Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۱۱
ویرایش
جز (←دین ورقه بن نوفل: ویرایش جزیی) |
|||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
در روایتی از [[عایشه]] که بیشتر منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به: بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ۱۴۱۰ق، ص۵، ج۱، ص۳۵۸، ج۵، ص۳۶۴؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۲؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۴۳، ص۵۳.</ref> و حتی برخی از منابع [[شیعه]]<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۴۴؛ حلی، العدد القویة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۱؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۱۹۴.</ref> به آن اشاره کردهاند نقل شده که بعد از نزول [[وحی]] به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] در [[غار حرا]] و ملاقات با جبرئیل، در حالی که میلرزید و مضطرب بود<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref> به خانه برگشت و نگرانی خود را از احتمال دیوانگی به همسر خود خدیجه(س) مطرح کرد.<ref> طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۰۱؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۲.</ref> {{یادداشت| در برخی نقلها آمده که پیامبر تردید کرده و احتمال داده است که کاهن شده است و خدیجه با ذکر بعضی از خصوصیات وی، از او خواسته تا چنین فکری نکند(ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۵۳.) و حتی گفته شده که پیامبر در زمان ملاقات با جبرئیل به علت ترس زیاد تصمیم گرفت خود را از کوه پرت کند.(طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۹۸.)}} حضرت خدیجه(س) به تنهایی<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۲.</ref> و یا به همراه پیامبر نزد ورقه بن نوفل رفت و موضوع را با او در میان گذاشت.<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۸۲.</ref> {{یادداشت| عدهای از علمای اهلسنت معتقدند رفتن به نزد ورقه برای راهنمایی، پیشنهاد ابوبکر بوده است.(بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱،ص۱۰۶؛ صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۲۳۳.)}} | در روایتی از [[عایشه]] که بیشتر منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به: بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ۱۴۱۰ق، ص۵، ج۱، ص۳۵۸، ج۵، ص۳۶۴؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۲؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۴۳، ص۵۳.</ref> و حتی برخی از منابع [[شیعه]]<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۴۴؛ حلی، العدد القویة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۱؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۱۹۴.</ref> به آن اشاره کردهاند نقل شده که بعد از نزول [[وحی]] به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] در [[غار حرا]] و ملاقات با جبرئیل، در حالی که میلرزید و مضطرب بود<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref> به خانه برگشت و نگرانی خود را از احتمال دیوانگی به همسر خود خدیجه(س) مطرح کرد.<ref> طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۰۱؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۲.</ref> {{یادداشت| در برخی نقلها آمده که پیامبر تردید کرده و احتمال داده است که کاهن شده است و خدیجه با ذکر بعضی از خصوصیات وی، از او خواسته تا چنین فکری نکند(ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۵۳.) و حتی گفته شده که پیامبر در زمان ملاقات با جبرئیل به علت ترس زیاد تصمیم گرفت خود را از کوه پرت کند.(طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۹۸.)}} حضرت خدیجه(س) به تنهایی<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۲.</ref> و یا به همراه پیامبر نزد ورقه بن نوفل رفت و موضوع را با او در میان گذاشت.<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۸۲.</ref> {{یادداشت| عدهای از علمای اهلسنت معتقدند رفتن به نزد ورقه برای راهنمایی، پیشنهاد ابوبکر بوده است.(بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱،ص۱۰۶؛ صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۲۳۳.)}} | ||
ورقه بن نوفل پس از شنیدن ماجرا مژده داد که حضرت محمد(ص) پیامبر است و ملاقاتکننده با او [[جبرئیل]] بوده<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۱.</ref> که بر [[حضرت موسی(ع)]] نیز نازل شده است.<ref> ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۱۵.</ref> {{یادداشت|وی با ذکر دلائلی شیطان بودن آن را رد کرد.(مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۲.) و حتی عدهای معتقدند راهکاری برای تشخیص شیطان از فرشته را به حضرت خدیجه(س) آموزش داد و او با امتحان آن، به [[نبوت]] پیامبر(ص) مطمئن شد.(ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۴۵؛ بیهقی، دلائل النبوة، مقدمه، ۱۴۰۵ق، ص۲۳-۲۴.)}} پیامبر(ص) نیز بعد از شنیدن سخنان ورقه، آرام گرفت و نگرانیهای او رفع شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، | ورقه بن نوفل پس از شنیدن ماجرا مژده داد که حضرت محمد(ص) پیامبر است و ملاقاتکننده با او [[جبرئیل]] بوده<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۱.</ref> که بر [[حضرت موسی(ع)]] نیز نازل شده است.<ref> ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۱۵.</ref> {{یادداشت|وی با ذکر دلائلی شیطان بودن آن را رد کرد.(مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۲.) و حتی عدهای معتقدند راهکاری برای تشخیص شیطان از فرشته را به حضرت خدیجه(س) آموزش داد و او با امتحان آن، به [[نبوت]] پیامبر(ص) مطمئن شد.(ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۴۵؛ بیهقی، دلائل النبوة، مقدمه، ۱۴۰۵ق، ص۲۳-۲۴.)}} پیامبر(ص) نیز بعد از شنیدن سخنان ورقه، آرام گرفت و نگرانیهای او رفع شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۰۲؛ بیهقی، دلائل النبوة، مقدمه، ۱۴۰۵ق، ص۲۳.</ref> | ||
چگونگی ملاقات ورقه بن نوفل با پیامبر(ص) به صورت متفاوت ذکر شده است. برخی معتقدند که او بعد از دریافت [[وحی]] به همراه همسر خود خدیجه نزد ورقه بن نوفل رفت<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۵.</ref> و در برخی نقلهای دیگر ملاقات ورقه با پیامبر(ص) را پس از ملاقات با حضرت خدیجه(س)، در زمان [[طواف]] کعبه دانستهاند که به نزد پیامبر رفت و خود ماجرا را از او پرسید و رسول اکرم(ص) مشاهدات خود را به وی گفت.<ref> صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۴؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۳۲.</ref> و حتی از ملاقات او در یکی از راههای [[مکه]] نیز سخن به میان آمده است.<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۶.</ref> | چگونگی ملاقات ورقه بن نوفل با پیامبر(ص) به صورت متفاوت ذکر شده است. برخی معتقدند که او بعد از دریافت [[وحی]] به همراه همسر خود خدیجه نزد ورقه بن نوفل رفت<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۵.</ref> و در برخی نقلهای دیگر ملاقات ورقه با پیامبر(ص) را پس از ملاقات با حضرت خدیجه(س)، در زمان [[طواف]] کعبه دانستهاند که به نزد پیامبر رفت و خود ماجرا را از او پرسید و رسول اکرم(ص) مشاهدات خود را به وی گفت.<ref> صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۴؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۳۲.</ref> و حتی از ملاقات او در یکی از راههای [[مکه]] نیز سخن به میان آمده است.<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۶.</ref> |