پرش به محتوا

تجرید الاعتقاد (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Hrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hrezaei
خط ۲۰: خط ۲۰:


== رویکرد کلامی تجرید الاعتقاد ==
== رویکرد کلامی تجرید الاعتقاد ==
آنچه خواجه در تجریدالاعتقاد آورده است مطابق با اعتقادات [[شیعه|شیعی امامی]] است؛ اگرچه وی در بعضی کتابهای خود همچون تلخیص المحصل<ref>ص 421</ref> برخی اعتقادات [[امامیه]]، از جمله [[بداء]]، را به نوعی انکار کرده است و از این جهت بزرگانی چون [[صدرالدین شیرازی]]<ref>ص 378</ref> و [[علامه مجلسی]]<ref>ج 4، ص 123</ref> از او انتقاد کرده اند.
آنچه خواجه در تجریدالاعتقاد آورده است مطابق با اعتقادات [[شیعه|شیعی امامی]] است؛ اگرچه وی در بعضی کتاب‌های خود همچون تلخیص المحصل<ref>ص 421</ref> برخی اعتقادات [[امامیه]]، از جمله [[بداء]]، را به نوعی انکار کرده است و از این جهت بزرگانی چون [[صدرالدین شیرازی]]<ref>ص 378</ref> و [[علامه مجلسی]]<ref>ج 4، ص 123</ref> از او انتقاد کرده‌اند.


میزان اهتمام خواجه به بحث [[امامت]] با تمایلات شیعی در عناوینی چون اثبات امامت حضرت علی علیه السلام و بیان مطاعن خلفای نخستین و عدم صلاحیت ایشان برای خلافت رسول خدا و ادله قطعی افضل بودن [[امام علی علیه السلام]] و نص بر امامت [[امامان شیعه|ائمة اثناعشر]] علیهم السلام و حکم محاربان آنها<ref>نصیرالدین طوسی، 1407، ص 367ـ 398</ref> به حدی است که عده ای از اندیشمندان غیر شیعه در نقد این بخش از مباحث او سخت بر خواجه تاخته و جانب انصاف را چندان نگه نداشته اند.<ref> رجوع کنید به حاجی خلیفه، ج 1، ستون 346</ref> به این ترتیب، این سخن که تجرید خواجه متأثر از اصول اعتقادی فرقه هایی غیر از شیعه امامی است،<ref> د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «طوسی، نصیرالدین. 2»</ref> معتبر نیست.
میزان توجه خواجه به بحث [[امامت]] با تمایلات [[شیعه|شیعی]] در عناوینی چون اثبات امامت [[حضرت علی(ع)|حضرت علی]] علیه السلام و بیان نقاط ضعف زندگی خلفای نخستین و عدم صلاحیت آنان برای [[خلافت]] [[رسول خدا(ص)|رسول خدا]] و دلایل قطعی برتر بودن [[امام علی علیه السلام]] و وجود دلیل مخصوص و نص بر [[خلافت|امامت]] [[امامان شیعه|ائمة اثناعشر]] علیهم السلام و حکم محاربان آنها<ref>نصیرالدین طوسی، 1407، ص 367ـ 398</ref> به حدی است که عده ای از اندیشمندان غیر شیعه در نقد این بخش از مباحث او سخت بر خواجه تاخته و جانب انصاف را چندان نگه نداشته اند.<ref> رجوع کنید به حاجی خلیفه، ج 1، ستون 346</ref> به این ترتیب، این سخن که تجرید خواجه متأثر از اصول اعتقادی فرقه هایی غیر از شیعه [[رسول خدا(ص)|امامی]] است،<ref> د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «طوسی، نصیرالدین. 2»</ref> معتبر نیست.
 
همچنین در افکار فلسفی نباید خواجه را تابع محض [[ابن سینا]] دانست، زیرا آرای او در کتاب تجرید در موارد متعددی با آرای ابن سینا سازگار نیست، از جمله آنکه وی مکان را بُعد می داند نه سطح؛<ref>نصیرالدین طوسی، 1407، ص 152</ref> به حدوث عالم اجسام معتقد است نه قدم آن؛<ref>همان، ص 170</ref> ادله اثبات وجود عقل مفارق را ناکافی و قابل ایراد می داند؛<ref>همان، ص 176</ref> و معتقد است که ماده المواد، جسم مطلق است نه هیولا، و برهان اثبات هیولا قابل نقد است.<ref>همان، ص 150</ref> همچنین خواجه در مباحث توبه و وجوب اسقاط عقاب به واسطه آن نیز با بسیاری از متکلمان [[معتزله|معتزلی]] مخالفت کرده است.<ref>همان، ص 422ـ424</ref>


همچنین در افکار فلسفی نباید خواجه را تابع محض [[ابن سینا]] دانست، زیرا آرای او در کتاب تجرید در موارد متعددی با آرای ابن سینا سازگار نیست، از جمله آنکه وی مکان را بُعد می داند نه سطح،<ref>نصیرالدین طوسی، 1407، ص 152</ref> به حدوث عالم اجسام معتقد است نه قدم آن،<ref>همان، ص 170</ref> ادله اثبات وجود عقل مفارق را ناکافی و قابل ایراد می داند<ref>همان، ص 176</ref> و معتقد است که ماده المواد، جسم مطلق است نه هیولا، و برهان اثبات هیولا قابل نقد است<ref>همان، ص 150</ref> همچنین خواجه در مباحث توبه و وجوب اسقاط عقاب به واسطه آن نیز با بسیاری از متکلمان معتزلی مخالفت کرده است.<ref>همان، ص 422ـ424</ref>
== ویژگی های کتاب تجرید الاعتقاد ==
== ویژگی های کتاب تجرید الاعتقاد ==
* آشکار ترین ویژگی این کتاب، اختصار فوق العاده آن است. خواجه نصیر در بسیاری از کتابهای خود، از جمله قواعد العقائد و اوصاف الاشراف و حتی شرح الاشارات و اساس الاقتباس، بنا را بر اختصار گذاشته بوده، ولی این خصوصیت در تجرید به حدی است که شمس الدین محمود اصفهانی آن را از «اَلغاز» (چیستانها) به حساب آورده است.<ref>قوشچی، ص 3؛ حاجی خلیفه، همانجا</ref>
* آشکار ترین ویژگی این کتاب، اختصار فوق العاده آن است. خواجه نصیر در بسیاری از کتابهای خود، از جمله قواعد العقائد و اوصاف الاشراف و حتی شرح الاشارات و اساس الاقتباس، بنا را بر اختصار گذاشته بوده، ولی این خصوصیت در تجرید به حدی است که شمس الدین محمود اصفهانی آن را از «اَلغاز» (چیستانها) به حساب آورده است.<ref>قوشچی، ص 3؛ حاجی خلیفه، همانجا</ref>
کاربر ناشناس