پرش به محتوا

ماجرای حکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع)
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۱۲: خط ۱۲:


==چارچوب حکمیت==
==چارچوب حکمیت==
پس از تعیین شدن نمایندگان دو سپاه در حکمیت، معاویه، عمرو بن عاص و ابوالاعور سلمی و برخی دیگر را برای مذاکرات و تعیین شرایط حکمیت نزد امام علی (ع) فرستاد و این افراد با امام علی (ع) و یارانش درباره مفاد این صلح‎نامه مذاکره نمودند. به روایت [[یعقوبی]]، وقتی بر سر لقب «[[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]]» برای [[امام علی(ع)]] هنگام نوشتن صلحنامه میان نمایندگان دو سپاه اختلاف افتاد، اشعث از کسانی بود که خواستار محو این لقب در آن نامه شد و [[مالک اشتر]] سخت به او اعتراض کرد<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۹.</ref>
پس از تعیین شدن نمایندگان دو سپاه در حکمیت، معاویه، عمرو بن عاص و ابوالاعور سلمی و برخی دیگر را برای مذاکرات و تعیین شرایط حکمیت نزد امام علی (ع) فرستاد و این افراد با امام علی (ع) و یارانش درباره مفاد این صلح‎نامه مذاکره نمودند. به روایت [[یعقوبی]]، وقتی بر سر لقب «[[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]]» برای [[امام علی(ع)]] هنگام نوشتن صلحنامه میان نمایندگان دو سپاه اختلاف افتاد، اشعث از کسانی بود که خواستار محو این لقب در آن نامه شد و [[مالک اشتر]] سخت به او اعتراض کرد<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۸۹.</ref>


تاریخ حکمیت نیز ‏به پایان ماه [[رمضان]] (<small>یعنی هشت ماه بعد</small>) موکول<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۵۰۴.</ref> و شهر [[دومة الجندل|دومة‏ الجندل]] به عنوان مکان آن تعیین شد.<ref>نک: شهیدی، ص۱۴۲.</ref>
تاریخ حکمیت نیز ‏به پایان ماه [[رمضان]] (<small>یعنی هشت ماه بعد</small>) موکول<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۵۰۴.</ref> و شهر [[دومة الجندل|دومة‏ الجندل]] به عنوان مکان آن تعیین شد.<ref>نگاه کنید به: شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۱۴۲.</ref>


مفاد این صلح‎نامه چنین بود:
مفاد این صلح‎نامه چنین بود:
خط ۲۸: خط ۲۸:
*سلاح‌ها تا پایان دوره صلح باید بر زمین نهاده شوند و راه‌ها امن گردند؛ و در این مورد، میان حاضر و غایب در این واقعه، تفاوتی نیست.
*سلاح‌ها تا پایان دوره صلح باید بر زمین نهاده شوند و راه‌ها امن گردند؛ و در این مورد، میان حاضر و غایب در این واقعه، تفاوتی نیست.
*بر هر دو داور لازم است در جایی میان [[عراق]] و [[شام]] اقامت کنند و جز کسانی که آنها می‌خواهند، کسی در آن جا حاضر نشود.
*بر هر دو داور لازم است در جایی میان [[عراق]] و [[شام]] اقامت کنند و جز کسانی که آنها می‌خواهند، کسی در آن جا حاضر نشود.
*اگر هر دو داور بر طبق کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) داوری نکنند، مسلمانان به نبرد خود ادامه خواهند داد و هیچ تعهدی میان طرفین نیست.<ref>طبری، ج۳، ص۱۰۳ - ۱۰۴.</ref>
*اگر هر دو داور بر طبق کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) داوری نکنند، مسلمانان به نبرد خود ادامه خواهند داد و هیچ تعهدی میان طرفین نیست.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>


==اقدامات و نصایح امام علی(ع) و یارانش==
==اقدامات و نصایح امام علی(ع) و یارانش==
امام علی (ع) برای حکمیت، چهار صد نفر را به فرماندهی [[شریح بن هانی]] همراه ابوموسی اشعری اعزام کرده و [[عبد الله بن عباس]] را به عنوان [[امام جماعت]] آنان همراهشان کرد. به علاوه ابوموسی را نیز از ماهیت معاویه آگاه کرده و نصایح فراوانی به او نمود.<ref>آبی ابوسعد، ج۱، ص۴۲۱.</ref>
امام علی (ع) برای حکمیت، چهار صد نفر را به فرماندهی [[شریح بن هانی]] همراه ابوموسی اشعری اعزام کرده و [[عبد الله بن عباس]] را به عنوان [[امام جماعت]] آنان همراهشان کرد. به علاوه ابوموسی را نیز از ماهیت معاویه آگاه کرده و نصایح فراوانی به او نمود.<ref>آبی ابوسعد، من نثر الدر، ج۱، ص۴۲۱.</ref>


شریح قاضی از کسانی بود که به ابوموسی نسبت به عدم زیرکی هشدار داد. وی به ابوموسی گوشزد کرد که اگر نتیجه مذاکره شما خلافت علی(ع) باشد، شامیان در امانند؛ ولی اگر نتیجه مذاکره تسلط معاویه بر عراق باشد مردم عراق از ظلم او در امان نخواند بود.<ref>وقعةصفین،ص:۵۳۴</ref> شریح گفت: ای ابو موسی تو را با بدترین حریف مقابل کرد‌ه‌اند. عراق را خوار و تباه مکن. مبادا حق را به شام دهی و جانب آنها را بگیری. مبادا عمرو تو را بفریبد. او را نیرنگ‌های گوناگون است که عقل در آن حیران ماند و آن همه را زراندود کرده است و به صورت‌نگاری آراسته نماید. پس معاویة بن (ابوسفیان بن) حرب را در این ماجرا چون شیخ و پیشوایی بی‌رقیب و بی‌عیب قرار مده.<ref>وقعةصفین،ص۵۳۴-۵۳۵</ref> [[احنف بن قیس]] نیز دست ابوموسی را گرفت به او گفت: «ای ابو موسی، اهمّیت این کار را دریاب و بدان که آن را پیامدها است، و اگر تو عراق را تباه كنی، دیگر عراقی نخواهد بود. او به ابوموسی پیشهاد داد که در هیچ کاری حتی سلام دادن و مصافحه کردن پیش قدم نشود. احنف گفت: مبادا بگذاری او تو را بر بالا دست مسند نشاند، زیرا این نیرنگ است، او را به تنهايی دیدار مکن.<ref>وقعةصفین،ص۵۳۶-۵۳۷</ref>
شریح قاضی از کسانی بود که به ابوموسی نسبت به عدم زیرکی هشدار داد. وی به ابوموسی گوشزد کرد که اگر نتیجه مذاکره شما خلافت علی(ع) باشد، شامیان در امانند؛ ولی اگر نتیجه مذاکره تسلط معاویه بر عراق باشد مردم عراق از ظلم او در امان نخواند بود.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۵۳۴.</ref> شریح گفت: ای ابو موسی تو را با بدترین حریف مقابل کرد‌ه‌اند. عراق را خوار و تباه مکن. مبادا حق را به شام دهی و جانب آنها را بگیری. مبادا عمرو تو را بفریبد. او را نیرنگ‌های گوناگون است که عقل در آن حیران ماند و آن همه را زراندود کرده است و به صورت‌نگاری آراسته نماید. پس معاویة بن (ابوسفیان بن) حرب را در این ماجرا چون شیخ و پیشوایی بی‌رقیب و بی‌عیب قرار مده.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۵۳۴-۵۳۵.</ref> [[احنف بن قیس]] نیز دست ابوموسی را گرفت به او گفت: «ای ابو موسی، اهمّیت این کار را دریاب و بدان که آن را پیامدها است، و اگر تو عراق را تباه كنی، دیگر عراقی نخواهد بود. او به ابوموسی پیشهاد داد که در هیچ کاری حتی سلام دادن و مصافحه کردن پیش قدم نشود. احنف گفت: مبادا بگذاری او تو را بر بالا دست مسند نشاند، زیرا این نیرنگ است، او را به تنهايی دیدار مکن.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۵۳۶-۵۳۷.</ref>


==نتیجه حکمیت==
==نتیجه حکمیت==
خط ۴۳: خط ۴۳:


==آثار حکمیت==
==آثار حکمیت==
ماجرای حکمیت‏، بدون آنکه سخن از [[قرآن]] و [[سنت]] [[پیامبر(ص)]] باشد، منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۵۴۵؛ همچنین نک: شهیدی، ص۱۴۳ و ابن ابی ‏الحدید، همان.</ref> و مهم‏‌ترین نتیجه حکمیت برای [[شام|شامیان]] این بود که آنان پس از ماجرای حکمیت، معاویه را [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] نامیدند.<ref>بلاذری، ج۲، ص۳۴۲.</ref> و حتی معاویه در اثبات حکومت خود نیز به این حکمیت استناد می‌کرد:  
ماجرای حکمیت‏، بدون آنکه سخن از [[قرآن]] و [[سنت]] [[پیامبر(ص)]] باشد، منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۵۴۵؛ همچنین نگاه کنید به: شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۱۴۳.</ref> و مهم‏‌ترین نتیجه حکمیت برای [[شام|شامیان]] این بود که آنان پس از ماجرای حکمیت، معاویه را [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] نامیدند.{{مدرک}} و حتی معاویه در اثبات حکومت خود نیز به این حکمیت استناد می‌کرد:  
«حسین بن علی(ع) با معاویه بر سر جانشین قرار دادن یزید به اختلاف رسیده و گفتگو می‌کردند. امام حسین(ع) فرمود: پدر من از پدر او بهتر بود و مادرم نیز از مادر او بهتر. معاویه: ای برادرزاده،‌ اما مادرت بهتر است از مادر او و چگونه مقایسه می‌کنی زنی که از قبیله کلب می‌باشد با دختر پیامبر اسلام. اما پدرت،‌پس او (حکمیت را پذیرفت و) حکم را به خدا واگذار کرد پس حکم شد به نفع پدر  یزید بر علیه پدر تو.<ref> ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۷۱.</ref>
«حسین بن علی(ع) با معاویه بر سر جانشین قرار دادن یزید به اختلاف رسیده و گفتگو می‌کردند. امام حسین(ع) فرمود: پدر من از پدر او بهتر بود و مادرم نیز از مادر او بهتر. معاویه: ای برادرزاده،‌ اما مادرت بهتر است از مادر او و چگونه مقایسه می‌کنی زنی که از قبیله کلب می‌باشد با دختر پیامبر اسلام. اما پدرت،‌پس او (حکمیت را پذیرفت و) حکم را به خدا واگذار کرد پس حکم شد به نفع پدر  یزید بر علیه پدر تو.<ref>ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۷۱.</ref>


==پیدایش خوارج==
==پیدایش خوارج==
{{اصلی|خوارج}}
{{اصلی|خوارج}}
پس از توقف جنگ برای حکمیت، گروهی دیگر از سپاهیان امام، با سر دادن شعار «لا حکم الا لله»، خواهان ادامه جنگ شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانستند و امام را به توبه دعوت کردند ولی امام با استناد به آیه «أَوْفُوا بِالْعُقُود»<ref>سوره مائده، آیه ۱</ref> نپذیرفت که عهد و پیمان خود را بشکند. پس از آنکه امام به کوفه و معاویه به [[شام]] بازگشت، مخالفان حکمیت از امام علی جدا شدند و به قریه حروراء نزدیک [[کوفه]] رفتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص ۵۱۳-۵۱۴؛ بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج ۳، ص ۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ، ج ۵، ص ۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج، ج ۳، ص ۱۴۴</ref> بدین گونه گروهی به نام خوارج ظهور کردند.
پس از توقف جنگ برای حکمیت، گروهی دیگر از سپاهیان امام، با سر دادن شعار «لا حکم الا لله»، خواهان ادامه جنگ شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانستند و امام را به توبه دعوت کردند ولی امام با استناد به آیه «أَوْفُوا بِالْعُقُود»<ref>سوره مائده، آیه ۱.</ref> نپذیرفت که عهد و پیمان خود را بشکند. پس از آنکه امام به کوفه و معاویه به [[شام]] بازگشت، مخالفان حکمیت از امام علی جدا شدند و به قریه حروراء نزدیک [[کوفه]] رفتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص ۵۱۳-۵۱۴؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸.</ref> بدین گونه گروهی به نام خوارج ظهور کردند.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس۲}}
{{پانویس|۲}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* آبی ابوسعد، ''من نثر الدر''، وزارة الثقافه سوریه، دمشق.
* آبی ابوسعد، من نثر الدر، دمشق، وزارة الثقافه سوریه، بی‌نا.
* ابن ابی‏ الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد أبوالفضل إبراهیم، قاهره، دار إحیاء الكتب العربیة، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
* ابن ابی‏ الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد أبوالفضل إبراهیم، قاهره، دار إحیاء الكتب العربیة، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
* ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الأضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
* ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الأضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
* شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ ۴۶، ۱۳۹۰ش.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، موسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
* نصر بن مزاحم، وقعة صفین، قاهره، مؤسسة العربية الحديثة، ۱۳۸۲ق.
* نصر بن مزاحم، وقعة صفین، قاهره، مؤسسة العربية الحديثة، ۱۳۸۲ق.
* بلاذری، احمد بن یحیی، ''انساب الاشراف''، تحقیق: محمدباقر محمودی، موسسه اعلمی، بیروت.
* یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
* بلاذری، احمد بن یحیی، جُمَل من انساب الاشراف، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
* شهیدی، سیدجعفر، ''تاریخ تحلیلی اسلام، <small>تا پایان امویان</small>''، مرکز نشر دانشگاهی، (چاپ ۴۶) تهران، ۱۳۹۰.
* طبری، ''تاریخ طبری''، موسسه اعلمی، بیروت.
* مسعودی، مروج الذهب، بیروت.
* مطهر بن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه: محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چ اول، ۱۳۷۴.
* یعقوبی، احمد، ''تاریخ یعقوبی''، بیروت، دارصادر.
{{پایان}}
{{پایان}}
{{رویدادهای مهم قرن اول هجری}}
{{رویدادهای مهم قرن اول هجری}}
خط ۸۱: خط ۷۷:
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | ناوبری = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
  | ناوبری = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
کاربر ناشناس