پرش به محتوا

برهان صدیقین: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲
خط ۵۱: خط ۵۱:
ضرورت ازلیه داشتن خداوند نیز به این معناست که واقعیت داشتن برای او، به هیچ شرط و قیدی مشروط نبوده، و ذات او در همه حال واقعیت دارد. در این تصور از خداوند، واقعیت برای او منوط به شرط، قید و یا زمان خاصی نیست. یعنی واقعیت او دارای ضرورت ازلی است. <ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۵.</ref>
ضرورت ازلیه داشتن خداوند نیز به این معناست که واقعیت داشتن برای او، به هیچ شرط و قیدی مشروط نبوده، و ذات او در همه حال واقعیت دارد. در این تصور از خداوند، واقعیت برای او منوط به شرط، قید و یا زمان خاصی نیست. یعنی واقعیت او دارای ضرورت ازلی است. <ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۵.</ref>


بنابراین تقریر، مسئله اثبات واجب، دیگر به هیچ مبدأ تصدیقی فلسفی نیاز ندارد و می‌تواند اولین مسئله فلسفی قرار گیرد. البته شناخت و اعتماد به برخی مبادی تصوری برای این تقریر لازم است. مبادی تصوریه‌ای مانند مفهوم هستی، مفهوم ضرورت ذاتی، ضرورت ازلی و مانند اینها، که از جمله مفاهیم عامه بدیهی هستند.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۴.</ref> همچنین طبق این تقریر، اصل وجود واجب بدیهی می‌شود نه نظری.
بنابراین تقریر، مسئله اثبات واجب، دیگر به هیچ مبدأ تصدیقی فلسفی نیاز ندارد و می‌تواند اولین مسئله فلسفی قرار گیرد. البته شناخت و اعتماد به برخی مبادی تصوری برای این تقریر لازم است. مبادی تصوریه‌ای مانند مفهوم هستی، مفهوم ضرورت ذاتی، ضرورت ازلی و مانند اینها، که از جمله مفاهیم عامه بدیهی هستند.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۴.</ref> همچنین طبق این تقریر، اصل وجود واجب بدیهی می‌شود نه نظری. به باور جوادی آملی تنها برهانی که به‌حق بهره مند از معیار برهان صدّیقین است و راه و مقصد در آن یکی است، برهان علامه طباطبایی در «تعلیقات بر اسفار» <ref>ملاصدرا، اسفار،  پاورقی، ج۶، ص۱۴.</ref>{{یادداشت|و إذ كانت أصل الواقعية لا تقبل العدم و البطلان لذاتها فهي واجبة بالذات فهناك واقعية واجبة بالذات و الأشياء التي لها واقعية مفتقرة إليها في واقعيتها قائمة الوجود بها.
و من هنا يظهر للمتأمل أن أصل وجود الواجب بالذات ضروري عند الإنسان و البراهين المثبتة له تنبيهات بالحقيقة، }} و در کتاب قیّم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است؛ در حالی که برهان ابن‌سینا و ملاصدرا واجد چنین خصوصیتی نیستند.  با برهان علامه هم وحدت اطلاقی واجب  اثبات می‌شود و هم بر هیچ مسئله نظری در فلسفه مبتنی نیست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، مبداءو معاد، ص۱۳۳ و ۱۳۴.
 
</ref>


==مبانی قرآنی و حدیثی برهان صدّیقین==
==مبانی قرآنی و حدیثی برهان صدّیقین==
۱۷٬۴۴۳

ویرایش