کاربر ناشناس
تواتر: تفاوت میان نسخهها
ویراستاری
imported>Baqer h بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Baqer h (ویراستاری) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*گزارش از ناحیه گروهی که به خودی خود یقین به درستی آن حاصل شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۸؛ آمِدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۵؛ ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ص۳۱؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین، ص۱۸۴</ref> | *گزارش از ناحیه گروهی که به خودی خود یقین به درستی آن حاصل شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۸؛ آمِدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۵؛ ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ص۳۱؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین، ص۱۸۴</ref> | ||
*گزارشی که راویانش به تعدادی است که به طور معمول تبانی و هماهنگی آنها بر اینکه خبری را جعل کنند، غیر ممکن است.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | *گزارشی که راویانش به تعدادی است که به طور معمول تبانی و هماهنگی آنها بر اینکه خبری را جعل کنند، غیر ممکن است.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۹۸؛ ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۶۷؛ تونی، الوافیه فی اصول الفقه، ص۱۵۷؛ صدر، نهایه الدرایه، ص۹۷</ref> | ||
کسانی که تعریف اول را برگزیدهاند آنچه را ضمن تعریف دوم درباره کثرت و عدم تبانی بر کذب آمده، به عنوان یکی از شروط تواتر و برای توضیح ذکر کردهاند.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ص۳۱؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین، ص۱۸۶</ref> | کسانی که تعریف اول را برگزیدهاند آنچه را ضمن تعریف دوم درباره کثرت و عدم تبانی بر کذب آمده، به عنوان یکی از شروط تواتر و برای توضیح ذکر کردهاند.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ص۳۱؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین، ص۱۸۶</ref> | ||
*گاهی نیز دو تعریف با هم تلفیق شدهاند.<ref>منتظری، نهایة الاصول، ص۴۸۶</ref> | *گاهی نیز دو تعریف با هم تلفیق شدهاند.<ref>منتظری، نهایة الاصول، ص۴۸۶</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
زیرا دروغ همیشه با قصد و آگاهی و تبانی صورت نمیگیرد. برخی مواقع یک عده بدون اینکه متوجه باشد، به واسطه زمینههای مشترک اجتماعی و فرهنگی مانند تمایل و بیزاریهای مذهبی یا همسوی شدن با حکومت باعث شود تا عدهای، بدون قصد تبانی، یک خبر را جعل کنند یا زمینه سوء برداشت و خطای دیگران از آن خبر را ایجاد کنند. | زیرا دروغ همیشه با قصد و آگاهی و تبانی صورت نمیگیرد. برخی مواقع یک عده بدون اینکه متوجه باشد، به واسطه زمینههای مشترک اجتماعی و فرهنگی مانند تمایل و بیزاریهای مذهبی یا همسوی شدن با حکومت باعث شود تا عدهای، بدون قصد تبانی، یک خبر را جعل کنند یا زمینه سوء برداشت و خطای دیگران از آن خبر را ایجاد کنند. | ||
در عین حال محدّثان، اصولیان و منطقیان عموماً به این امر توجه داشتهاند و این نکته را، ضمن بیان تعریف یاد شده، یادآوری کردهاند.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | در عین حال محدّثان، اصولیان و منطقیان عموماً به این امر توجه داشتهاند و این نکته را، ضمن بیان تعریف یاد شده، یادآوری کردهاند.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۹۹، ۵۰۳ـ۵۰۴؛ خطیب بغدادی، الکفایه فی علم الروایه، ص۳۲؛ محقق حلّی، معارج الاصول، ص۱۴۰؛ مظفر، المنطق، ص۲۸۶</ref> | ||
به نظر میرسد به کار بردن کلمه اتفاق به جای تواطؤ در تعریفی که بیان شده، این مشکل را به کلی بر طرف میکند، چنانکه [[سید مرتضی|سید مرتضی]]<ref> سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | به نظر میرسد به کار بردن کلمه اتفاق به جای تواطؤ در تعریفی که بیان شده، این مشکل را به کلی بر طرف میکند، چنانکه [[سید مرتضی|سید مرتضی]]<ref> سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۹۸</ref> از همین تعبیر استفاده کرده است. گفتنی است که نویسندگان کتابهای [[اصول فقه]] غالباً از خبر متواتر در معنای لغوی خبر و به صورت کلی بحث کردهاند، ولی [[علم حدیث|محدّثان]] در بحث خود، به حدیث متواتر توجه کردهاند. این تفاوت نگاه گاهی بر جزئیات بحث، از جمله شروط راویان خبر متواتر، تأثیر گذاشته است. | ||
==جایگاه بحث در علوم مختلف== | ==جایگاه بحث در علوم مختلف== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{اصلی|خبر متواتر}} | {{اصلی|خبر متواتر}} | ||
این اصطلاح، به اعتبار آنکه وصفِ گونهای از روایات است، در [[اصول فقه]]، ضمن بحث از انواع ادله شرعی، معمولاً در مبحث [[سنت|سنّت]] یا خبر به عنوان یکی از اقسام آن<ref>مثلاً رک: سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | این اصطلاح، به اعتبار آنکه وصفِ گونهای از روایات است، در [[اصول فقه]]، ضمن بحث از انواع ادله شرعی، معمولاً در مبحث [[سنت|سنّت]] یا خبر به عنوان یکی از اقسام آن<ref>مثلاً رک: سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۷۷؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۰۹، ۴۲۰</ref> و در دوره اخیر در مبحث حجیت [[ظنون]]، با عنوان خبرِ متواتر<ref>مثلاً رجوع کنید به هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۲۷؛ منتظری، نهایة الاصول، ص۴۸۶</ref> بررسی شده است. در علم [[درایه|درایه الحدیث]] نیز، پیش از بیان تقسیمات گوناگون، حدیث را به متواتر و [[خبر واحد|آحاد]] تقسیم میکنند.<ref>صدر، نهایه الدرایه، ص۹۷ـ ۱۰۸؛ فضلی، ص۷۱ـ۸۶؛ سبحانی، ص۲۱ـ۳۴</ref> | ||
==علم آور بودن تواتر== | ==علم آور بودن تواتر== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
*برخی عالمان [[اصول فقه]]، به واسطه مقدماتی که باعث تحقق علم در متواترات میشود، این علم را نظری و اکتسابی دانستهاند. | *برخی عالمان [[اصول فقه]]، به واسطه مقدماتی که باعث تحقق علم در متواترات میشود، این علم را نظری و اکتسابی دانستهاند. | ||
*برخی دیگر نسبت به ضروری یا کسبی بودن آن نظر ندادهاند؛ | *برخی دیگر نسبت به ضروری یا کسبی بودن آن نظر ندادهاند؛ | ||
*عدهای هم بین اخبار متواتر درباره شهرها و مکانها و آنچه در باب معجزات است، با توجه به تفاوت رویکرد مردم به آن، تفاوت قائل شدهاند.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | *عدهای هم بین اخبار متواتر درباره شهرها و مکانها و آنچه در باب معجزات است، با توجه به تفاوت رویکرد مردم به آن، تفاوت قائل شدهاند.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۸۱؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۰ـ ۳۵؛ قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۲ـ ۴۲۴</ref> | ||
===امکان وقوع علم آفرینی و تواتر=== | ===امکان وقوع علم آفرینی و تواتر=== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
درباره امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن از جهت دیگری نیز بحث شده است. | درباره امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن از جهت دیگری نیز بحث شده است. | ||
برخی از افراد برخلاف نظر مشهور علمای منطق و اصول فقه، معتقدند که نه تواتر ایجاد میشود و نه علمی از آن به دست میآید. [[شریف مرتضی]]<ref> | برخی از افراد برخلاف نظر مشهور علمای منطق و اصول فقه، معتقدند که نه تواتر ایجاد میشود و نه علمی از آن به دست میآید. [[شریف مرتضی]]<ref>سید مرتضی، ج۲، ص۴۸۱</ref> عدهای از هندوان به عنوان «سَمَنیه» را نام برده که منکر وقوع تواتر و علم آفرینی آن بودند. مؤلفان بعد از او، سخن وی در این باب را تکرار کردهاند.گاه نیز این نظر را به براهمه نسبت داده وگاه هر دو اسم را آوردهاند.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۸؛ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۳۹؛ غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۳۲؛ محقق حلّی، معارج الاصول، ص۱۳۸</ref> <ref> | ||
برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها رجوع کنید به آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱ـ ۴۲۲</ref> | برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها رجوع کنید به آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱ـ ۴۲۲</ref> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
=== شروط ایجاد تواتر === | === شروط ایجاد تواتر === | ||
* نخستین شرط آن است که موضوع گزارش شده امری حسی یا مفهومی مانند شجاعت باشد، که اگر چه مستقیماً به حس در نمیآید، آثارِ محسوس و مشهود دارد.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | * نخستین شرط آن است که موضوع گزارش شده امری حسی یا مفهومی مانند شجاعت باشد، که اگر چه مستقیماً به حس در نمیآید، آثارِ محسوس و مشهود دارد.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۵۰۳؛ ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ محقق حلّی، معارج الاصول، ص۱۳۹</ref> موضوع گزارش شده نباید امری عقلانی یا نظری باشد، زیرا در اینگونه امور احتمال خطا و اشتباه بسیار است و همین از مهمترین وجوه تفاوت اجماع و تواتر است.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۰۹؛ منتظری، نهایة الاصول، ص۵۴۰</ref> | ||
* شرط دومی که برخی لازم دانستهاند آن است که همه مُخبران، خود به گزارشی که میدهند عالم باشند.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | * شرط دومی که برخی لازم دانستهاند آن است که همه مُخبران، خود به گزارشی که میدهند عالم باشند.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۹۴؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ محقق حلّی، معارج الاصول، ص۱۳۹</ref> | ||
* شرط سوم که برخی لازم دانستهاند، این است که از مجموع سخن ناقلان خبر متواتر، یقین حاصل شود، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند.<ref>قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۴؛ فضلی، ص۷۶ـ۷۷</ref> | * شرط سوم که برخی لازم دانستهاند، این است که از مجموع سخن ناقلان خبر متواتر، یقین حاصل شود، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند.<ref>قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۴؛ فضلی، ص۷۶ـ۷۷</ref> | ||
* شرط چهارم، ناظر به کمترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پارهای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگیهای خبردهنده دانستهاند.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | * شرط چهارم، ناظر به کمترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پارهای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگیهای خبردهنده دانستهاند.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹</ref> | ||
* شرط پنجم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر، فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۶۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۲؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، ص۱۸۶</ref> | * شرط پنجم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر، فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۶۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۲؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، ص۱۸۶</ref> | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
* شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمیشود.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۴؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین، ص۱۸۶؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۵</ref> | * شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمیشود.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۴؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین، ص۱۸۶؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۵</ref> | ||
* شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، [[سید مرتضی]] آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفتهاند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبههای در ذهن نداشته باشد.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، | * شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، [[سید مرتضی]] آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفتهاند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبههای در ذهن نداشته باشد.<ref>سید مرتضی، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۴؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۴؛ قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۵ـ۴۲۶</ref> | ||
* ابتلا به وسواس ذهنی از یکسو و خلاف عادت و اعتقاد و عاطفه بودنِ خبر برای شنونده از سوی دیگر، امور دیگریاند که مانع پذیرفتن خبر متواتر و دست کم موجب کُند شدن روند حصول یقین میشوند.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۳ـ۳۳۴</ref> | * ابتلا به وسواس ذهنی از یکسو و خلاف عادت و اعتقاد و عاطفه بودنِ خبر برای شنونده از سوی دیگر، امور دیگریاند که مانع پذیرفتن خبر متواتر و دست کم موجب کُند شدن روند حصول یقین میشوند.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۳ـ۳۳۴</ref> |