پرش به محتوا

آیه ابتلای ابراهیم: تفاوت میان نسخه‌ها

تکمیل و تصحیح منابع.
imported>Mortezanazarzadeh
(تکمیل و تصحیح منابع.)
imported>Mortezanazarzadeh
(تکمیل و تصحیح منابع.)
خط ۴۲: خط ۴۲:
[[محمد بن جریر بن یزید طبری|طبری]] پس از نقل این اقوال به جز قول اول گفته است: احتمال دارد همه موارد یاد شده مقصود باشد و یا برخی از آنها، زیرا در این باره [[روایت]] معتبری در دست نیست.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۰۸.</ref>
[[محمد بن جریر بن یزید طبری|طبری]] پس از نقل این اقوال به جز قول اول گفته است: احتمال دارد همه موارد یاد شده مقصود باشد و یا برخی از آنها، زیرا در این باره [[روایت]] معتبری در دست نیست.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۰۸.</ref>


[[ابن کثیر]] نظریه مجاهد را مخالف سیاق دانسته و بقیه اقوال را احتمال داده است.<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۹۲.</ref>
[[ابن کثیر]] نظریه مجاهد را مخالف سیاق دانسته و بقیه اقوال را احتمال داده است.<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۹۲.</ref>


قُرطُبی از ابواسحاق زَجّاج نقل کرده است که اقوال مختلف در تفسیر «کلمات» ناسازگار نیستند، زیرا ابراهیم با همه آنها مورد امتحان قرار گرفته است.<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹۵.</ref>
قُرطُبی از ابواسحاق زَجّاج نقل کرده است که اقوال مختلف در تفسیر «کلمات» ناسازگار نیستند، زیرا ابراهیم با همه آنها مورد امتحان قرار گرفته است.<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹۵.</ref>
خط ۴۹: خط ۴۹:


=== جمع بندی===
=== جمع بندی===
با توجه به احادیث [[اهل بیت]] (علیهم السلام)، خداوند مقام امامت را پس از [[مقام خلت|مقام خُلّت]] به ابراهیم عطا کرده است.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref> مقام خُلَّت آن است که انسان غرق در محبت و دوستی خداوند شده به چیزی جز او دل نمی‌بندد<ref>ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۷۲.</ref> در نتیجه در راه رضای خداوند از هیچ گونه فداکاری دریغ نمی‌ورزد.
با توجه به احادیث [[اهل بیت]] (علیهم السلام)، خداوند مقام امامت را پس از [[مقام خلت|مقام خُلّت]] به ابراهیم عطا کرده است.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref> مقام خُلَّت آن است که انسان غرق در محبت و دوستی خداوند شده به چیزی جز او دل نمی‌بندد<ref>ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۷۲.</ref> در نتیجه در راه رضای خداوند از هیچ گونه فداکاری دریغ نمی‌ورزد.


بر این اساس، می‌توان گفت: امتحان‌هایی چون افکنده شدن در آتش توسط [[نمرود]]، [[هجرت]] از وطن و قرار دادن فرزند در سرزمین خشک و سوزان [[عربستان]] و ذبح فرزند از جمله کلمات و آزمون‌های مورد نظر در [[آیه]] می‌باشد.
بر این اساس، می‌توان گفت: امتحان‌هایی چون افکنده شدن در آتش توسط [[نمرود]]، [[هجرت]] از وطن و قرار دادن فرزند در سرزمین خشک و سوزان [[عربستان]] و ذبح فرزند از جمله کلمات و آزمون‌های مورد نظر در [[آیه]] می‌باشد.
خط ۵۹: خط ۵۹:


=== امامت جهانی ===
=== امامت جهانی ===
نظر نخست: پیشوایی حضرت ابراهیم از ویژگی‌های او به شمار می‌رود. پس از آزمون‌های مهم، به ابراهیم [[امامت]] مردم عصر خود و عصرهای دیگر، حتی [[پیامبران]] و پیروی آنان عطا گردید؛ یعنی همگان از سنت‌های [[توحید|توحیدی]] او پیروی می‌کنند.<ref>طبری، تفسیر طبری، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۶۱۰.</ref>
نظر نخست: پیشوایی حضرت ابراهیم از ویژگی‌های او به شمار می‌رود. پس از آزمون‌های مهم، به ابراهیم [[امامت]] مردم عصر خود و عصرهای دیگر، حتی [[پیامبران]] و پیروی آنان عطا گردید؛ یعنی همگان از سنت‌های [[توحید|توحیدی]] او پیروی می‌کنند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۱۰.</ref>


در تأیید این نظریه شواهدی از [[قرآن کریم]] آورده شده است؛ چنان که در رد ادعای [[یهود]] و [[مسیحیت|نصارا]] در عصر [[پیامبر اکرم]](ص) که هر یک از آنان آیین خود را به حضرت ابراهیم(ع) نسبت می‌دادند، یادآور شده است که شایسته‌ترین افراد در انتساب به ابراهیم(ع) پیامبر [[اسلام]] و پیروان او و کسانی‌اند که قبل از [[اسلام]] از او پیروی می‌کردند<ref>آل عمران:۶۸.</ref> و در [[آیه]]‌ای، خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد که از آیین ابراهیم پیروی کند<ref>نحل:۱۲۳.</ref> و در آیه‌ای دیگر دین اسلام را همان آیین ابراهیم معرفی کرده است.<ref>حج:۷۸.</ref>
در تأیید این نظریه شواهدی از [[قرآن کریم]] آورده شده است؛ چنان که در رد ادعای [[یهود]] و [[مسیحیت|نصارا]] در عصر [[پیامبر اکرم]](ص) که هر یک از آنان آیین خود را به حضرت ابراهیم(ع) نسبت می‌دادند، یادآور شده است که شایسته‌ترین افراد در انتساب به ابراهیم(ع) پیامبر [[اسلام]] و پیروان او و کسانی‌اند که قبل از [[اسلام]] از او پیروی می‌کردند<ref>سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref> و در [[آیه]]‌ای، خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد که از آیین ابراهیم پیروی کند<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref> و در آیه‌ای دیگر دین اسلام را همان آیین ابراهیم معرفی کرده است.<ref>سوره حج، آیه ۷۸.</ref>


این فرضیه به دلایل زیر پذیرفتنی نیست:
این فرضیه به دلایل زیر پذیرفتنی نیست:


==== نقد و ارزیابی ====
==== نقد و ارزیابی ====
أ. [[موسی]]، [[عیسی]] و [[پیامبر اسلام]] (علیهم السلام)، هر یک [[شریعت]] مستقلی داشته‌اند و با توجه به این که هر شریعتی ناسخ [[شریعت]] پیش از خود است، نمی‌توان گفت که این [[پیامبران]] پیرو شریعت ابراهیم بوده‌اند. بر این اساس، مقصود از آیات مزبور، روح و گوهر آیین ابراهیم یعنی [[توحید]] و تسلیم بودن در برابر اوامر و نواهی الهی است؛ چنان که فرموده است: {{عربی|إِنَّ الدِّین عِنْدَ اللّهِ الإِسْلام}}؛<ref>آل عمران:۱۹.</ref> «دین در نزد خدا، اسلام [و تسلیم بودن در برابر حق] است».
أ. [[موسی]]، [[عیسی]] و [[پیامبر اسلام]] (علیهم السلام)، هر یک [[شریعت]] مستقلی داشته‌اند و با توجه به این که هر شریعتی ناسخ [[شریعت]] پیش از خود است، نمی‌توان گفت که این [[پیامبران]] پیرو شریعت ابراهیم بوده‌اند. بر این اساس، مقصود از آیات مزبور، روح و گوهر آیین ابراهیم یعنی [[توحید]] و تسلیم بودن در برابر اوامر و نواهی الهی است؛ چنان که فرموده است: {{عربی|إِنَّ الدِّین عِنْدَ اللّهِ الإِسْلام}}؛<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> «دین در نزد خدا، اسلام [و تسلیم بودن در برابر حق] است».


ب. [[قرآن کریم]] ابراهیم را [[شیعه]] [[نوح]] دانسته است<ref>صافات:۸۳.</ref> و مقصود این نیست که ابراهیم پیرو [[شریعت]] و آیین [[نوح]] بوده است، بلکه منظور این است که ابراهیم در مسیر [[توحید]] و مبارزه با [[شرک]] و جاهلیت، روش نوح را برگزیده بود؛ پیروی [[پیامبران]] پس از ابراهیم از آیین او نیز به همین معناست.
ب. [[قرآن کریم]] ابراهیم را [[شیعه]] [[نوح]] دانسته است<ref>سوره صافات، آیه ۸۳.</ref> و مقصود این نیست که ابراهیم پیرو [[شریعت]] و آیین [[نوح]] بوده است، بلکه منظور این است که ابراهیم در مسیر [[توحید]] و مبارزه با [[شرک]] و جاهلیت، روش نوح را برگزیده بود؛ پیروی [[پیامبران]] پس از ابراهیم از آیین او نیز به همین معناست.


ج. ابراهیم مقام [[امامت]] را برای ذریه خود درخواست کرد و خداوند امامت را به فرزندان پاک و [[معصوم]] وی عطا نمود؛ چنان که درباره ابراهیم، [[اسحاق]] و [[یعقوب]] (علیهم السلام) فرموده است: «ما آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند...».<ref>انبیاء:۷۳.</ref>
ج. ابراهیم مقام [[امامت]] را برای ذریه خود درخواست کرد و خداوند امامت را به فرزندان پاک و [[معصوم]] وی عطا نمود؛ چنان که درباره ابراهیم، [[اسحاق]] و [[یعقوب]] (علیهم السلام) فرموده است: «ما آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند...».<ref>سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>


بنابراین نمی‌توان مقام امامت را از ویژگی‌های ابراهیم برشمرد.
بنابراین نمی‌توان مقام امامت را از ویژگی‌های ابراهیم برشمرد.
خط ۸۱: خط ۸۱:
ثانیاً، [[پیامبران]] اعم از صاحب [[شریعت]] و غیر آن دارای مقام [[امامت]] بوده‌اند، زیرا پیروی از آنان بر مردم واجب بوده است.
ثانیاً، [[پیامبران]] اعم از صاحب [[شریعت]] و غیر آن دارای مقام [[امامت]] بوده‌اند، زیرا پیروی از آنان بر مردم واجب بوده است.


ثالثاً، امامت در این آیه به عنوان امتنان الهی بر [[ابراهیم]] مطرح است، از این رو امامت، بزرگ‌ترین نعمت الهی یعنی [[نبوت]] است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۳۶.</ref>
ثالثاً، امامت در این آیه به عنوان امتنان الهی بر [[ابراهیم]] مطرح است، از این رو امامت، بزرگ‌ترین نعمت الهی یعنی [[نبوت]] است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۶.</ref>


==== نقد و ارزیابی ====
==== نقد و ارزیابی ====
خط ۹۲: خط ۹۲:
نکته دیگری که دیدگاه مزبور را رد می‌کند این است که [[ابراهیم]] وقتی مقام امامت را از جانب خداوند دریافت نمود، آن را برای فرزندان خویش نیز درخواست کرد، از این درخواست معلوم می‌شود که وی در آن زمان دارای فرزند بوده، یا لااقل به این که دارای فرزند خواهد شد اطمینان داشته است، زیرا درخواست او مشروط به این که اگر دارای فرزند شود، نبوده است.
نکته دیگری که دیدگاه مزبور را رد می‌کند این است که [[ابراهیم]] وقتی مقام امامت را از جانب خداوند دریافت نمود، آن را برای فرزندان خویش نیز درخواست کرد، از این درخواست معلوم می‌شود که وی در آن زمان دارای فرزند بوده، یا لااقل به این که دارای فرزند خواهد شد اطمینان داشته است، زیرا درخواست او مشروط به این که اگر دارای فرزند شود، نبوده است.


از طرفی ابراهیم تا زمان کهولت فرزندی نداشته، و از داشتن فرزند به لحاظ قوانین عادی ناامید بوده است، و وقتی [[فرشته|فرشتگان]] الهی به او مژده فرزند دادند، گفت: «آیا به من ـ با این که پیر شده‌ام ـ به چنین چیزی بشارت می‌دهید».<ref>حجر:۵۵</ref> بنابراین [[امامت]] در اواخر دوران [[نبوت]] ابراهیم و پس از بشارت او به فرزند، به وی عطا شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>
از طرفی ابراهیم تا زمان کهولت فرزندی نداشته، و از داشتن فرزند به لحاظ قوانین عادی ناامید بوده است، و وقتی [[فرشته|فرشتگان]] الهی به او مژده فرزند دادند، گفت: «آیا به من ـ با این که پیر شده‌ام ـ به چنین چیزی بشارت می‌دهید».<ref>سوره حجر، آیه ۵۵.</ref> بنابراین [[امامت]] در اواخر دوران [[نبوت]] ابراهیم و پس از بشارت او به فرزند، به وی عطا شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>


=== الگوی تمام عیار===
=== الگوی تمام عیار===
نظر سوم: مقصود از مقام امامت در [[آیه]]، الگو و اسوه بودن همه جانبه و تمام عیار ابراهیم است.
نظر سوم: مقصود از مقام امامت در [[آیه]]، الگو و اسوه بودن همه جانبه و تمام عیار ابراهیم است.


شرط رسیدن به این مقام آن است که فرد به درجه‌ای از کمال معنوی نایل شود که حتی [[ترک اولی]] ـ کارهایی که ترکش سزاوارتر است ـ نیز از او سر نزند. اگرچه [[پیامبران]] پیش از ابراهیم از مقام [[عصمت]] برخوردار بوده‌اند، ولی چنان که [[قرآن]] یادآور شده است گاهی، از آنان کارهایی سرزده که ترک آن سزاوارتر بوده است.<ref>طه:۱۱۵، قصص:۱۵</ref> این پیامبران از چنان مقام بلندی که به ابراهیم عطا گردید، برخوردار نبوده‌اند و نمی‌توان گفتار و رفتار آنان را به صورت کامل و همه جانبه اسوه و الگوی بشریت در همه اعصار دانست، ولی ابراهیم پس از انجام آزمون‌های سخت به مقامی رسید که اسوه والگوی تمام عیار همه انسان‌ها به شمار می‌رود.<ref>سبحانی، منشور جاوید، انتشارات توحید، ج۵، ص۲۳۴ـ ۲۳۷.</ref>
شرط رسیدن به این مقام آن است که فرد به درجه‌ای از کمال معنوی نایل شود که حتی [[ترک اولی]] ـ کارهایی که ترکش سزاوارتر است ـ نیز از او سر نزند. اگرچه [[پیامبران]] پیش از ابراهیم از مقام [[عصمت]] برخوردار بوده‌اند، ولی چنان که [[قرآن]] یادآور شده است گاهی، از آنان کارهایی سرزده که ترک آن سزاوارتر بوده است.<ref>سوره طه، آیه ۱۱۵؛ سوره قصص، آیه ۱۵.</ref> این پیامبران از چنان مقام بلندی که به ابراهیم عطا گردید، برخوردار نبوده‌اند و نمی‌توان گفتار و رفتار آنان را به صورت کامل و همه جانبه اسوه و الگوی بشریت در همه اعصار دانست، ولی ابراهیم پس از انجام آزمون‌های سخت به مقامی رسید که اسوه والگوی تمام عیار همه انسان‌ها به شمار می‌رود.<ref>رجوع کنید به: سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۲۳۵ـ ۲۳۷.</ref>


==== نقد و ارزیابی ====
==== نقد و ارزیابی ====
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
۲.[[هارون]] با [[موسی]] (علیهما السلام) در نبوت شریک بود، ولی مقام امامت به معنای تدبیر امور اجتماعی مردم را نداشت، به دلیل این که موسی وقتی می‌خواست به [[میقات]] برود او را جانشین خود کرد؛ اگر وی مقام امامت را داشت، به استخلاف نیاز نمی‌بود.
۲.[[هارون]] با [[موسی]] (علیهما السلام) در نبوت شریک بود، ولی مقام امامت به معنای تدبیر امور اجتماعی مردم را نداشت، به دلیل این که موسی وقتی می‌خواست به [[میقات]] برود او را جانشین خود کرد؛ اگر وی مقام امامت را داشت، به استخلاف نیاز نمی‌بود.


۳.خداوند مقام امامت را به ابراهیم پس از آن که دارای مقام نبوت و رسالت بود و پس از آن که از عهده آزمون‌های الهی به خوبی بیرون آمد عطا کرد، بنابراین، نبوت ابراهیم با امامت او ملازم نبوده است.<ref>طوسی، الرسائل العشر، مؤسسة النشر الاسلامی، ص۱۱۱-۱۱۳.</ref> [[امین الاسلام طبرسی]] نیز این دیدگاه را برگزیده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۹ش، ج۱، ۲۰۱</ref>
۳.خداوند مقام امامت را به ابراهیم پس از آن که دارای مقام نبوت و رسالت بود و پس از آن که از عهده آزمون‌های الهی به خوبی بیرون آمد عطا کرد، بنابراین، نبوت ابراهیم با امامت او ملازم نبوده است.<ref>طوسی، الرسائل العشر، ۱۳۶۳ش، ص۱۱۱-۱۱۳.</ref> [[امین الاسلام طبرسی]] نیز این دیدگاه را برگزیده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۹ش، ج۱، ۲۰۱</ref>


==== نقد و ارزیابی ====
==== نقد و ارزیابی ====
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
== دلالت بر عصمت امام ==
== دلالت بر عصمت امام ==
=== استدلال فخر رازی ===
=== استدلال فخر رازی ===
[[فخر رازی]] از جمله: '''إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً'''؛ «من تو را امام و پیشوای مردم قرار می‌دهم»، بر [[عصمت]] [[ابراهیم]](ع) به عنوان [[امام]] چنین استدلال کرده که امام کسی است که به او اقتدا می‌شود، اگر از او [[گناه|گناهی]] سرزند، پیروی از او در آن [[گناه]] واجب می‌شود، ولی این باطل است، زیرا لازمه معصیت بودن فعل، حرمت آن است، و از طرفی چون پیروی از امام واجب است، انجام آن واجب خواهد شد، و جمع میان حرمت و وجوب در یک فعل و یک زمان محال است.<ref>مفاتیح الغیب، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۳۶-۳۷.</ref>
[[فخر رازی]] از جمله: '''إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً'''؛ «من تو را امام و پیشوای مردم قرار می‌دهم»، بر [[عصمت]] [[ابراهیم]](ع) به عنوان [[امام]] چنین استدلال کرده که امام کسی است که به او اقتدا می‌شود، اگر از او [[گناه|گناهی]] سرزند، پیروی از او در آن [[گناه]] واجب می‌شود، ولی این باطل است، زیرا لازمه معصیت بودن فعل، حرمت آن است، و از طرفی چون پیروی از امام واجب است، انجام آن واجب خواهد شد، و جمع میان حرمت و وجوب در یک فعل و یک زمان محال است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۶-۳۷.</ref>


=== استدلال امامیه ===
=== استدلال امامیه ===
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
{{منابع}}
{{منابع}}
*قرآن کریم
*قرآن کریم
*ابن الأثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب والاثر، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۳۶۱ش.
*ابن الأثیر، مجد الدین مبارک بن محمد، النهایة فی غریب والاثر، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۳۶۱ش.
*ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه،  ۱۴۱۹ق.
*ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه،  ۱۴۱۹ق.
*بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، دارالکتب العلمیه، ۱۳۹۳ق.
*بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، دارالکتب العلمیه، ۱۳۹۳ق.
*جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
*جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
*سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، انتشارات توحید، بی تا.
*سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۳ش.
*سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامة، تهران، مؤسسة الصادق،  ۱۴۰۷ق.
*سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامة، تهران، مؤسسة الصادق،  ۱۴۰۷ق.
*طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ۱۳۹۳ق.
*طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ۱۳۹۳ق.
خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:
*طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ش.
*طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ش.
*طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
*طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
*طوسی، محمد بن الحسن، الرسائل العشر، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌تا.
*طوسی، محمد بن الحسن، الرسائل العشر، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۳ش.
*فاضل المقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله، اللوامع الالهیه، قم، مکتبة المرعشی، ۱۴۰۵ق.
*فاضل المقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله، اللوامع الالهیه، قم، مکتبة المرعشی، ۱۴۰۵ق.
*فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
*فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعة الثالثه، ۱۴۲۰ق.
*قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن (تفسیر قرطبی،  تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۲۳ق.
*قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن (تفسیر قرطبی،  تحقیق عبدالرزاق المهدی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۲۳ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
کاربر ناشناس