پرش به محتوا

تجرید الاعتقاد (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

imported>Sh.hoseini
imported>Sh.hoseini
خط ۷۰: خط ۷۰:
* بهره‌گیری از اصطلاحات و قواعد فلسفی در اثبات مسائل کلامی، چنان که اکثر صفات جمال و جلال الهی را برپایه اصل «وجوب الوجود بالذات» اثبات نموده و گفته است: «و وجوب‌الوجود یدل علی سرمدیته و نفی الزائد و الشریک و المثل..... وعلی ثبوت الجود والملک و.....» و براثبات علم الهی سه برهان اقامه کرده است که برهان دوم وسوم ازآن فلاسفه می‌باشد.چنانکه گفته ست: «والاحکام و التجرد و استناد کل شیء الیه دلائل العلم».
* بهره‌گیری از اصطلاحات و قواعد فلسفی در اثبات مسائل کلامی، چنان که اکثر صفات جمال و جلال الهی را برپایه اصل «وجوب الوجود بالذات» اثبات نموده و گفته است: «و وجوب‌الوجود یدل علی سرمدیته و نفی الزائد و الشریک و المثل..... وعلی ثبوت الجود والملک و.....» و براثبات علم الهی سه برهان اقامه کرده است که برهان دوم وسوم ازآن فلاسفه می‌باشد.چنانکه گفته ست: «والاحکام و التجرد و استناد کل شیء الیه دلائل العلم».


* قبل ازآنکه به بحث پیرامون موضوعات کلامی(خداشناسی، نبوت، امامت و معاد) بپردازد، مباحث مربوط به وجود و ماهیت، علت و معلول، وجوب و امکان و به عبارت دیگر، مباحث فلسفه اولی را مورد بررسی قرارداده است، زیرا مباحث یادشده از مبادی و مقدمات بحثهای کلامی بشمار می‌روند. {{سخ}} همچنین خواجه طوسی قبل از آن «تجرید المنطق» را تألیف نموده است،(و بزرگانی چون [[علامه حلّی]] (متوفی ۷۲۶) آن را شرح کرده‌اند) زیرا بدون آشنایی با منطق که روشهای استدلال را می‌آموزد، ورود در فلسفه و کلام ممکن نیست. {{سخ}}  اگر چه ورود به قلمرو مباحث کلامی از طریق طرح بحثهای منطق و فلسفه قبل ازمحقق طوسی نیز متداول بوده است، چنانکه در کتاب«یاقوت» تألیف [[ابواسحاق اسماعیل بن نوبخت]]([[قرن چهارم]] [[هجری قمری]]) همین روش بکاررفته است، ولی روش محقق از نظر گستردگی و جامعیت کاملاً بی‌سابقه و نوین است.  {{سخ}} بنابراین خواجه نصیرالدین با حفظ مبانی [[کلام امامیه]] که مهمترین آن قاعده [[حسن و قبح عقلی]] است، درتبیین بسیاری از مسائل کلامی از قواعد و دلایل فلسفی بهره گرفت و برای آنکه آیندگان نیز روش او را دنبال کنند در تنظیم متن معروف کلامی خود(تجرید الاعتقاد) نخست به بررسی مباحث فلسفی پرداخت آنگاه وارد حوزه مسائل کلامی شد
* خواجه طوسی قبل از کتابت تجرید الاعتقاد «تجرید المنطق» را تألیف نموده است،(و بزرگانی چون [[علامه حلّی]] (متوفی ۷۲۶) آن را شرح کرده‌اند) زیرا بدون آشنایی با منطق که روشهای استدلال را می‌آموزد، ورود در فلسفه و کلام ممکن نیست. {{سخ}}  اگر چه ورود به قلمرو مباحث کلامی از طریق طرح بحثهای منطق و فلسفه قبل ازمحقق طوسی نیز متداول بوده است، چنانکه در کتاب«یاقوت» تألیف [[ابواسحاق اسماعیل بن نوبخت]]([[قرن چهارم]] [[هجری قمری]]) همین روش بکاررفته است، ولی روش محقق از نظر گستردگی و جامعیت کاملاً بی‌سابقه و نوین است.  {{سخ}} بنابراین خواجه نصیرالدین با حفظ مبانی [[کلام امامیه]] که مهمترین آن قاعده [[حسن و قبح عقلی]] است، درتبیین بسیاری از مسائل کلامی از قواعد و دلایل فلسفی بهره گرفت و برای آنکه آیندگان نیز روش او را دنبال کنند در تنظیم متن معروف کلامی خود(تجرید الاعتقاد) نخست به بررسی مباحث فلسفی پرداخت آنگاه وارد حوزه مسائل کلامی شد


* در این کتاب، برخلاف دیگر کتابهای کلامی پیش از آن، مبحث معاد بعد از مبحث نبوت آمده است. پیش از خواجه بحث معاد ــ به سبب ارتباط بحث وعد و وعید و ثواب و عقاب با صفات حق تعالی و بویژه بحث عدل خداوند ــ قبل از نبوت و امامت طرح می‌گردید، اما در تجرید مباحث نبوت و امامت ارتباط نزدیکی با مباحث عدل الاهی پیدا نکرده و توجه خواجه در آنها برخلاف پیشینیانش، بیشتر معطوف به [[لطف]] الاهی است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۴۸، ۳۶۲</ref>
* در این کتاب، برخلاف دیگر کتابهای کلامی پیش از آن، مبحث معاد بعد از مبحث نبوت آمده است. پیش از خواجه بحث معاد ــ به سبب ارتباط بحث وعد و وعید و ثواب و عقاب با صفات حق تعالی و بویژه بحث عدل خداوند ــ قبل از نبوت و امامت طرح می‌گردید، اما در تجرید مباحث نبوت و امامت ارتباط نزدیکی با مباحث عدل الاهی پیدا نکرده و توجه خواجه در آنها برخلاف پیشینیانش، بیشتر معطوف به [[لطف]] الاهی است.<ref>نصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد، ص۳۴۸، ۳۶۲</ref>
کاربر ناشناس