پرش به محتوا

تواتر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
اصلاح پاورقی
imported>Baqer h
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Baqer h
(اصلاح پاورقی)
خط ۷۵: خط ۷۵:
در متواتر لفظی، گزارشگران مضمونی را در قالب یک لفظ گزارش می‌دهند، اما در متواتر معنوی یک مضمون در قالب تعبیرات مشابه با الفاظ مختلف بیان می‌شود.
در متواتر لفظی، گزارشگران مضمونی را در قالب یک لفظ گزارش می‌دهند، اما در متواتر معنوی یک مضمون در قالب تعبیرات مشابه با الفاظ مختلف بیان می‌شود.


برای متواتر لفظی، به گزارشهای یکسان درباره اقوامِ پیشین و شهرهای دور<ref>برای مناقشه میرزای قمی نسبت به این مثال رک: قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱</ref> و به گزارش افراد بسیار از یک زلزله و در احادیث، به حدیث «‌انّماالاعمالُ بالنّیاتِ» <ref>عتر، ص۴۰۶</ref> و بخشی از [[حدیث غدیر]] و [[حدیث ثقلین]] مثال زده‌اند.
برای متواتر لفظی، به گزارشهای یکسان درباره اقوامِ پیشین و شهرهای دور<ref>برای مناقشه میرزای قمی نسبت به این مثال رک: قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱</ref> و به گزارش افراد بسیار از یک زلزله و در احادیث، به حدیث «‌انّماالاعمالُ بالنّیاتِ» <ref>عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۴۰۶</ref> و بخشی از [[حدیث غدیر]] و [[حدیث ثقلین]] مثال زده‌اند.


مثال متواتر معنوی نیز گزارشهای فراوان از بخشندگی حاتم طائی و شجاعت [[حضرت علی(ع) |حضرت علی(ع)]] است.<ref>برای نمونه رک:ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ۲۰۸؛ شهید ثانی،  الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۶؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ که درباره این دو مثال تأمل کرده است</ref>
مثال متواتر معنوی نیز گزارشهای فراوان از بخشندگی حاتم طائی و شجاعت [[حضرت علی(ع) |حضرت علی(ع)]] است.<ref>برای نمونه رک:ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ۲۰۸؛ شهید ثانی،  الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۶؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ که درباره این دو مثال تأمل کرده است</ref>
خط ۸۷: خط ۸۷:
در یک دسته بندی دیگر، خبر متواتر به دو قسم تواتر تفصیلی و اجمالی تقسیم می‌شود.
در یک دسته بندی دیگر، خبر متواتر به دو قسم تواتر تفصیلی و اجمالی تقسیم می‌شود.
متواتر تفصیلی، همان دو قسمی است که در تواتر لفظی و معنوی بیان شد.
متواتر تفصیلی، همان دو قسمی است که در تواتر لفظی و معنوی بیان شد.
اما در منابع متأخر [[اصول فقه]] [[امامیه]]، یک قسم دیگر از تواتر به نام متواتر اجمالی مطرح شده است. ظاهراً مبتکر این اصطلاح، فقیه و اصولی نامور شیعه، آخوند [[ملا محمدکاظم خراسانی]] (متوفی ۱۳۲۹)، است. این اصطلاح در منابع حدیث شناسی [[اهل سنّت]] به کار نرفته است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به قاسمی، ص۱۵۱؛ عتر، ص۴۰۵</ref>
اما در منابع متأخر [[اصول فقه]] [[امامیه]]، یک قسم دیگر از تواتر به نام متواتر اجمالی مطرح شده است. ظاهراً مبتکر این اصطلاح، فقیه و اصولی نامور شیعه، آخوند [[ملا محمدکاظم خراسانی]] (متوفی ۱۳۲۹)، است. این اصطلاح در منابع حدیث شناسی [[اهل سنّت]] به کار نرفته است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به قاسمی، ص۱۵۱؛ عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۴۰۵</ref>


مراد از این تعبیر آن است که‌گاه مجموعه‌ای از اخبار آحاد روایت می‌شود که با در نظر گرفتن شرایط مختلف، علم اجمالی ایجاد می‌کند که به طور عادی همه آنها نباید دروغ باشد.
مراد از این تعبیر آن است که‌گاه مجموعه‌ای از اخبار آحاد روایت می‌شود که با در نظر گرفتن شرایط مختلف، علم اجمالی ایجاد می‌کند که به طور عادی همه آنها نباید دروغ باشد.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
* شرط چهارم، ناظر به کم‌ترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پاره‌ای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگی‌های خبردهنده دانسته‌اند.<ref>علم الهدی، الذریعه الی اصول الشریعه، قسمت ۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹</ref>
* شرط چهارم، ناظر به کم‌ترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پاره‌ای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگی‌های خبردهنده دانسته‌اند.<ref>علم الهدی، الذریعه الی اصول الشریعه، قسمت ۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹</ref>


* شرط پنجم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر، فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ ابن صلاح، ص۲۶۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۲؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، ص۱۸۶</ref>
* شرط پنجم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر، فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۶۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۲؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، ص۱۸۶</ref>


علاوه بر این، شروط دیگری نیز برای مخبران لازم دانسته شده که محل اختلاف است، از جمله:
علاوه بر این، شروط دیگری نیز برای مخبران لازم دانسته شده که محل اختلاف است، از جمله:
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
== تعداد احادیث متواتر ==
== تعداد احادیث متواتر ==


شمار احادیث متواتر لفظی را بسیار اندک و حتی‌گاه منحصر به یک نمونه، اما تعداد متواترات معنوی و شمار متواترات اجمالی (در فقه) را بسیار دانسته‌اند.<ref>ابن صلاح، ص۲۶۸ـ۲۶۹؛ ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ص۳۱؛ صدر، نهایه الدرایه، ص۹۹ـ۱۰۱؛ عتر، ص۴۰۶ـ۴۰۷</ref> برخی علما تعداد متواترات را بسیار دانسته‌اند<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۸ـ۱۷۹؛ صدر، نهایه الدرایه، ص۹۸؛ صالح، علوم الحدیث، ص۱۴۹</ref> ولی گویا مرادشان از تواتر، انتساب کتب حاوی احادیث به صاحبان آنها بوده است، در این صورت تواتر در طبقات قبل از صاحب کتاب، وجود ندارد.<ref>صدر، نهایه الدرایه، ص۱۰۱؛ صالح، علوم الحدیث، ص۱۴۹ـ۱۵۰</ref> به نظر می‌رسد اکثر روایات موجود در کتابهایی که موضوع آنها جمع متواترات است<ref>برای نمونه رجوع کنید به عتر، ص۴۰۷ـ ۴۰۸</ref> در تمام طبقات متواتر نیست<ref>صدر، نهایه الدرایه، ص۹۸</ref> و مؤلفان آنها نیز به این نکته عنایت داشته‌اند. سیوطی، که خود یکی از اولین گردآورندگان این احادیث است، دقیقاً بر همین مبنا عمل کرده است.<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج ۲، ص۱۷۹</ref>
شمار احادیث متواتر لفظی را بسیار اندک و حتی‌گاه منحصر به یک نمونه، اما تعداد متواترات معنوی و شمار متواترات اجمالی (در فقه) را بسیار دانسته‌اند.<ref>ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۶۸ـ۲۶۹؛ ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ص۳۱؛ صدر، نهایه الدرایه، ص۹۹ـ۱۰۱؛ عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۴۰۶ـ۴۰۷</ref> برخی علما تعداد متواترات را بسیار دانسته‌اند<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۸ـ۱۷۹؛ صدر، نهایه الدرایه، ص۹۸؛ صالح، علوم الحدیث، ص۱۴۹</ref> ولی گویا مرادشان از تواتر، انتساب کتب حاوی احادیث به صاحبان آنها بوده است، در این صورت تواتر در طبقات قبل از صاحب کتاب، وجود ندارد.<ref>صدر، نهایه الدرایه، ص۱۰۱؛ صالح، علوم الحدیث، ص۱۴۹ـ۱۵۰</ref> به نظر می‌رسد اکثر روایات موجود در کتابهایی که موضوع آنها جمع متواترات است<ref>برای نمونه رجوع کنید به عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۴۰۷ـ ۴۰۸</ref> در تمام طبقات متواتر نیست<ref>صدر، نهایه الدرایه، ص۹۸</ref> و مؤلفان آنها نیز به این نکته عنایت داشته‌اند. سیوطی، که خود یکی از اولین گردآورندگان این احادیث است، دقیقاً بر همین مبنا عمل کرده است.<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج ۲، ص۱۷۹</ref>




کاربر ناشناس