پرش به محتوا

تواتر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
اصلاح پاورقی
imported>Baqer h
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Baqer h
(اصلاح پاورقی)
خط ۴۶: خط ۴۶:
==علم آور بودن تواتر==
==علم آور بودن تواتر==


علم آفرینی متواترات، از نظر همه علمای [[اصول فقه]] و محدّثان، مسلّم است و به تعبیر [[شیخ طوسی]]، <ref>طوسی، عده الاصول، ج۱، ص۲۴۳</ref> شک ورزیدن نسبت به حصول علم از طریق خبر متواتر مانند شک کردن [[سوفسطائیان]] درباره وجود جهان است؛ <ref>نیز رجوع کنید به غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۳۲؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶؛ ادامه مقاله</ref> ازین رو، کمتر به بحث درباره آن پرداخته و صرفاً از ضروری یا نظری بودن این یقین سخن گفته‌اند.
علم آفرینی متواترات، از نظر همه علمای [[اصول فقه]] و محدّثان، مسلّم است و به تعبیر [[شیخ طوسی]]، <ref>طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۴۳</ref> شک ورزیدن نسبت به حصول علم از طریق خبر متواتر مانند شک کردن [[سوفسطائیان]] درباره وجود جهان است؛ <ref>نیز رجوع کنید به غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۳۲؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶؛ ادامه مقاله</ref> ازین رو، کمتر به بحث درباره آن پرداخته و صرفاً از ضروری یا نظری بودن این یقین سخن گفته‌اند.


در این میان، [[محمدباقر صدر]] (شهادت در فروردین ۱۳۵۹) به تحلیل دقیق یقین آوری متواترات پرداخته است. او این مسئله را، بر پایه [[حساب احتمالات]] و در نتیجه [[استقراء]]، توضیح داده است. وی بر اساس نظریه ابداعی خود (توالُدِ ذاتی) علم آفرینی خبر متواتر را اثبات کرده است.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۲۹ـ۳۳۱؛ نیز رجوع کنید به سروش، «‌مبانی منطقی استقراء از نظر آیت اللّه صدر»، ص۱۲ـ۴۳</ref>
در این میان، [[محمدباقر صدر]] (شهادت در فروردین ۱۳۵۹) به تحلیل دقیق یقین آوری متواترات پرداخته است. او این مسئله را، بر پایه [[حساب احتمالات]] و در نتیجه [[استقراء]]، توضیح داده است. وی بر اساس نظریه ابداعی خود (توالُدِ ذاتی) علم آفرینی خبر متواتر را اثبات کرده است.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۲۹ـ۳۳۱؛ نیز رجوع کنید به سروش، «‌مبانی منطقی استقراء از نظر آیت اللّه صدر»، ص۱۲ـ۴۳</ref>
خط ۶۲: خط ۶۲:
درباره امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن از جهت دیگری نیز بحث شده است.
درباره امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن از جهت دیگری نیز بحث شده است.


برخی از افراد برخلاف نظر مشهور علمای منطق و اصول فقه، معتقدند که نه تواتر ایجاد می‌شود و نه علمی از آن به دست می‌آید. [[شریف مرتضی]]<ref>قسمت ۲، ص۴۸۱</ref> عده‌ای از هندوان به عنوان «‌سَمَنیه‌» را نام برده که منکر وقوع تواتر و علم آفرینی آن بودند. مؤلفان بعد از او، سخن وی در این باب را تکرار کرده‌اند.‌گاه نیز این نظر را به براهمه نسبت داده و‌گاه هر دو اسم را آورده‌اند.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۸؛ طوسی، عده الاصول، ج۱، ص۲۳۹؛ غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۳۲؛ محقق حلّی، معارج الاصول،  ص۱۳۸</ref> <ref>
برخی از افراد برخلاف نظر مشهور علمای منطق و اصول فقه، معتقدند که نه تواتر ایجاد می‌شود و نه علمی از آن به دست می‌آید. [[شریف مرتضی]]<ref>قسمت ۲، ص۴۸۱</ref> عده‌ای از هندوان به عنوان «‌سَمَنیه‌» را نام برده که منکر وقوع تواتر و علم آفرینی آن بودند. مؤلفان بعد از او، سخن وی در این باب را تکرار کرده‌اند.‌گاه نیز این نظر را به براهمه نسبت داده و‌گاه هر دو اسم را آورده‌اند.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۸؛ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۳۹؛ غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۳۲؛ محقق حلّی، معارج الاصول،  ص۱۳۸</ref> <ref>


برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها رجوع کنید به آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱ـ ۴۲۲</ref>
برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها رجوع کنید به آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱ـ ۴۲۲</ref>
خط ۹۳: خط ۹۳:
به عبارت دیگر، قطعاً برخی از این اخبار به همان صورت صادر شده است.<ref>آخوند خراسانی، حاشیه کتاب فرائدالاصول، ص۷۰</ref> [[آخوند خراسانی]] در کتاب [[کفایه الاصول]]<ref>آخوند خراسانی، کفایه الاصول، ص ۲۹۵، ۳۰۲</ref> نیز همین اصطلاح را به کار برده و در اثبات حجیت [[خبر واحد]] به آن استدلال کرده است، گر چه نسبت به این مثال او ایراد وارد کرده‌اند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به مروج، ج۴، ص۴۲۶</ref>
به عبارت دیگر، قطعاً برخی از این اخبار به همان صورت صادر شده است.<ref>آخوند خراسانی، حاشیه کتاب فرائدالاصول، ص۷۰</ref> [[آخوند خراسانی]] در کتاب [[کفایه الاصول]]<ref>آخوند خراسانی، کفایه الاصول، ص ۲۹۵، ۳۰۲</ref> نیز همین اصطلاح را به کار برده و در اثبات حجیت [[خبر واحد]] به آن استدلال کرده است، گر چه نسبت به این مثال او ایراد وارد کرده‌اند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به مروج، ج۴، ص۴۲۶</ref>


[[محمدباقر صدر]]<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۵ـ ۳۳۸</ref> در تبیین این قسم از خبر متواتر توضیحات سودمندی داده است.
[[محمدباقر صدر]]در تبیین این قسم از خبر متواتر توضیحات سودمندی داده است.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۵ـ ۳۳۸</ref>  


[[میرزای قمی]] به مناسبت بحث از متواتر معنوی، به ارائه فرضهای مختلف درباره تواتر لفظی و معنوی پرداخته است.<ref>همان</ref> به نظر می‌رسد برخی از این فرضها (مثلاً فرض سوم و پنجم) بر اصطلاح متواتر اجمالی قابل تطبیق است.
[[میرزای قمی]] به مناسبت بحث از متواتر معنوی، به ارائه فرض‌های مختلف درباره تواتر لفظی و معنوی پرداخته است.<ref>قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ـ۴۲۹</ref> به نظر می‌رسد برخی از این فرضها (مثلاً فرض سوم و پنجم) بر اصطلاح متواتر اجمالی قابل تطبیق است.


[[محمد حسین حائری اصفهانی]]<ref>حائری اصفهانی، الفصول الغرویه فی الاصول الفقهیه، ص ۲۶۸</ref> نیز به مثالهای میرزای قمی اشاره و درباره متواتر نامیدن برخی از آنها مناقشه کرده است. در واقع، کاربرد واژه تواتر برای آن قسم از اخبار که [[آخوند خراسانی]] مطرح کرده، کاربردی مجازی است؛ گرچه توجه به آن در مباحث فقهی بسیار سودمند است.<ref>در باره تقسیم متواتر به تفصیلی و اجمالی رجوع کنید به منتظری، نهایة الاصول، همانجا</ref>
[[محمدحسین حائری اصفهانی]]<ref>حائری اصفهانی، الفصول الغرویه فی الاصول الفقهیه، ص ۲۶۸</ref> نیز به مثالهای میرزای قمی اشاره و درباره متواتر نامیدن برخی از آنها مناقشه کرده است. در واقع، کاربرد واژه تواتر برای آن قسم از اخبار که [[آخوند خراسانی]] مطرح کرده، کاربردی مجازی است؛ گرچه توجه به آن در مباحث فقهی بسیار سودمند است.<ref>درباره تقسیم متواتر به تفصیلی و اجمالی رک: منتظری، نهایة الاصول، ص۴۸۷</ref>




خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
* شرط سوم که برخی لازم دانسته‌اند، این است که از مجموع سخن ناقلان خبر متواتر، یقین حاصل شود، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند.<ref>قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۴؛ فضلی، ص۷۶ـ۷۷</ref>
* شرط سوم که برخی لازم دانسته‌اند، این است که از مجموع سخن ناقلان خبر متواتر، یقین حاصل شود، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند.<ref>قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۴؛ فضلی، ص۷۶ـ۷۷</ref>


* شرط چهارم، ناظر به کم‌ترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پاره‌ای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگی‌های خبردهنده دانسته‌اند.<ref>علم الهدی، الذریعه الی اصول الشریعه، قسمت ۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، عده الاصول، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، همانجا</ref>
* شرط چهارم، ناظر به کم‌ترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پاره‌ای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگی‌های خبردهنده دانسته‌اند.<ref>علم الهدی، الذریعه الی اصول الشریعه، قسمت ۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹</ref>


* شرط پنجم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر، فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ ابن صلاح، ص۲۶۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۲؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، ص۱۸۶</ref>
* شرط پنجم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر، فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ص۲۰۹؛ ابن صلاح، ص۲۶۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۲؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، ص۱۸۶</ref>
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
البته عموم محققان این شروط را بی‌وجه دانسته‌اند.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۹ـ۴۲؛ محقق حلّی، معارج الاصول، ص۱۳۹ـ۱۴۰؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویه فی الاصول الفقهیه، ص۲۶۸</ref> هرچند در عین حال، وجود این شروط که به نوعی بر ارتباط نداشتن گزارشگران با یکدیگر دلالت می‌کند، احتمال وجود انگیزه درونی مشترک برای دروغگویی را در مورد آنان ضعیف می‌سازد و در نتیجه موجب تسریع در حصول تواتر می‌شود.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۳</ref>
البته عموم محققان این شروط را بی‌وجه دانسته‌اند.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۹ـ۴۲؛ محقق حلّی، معارج الاصول، ص۱۳۹ـ۱۴۰؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویه فی الاصول الفقهیه، ص۲۶۸</ref> هرچند در عین حال، وجود این شروط که به نوعی بر ارتباط نداشتن گزارشگران با یکدیگر دلالت می‌کند، احتمال وجود انگیزه درونی مشترک برای دروغگویی را در مورد آنان ضعیف می‌سازد و در نتیجه موجب تسریع در حصول تواتر می‌شود.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۳</ref>


*[[اسلام]] و [[ایمان]] و عدالت از دیگر شروطی است که به رغم مطرح شدن در برخی از منابع اصول فقه و علم الحدیث، عموم عالمان متصف بودن گزارشگران احادیث را به آنها لازم نشمرده‌اند، <ref>طوسی، عده الاصول، ج۱، ص۲۶۴؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۴۰؛ قمی، قوانین الاصول، همانجا</ref>
*[[اسلام]] و [[ایمان]] و عدالت از دیگر شروطی است که به رغم مطرح شدن در برخی از منابع اصول فقه و علم الحدیث، عموم عالمان متصف بودن گزارشگران احادیث را به آنها لازم نشمرده‌اند، <ref>طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۶۴؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۴۰؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶</ref>


هر چند گاهی مسلمان بودن از شروط راوی حدیث متواتر دانسته شده است.<ref>قاسمی، ص۱۵۲</ref> برخی مؤلفان شرط اسلام را از موارد اختلاف نظر بین اصولیان و محدّثان دانسته‌اند.<ref>مامِقانی، مقباس الهدایه فی علم الدرایه، ج۱، ص۱۰۹، پانویس ۲</ref>
هر چند گاهی مسلمان بودن از شروط راوی حدیث متواتر دانسته شده است.<ref>قاسمی، ص۱۵۲</ref> برخی مؤلفان شرط اسلام را از موارد اختلاف نظر بین اصولیان و محدّثان دانسته‌اند.<ref>مامِقانی، مقباس الهدایه فی علم الدرایه، ج۱، ص۱۰۹، پانویس ۲</ref>
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
این سخن، با توجه به آنکه عموم محدّثان نیز شرط مذکور را نپذیرفته‌اند، درست به نظر نمی‌آید، زیرا آنچه موجب حصول تواتر و علم آفرینی آن می‌شود، فقط شمار زیاد گزارشگران می‌باشد. البته چون راویان حدیث ــ که گونه‌ای از خبر به معنای لغوی آن است ــ مسلمان بوده‌اند، عملاً این وصف در آنها وجود داشته است.
این سخن، با توجه به آنکه عموم محدّثان نیز شرط مذکور را نپذیرفته‌اند، درست به نظر نمی‌آید، زیرا آنچه موجب حصول تواتر و علم آفرینی آن می‌شود، فقط شمار زیاد گزارشگران می‌باشد. البته چون راویان حدیث ــ که گونه‌ای از خبر به معنای لغوی آن است ــ مسلمان بوده‌اند، عملاً این وصف در آنها وجود داشته است.


غزالی<ref>غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۴۰</ref> و آمدی<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج ۱، جزء ۲، ص۴۱</ref> (متوفی ۶۳۱) از قول [[شیعه|شیعیان]] نقل کرده‌اند که وجود [[معصوم]] در بین گزارشگران برای تحقق خبر متواتر لازم است. اما برخلاف این گزارش، نه تنها منشأ این گزارش شناخته نیست، بلکه در منابع شیعی، چه پیش از [[غزالی]]<ref>مثلاً طوسی، عده الاصول، همانجا</ref> و چه پس از وی، <ref>مثلاً محقق حلّی، معارج الاصول، ص۱۴۰</ref> بر نفی چنین شرطی تأکید شده است. به نظر می‌رسد اظهار نظر مذکور خطایی است ناشی از اشتباه گرفتن نظریه [[اجماع]] نزد شیعه [[امامیه]] با مفهوم تواتر.<ref>قمی، قوانین الاصول، همانجا</ref>
غزالی<ref>غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۴۰</ref> و آمدی<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج ۱، جزء ۲، ص۴۱</ref> (متوفی ۶۳۱) از قول [[شیعه|شیعیان]] نقل کرده‌اند که وجود [[معصوم]] در بین گزارشگران برای تحقق خبر متواتر لازم است. اما برخلاف این گزارش، نه تنها منشأ این گزارش شناخته نیست، بلکه در منابع شیعی، چه پیش از [[غزالی]]<ref>مثلاً طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۶۴</ref> و چه پس از وی، <ref>مثلاً محقق حلّی، معارج الاصول، ص۱۴۰</ref> بر نفی چنین شرطی تأکید شده است. به نظر می‌رسد اظهار نظر مذکور خطایی است ناشی از اشتباه گرفتن نظریه [[اجماع]] نزد شیعه [[امامیه]] با مفهوم تواتر.<ref>قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۳۶</ref>


=== شروط علم آور بودن تواتر ===
=== شروط علم‌آور بودن تواتر ===


* شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمی‌شود.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۴؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین، همانجا؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۵</ref>
* شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمی‌شود.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۴؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین، ص۱۸۶؛ قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۵</ref>


* شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، شریف مرتضی علم الهدی آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفته‌اند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبهه‌ای در ذهن نداشته باشد.<ref>علم الهدی، الذریعه الی اصول الشریعه، قسمت ۲، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ طوسی، عده الاصول، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۴؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، همانجا؛ قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۵ـ۴۲۶</ref>
* شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، شریف مرتضی علم الهدی آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفته‌اند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبهه‌ای در ذهن نداشته باشد.<ref>علم الهدی، الذریعه الی اصول الشریعه، قسمت ۲، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۴؛ شهید ثانی، الرعایه فی علم الدرایه، ص۶۴؛ قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۵ـ۴۲۶</ref>


* ابتلا به وسواس ذهنی از یکسو و خلاف عادت و اعتقاد و عاطفه بودنِ خبر برای شنونده از سوی دیگر، امور دیگری‌اند که مانع پذیرفتن خبر متواتر و دست کم موجب کُند شدن روند حصول یقین می‌شوند.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۳ـ۳۳۴</ref>
* ابتلا به وسواس ذهنی از یکسو و خلاف عادت و اعتقاد و عاطفه بودنِ خبر برای شنونده از سوی دیگر، امور دیگری‌اند که مانع پذیرفتن خبر متواتر و دست کم موجب کُند شدن روند حصول یقین می‌شوند.<ref>هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۳ـ۳۳۴</ref>
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:
* صالح، صبحی، علوم الحدیث، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
* صالح، صبحی، علوم الحدیث، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
* صدر، حسن، نهایه الدرایه فی شرح الرساله الموسومه بالوجیزه للبهائی، چاپ ماجدغرباوی، ] قم، ۱۴۱۳.
* صدر، حسن، نهایه الدرایه فی شرح الرساله الموسومه بالوجیزه للبهائی، چاپ ماجدغرباوی، ] قم، ۱۴۱۳.
* طوسی، محمد بن‌حسن، عده الاصول، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* طوسی، محمد بن‌حسن، عدة الاصول، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* علم الهدی، علی بن حسین، الذریعه الی اصول الشریعه، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
* علم الهدی، علی بن حسین، الذریعه الی اصول الشریعه، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
* غزالی، محمد بن‌محمد، المستصفی من علم الاصول، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
* غزالی، محمد بن‌محمد، المستصفی من علم الاصول، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
کاربر ناشناس