confirmed، templateeditor
۱۱٬۱۲۹
ویرایش
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
کتابهای [[باب حادیعشر]] و [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]] علامه حلی که شرح [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]] [[خواجه نصیرالدین طوسی]] است، جزء منابع اصلی مطالعه اعتقادات در شیعه به شمار میرود. [[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]، [[خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال (کتاب)|خلاصة الاقوال]]، [[الجوهر النضید (کتاب)|الجوهر النضید]]، [[تذکرة الفقهاء (کتاب)|تذکرة الفقهاء]]، [[قواعد الاحکام (کتاب)|قواعد الاحکام]] و [[مختلف الشیعة فی احکام الشریعة (کتاب)|مختلف الشیعه]] معروفترین آثار او هستند. | کتابهای [[باب حادیعشر]] و [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]] علامه حلی که شرح [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]] [[خواجه نصیرالدین طوسی]] است، جزء منابع اصلی مطالعه اعتقادات در شیعه به شمار میرود. [[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]، [[خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال (کتاب)|خلاصة الاقوال]]، [[الجوهر النضید (کتاب)|الجوهر النضید]]، [[تذکرة الفقهاء (کتاب)|تذکرة الفقهاء]]، [[قواعد الاحکام (کتاب)|قواعد الاحکام]] و [[مختلف الشیعة فی احکام الشریعة (کتاب)|مختلف الشیعه]] معروفترین آثار او هستند. | ||
علامه حلی نخستین کسی دانسته شده که با لقب [[آیتالله]] خوانده شد. [[قطبالدین رازی]]، [[محمد بن حسن حلی|فخرالمحققین]]، [[ابنمعیه]] و [[محمد بن علی جرجانی]] از شاخصترین شاگردان وی بودهاند. حضور او در [[ایران]] و دربار [[اولجایتو|سلطان محمد خدابنده]] دارای نقش موثری در رواج مذهب | علامه حلی نخستین کسی دانسته شده که با لقب [[آیتالله]] خوانده شد. [[قطبالدین رازی]]، [[محمد بن حسن حلی|فخرالمحققین]]، [[ابنمعیه]] و [[محمد بن علی جرجانی]] از شاخصترین شاگردان وی بودهاند. حضور او در [[ایران]] و دربار [[اولجایتو|سلطان محمد خدابنده]] دارای نقش موثری در رواج مذهب [[تشیع]] در [[ایران]] دانسته شده است. | ||
==زندگی و تحصیل علم== | ==زندگی و تحصیل علم== | ||
حسن بن یوسف بن مطهّر حلی، معروف به علامه حلی در [[۲۹ رمضان]] سال ۶۴۸ قمری در [[ | حسن بن یوسف بن مطهّر حلی، معروف به علامه حلی در [[۲۹ رمضان]] سال ۶۴۸ قمری در [[حله]] در [[عراق]] به دنیا آمد.<ref>علامه حلی، رجال العلامه، ۱۹۶۱م، ص۴۸.</ref> پدرش [[شیخ یوسف سدید الدین|یوسف بن مطهر]] از [[:رده:متکلمان شیعه|متکلمان]] و عالمان [[اصول فقه|علم اصول]] در حله بود.<ref>اشمیتکه، اندیشههای کلامی علامه حلی، ۱۳۷۸ش، ص۲۴.</ref> او چند سال بیشتر نداشت که با راهنمایی پدرش برای یادگیری [[قرآن]] به مکتب رفت و خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت. سپس مقدمات و [[ادبیات عرب]] و علوم [[فقه]]، [[اصول فقه]]، [[علم حدیث|حدیث]] و [[کلام اسلامی|کلام]] را نزد پدرش و داییاش [[محقق حلی]] آموخت. او در ادامه، علوم [[منطق]]، [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و [[هیئت]] را نزد اساتید دیگر، بهویژه [[خواجه نصیرالدین طوسی]] فراگرفت و قبل از رسیدن به سن [[بلوغ]] به درجه [[اجتهاد]] رسید. علامه حلی به سبب کسب فضیلتهای بسیار در سن کم در نزد خانواده و دانشمندان به جمال الدین مشهور شد.<ref>گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۳۸.</ref> | ||
== جایگاه علمی == | == جایگاه علمی == | ||
پس از مرگ [[محقق حلی]] در سال ۶۷۶ قمری که [[مرجع تقلید|مرجعیت]] شیعیان را بر عهده داشت، شاگردان وی و دانشمندان حله پس از جستجوی فردی که شایستگی زعامت و مرجعیت [[شیعه|شیعیان]] را داشته باشد، علامه حلی را برای این امر مهم مناسب یافتند و او در ۲۸سالگی مرجعیت شیعه را بر عهده گرفت.<ref>بیات، مسعود و دیگران،، «نقش علامه حلی در رشد و پیشرفت کلام شیعی»، ص۶۷.</ref> | پس از مرگ [[محقق حلی]] در سال ۶۷۶ قمری که [[مرجع تقلید|مرجعیت]] شیعیان را بر عهده داشت، شاگردان وی و دانشمندان حله پس از جستجوی فردی که شایستگی زعامت و مرجعیت [[شیعه|شیعیان]] را داشته باشد، علامه حلی را برای این امر مهم مناسب یافتند و او در ۲۸سالگی مرجعیت شیعه را بر عهده گرفت.<ref>بیات، مسعود و دیگران،، «نقش علامه حلی در رشد و پیشرفت کلام شیعی»، ص۶۷.</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
== ورود به ایران == | == ورود به ایران == | ||
تاریخ دقیق ورود او به [[ایران]] مشخص نیست؛ اما احتمالاً در سالهای بعد از ۷۰۵ قمری و به دعوت [[اولجایتو|سلطان محمد خدابنده]] بوده است. محمد خدابنده از پادشاهان سلسله [[ایلخانان|ایلخانیان]] بود که بر ایران حکومت میکردند. [[تاجالدین آوجی | تاریخ دقیق ورود او به [[ایران]] مشخص نیست؛ اما احتمالاً در سالهای بعد از ۷۰۵ قمری و به دعوت [[اولجایتو|سلطان محمد خدابنده]] بوده است. محمد خدابنده از پادشاهان سلسله [[ایلخانان|ایلخانیان]] بود که بر ایران حکومت میکردند. [[تاجالدین آوجی]] زمینه حضور علامه حلی به دربار اولجایتو را فراهم کرد.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۲، ص۴۰۶ </ref> علامه وقتی وارد ایران شد در مجلسی به مناظره با دانشمندان مذاهب فقهی چهارگانه [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] از جمله [[نظام الدین مراغه ای|خواجه نظام الدین عبدالملک مراغهای]] پرداخت. وی در این مناظره توانست [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] و حقانیت مذهب [[شیعه]] را نزد پادشاه به اثبات برساند. این اتفاق باعث شد پادشاه مذهب شیعه را برگزیند و نام خود را از الجایتو به سلطان محمد خدابنده تغییر دهد و [[تشیع]] را در [[ایران]] رواج دهد.<ref>خوانساری، روضات الجنات، ۱۹۸۶م، ج۲، ص۲۷۹، ص ۲۸۰.</ref> منابع مختلفی نیز به تأثیر علامه حلی بر تشیع سلطان محمد خدابنده اشاره دارند.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۲۴، ص۲۳۱.</ref> | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
{{ستون|۳}} | {{ستون|۳}} | ||
برخی از شاگردان او عبارتاند از: | برخی از شاگردان او عبارتاند از: | ||
* | *[[محمد بن حسن حلی|فخر المحققین]] (فرزند علامه) | ||
*[[سید عمیدالدین عبدالمطلب]] (خواهرزادهاش) | *[[سید عمیدالدین عبدالمطلب]] (خواهرزادهاش) | ||
*[[سید ضیا الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی]] (خواهرزادهاش) | *[[سید ضیا الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی]] (خواهرزادهاش) |