پرش به محتوا

تجرید الاعتقاد (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح منابع و برخی از پانویس‌ها
جز (←‏منابع: الفبایی کردن)
(اصلاح منابع و برخی از پانویس‌ها)
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}
}}


'''تَجریدُ الإعتِقاد'''، کتابی در [[علم کلام]] به زبان عربی از [[خواجه نصیرالدین طوسی]] (متوفی ۶۷۲). از مهمترین کتاب‌ها در توضیح و اثبات عقاید [[امامیه]] است. به عقیده [[آقا بزرگ تهرانی]]، <ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۳، ص۳۵۳.</ref> خواجه نصیر این اثر را '''تحریر العقاید''' نامیده، اما بعدها این کتاب به اسامی دیگری همچون '''تجرید الاعتقاد'''، '''تجرید العقائد'''، و '''تجرید الکلام''' شهرت یافته است.<ref>فکرت، فهرست الفبائی...، ص۱۰۴؛ منزوی و دانش‌پژوه، فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، ج۳، ص۳۱۵؛ برای نقد نظر آقابزرگ طهرانی رجوع کنید به علامه حلّی، مقدمه حسن‌زاده آملی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۷ـ ۱۸.</ref>
'''تَجریدُ الإعتِقاد'''، کتابی در [[علم کلام]] به زبان عربی از [[خواجه نصیرالدین طوسی]] (متوفی ۶۷۲). از مهمترین کتاب‌ها در توضیح و اثبات عقاید [[امامیه]] است. به عقیده [[آقا بزرگ تهرانی]]، <ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۳، ص۳۵۳.</ref> خواجه نصیر این اثر را '''تحریر العقاید''' نامیده، اما بعدها این کتاب به اسامی دیگری همچون '''تجرید الاعتقاد'''، '''تجرید العقائد'''، و '''تجرید الکلام''' شهرت یافته است.<ref>فکرت، فهرست الفبائی...، ۱۳۶۹ش، ص۱۰۴؛ منزوی و دانش‌پژوه، فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، ۱۳۴۰ش، ج۳، ص۳۱۵؛ برای نقد نظر آقابزرگ طهرانی رجوع کنید به علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۷-۱۸.</ref>


تجرید الاعتقاد از ارزشمندترین و محکمترین و در عین حال مختصرترین متون کلامی [[شیعی]] به شمار می‌آید و به سبب همین ویژگی‌ها، از زمان تألیف شهرت یافته و دانشمندان فرقه‌های مختلف اسلامی شروح و حواشی متعددی به فارسی و عربی بر آن نگاشته‌اند.
تجرید الاعتقاد از ارزشمندترین و محکمترین و در عین حال مختصرترین متون کلامی [[شیعی]] به شمار می‌آید و به سبب همین ویژگی‌ها، از زمان تألیف شهرت یافته و دانشمندان فرقه‌های مختلف اسلامی شروح و حواشی متعددی به فارسی و عربی بر آن نگاشته‌اند.


== انگیزه‌های نگارش ==
== انگیزه‌های نگارش ==
بعضی معتقدند که خواجه بعد از نقد کتاب المحصَّل [[فخر رازی]]، تجرید را تألیف کرد تا کسانی که به دنبال به دست آوردن عقیده حق هستند، به جای مراجعه به کتاب [[المحصل(کتاب)|المحصل]] به آن رجوع کنند؛<ref>علامه حلّی، مقدمه حسن زاده آملی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴.</ref> زیرا خواجه نصیر در مقدمه [[تلخیص المحصل]] گفته است:
بعضی معتقدند که خواجه بعد از نقد کتاب المحصَّل [[فخر رازی]]، تجرید را تألیف کرد تا کسانی که به دنبال به دست آوردن عقیده حق هستند، به جای مراجعه به کتاب [[المحصل(کتاب)|المحصل]] به آن رجوع کنند؛<ref>علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۴.</ref> زیرا خواجه نصیر در مقدمه [[تلخیص المحصل]] گفته است:
:«همتهای عالی برای تحصیل حق از طریق تحقیق رویگردان شده و دیگر کتابی قابل اعتماد و مشتمل بر اصول متقن اندیشه وجود ندارد و اینکه کسانی می‌پندارند کتاب المحصل فخررازی این خلا را پر کرده، چنین نیست و آن کتاب مملو از اندیشه‌های باطل و غیرقابل اعتماد است.»<ref>نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصّل، ۱۳۵۹ ش، ص۱ـ۲.</ref>
:«همتهای عالی برای تحصیل حق از طریق تحقیق رویگردان شده و دیگر کتابی قابل اعتماد و مشتمل بر اصول متقن اندیشه وجود ندارد و اینکه کسانی می‌پندارند کتاب المحصل فخررازی این خلا را پر کرده، چنین نیست و آن کتاب مملو از اندیشه‌های باطل و غیرقابل اعتماد است.»<ref>نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصّل، ۱۳۵۹ش، ص۱-۲.</ref>


از آنجا که خواجه بعد از مواجهه با آرای فخررازی در بحث [[امامت]] دریافت که اشکالات وی را در یک اثر فلسفی نمی‌توان پاسخ داد، به نگاشتن [[تجرید الاعتقاد]] اقدام کرد.
از آنجا که خواجه بعد از مواجهه با آرای فخررازی در بحث [[امامت]] دریافت که اشکالات وی را در یک اثر فلسفی نمی‌توان پاسخ داد، به نگاشتن [[تجرید الاعتقاد]] اقدام کرد.


== جایگاه==
== جایگاه==
تجرید الاعتقاد به جهت رویکرد خاص آن به فلسفه و کلام، نقطه عطفی در تاریخ کلام محسوب می‌شود. [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر]] در این کتاب میان [[فلسفه مشاء|فلسفه مشائی]] و [[کلام امامیه|کلام شیعی]] تلفیقی به وجود آورده که سبب نزدیکی فلسفه و کلام در میان متفکران شیعه شده است.<ref>احمدی، اجمالی از سیر فلسفه اسلامی ...، ص۲۲۴؛ داوری، «پیدایش و بسط علم کلام»...، ص۱۱۹.</ref>
تجرید الاعتقاد به جهت رویکرد خاص آن به فلسفه و کلام، نقطه عطفی در تاریخ کلام محسوب می‌شود. [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر]] در این کتاب میان [[فلسفه مشاء|فلسفه مشائی]] و [[کلام امامیه|کلام شیعی]] تلفیقی به وجود آورده که سبب نزدیکی فلسفه و کلام در میان متفکران شیعه شده است.<ref>احمدی، «اجمالی از سیر فلسفه اسلامی...»، ص۲۲۴؛ داوری، «پیدایش و بسط علم کلام»، ص۱۱۹.</ref>


[[مرتضی مطهری]] معتقد است که خواجه نصیرالدین طوسی با تالیف این کتاب، کلام را از سبک حکمت جدلی به سبک حکمت برهانی نزدیک کرده<ref> مطهری، آشنائی با علوم اسلامی، ج۲، ص۶۸.</ref> و این کتاب، الگویی برای کتابهای بعدی در این رشته شده و متکلمان مسلمان اعم از [[اشعری|اشعری]] و [[معتزله|معتزلی]] از روش خواجه نصیر در این کتاب پیروی کرده‌اند.<ref>مطهری، آشنائی با علوم اسلامی، ج۲، ص۵۷.</ref>
[[مرتضی مطهری]] معتقد است که خواجه نصیرالدین طوسی با تالیف این کتاب، کلام را از سبک حکمت جدلی به سبک حکمت برهانی نزدیک کرده<ref>مطهری، آشنائی با علوم اسلامی، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۶۸.</ref> و این کتاب، الگویی برای کتابهای بعدی در این رشته شده و متکلمان مسلمان اعم از [[اشعری|اشعری]] و [[معتزله|معتزلی]] از روش خواجه نصیر در این کتاب پیروی کرده‌اند.<ref>مطهری، آشنائی با علوم اسلامی، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۵۷.</ref>


خواجه نصیر، خود این کتاب را برخوردار از بهترین روش و دربرگیرنده دیدگاه‌ها و اعتقاداتی که با برهان برای وی اثبات گردیده، معرفی کرده است.<ref>علامه حلّی، مقدمه حسن زاده آملی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۲۰.</ref> به این ترتیب، برخلاف برخی کتاب‌های او که صرفاً تبیین نظریات عده‌ای از بزرگان است ــ همچون حل مشکلات الاشارات در شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا و دفاع از آن در مقابل انتقادات فخرالدین رازی و کتاب [[مصارع المصارع|مُصارع المُصارع]] در دفاع از دیدگاه‌های [[ابن سینا]] در مقابل اشکالات [[محمد بن عبدالکریم شهرستانی|شهرستانی]] ــ این کتاب دربرگیرنده نظریات خاص وی است.
خواجه نصیر، خود این کتاب را برخوردار از بهترین روش و دربرگیرنده دیدگاه‌ها و اعتقاداتی معرفی کرده که با برهان برای وی اثبات شده است.<ref>علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۲۰.</ref> به این ترتیب، برخلاف برخی کتاب‌های او که صرفاً تبیین نظریات عده‌ای از بزرگان است؛ همچون حل مشکلات الاشارات در شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا و دفاع از آن در مقابل انتقادات فخرالدین رازی و کتاب [[مصارع المصارع|مُصارع المُصارع]] در دفاع از دیدگاه‌های [[ابن سینا]] در مقابل اشکالات [[محمد بن عبدالکریم شهرستانی|شهرستانی]]، این کتاب دربرگیرنده نظریات خاص وی است.


تجرید الاعتقاد، دارای شش «مقصد» (بخش) است که بترتیب عبارت‌اند از: امور عامه، جواهر و اعراض، اثبات صانع و صفات او، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]].
تجرید الاعتقاد، دارای شش بخش است که به ترتیب عبارت‌اند از: امور عامه، جواهر و اعراض، اثبات صانع و صفات او، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]].


پس از خواجه کسانی مانند قاضی عضدالدین ایجی (متوفی ۷۵۶) در کتاب [[ابن سینا|المواقف]] و تفتازانی (متوفی ۷۹۲) در کتاب [[ابن سینا|المقاصد]] در این جهت از او پیروی کرده‌اند. برخی مباحث این کتاب به گونه‌ای است که مبنا بودن آن را برای جریانات فکری مهمی همچون [[ابن سینا|حکمت متعالیه]] موجه می‌سازد.<ref>مثلاً رجوع کنید به نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۲۲ـ۷۳.</ref>
پس از خواجه کسانی مانند قاضی عضدالدین ایجی (متوفی ۷۵۶) در کتاب [[ابن سینا|المواقف]] و تفتازانی (متوفی ۷۹۲) در کتاب [[ابن سینا|المقاصد]] در این جهت از او پیروی کرده‌اند. برخی مباحث این کتاب به گونه‌ای است که مبنا بودن آن را برای جریانات فکری مهمی همچون [[ابن سینا|حکمت متعالیه]] موجه می‌سازد.<ref>مثلاً رجوع کنید به نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۲۲-۷۳.</ref>


== محتوا==
== محتوا==
===مباحث شیعی===
===مباحث شیعی===
آنچه خواجه در تجرید الاعتقاد آورده است مطابق با اعتقادات [[شیعه|شیعی امامی]] است؛ اگرچه وی در بعضی کتاب‌های خود همچون تلخیص المحصل<ref>نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصّل، ص۴۲۱.</ref> برخی اعتقادات [[امامیه]]، از جمله [[بداء]]، را به نوعی انکار کرده است و از این جهت بزرگانی چون [[صدرالدین شیرازی]]<ref>صدرالدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ص۳۷۸.</ref> و [[علامه مجلسی]]<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۳.</ref> از او انتقاد کرده‌اند.
آنچه خواجه در تجرید الاعتقاد آورده است مطابق با اعتقادات [[شیعه|شیعی امامی]] است؛ اگرچه وی در بعضی کتاب‌های خود همچون تلخیص المحصل<ref>نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصّل، ۱۳۵۹ش، ص۴۲۱.</ref> برخی اعتقادات [[امامیه]]، از جمله [[بداء]] را به نوعی انکار کرده است و از این جهت بزرگانی چون [[صدرالدین شیرازی]]<ref>صدرالدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ۱۳۹۱ق، ص۳۷۸.</ref> و [[علامه مجلسی]]<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۳.</ref> از او انتقاد کرده‌اند.


میزان توجه خواجه به بحث [[امامت]] با تمایلات [[شیعه|شیعی]] در عناوینی چون اثبات امامت [[حضرت علی(ع)]] و بیان نقاط ضعف زندگی خلفای نخستین و عدم صلاحیت آنان برای [[خلافت]] [[رسول خدا(ص)|رسول خدا]] و دلایل قطعی برتر بودن [[امام علی(ع)]] و وجود دلیل مخصوص و نص بر [[خلافت|امامت]] [[امامان شیعه|ائمة اثناعشر]] و حکم محاربان آنها<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۳۶۷ـ ۳۹۸.</ref> به حدی است که عده‌ای از اندیشمندان غیر شیعه در نقد این بخش از مباحث او سخت بر خواجه تاخته و جانب انصاف را چندان نگه نداشته‌اند.<ref> رجوع کنید به حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ستون ۳۴۶.</ref> به این ترتیب، این سخن که تجرید خواجه متأثر از اصول اعتقادی فرقه‌هایی غیر از شیعه [[رسول خدا(ص)|امامی]] است، <ref> د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «طوسی، نصیرالدین. ۲».</ref> معتبر نیست.
میزان توجه خواجه نصیر طوسی به بحث [[امامت]] با تمایلات [[شیعه|شیعی]] در عناوینی چون اثبات امامت [[حضرت علی(ع)]] و بیان نقاط ضعف زندگی خلفای نخستین و عدم صلاحیت آنان برای [[خلافت]] [[رسول خدا(ص)|رسول خدا]] و دلایل قطعی برتر بودن [[امام علی(ع)]] و وجود دلیل مخصوص و نص بر [[خلافت|امامت]] [[امامان شیعه|ائمة اثناعشر]] و حکم محاربان آنها<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۶۷ـ ۳۹۸.</ref> به حدی است که عده‌ای از اندیشمندان غیر شیعه در نقد این بخش از مباحث او سخت بر خواجه تاخته و جانب انصاف را چندان نگه نداشته‌اند.<ref>رجوع کنید به حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ستون ۳۴۶.</ref> به این ترتیب، این سخن که تجرید خواجه متأثر از اصول اعتقادی فرقه‌هایی غیر از شیعه [[رسول خدا(ص)|امامی]] است، <ref>د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «طوسی، نصیرالدین. ۲».</ref> معتبر نیست.


===رویکرد فلسفی===
===رویکرد فلسفی===
رویکرد فلسفی کلامی این کتاب نقطه عطفی در علم کلام بود که خواجه توانست میان فلسفه مشاء و کلام شیعه پیوند موثری ایجاد کند که هر چه بیشتر علم فلسفه و کلام در شیعه به هم نزدیک شد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد14، مدخل تجرید الاعتقاد.</ref>
رویکرد فلسفی کلامی این کتاب نقطه عطفی در علم کلام بود که خواجه توانست میان فلسفه مشاء و کلام شیعه پیوند موثری ایجاد کند که هر چه بیشتر علم فلسفه و کلام در شیعه به هم نزدیک شد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد14، مدخل تجرید الاعتقاد.</ref>
در افکار فلسفی نباید خواجه را تابع محض [[ابن سینا]] دانست، زیرا آرای او در کتاب تجرید در موارد متعددی با آرای ابن سینا سازگار نیست، از جمله آنکه وی مکان را بُعد می‌داند نه سطح؛<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۱۵۲.</ref> به حدوث عالم اجسام معتقد است نه قدم آن؛<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۱۷۰.</ref> ادله اثبات وجود عقل مفارق را ناکافی و قابل ایراد می‌داند؛<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۱۷۶.</ref> و معتقد است که ماده المواد، جسم مطلق است نه هیولا، و برهان اثبات هیولا قابل نقد است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۱۵۰.</ref> همچنین خواجه در مباحث [[توبه]] و وجوب اسقاط عقاب به واسطه آن نیز با بسیاری از متکلمان [[معتزله|معتزلی]] مخالفت کرده است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۴۲۲ـ۴۲۴.</ref>
در افکار فلسفی نباید خواجه را تابع محض [[ابن سینا]] دانست، زیرا آرای او در کتاب تجرید در موارد متعددی با آرای ابن سینا سازگار نیست، از جمله آنکه وی مکان را بُعد می‌داند نه سطح؛<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۵۲.</ref> به حدوث عالم اجسام معتقد است نه قدم آن؛<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۰.</ref> ادله اثبات وجود عقل مفارق را ناکافی و قابل ایراد می‌داند؛<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۶.</ref> و معتقد است که ماده المواد، جسم مطلق است نه هیولا، و برهان اثبات هیولا قابل نقد است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۵۰.</ref> همچنین خواجه در مباحث [[توبه]] و وجوب اسقاط عقاب به واسطه آن نیز با بسیاری از متکلمان [[معتزله|معتزلی]] مخالفت کرده است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۴۲۲ـ۴۲۴.</ref>


===مقاصد کتاب===
===مقاصد کتاب===
خط ۸۴: خط ۸۴:
* خواجه طوسی قبل از کتابت تجرید الاعتقاد «تجرید المنطق» را تألیف نموده است، (و بزرگانی چون [[علامه حلّی]] (متوفی ۷۲۶) آن را شرح کرده‌اند) زیرا بدون آشنایی با منطق که روشهای استدلال را می‌آموزد، ورود در فلسفه و کلام ممکن نیست. {{سخ}}  اگر چه ورود به قلمرو مباحث کلامی از طریق طرح بحثهای منطق و فلسفه قبل ازمحقق طوسی نیز متداول بوده است، چنانکه در کتاب«یاقوت» تألیف [[ابواسحاق اسماعیل بن نوبخت]]([[قرن چهارم]] [[هجری قمری]]) همین روش بکاررفته است، ولی روش محقق از نظر گستردگی و جامعیت کاملاً بی‌سابقه و نوین است.  {{سخ}} بنابراین خواجه نصیرالدین با حفظ مبانی [[کلام امامیه]] که مهمترین آن قاعده [[حسن و قبح عقلی]] است، درتبیین بسیاری از مسائل کلامی از قواعد و دلایل فلسفی بهره گرفت و برای آنکه آیندگان نیز روش او را دنبال کنند در تنظیم متن معروف کلامی خود(تجرید الاعتقاد) نخست به بررسی مباحث فلسفی پرداخت آنگاه وارد حوزه مسائل کلامی شد
* خواجه طوسی قبل از کتابت تجرید الاعتقاد «تجرید المنطق» را تألیف نموده است، (و بزرگانی چون [[علامه حلّی]] (متوفی ۷۲۶) آن را شرح کرده‌اند) زیرا بدون آشنایی با منطق که روشهای استدلال را می‌آموزد، ورود در فلسفه و کلام ممکن نیست. {{سخ}}  اگر چه ورود به قلمرو مباحث کلامی از طریق طرح بحثهای منطق و فلسفه قبل ازمحقق طوسی نیز متداول بوده است، چنانکه در کتاب«یاقوت» تألیف [[ابواسحاق اسماعیل بن نوبخت]]([[قرن چهارم]] [[هجری قمری]]) همین روش بکاررفته است، ولی روش محقق از نظر گستردگی و جامعیت کاملاً بی‌سابقه و نوین است.  {{سخ}} بنابراین خواجه نصیرالدین با حفظ مبانی [[کلام امامیه]] که مهمترین آن قاعده [[حسن و قبح عقلی]] است، درتبیین بسیاری از مسائل کلامی از قواعد و دلایل فلسفی بهره گرفت و برای آنکه آیندگان نیز روش او را دنبال کنند در تنظیم متن معروف کلامی خود(تجرید الاعتقاد) نخست به بررسی مباحث فلسفی پرداخت آنگاه وارد حوزه مسائل کلامی شد


* در این کتاب، برخلاف دیگر کتابهای کلامی پیش از آن، مبحث معاد بعد از مبحث نبوت آمده است. پیش از خواجه بحث معاد ــ به سبب ارتباط بحث وعد و وعید و ثواب و عقاب با صفات حق تعالی و بویژه بحث عدل خداوند ــ قبل از نبوت و امامت طرح می‌گردید، اما در تجرید مباحث نبوت و امامت ارتباط نزدیکی با مباحث عدل الاهی پیدا نکرده و توجه خواجه در آنها برخلاف پیشینیانش، بیشتر معطوف به [[لطف]] الاهی است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۳۴۸، ۳۶۲.</ref>
* در این کتاب، برخلاف دیگر کتابهای کلامی پیش از آن، مبحث معاد بعد از مبحث نبوت آمده است. پیش از خواجه بحث معاد ــ به سبب ارتباط بحث وعد و وعید و ثواب و عقاب با صفات حق تعالی و بویژه بحث عدل خداوند ــ قبل از نبوت و امامت طرح می‌گردید، اما در تجرید مباحث نبوت و امامت ارتباط نزدیکی با مباحث عدل الاهی پیدا نکرده و توجه خواجه در آنها برخلاف پیشینیانش، بیشتر معطوف به [[لطف]] الاهی است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۴۸، ۳۶۲.</ref>


==شروح==
==شروح==
خط ۹۷: خط ۹۷:
شرح قدیم و شرح جدید تجرید دارای حواشی و تعلیقات مهمی است، از جمله:
شرح قدیم و شرح جدید تجرید دارای حواشی و تعلیقات مهمی است، از جمله:
* حاشیة محقق جرجانی (متوفی ۸۱۶) بر شرح قدیم، به نام حاشیه تجرید<ref>حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ستون ۳۴۷.</ref>
* حاشیة محقق جرجانی (متوفی ۸۱۶) بر شرح قدیم، به نام حاشیه تجرید<ref>حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ستون ۳۴۷.</ref>
* حاشیة قدیم و حاشیة جدید و حاشیة أجدّ، هر سه از جلال الدین محمد دوانی(متوفی ۹۰۸) <ref>فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج۲، ص۵۷۱؛ نسخه‌های خطی، ج۵، ص۵۹۴.</ref> و دو حاشیه از صدرالدین محمد دشتکی شیرازی(متوفی ۹۴۸).<ref>حسینی،  فهرست نسخه‌های خطی ...، ج۳، ص۲۳۸ـ۲۳۹.</ref> مجموع سه حاشیه دوانی و دو حاشیه صدرالدین ــ که ایرادات و اعتراضات این دو تن نسبت به حواشی یکدیگر بر شرح جدید است ــ به طبقات الجلالیة و الصدریة معروف شده است. جالب توجه است که پس از مرگ صدرالدین، فرزند او میرغیاث الدین منصور حسینی دشتکی (متوفی ۹۴۹) به جای پدر، جواب آخرین اشکالات دوانی را در حاشیة دیگری بر شرح تجرید تدوین کرد.<ref> رجوع کنید به حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ستون ۳۵۰.</ref> این حاشیه‌ها که بر شرح جدید نوشته شده‌اند، اهمیت بسیاری دارند و موردتوجه‌اندیشمندان مختلف شیعه و سنّی قرار گرفته و سبب مناقشات کلامی و حتی فلسفی فراوانی گردیده‌اند. همچنین نقدها و شروح فراوانی بر آنها نوشته شده است.<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۶۴ـ۷۱.</ref>
* حاشیة قدیم و حاشیة جدید و حاشیة أجدّ، هر سه از جلال الدین محمد دوانی(متوفی ۹۰۸) <ref>فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج۲، ص۵۷۱؛ نسخه‌های خطی، ج۵، ص۵۹۴.</ref> و دو حاشیه از صدرالدین محمد دشتکی شیرازی(متوفی ۹۴۸).<ref>حسینی،  فهرست نسخه‌های خطی ...، ج۳، ص۲۳۸ـ۲۳۹.</ref> مجموع سه حاشیه دوانی و دو حاشیه صدرالدین ــ که ایرادات و اعتراضات این دو تن نسبت به حواشی یکدیگر بر شرح جدید است ــ به طبقات الجلالیة و الصدریة معروف شده است. جالب توجه است که پس از مرگ صدرالدین، فرزند او میرغیاث الدین منصور حسینی دشتکی (متوفی ۹۴۹) به جای پدر، جواب آخرین اشکالات دوانی را در حاشیة دیگری بر شرح تجرید تدوین کرد.<ref>رجوع کنید به حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ستون ۳۵۰.</ref> این حاشیه‌ها که بر شرح جدید نوشته شده‌اند، اهمیت بسیاری دارند و موردتوجه‌اندیشمندان مختلف شیعه و سنّی قرار گرفته و سبب مناقشات کلامی و حتی فلسفی فراوانی گردیده‌اند. همچنین نقدها و شروح فراوانی بر آنها نوشته شده است.<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۶۴ـ۷۱.</ref>
[[پرونده:کتابشناسی تجرید الاعتقاد.jpg|200px|بندانگشتی]]
[[پرونده:کتابشناسی تجرید الاعتقاد.jpg|200px|بندانگشتی]]


۳۶۲

ویرایش