پرش به محتوا

امر بین الامرین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
(پیوند میان ویکی و حذف از مبدا ویرایش)
خط ۷۵: خط ۷۵:
[[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض می‏ خواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی ‏اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند. [[مرتضی مطهری]] به دو واقعه تاریخی استشهاد می‌کند:
[[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض می‏ خواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی ‏اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند. [[مرتضی مطهری]] به دو واقعه تاریخی استشهاد می‌کند:


#[[غیلان دمشقى]] که طرفدار عقیده اختیار بود روزى به [[ربیعة الرأى]] که منکر اختیار بود رسید و بالاى سرش ایستاد و گفت: انت الّذى یزعم انّ اللّه یحبّ ان یعصى. تو همان کسى هستی که گمان می ‏برد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند! یعنى لازمه عقیده جبرى تو این است که معصیت بندگان به اراده خود او باشد و او خودش‏ بخواهد و دوست داشته باشد که مردم او را معصیت کنند. [[ربیعة الرأى]] بدون اینکه از این عقیده خود دفاع کند به نقطه ضعفى در عقیده غیلان دمشقى چسبید و گفت: انت الّذى یزعم انّ اللّه یعصى قهراً. تو همان کسى هستی که می ‏پندارد خداوند چیزى اراده می ‏کند و انسانها چیز دیگر، و خداوند مقهور خواست بندگان می ‏گردد!
#[[غیلان دمشقى]] که طرفدار عقیده اختیار بود روزى به [[ربیعة الرأى]] که منکر اختیار بود رسید و بالاى سرش ایستاد و گفت: انت الّذى یزعم انّ الله یحبّ ان یُعصى. تو همان کسى هستی که گمان می ‏برد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند! یعنى لازمه عقیده جبرى تو این است که معصیت بندگان به اراده خود او باشد و او خودش‏ بخواهد و دوست داشته باشد که مردم او را معصیت کنند. [[ربیعة الرأى]] بدون اینکه از این عقیده خود دفاع کند به نقطه ضعفى در عقیده غیلان دمشقى چسبید و گفت: انت الّذى یزعم انّ الله یُعصى قهراً. تو همان کسى هستی که می ‏پندارد خداوند چیزى اراده می ‏کند و انسان‌ها چیز دیگر، و خداوند مقهور خواست بندگان می ‏گردد!
#[[قاضى عبد الجبار معتزلى]] روزى در محضر [[صاحب بن عباد|صاحب بن عبّاد]] نشسته بود، [[ابو اسحاق اسفراینى]] که اشعری و جبری بود وارد شد. به محض آنکه چشم قاضى عبد الجبار معتزلى به ابو اسحاق اسفراینى افتاد، فریاد برکشید: «سبحان من تنزّه عن الفحشاء منزّه است ذات حق از اینکه کارهاى زشت به او نسبت داده شود» کنایه از اینکه تو همه چیز را و از آن جمله کارهاى زشت را از خدا می ‏دانى. اسفراینى نیز بدون آنکه از عقیده خود دفاع کند، فورا گفت: «سبحان من لا یجرى فى ملکه الّا ما یشاء منزّه است آنکه در سراسر مُلکش (ملک وجود) جریانى رخ نمی ‏دهد مگر به مشیت خود او» کنایه از اینکه تو با عقیده تفویض، براى خدا در ملک خدا شریک قائل شده‏ اى و انسانها را در افعالشان، مستقل و به خود واگذاشته شده و بی ‏نیاز از خداوند می ‏دانى.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref>
#[[قاضى عبد الجبار معتزلى]] روزى در محضر [[صاحب بن عباد|صاحب بن عبّاد]] نشسته بود، [[ابو اسحاق اسفراینى]] که اشعری و جبری بود وارد شد. به محض آنکه چشم قاضى عبد الجبار معتزلى به ابو اسحاق اسفراینى افتاد، فریاد برکشید: «سبحان من تنزّه عن الفحشاء منزّه است ذات حق از اینکه کارهاى زشت به او نسبت داده شود» کنایه از اینکه تو همه چیز را و از آن جمله کارهاى زشت را از خدا می ‏دانى. اسفراینى نیز بدون آنکه از عقیده خود دفاع کند، فورا گفت: «سبحان من لا یجرى فى ملکه الّا ما یشاء منزّه است آنکه در سراسر مُلکش (ملک وجود) جریانى رخ نمی ‏دهد مگر به مشیت خود او» کنایه از اینکه تو با عقیده تفویض، براى خدا در ملک خدا شریک قائل شده‏ اى و انسان‌ها را در افعالشان، مستقل و به خود واگذاشته شده و بی ‏نیاز از خداوند می ‏دانى.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۱۷٬۲۰۱

ویرایش