. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۰۱. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۵۵.</ref> [[سبط بن جوزی]] درباره این عمل عمر میگوید: به خدا قسم چنین چیزی قبیح است حتی اگر او کنیز بود؛ عمر حق نداشت این کار را انجام دهد چرا که به [[اجماع]] مسلمین دست زدن به زن نامحرم جایز نیست.<ref>ابن جوزی، تذکره الخواص، ص۳۲۱.</ref> | در برخی متون دیگر اهل سنت آمده است که عمر دست بر ساق پای ام کلثوم زد و آن را برهنه کرد. ام کلثوم گفت: اگر [[خلیفه]] نبودی چشمت را کور میکردم و دماغت را میشکستم. ام کلثوم که نزد پدر بازگشت و از عمل عمر شکایت کرد و گفت: مرا نزد پیرمرد بدی فرستادی.<ref>الاصابه، ج۸، ص۴۶۴. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۰۱. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۹۵۵.</ref> [[سبط بن جوزی]] درباره این عمل عمر میگوید: به خدا قسم چنین چیزی قبیح است حتی اگر او کنیز بود؛ عمر حق نداشت این کار را انجام دهد چرا که به [[اجماع]] مسلمین دست زدن به زن نامحرم جایز نیست.<ref>ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۲۶ق، ص۳۲۱.</ref> | ||
برخی عالمان شیعه نیز وقوع این ماجرا را میپذیرند<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۱۶. علمالهدی، رسائل، ج۳، ص۱۴۹. کلینی، کافی، ج۵، ص۳۴۶</ref> [[کلینی]]، روایتی را نقل میکند که امام علی(ع) پس از مرگ عمر، ام کلثوم را به خانه خویش برد.<ref>کلینی، کافی، ج۶، ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref> | برخی عالمان شیعه نیز وقوع این ماجرا را میپذیرند<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۱۶. علمالهدی، رسائل، ج۳، ص۱۴۹. کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶</ref> [[کلینی]]، روایتی را نقل میکند که امام علی(ع) پس از مرگ عمر، ام کلثوم را به خانه خویش برد.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref> | ||
در بعضی از منابع عهدهدار این ازدواج حضرت علی<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۳.</ref> و در بعضی عباس بن عبدالمطلب و در روایتی نیز [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] عهدهدار این ازدواج شدند. | در بعضی از منابع عهدهدار این ازدواج حضرت علی<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶۳.</ref> و در بعضی عباس بن عبدالمطلب و در روایتی نیز [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] عهدهدار این ازدواج شدند. | ||
=== ازدواج از روی اجبار === | === ازدواج از روی اجبار === | ||
گروهی از عالمان شیعه، با استناد به روایات موجود در این زمینه، وقوع ازدواج را تأیید ولی آن را از سر اجبار و اکراه دانستهاند. برای مثال، [[سید مرتضی]] میگوید امام علی (ع) از روی ناچاری و [[تقیه]]، و با وساطت عموی خود، این ازدواج را پذیرفته است. او در پاسخ به سوال درباره ازدواج عمر با ام کلثوم میگوید: این ازدواج از روی اختیار و رغبت امام(ع) نبود، بلکه پس از تکرار درخواست و زورگویی که نزدیک بود به درگیری و مرافعه بینجامد صورت گرفت.<ref>علمالهدی، رسائل، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[روایات|روایاتی]] نیز در این باره وجود دارد؛ برای مثال از [[امام صادق]](ع) درباره ازدواج ام کلثوم با عُمَر سؤال شد و امام (ع) فرمود: این اولین ازدواجی است که در [[اسلام]] [[غصب]] شده است.<ref>کلینی، کافی، ج۵، ص۳۴۶.</ref> | گروهی از عالمان شیعه، با استناد به روایات موجود در این زمینه، وقوع ازدواج را تأیید ولی آن را از سر اجبار و اکراه دانستهاند. برای مثال، [[سید مرتضی]] میگوید امام علی (ع) از روی ناچاری و [[تقیه]]، و با وساطت عموی خود، این ازدواج را پذیرفته است. او در پاسخ به سوال درباره ازدواج عمر با ام کلثوم میگوید: این ازدواج از روی اختیار و رغبت امام(ع) نبود، بلکه پس از تکرار درخواست و زورگویی که نزدیک بود به درگیری و مرافعه بینجامد صورت گرفت.<ref>علمالهدی، رسائل، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[روایات|روایاتی]] نیز در این باره وجود دارد؛ برای مثال از [[امام صادق]](ع) درباره ازدواج ام کلثوم با عُمَر سؤال شد و امام (ع) فرمود: این اولین ازدواجی است که در [[اسلام]] [[غصب]] شده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳شف ج۵، ص۳۴۶.</ref> | ||
همچنین در [[کافی|کتاب کافی]] آمده است: امیرمؤمنان(ع) خواستگاری عُمر را نپذیرفت و به او فرمود: او دختر بچهای بیش نیست. عمر نزد [[عباس بن عبدالمطلب]]، عموی علی(ع) رفت و تهدید کرد که به خدا چاه زمزم را ویران میکنم، برای شما کرامتی نمیگذارم و شاهد میآورم که علی دزدی کرده و دست راستش را قطع میکنم. عباس، جریان را برای امام(ع) نقل کرد و از او خواست امر را به وی واگذارد و علی(ع) هم پذیرفت.<ref>کلینی، کافی، ج۵، ص۳۴۶</ref> | همچنین در [[کافی|کتاب کافی]] آمده است: امیرمؤمنان(ع) خواستگاری عُمر را نپذیرفت و به او فرمود: او دختر بچهای بیش نیست. عمر نزد [[عباس بن عبدالمطلب]]، عموی علی(ع) رفت و تهدید کرد که به خدا چاه زمزم را ویران میکنم، برای شما کرامتی نمیگذارم و شاهد میآورم که علی دزدی کرده و دست راستش را قطع میکنم. عباس، جریان را برای امام(ع) نقل کرد و از او خواست امر را به وی واگذارد و علی(ع) هم پذیرفت.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳شف ج۵، ص۳۴۶</ref> | ||
== نظریه دوم: عدم وقوع ازدواج == | == نظریه دوم: عدم وقوع ازدواج == | ||
برخی از عالمان شیعه هم، اصل ماجرا را انکار کردهاند. [[شیخ مفید]] در این باره میگوید: [[حدیث]] وارده در باب تزویج ام کلثوم ثابت نیست و زبیر بن بکار که آن را روایت کرده فردی متهم و دشمن امیرمؤمنان(ع) بوده است.<ref>مفید، المسائل السرویه، ص۸۶ و ۸۷.</ref> (شیخ مفید در کتاب دیگر خویش این مسأله را پذیرفته و از آن خبر داده است.<ref>مفید، المسائل العکبریه، ص۶۰.</ref>) | برخی از عالمان شیعه هم، اصل ماجرا را انکار کردهاند. [[شیخ مفید]] در این باره میگوید: [[حدیث]] وارده در باب تزویج ام کلثوم ثابت نیست و زبیر بن بکار که آن را روایت کرده فردی متهم و دشمن امیرمؤمنان(ع) بوده است.<ref>مفید، المسائل السرویه، ۱۴۱۴ق، ص۸۶ و ۸۷.</ref> (شیخ مفید در کتاب دیگر خویش این مسأله را پذیرفته و از آن خبر داده است.<ref>مفید، المسائل العکبریه، ۱۴۱۴ق، ص۶۰.</ref>) | ||
[[ابن شهرآشوب]] از قول [[ابومحمد نوبختی]] میگوید: عقد صورت گرفت اما ام کلثوم کوچک بود. وی صبر کرد تا بزرگ شود ولی عُمَر قبل از وقوع زفاف مُرد.<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج۳، ص۱۸۹.</ref> | [[ابن شهرآشوب]] از قول [[ابومحمد نوبختی]] میگوید: عقد صورت گرفت اما ام کلثوم کوچک بود. وی صبر کرد تا بزرگ شود ولی عُمَر قبل از وقوع زفاف مُرد.<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۸۹.</ref> | ||
[[ذبیح الله محلاتی]] مینویسد: با اندکی تأمل به یقین درمییابیم که اصلا چنین واقعه و ازدواجی صورت نپذیرفته است.<ref>محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۲۴۵.</ref> بعضی از معاصرین هم در پرداختن به این ماجرا، مستندات خویش را در عدم وقوع این ازدواج ذکر کردهاند.<ref>انصاری زنجانی، الموسوعة الکبری عن فاطمه الزهراء، ج۷، ص۳۴۰- ۳۵۴.</ref> | [[ذبیح الله محلاتی]] مینویسد: با اندکی تأمل به یقین درمییابیم که اصلا چنین واقعه و ازدواجی صورت نپذیرفته است.<ref>محلاتی، ریاحین الشریعه، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۲۴۵.</ref> بعضی از معاصرین هم در پرداختن به این ماجرا، مستندات خویش را در عدم وقوع این ازدواج ذکر کردهاند.<ref>انصاری زنجانی، الموسوعة الکبری عن فاطمه الزهراء، ۱۴۲۸ق، ج۷، ص۳۴۰- ۳۵۴.</ref> | ||
[[پرونده:افحام الاعداء و الخصوم.jpg|150px|بندانگشتی|کتاب «افحام الاعداء و الخصوم»]] | [[پرونده:افحام الاعداء و الخصوم.jpg|150px|بندانگشتی|کتاب «افحام الاعداء و الخصوم»]] | ||
[[آقا بزرگ تهرانی]] کتابهایی را که در ردّ این ازدواج نوشته شده نام میبرد: | [[آقا بزرگ تهرانی]] کتابهایی را که در ردّ این ازدواج نوشته شده نام میبرد: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==نظریه سوم: ام کلثوم، دختر ابوبکر== | ==نظریه سوم: ام کلثوم، دختر ابوبکر== | ||
برخی احتمال دادهاند، ام کلثومی که با عمر ازدواج کرده دختر [[ابوبکر بن ابی قحافه |ابوبکر]] بوده نه حضرت علی(ع). نووی یکی از علمای اهل سنت در کتاب [[تهذیب الاسماء(کتاب)|تهذیب الاسماء]] نیز این احتمال را پذیرفته است.<ref>نووی، تهذیب الاسماء ج ۲،ص۶۳۰، ش ۱۲۲۴</ref> [[سید شهابالدین مرعشی نجفی| آیت الله مرعشی نجفی]] در پاورقی [[احقاق الحق و ازهاق الباطل (کتاب)|احقاق الحق]] ضمن تایید این نظریه، ام کلثوم را دختر [[اسماء بنت عمیس]] از ابابکر می داند که پس از مرگ ابابکر چون اسماء به ازدواج حضرت علی(ع) در آمد این دختر را نیز به خانه امام برد و عمر با این دختر ازدواج کرد.از آنجا که وی دختر خوانده حضرت علی محسوب می شود، برخی به اشتباه ازدواج [[ام کلثوم دختر ابابکر]] را به نام ام کلثوم دختر حضرت علی(ع) در تاریخ ثبت کردند.<ref>شوشتری، احقاق الحق، ج۲، ص۴۹۰.</ref> | برخی احتمال دادهاند، ام کلثومی که با عمر ازدواج کرده دختر [[ابوبکر بن ابی قحافه |ابوبکر]] بوده نه حضرت علی(ع). نووی یکی از علمای اهل سنت در کتاب [[تهذیب الاسماء(کتاب)|تهذیب الاسماء]] نیز این احتمال را پذیرفته است.<ref>نووی، تهذیب الاسماء ۱۹۹۶ﻡ، ج ۲،ص۶۳۰، ش ۱۲۲۴</ref> [[سید شهابالدین مرعشی نجفی| آیت الله مرعشی نجفی]] در پاورقی [[احقاق الحق و ازهاق الباطل (کتاب)|احقاق الحق]] ضمن تایید این نظریه، ام کلثوم را دختر [[اسماء بنت عمیس]] از ابابکر می داند که پس از مرگ ابابکر چون اسماء به ازدواج حضرت علی(ع) در آمد این دختر را نیز به خانه امام برد و عمر با این دختر ازدواج کرد.از آنجا که وی دختر خوانده حضرت علی محسوب می شود، برخی به اشتباه ازدواج [[ام کلثوم دختر ابابکر]] را به نام ام کلثوم دختر حضرت علی(ع) در تاریخ ثبت کردند.<ref>شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۹۰.</ref> | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
*بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیجا، دارالفکر، بیتا. | *بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیجا، دارالفکر، بیتا. | ||
*صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق شیخ عبدالرحمن اعظمی. | *صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق شیخ عبدالرحمن اعظمی. | ||
*عاملی، محدبن الحسن الحر، وسائل الشیعه الی تتحصیل مسائل الشریعه، قم، آل البیت، | *عاملی، محدبن الحسن الحر، وسائل الشیعه الی تتحصیل مسائل الشریعه، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق. | ||
*ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت،دار صادر، بیتا. | *ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت،دار صادر، بیتا. | ||
*غروی نائینی، نهله، محدثات شیعه، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، | *غروی نائینی، نهله، محدثات شیعه، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۸۷ش. | ||
*طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسه الاعلمی، | *طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۳ق. | ||
*ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا. | *ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا. | ||
*ابن عبدالبر، احمد بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، بیروت، دارالجیل، | *ابن عبدالبر، احمد بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق. | ||
*ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرساله، | *ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۳ق. | ||
*ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، قم، محمع جهانی اهلبیت، | *ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، قم، محمع جهانی اهلبیت، ۱۴۲۶ق. | ||
*[[کلینی]]، محمد بن یعقوب، [[کافی|اصول کافی]]، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران،دار الکتب الاسلامیه، | *[[کلینی]]، محمد بن یعقوب، [[کافی|اصول کافی]]، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش. | ||
*ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، | *ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق. | ||
*شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، | *شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق. | ||
*علم الهدی، سید مرتضی، رسائل، قم، دارالقرآن، | *علم الهدی، سید مرتضی، رسائل، قم، دارالقرآن، ۱۴۰۵ق. | ||
*[[آقا بزرگ تهرانی|تهرانی]]، آقا بزرگ، [[الذریعه|الذریعه الی تصانیف الشیعه]]، بیروت،دار | *[[آقا بزرگ تهرانی|تهرانی]]، آقا بزرگ، [[الذریعه|الذریعه الی تصانیف الشیعه]]، بیروت،دار الاضواء. | ||
*[[شیخ مفید|مفید]]، محمد بن محمد بن نعمان، المسائل العکبریه، بیروت، دارالمفید، | *[[شیخ مفید|مفید]]، محمد بن محمد بن نعمان، المسائل العکبریه، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق. | ||
*مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المسائل السرویه، تحقیق صائب عبدالحمید، بیروت، دارالمفید، | *مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المسائل السرویه، تحقیق صائب عبدالحمید، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق. | ||
*[[ابن شهر آشوب]]، محمد بن علی، [[مناقب آل ابی طالب|مناقب آل ابی طالب]]، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ق. | *[[ابن شهر آشوب]]، محمد بن علی، [[مناقب آل ابی طالب|مناقب آل ابی طالب]]، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ق. | ||
* شوشتری، قاضی نور الله المرعشی التستری(۱۰۱۹ ق)، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، | * شوشتری، قاضی نور الله المرعشی التستری(۱۰۱۹ ق)، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۹ق، چاپ اوّل. | ||
*محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، | *محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۸ش. | ||
*انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، قم، دلیل ما، | *انصاری زنجانی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸ق. | ||
* ﺍﻟﻨﻮﻭی، ﺃﺑﻮ ﺯﻛﺮﻳﺎ ﻣﺤﻴﻲ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻳﺤﻴﻰ ﺑﻦ ﺷﺮﻑ ﺑﻦ ﻣﺮی (ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ۶۷۶ ﻫ)، ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺍﻷﺳﻤﺎﺀ ﻭﺍﻟﻠﻐﺎﺕ،ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻣﻜﺘﺐ ﺍﻟﺒﺤﻮﺙ ﻭﺍﻟﺪﺭﺍﺳﺎﺕ، ﺩﺍﺭ ﺍﻟﻔﻜﺮ، ﺑﻴﺮﻭﺕ، ﺍﻟﻄﺒﻌﺔﺍﻷﻭﻟﻰ، ۱۹۹۶ﻡ. | * ﺍﻟﻨﻮﻭی، ﺃﺑﻮ ﺯﻛﺮﻳﺎ ﻣﺤﻴﻲ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻳﺤﻴﻰ ﺑﻦ ﺷﺮﻑ ﺑﻦ ﻣﺮی (ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ۶۷۶ ﻫ)، ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺍﻷﺳﻤﺎﺀ ﻭﺍﻟﻠﻐﺎﺕ،ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻣﻜﺘﺐ ﺍﻟﺒﺤﻮﺙ ﻭﺍﻟﺪﺭﺍﺳﺎﺕ، ﺩﺍﺭ ﺍﻟﻔﻜﺮ، ﺑﻴﺮﻭﺕ، ﺍﻟﻄﺒﻌﺔﺍﻷﻭﻟﻰ، ۱۹۹۶ﻡ. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |