پرش به محتوا

مناظره حضرت زینب با عبیدالله بن زیاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''مناظره''' [[حضرت زینب(س)]] با [[عبیدالله بن زیاد]] حاکم وقت [[کوفه]] در محرم سال 61 هجری وبعد از جریان [[عاشورا]] به وقوع پیوست.
'''مناظره''' [[حضرت زینب(س)]] با [[عبیدالله بن زیاد]] حاکم وقت [[کوفه]] در [[محرم]] سال 61 [[هجری قمری]] و بعد از جریان [[عاشورا]] به وقوع پیوست.
 
زینب كبری (س) در حالی كه كم ارزش‎ترین لباس‎های خود را به تن داشت در حالی كه زنان و كنیزان اطراف او را گرفته بودند، به صورت ناشناس وارد مجلس شد و درگوشه‎ای نشست.  


زینب كبری (س) در حالی كه كم ارزش‎ترین لباس‎های خود را به تن داشت در حالی كه زنان و كنیزان اطراف او را گرفته بودند، به صورت ناشناس وارد مجلس شد و درگوشه‎ای نشست. عبیدالله چشمش به او افتاد،


== متن مناظره ==
== متن مناظره ==


پرسید: «این زن كه خود را كنار كشیده و دیگر زنان گردش جمع شده‎اند كیست؟»
عبیدالله پرسید: «این زن كه خود را كنار كشیده و دیگر زنان گردش جمع شده‎اند كیست؟»


زینب پاسخ نگفت. عبیدالله سؤال خود را تكرار كرد. یكی از كنیزان گفت: «او زینب ـ سلام الله علیها ـ دختر فاطمه دختر [[پیامبر اسلام]] ـ صلّی الله علیه و آله ـ است.»
زینب پاسخ نگفت. عبیدالله سؤال خود را تكرار كرد. یكی از كنیزان گفت: "او زینب دختر [[فاطمه(س)|فاطمه]] دختر [[پیامبر اسلام]] است."


عبیدالله گفت: «ستایش خدا را كه شما خانواده را رسوا ساخت و كشت و نشان داد كه آنچه می‎گفتید دروغی بیش نبود.»
عبیدالله گفت: "ستایش خدا را كه شما خانواده را رسوا ساخت و كشت و نشان داد كه آنچه می‎گفتید دروغی بیش نبود."


زینب پاسخ داد: «ستایش خدا را كه ما را به واسطه پیامبر خود (كه از خاندان ماست) گرامی داشت و از پلیدی پاك گردانید. جز فاسق رسوا نمی‎شود و جز بدكار، دروغ نمی‎گوید، و بد كار ما نیستیم بلكه دیگرانند‌ (یعنی تو و پیروانت هستید) و ستایش مخصوص خداست.»
زینب پاسخ داد: "ستایش خدا را كه ما را به واسطه پیامبر خود (كه از خاندان ماست) گرامی داشت و از پلیدی پاك گردانید. جز فاسق رسوا نمی‎شود و جز بدكار، دروغ نمی‎گوید، و بد كار ما نیستیم بلكه دیگرانند‌ (یعنی تو و پیروانت هستید) و ستایش مخصوص خداست.»


ـ دیدی خدا با خاندانت چه كرد؟
ـ دیدی خدا با خاندانت چه كرد؟


ـ جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنها نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بزودی خداوند تو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم روبرو می‎كند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!
ـ جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنها نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بزودی خداوند تو و آنان را (در روز [[رستاخیز]]) با هم روبرو می‎كند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!


ابن زیاد از این جملات صریح زینب كبری (س) خشمگین شد و خواست تصمیم سوئی بگیرد ولی یكی از حاضران به نام [[عمرو بن حُرَیث]] گفت: «امیر! این یك زن است و كسی زن را به خاطر سخنانش مؤاخذه نمی‎كند.»
ابن زیاد از این جملات صریح زینب كبری (س) خشمگین شد و خواست تصمیم سوئی بگیرد ولی یكی از حاضران به نام [[عمرو بن حُرَیث]] گفت: «امیر! این یك زن است و كسی زن را به خاطر سخنانش مؤاخذه نمی‎كند.»


ابن زیاد بار دیگر خطاب به زینب (س) گفت: «خداوند دلم را با كشته شدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشكر سركش او شفا داد.»
ابن زیاد بار دیگر خطاب به زینب (س) گفت: "خداوند دلم را با كشته شدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشكر سركش او شفا داد."


زینب (س) گفت : «به خدا قسم مهتر مرا كشتی، نهال مرا قطع كردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این كار مایه شفای توست، همانا شفا یافته‎ای.»
زینب (س) گفت : "به خدا قسم مهتر مرا كشتی، نهال مرا قطع كردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این كار مایه شفای توست، همانا شفا یافته‎ای."


پسر زیاد با خشم و استهزاء گفت: «این هم مثل پدرش علی سخن پرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع می‎گفت.»
پسر زیاد با خشم و استهزاء گفت: "این هم مثل پدرش [[علی(ع)|علی]] سخن پرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع می‎گفت."
 
زینب فرمود: "زن را با سجع گویی چه كار؟" (حالا چه وقت سجع گفتن است؟) <ref> شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی،ص 472و473/ سید بن طاووس، اللهوف، ص191/خوارزمی، مقتل الحسین، صص47و48</ref>


زینب فرمود: «زن را با سجع گویی چه كار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟) <ref> شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی،ص 472و473/ سید بن طاووس، اللهوف، ص191/خوارزمی، مقتل الحسین، صص47و48</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
<references />


== منابع ==
== منابع ==
کاربر ناشناس